سیر قرآنی در مفهوم و جایگاه تقوا و آثار آن بر زندگی انسان

لیالی قدر؛ فرصتی برای یک قدم تا خویشتن

شب های قدر فرصتی گرانسنگ برای بازگشت آدمی به خویشتن خویش و در ترازو گذاشتن آنچه در سالهای عمر خویش از عمل و کردار جمع کرده می باشد، تا از این رهگذر به داوری خویش پردازد و آینده نکوتری برای زندگی خود در دنیا و آخرت ترسیم کند.
کد خبر: ۱۵۰۷۳
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۸
صدای ایران؛ حیدر سمیر کرم- شب های قدر فرصتی گرانسنگ برای بازگشت آدمی به خویشتن خویش و در ترازو گذاشتن آنچه در سالهای عمر خویش از عمل و کردار جمع کرده می باشد، تا از این رهگذر به داوری خویش پردازد و آینده نکوتری برای زندگی خود در دنیا و آخرت ترسیم کند.

در دنیای پر شتاب امروز چگونه زیستن دغدغه ای بزرگ برای انسان شده است که از آن  بنام سبک زندگی یاد میکنند ودر این میان؛ برای یک مسلمان با توجه به دیدگاههای دینی که دارد این موضوع اهمیتی مضاعف می یابد؛ لذا برای دست یافتن به یک سبک زندگی دینی نیاز  به یک الگویی دارد که مختصات زندگی مطلوب دینی را برایش ترسیم نماید؛ ودر اینجاست که متن مقدس راهنمای عملی ماست برای دست یازیدن به این موضوع؛ در جای جای قرآن با کلید واژه ای بنام تقوا روبرو می شویم و در پی آن سئوالاتی را می توان مطرح ساخت: تقوا به چه معناست؟ متقین چه کسانی هستند؟ چه ویژگیهایی دارند؟ در زندگی فردی واجتماعی خویش چگونه هستند؟

در این سلسله نوشته ها سعی شده است با سیری در آثار نواندیشان دینی به جواب سئوالات فوق دست یابیم.

اصلی ترین ویژگی که برای انسان از منظر قرآن تشخیص داده می شود "تقوا"است که تمام ویژگی هایی که به کمال انسان کمک  میکنند زیر چتر این ویژگی قرار می گیرنند:

الف) معنای تقوا
تقوا به معنای خویشتن داری وقوه خود نگه داشت است ویک امر باطنی است که آثارش در ظاهر نمایان می شود.

ب) محوریت تقوا
محوریت تقوا از این جهت است که هر کاری که از انسان سر می زند یا باید از تقوا نشات بگیرد ویا باعث شود تقوا در انسان به وجود آید. این گونه جهت گیری اعما ل انسان مشخص می شود وعمل با روح انجام می شود.

ج)ارزش وجایگاه تقوا
ارزش تقوا از آنجا فهمیده می شود که خداوند در قران می فرماید:{انما یتقبل الله من المتقین} :جز این نیست که خداوند فقط از تقوا پیشگان قبول می کند.

اعما ل انسان اگر ناشی از تقوا نباشد مورد قبول نیست ومعیار قبولی کارهای انسان  تقوایی بودن آن است که در این صورت دیگر کمیت اعما ل مهم نیست وکار کم اگر با تقوا انجام شود  اثر بزرگی دارد و مورد پذیرش قرار می گیرد.

د) درجات و مراتب تقوا
تقوا امری ذو مراتب است وچون هر چیزی در این عالم از جمله انسان مراتب دارد میزان متقی بودن وخویشتن داری در افراد مختلف متفاوت است وهیچ انسانی نیست که مرتبه ای از تقوا را نداشته باشد واز چیزی پرهیز نداشته باشد.
 
 در آیه 93 سوره مائده به مراتب تقوا ودایره عمل بر اسا س آن اشاره شده است {لیس علی الذین امنوا وعملوا الصالحات جناح فی ما طعموا اذا ما اتقوا وامنوا وعملوا الصالحات ثم اتقوا وامنوا ثم اتقوا واحسنوا والله یحب المحسنین}

معنی: بر کسانیکه ایمان آورده وعملهای شایسته کرده اند گناهی نیست درباره آنچه(پیش از تحریم شراب ومیته ومحصول قمار)چشیده اند در صورتیکه(پس از تحریم) تقوا ورزیده و(به اصل دین اجمالا)ایمان آورده وعملهای شا یسته کنند سپس تقوا ورزیده و(به احکام دین تفصیلا)ایمان آورند وباز تقوا ورزیده وکار نیک کنند وخداوند نیکی کنندگان را دوست دارد.

