آمریکاییها در مورد اسکار «فروشنده» چه میگویند
نظر منتقد آمریکایی درباره فرهادی و کیارستمی
به گزارش صدای ایران، گادفری
چشایر در گفتوگویی سینمای اصغر فرهادی و عباس کیارستمی را مقایسه کرد و
همچنین دیدگاه خود را درباره اسکار دوم فرهادی بیان کرد.
گادفری
چشایر در گفتوگویی سینمای اصغر فرهادی و عباس کیارستمی را مقایسه کرد و
همچنین دیدگاه خود را درباره اسکار دوم فرهادی بیان کرد.
این منتقد سرشناس آمریکایی، عضو انجمن ملی منتقدین سینمای آمریکا و رئیس پیشین حلقه منتقدین نیویورک٬ در بخشهایی از گفتوگوی خود با «ایسنا» علاوه بر آنکه مقایسهای میان سینمای فرهادی و کیارستمی انجام داد٬ در مورد اسکار فیلم «فروشنده» هم سخن گفت.
چشایر گفت: «فکر نمیکنم کسی بتواند دقیقا شبیه او باشد اما در عین حال آقای فرهادی ظهور کرده که به موفقیتهای بزرگتری در مقایسه با کیارستمی در عرصه جهانی دست یافته است و فیلمهای او فروش بسیار بیشتری از فیلمهای کیارستمی داشتهاند. گرچه جنس سینمای آنها کاملا متفاوت است اما واقعا از این موضوع خوشحال هستم چون داشتن چنین فردی که به چنین سطحی از موفقیتها دست مییابد به سینمای ایران کمک میکند. مثل یک سیب و یک پرتقال، نمیتوان کیارستمی و فرهادی را مقایسه کرد، چون هنرمندان متفاوتی هستند اما فکر میکنم آقای فرهادی فیلمساز بسیار بسیار مستعدی است که دارای برند خود در سینماست و کیارستمی در مجموع بخاطر کارهایی که در همه زمینهها انجام داده است به عنوان یک هنرمند بزرگ ظهور کرد و معتقدم در قرنهای آینده نیز مردم همچنان شیفته آثار او شوند.
فکر میکنم آثار کیارستمی هنوز بسیار خاص هستند و این تنها مربوط به مجموعه های از فیلمهایش نیست بلکه شخصیت هنری کلی اوست که برای مردم بسیار شیفتهکننده و جذاب است. از طرفی کیارستمی در مقابل بخش عمدهای از سینما ایستاد که این بویژه برای افرادی که دوست داشتند به سینما به عنوان یک هنر خاص و نه یک تجارت نگاه کنند ایده آل بود. حتی فیلمهای هنری چون آثار فرهادی نیز ظاهرا تا حدوی به سینمای تجاری نیز تعلق دارند که کیارستمی از آن فاصله می گرفت و جهان خود را می ساخت که بسیار انساندوستانه و شاعرانهتر از بسیاری از سینماهای دیگر است. فکر می کنم شاعرانگی کلمهای کلیدی درباره کیارستمی است. چند سال پیش در مقالهای نوشتم اگر یک چیز کلید سینمای کیارستمی باشد آن تلاش وی برای خلق سینمایی بود که معادل ادبیات مدرن بود. آثار او شامل ادبیات سنتی و کلاسیک ایرانی بود با نگاهی مدرن که وامدار چهرههایی چون فروغ فرخزاد و سهراب سپهری بود. این یکی از دلایلی است که کیارستمی را از دیگران متمایز میکرد. فیلمسازان دیگر معمولا کارهایی انجام میدهند که مرتبط با سینمای سنتی است و از عرفها و ژانرهای متداول سینما و سینمای هنری پیروی میکنند اما آثار کیارستمی خاص خودش بود و سرشار از شاعرانگی بود.»
او در همچنین در پاسخ به این سئوال که با برداشت برخی در مورد سیاسی بودن اسکار دوم فرهادی موافق است٬ گفت: «من هم این را شنیدم اما نمیتوان به صورت قطعی در این مور صحبت کرد. من فکر میکنم کمی مسائل سیاسی دخیل بود اما حتی اگر این مسائل پیش نمیآمد و در رقابت محض باز هم فیلم «فروشنده» میتوانست برنده شود، چرا که بسیاری از مردم واقعا فیلم را دوست داشتند و آن را اثری تاثیرگذار و گیرا میدانستند.