نکته مهمی که در اینجا لازم به ذکر است تقوا دو مرحله دارد: تقوای قبل از ایمان دینی وتقوای بعد از ایمان دینی؛ تقوای قبل از ایمان؛ پاکی وصفای ضمیر است به گونه ای که آدمی را آماده پذیرش پیام حق کند وتقوای پس از ایمان؛ همان است که محصول عمل به شرایع الهی است.

برای قبول تاثیر از سخنان خداوند وکلام رسول؛ابتدا باید دلی حق شناس وحق پذیر داشت واین مفاد آن آیه است که می گوید قرآن(هدی للمتقین)است یعنی به کار پارسایان می آید.این پارسا یی؛مقدم بر ایمان است نه مسبوق بدان. . قرآن تقوا را در دو مرتبه نازل وعالی مطرح کرده است مرتبه نازل آن (فاتقوا الله ما استطعتم) (سوره تغابن/16) یعنی هرکس مکلف است که حد استطاعت خویش تقوا بورزد وپروای از خدا داشته باشد. و مرتبه عالی تقوا همان است که فرمود:(یا ایها الذین امنوا اتقوا الله حق تقاته) (آل عمران/102) ای کسانی که ایمان آورده اید آن گونه که شایسته مقام خداوند است تقوا پیشه کنید.(تقوا در حد استطاعت وتقوا در حدرفیع شایستگی).

دلیل اینکه در کتب دینی با حجم بسیار بالایی از اذکار ودعاها مواجه می شویم این است که هر کدام برای اشخاص مختلف که دارای توان روحی وجسمی متفاوتند می باشد وهر کس باید به آن میزان درک برسد تا بفهمد کدام دعا مخصوص اوست وحا ل اورا بهتر میکند وارتباط اورا با خداوند عمیق تر میکند.

اگر کسی بخواهد بیش از توان روحی وجسمی اش صرفا ذکر زبانی بگوید  حال معنوی اش بد می شود وتاثیر مطلوب را نمی گیرد.دعاها برای ذائقه های مختلف آمده که هر کس به فراخور معرفت وطاقت خودش آنرا به جا می آورد.

سر اینکه یک دعا یا ذکر را معادل عملی قرار میدهند این است که آن ذکر باید کارایی آن عمل را داشته باشد.

مثلا اگر ذکری در ماه رجب را معادل روزه قرار می دهند باید گفتن این ذکر کارایی روزه را که اخلاص وتقوا است بیاورد وهمه اینها برای نزدیک شدن قلب انسان به خدا واز بین رفتن غفلت هاست.

حضرت علی(ع) در خطبه 151 نهج البلاغه می فرمایند:{ واستیظ من غفلتک}  یعنی از غفلتت بیدار شو.

اولین مرحله در عرفان یقظه یعنی بیداری است  تا دل انسان بیدار نشود واز غفلت بیرون نیاید نمی توان با او حرف زد.غفلت وبیداری از حالات قلب است اگر قلب انسان بیدار شود ذهن او نیز تیز می شود. غفلت یعنی توجه نداشتن به چیزی که حاضر است.

از مهم ترین چیزهایی که برای انسان حاضر است وما از ان غفلت می کنیم  پیامهای خداوند است که در هر لحظه وآن به آن به ما می رسد وخدا با ما گفتگو می کند.اولین چیزی که در روز قیامت خداوند به وسیله آن با انسان محاجه می کند  همین پیامها ونهیب های درونی است که با هر عمل آنها را می فرستد تا هنگام انتخاب دقت بیشتری کنیم. وما از این پیامها ونهیب های هر لحظه ای  غافلیم که باید با ذکر ویاد آوری از غفلت بیرون آئیم.

خداوند درآیه 60 سوره یس می فرماید:{الم اعهد علیکم یا بنی آدم ان لا تعبد وا الشیطان انه لکم عدو مبین} معنی: ای فرزندان آدم آیا با شما عهد نکردم که شیطان را نپرستید که او مسلما برای شما دشمنی آشکار است.

خداوند می فرماید: آیا با شما عهد نکردم؟ می پرسیم کی با ما عهد کردی؟ جواب این است که او هر روز وهر لحظه به ما پیام میداد تا راه بهتر را انتخاب کنیم.

موعظه چگونه است؟ چگونه بیدار شویم؟
با موعظه است که آدمی از خواب غفلت بیدار می شود. موعظه کلامی است که وقتی گفته می شود اگر درباره خوبی ها باشد قلب شنونده به آن خوبی میل وشوق پیدا می کند واگر درباره بدی باشد  قلب شنونده نسبت به آن بدی  حالت اجتناب ودور باش پیدا می کند البته به این منظور نیست که موعظه شنیدن از هر کسی اثر داشته باشد.

شخص موعظه گر باید از چنان ایمانی بر خوردار باشد که در هنگام موعظه بتواند در شخص انقلاب ایجاد کند وپرده های غفلت اورا کنار بزند.در صورتی که خود شخص نیز خواستار تحول باشد اثرش پایدار خواهد بود.

موعظه جایگاه خاصی دارد تا آنجا که رسول خدا (ص) می فرمودند: عظنی یعنی مرا موعظه کن . همچنین فرمودند: من کان علیه من نفسه واعظ  کان من الله علیه حافظ یعنی:هر کس از جانب خودش موعظه کننده ای داشته باشد از جانب خدا هم نگهبانی دارد ودر جای دیگر فرمودند:کفی بالموت واعظا یعنی:مرگ بعنوان موعظه کننده کافی است.

وقتی انسان هوشیار شد واز غفلت بیرون آمد وبا خدا ارتباط دلی پیدا کرد وبه پیام های او گوش سپرد  می فهمد که این ارتباط کافی نیست وبه رسول احتیاج دارد تا ابهام هایی را که برای او ایجاد شده وپاسخ اش را نیافته است  برطرف کند ودلیل وحجت ظاهری برای او باشد.

ارتباط واتمام حجت شخصی خداوند با انسانها
خداوند از درون  بسیار زیاد با ما حرف می زند ودر هر لحظه به ما نهیب می زند وگوشزد می کند. اینکه عرفا می گویند سلوک شش رکن دارد(مشارطه  مراقبه  محاسبه  معاتبه  مجاهده ومعاقبه) همه اش در همین مراقبه جای می گیرد مراقبه یعنی اینکه مراقب وبیدار باش در هنگامی که او با تو حرف می زند وفقط باید پرده غفلتت کنار رود (به تدریج).

اگر به خدا گوش جان بسپاریم نه تنها ارتباط شخصی  که گفتار شخصی دارد ودر هر لحظه با ما حرف می زند.این موضوع حضور خداوند را بسیار ملموس می کند ونقش اورا در زندگی انسان پر رنگتر می کند.

بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری               هر لحظه مرا تازه خدای دگری هست
خداوند پیش از آنکه به وسیله هدایت انبیا بخواهد با انسان محاجه کند  در درجه اول با همین نفس که هر روز پیام اورا به انسان میرساند   محاجه می کند در سوره اسرا آیه 14 آمده:{اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا} معنی:کتاب خود را بخوان تو خود کافی هستی که امروز حسابرس خود باشی.

ودر آیه 49 سوره کهف آمده:{ووضع الکتاب فتری المجرمین مشفقین مما فیه ویقولون یا ویلتنا ما  لهذا الکتاب لا یغادر صغیرة ولا کبیرة الا احصاها ووجدوا ما عملوا حاضرا ولا یظلم ربک احدا} معنی:و کتاب اعمال نهاده شود وپس گنهکاران را از آنچه در آن است هراسان خواهی دید ومی گویند:ای وای بر ما این نوشته را چیست؟ که هیچ کوچک وبزرگی را به جای ننهاده جز آنکه همه را بر شمرده است؟ وآنچه را انجام داده اند حاضر خواهند یافت وپروردگارت به هیچ کس ستم نخواهد کرد.
چون خود انسان هم شاهد است وهم قاضی ومی داند که همیشه این پیامها در درون خودش می جوشید وخداوند هر لحظه به او نهیب میزده واو گوش نداده "دیگر جای هیچ شکایتی ندارد در این صورت است که خداوند به کسی ظلم نکرده است چون همواره به او یادآوری کرده است.

آثار ونتایج تقوا

الف) وفای به عهد

سوره انفال آیه 56:{الذین عاهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فی کل مرة وهم لا یتقون}معنی:همان کسا نی که با برخی از آنان پیمان بستی سپس پیمانشان را در هر بار می شکنند وتقوی پیشه نمی کنند.

وفای به عهد یک امر ما قبل دینی است واگر هیچ پیامبری هم نیامده بود انسان وفای به عهد را نیکو می شمرد.خداوند می گوید: اگر دین ندارید ومومن نیستید وفای به عهد را باید داشته باشید  چون انسانیت انسان در گروه قدرت تملک خویشتن  وتقوی اولیه است.