نکتهای که درباره آقای فرهادی برایم بسیار جالب است این نکته است که او یک فیلم باعنوان «گذشته» در خارج از ایران ساخت و هم اکنون نیز مشغول ساخت دومین فیلم خود در خارج است. «گذشته» نزد منتقدین و مخاطبین خیلی موفق نبود و در کن نیز فکر میکنم بسیاری فیلم را دوست نداشتند. البته من فیلم را دوست داشتم اما معتقدم به خوبی فیلمهای ایرانی او نبود. در این جا این سوال مطرح میشود که آیا فرهادی میتواند در خارج از ایران فیلم بسازد و موفق باشد و یا باید به ایران بازگردد تا بتواند به قدرت هنری خود ادامه دهد.
جالب است بدانید اخیر در برنامه ویژه کیارستمی در جشنواره جهانی فجر نیز دو نفر درباره فیلمسازی وی در خارج از ایران صحبت میکردند. اگر اشتباه میکنم مرا تصحیح کنید، اما فکر نمیکنم تاکنون هیج فیلمساز ایرانی برای ساخت فیلم به خارج از کشور رفته باشد و موفق شده باشد. این مساله دلایل مهم فرهنگی دارد و معتقدم برخی از کارگردانان وابستگی زیادی به فرهنگ بومی خود دارند و برای انها دشوار است کاری مشابه را در مکان دیگری انجام دهند.
نمونههایی در تاریخ سینما چون «بیلی وایلدر» بودند که به هالیوود رفتند و حتی از کارگردانان آمریکایی نیز فیلمهای بهتری ساختند اما از سوی دیگر افرادی چون «راینر ورنر فاسبیندر» بودند که فکر میکنم هیچگاه آلمان را ترک نکردند. هنرمندان ایرانی به طور کلی بسیار ریشه در فرهنگ خود دارند و از این روز برایم بسیار جالب است که کیارستمی نیز ساخت فیلم در خارج از کشور را تجربه کرد، اما او زمانی این کار را انجام داد که جایگاه خود در سینمای جهان را تثبیت کرده بود و شانس خود را امتحان کرد و مطمئن بود خودش را خجالت زده نخواهد کرد!
فرد دیگری که به عنوان یک انسان، علاقه فراوانی به او دارم امیر نادری است. او نیز یکی از نمونههایی است که در خارج از ایران نتوانست به موفقیت داخل ایران دست یابد. فیلم «دونده» او یکی از برترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است اما زمانی که خواست فیلمی مشابه را در آمریکا بسازد نتیجه خوبی حاصل نشد.»
این منتقد سرشناس آمریکایی، عضو انجمن ملی منتقدین سینمای آمریکا و رئیس پیشین حلقه منتقدین نیویورک٬ در بخشهایی از گفتوگوی خود با «ایسنا» علاوه بر آنکه مقایسهای میان سینمای فرهادی و کیارستمی انجام داد٬ در مورد اسکار فیلم «فروشنده» هم سخن گفت.
چشایر گفت: «فکر نمیکنم کسی بتواند دقیقا شبیه او باشد اما در عین حال آقای فرهادی ظهور کرده که به موفقیتهای بزرگتری در مقایسه با کیارستمی در عرصه جهانی دست یافته است و فیلمهای او فروش بسیار بیشتری از فیلمهای کیارستمی داشتهاند. گرچه جنس سینمای آنها کاملا متفاوت است اما واقعا از این موضوع خوشحال هستم چون داشتن چنین فردی که به چنین سطحی از موفقیتها دست مییابد به سینمای ایران کمک میکند. مثل یک سیب و یک پرتقال، نمیتوان کیارستمی و فرهادی را مقایسه کرد، چون هنرمندان متفاوتی هستند اما فکر میکنم آقای فرهادی فیلمساز بسیار بسیار مستعدی است که دارای برند خود در سینماست و کیارستمی در مجموع بخاطر کارهایی که در همه زمینهها انجام داده است به عنوان یک هنرمند بزرگ ظهور کرد و معتقدم در قرنهای آینده نیز مردم همچنان شیفته آثار او شوند.