تقوی ثانویه مربوط به دین است ولی تقوی اولیه برای هر انسانی لازم است ویک امر جهانی است.

ب) اهل نجات بودن
سوره نمل آیه 53:{ فتلک بیوتهم خاویة بما ظلموا ان فی ذلک لایة لقوم یعملون 52 وانجینا الذین آمنوا وکانوا یتقون} معنی: پس آن خانه های آنهاست ویران وتهی از ساکنان حقا که در این نشانه عبرتی است برای گروهی که بدانند وکسانیکه ایمان آوردند وهمواره تقوی پیشه داشتند نجات دادیم.

یعنی اگر تقوی داشته باشی اهل نجات هستی.

ج)آموزش وتعلیم الهی
درآیه 282 سوره بقره که طولانی ترین آیه قران است خداوند می فرماید:{وتقوا الله ویعلمکم الله} یعنی: تقوی پیشه کنید  خدا شما را می آموزاند.

اگر تقوی الهی داشته باشی زمینه آموزش برایت ایجاد میشود وخداوند خودش به تو آموزش می دهد.زیرا انسان متقی بنا بر آنچه که همیشه آن را مراعات می کند ووظایف الهی وانسانیش را انجام میدهد ومسائل را بدون حب وبغض شخصی می بیند  مستعد دریافت آموزه های الهی می شود وبینشش بالاتر می رود.

د) تقوی مایه رستگاری
ایه 100 سوره مائده :{قول لا یستوی الخبیث والطیب ولو اعجبک کثرة الخبیث فتقوا الله یا اولی الالباب لعلکم تفلحون} یعنی: بگو هرگز پلید وپاک یکسان نیستند هر چند زیادی پلیدها تورا بشگفت آورد پس ای صاحبان خرد از خدا پروا کنید باشد که رستگار گردید.

دلیل اینکه به صاحبان خرد که ژرف اندیشان هستند می گوید:تقوی پیشه کنید این است که تقوی  مسیری است که جنبه های انسانی را تقویت می کند ونمی گذارد اموری مثل شهوت وغضب وتمایلات بر عقل سوار شوند واورا به بیراه بکشانند واز رستگاری دور کنند. پس اگر صاحب عقلی تقوی پیشه کن‍‍د.

ه)عاقبت بخیری
آیه 132 سوره طاها {وامر اهلک بالصلاة واصطبر علیها لا نسالک رزقا نحن نرزقک والعاقبة للتقوی } یعنی :وخانواده خود را به نماز امر کن وخود با همه نیرو بر آن شکیبایی کن ما از تو هیچ گونه روزی نمی طلبیم این مائیم که تورا روزی می دهیم وعاقبت نیک از آن تقوی است.

اگر انسان عاقبت نیک می خواهد از آن تقوی پیشه است زیرا تقوی باعث می شود انسان به مظاهر دنیا کمتر چشم بدوزد واز سرای آخرت غفلت نکند وفریب دنیا را نخورد.

و) هدایت الهی
سوره بقره ایه 2 {هدی للمتقین } یعنی :قرآن هدایتی برای تقوی پیشگان است .
آیه 48 سوره حاقة {انه لتذکرة للمتقین } یعنی : این قرآن یاد آوری وتذکر برای متقین است .
چون تقوی باعث می شود زمینه هدایت که همان شناسایی حق از باطل است ایجاد شود وراه روشن را بیابد.

ز) موعظه پذیری
آیه 66 سوره بقره {فجعلناها نکالا لما بین یدیها وما خلفها وموعظة للمتقین} یعنی : پس ما آن عقوبت را کیفری عبرت آموز برای حاضران ونسلهای پس ازآنها وپند واندرزی برای پرهیزکاران قرار داریم.

فقط متقی است که می تواند موعظه پذیر باشد زیرا قدرت کنترل بر خویشتن دارد ودارای زمینه تحول وتغییر درونی است.

آیه 138 آل عمران{هذا بیان للناس وهدی وموعظة للمتقین} یعنی: این (قرآن)برای مردم روشنگر(حقا یق)وبرای پرهیزکاران سراپا هدایت واندرز است.

اگر می خواهی تحت هدایت قرآن قرار بگیری واز موعظه های آن بیداری قلب حا صلت شود اولین شرط آن تقوی داشتن یعنی قوه خود نگه داشت است.

ح) قبولی اعمال
آیه 27 سوره مائده {انما یتقبل الله من المتقین }یعنی: همانا خداوند فقط از متقین قبول می کند.

پربیننده ترین ها