فکر میکنم آثار کیارستمی هنوز بسیار خاص هستند و این تنها مربوط به مجموعه های از فیلمهایش نیست بلکه شخصیت هنری کلی اوست که برای مردم بسیار شیفتهکننده و جذاب است. از طرفی کیارستمی در مقابل بخش عمدهای از سینما ایستاد که این بویژه برای افرادی که دوست داشتند به سینما به عنوان یک هنر خاص و نه یک تجارت نگاه کنند ایده آل بود. حتی فیلمهای هنری چون آثار فرهادی نیز ظاهرا تا حدوی به سینمای تجاری نیز تعلق دارند که کیارستمی از آن فاصله می گرفت و جهان خود را می ساخت که بسیار انساندوستانه و شاعرانهتر از بسیاری از سینماهای دیگر است. فکر می کنم شاعرانگی کلمهای کلیدی درباره کیارستمی است. چند سال پیش در مقالهای نوشتم اگر یک چیز کلید سینمای کیارستمی باشد آن تلاش وی برای خلق سینمایی بود که معادل ادبیات مدرن بود. آثار او شامل ادبیات سنتی و کلاسیک ایرانی بود با نگاهی مدرن که وامدار چهرههایی چون فروغ فرخزاد و سهراب سپهری بود. این یکی از دلایلی است که کیارستمی را از دیگران متمایز میکرد. فیلمسازان دیگر معمولا کارهایی انجام میدهند که مرتبط با سینمای سنتی است و از عرفها و ژانرهای متداول سینما و سینمای هنری پیروی میکنند اما آثار کیارستمی خاص خودش بود و سرشار از شاعرانگی بود.»
او در همچنین در پاسخ به این سئوال که با برداشت برخی در مورد سیاسی بودن اسکار دوم فرهادی موافق است٬ گفت: «من هم این را شنیدم اما نمیتوان به صورت قطعی در این مور صحبت کرد. من فکر میکنم کمی مسائل سیاسی دخیل بود اما حتی اگر این مسائل پیش نمیآمد و در رقابت محض باز هم فیلم «فروشنده» میتوانست برنده شود، چرا که بسیاری از مردم واقعا فیلم را دوست داشتند و آن را اثری تاثیرگذار و گیرا میدانستند.
نکتهای که درباره آقای فرهادی برایم بسیار جالب است این نکته است که او یک فیلم باعنوان «گذشته» در خارج از ایران ساخت و هم اکنون نیز مشغول ساخت دومین فیلم خود در خارج است. «گذشته» نزد منتقدین و مخاطبین خیلی موفق نبود و در کن نیز فکر میکنم بسیاری فیلم را دوست نداشتند. البته من فیلم را دوست داشتم اما معتقدم به خوبی فیلمهای ایرانی او نبود. در این جا این سوال مطرح میشود که آیا فرهادی میتواند در خارج از ایران فیلم بسازد و موفق باشد و یا باید به ایران بازگردد تا بتواند به قدرت هنری خود ادامه دهد.
جالب است بدانید اخیر در برنامه ویژه کیارستمی در جشنواره جهانی فجر نیز دو نفر درباره فیلمسازی وی در خارج از ایران صحبت میکردند. اگر اشتباه میکنم مرا تصحیح کنید، اما فکر نمیکنم تاکنون هیج فیلمساز ایرانی برای ساخت فیلم به خارج از کشور رفته باشد و موفق شده باشد. این مساله دلایل مهم فرهنگی دارد و معتقدم برخی از کارگردانان وابستگی زیادی به فرهنگ بومی خود دارند و برای انها دشوار است کاری مشابه را در مکان دیگری انجام دهند.
نمونههایی در تاریخ سینما چون «بیلی وایلدر» بودند که به هالیوود رفتند و حتی از کارگردانان آمریکایی نیز فیلمهای بهتری ساختند اما از سوی دیگر افرادی چون «راینر ورنر فاسبیندر» بودند که فکر میکنم هیچگاه آلمان را ترک نکردند. هنرمندان ایرانی به طور کلی بسیار ریشه در فرهنگ خود دارند و از این روز برایم بسیار جالب است که کیارستمی نیز ساخت فیلم در خارج از کشور را تجربه کرد، اما او زمانی این کار را انجام داد که جایگاه خود در سینمای جهان را تثبیت کرده بود و شانس خود را امتحان کرد و مطمئن بود خودش را خجالت زده نخواهد کرد!
فرد دیگری که به عنوان یک انسان، علاقه فراوانی به او دارم امیر نادری است. او نیز یکی از نمونههایی است که در خارج از ایران نتوانست به موفقیت داخل ایران دست یابد. فیلم «دونده» او یکی از برترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است اما زمانی که خواست فیلمی مشابه را در آمریکا بسازد نتیجه خوبی حاصل نشد.»
گزارش خطا
آخرین اخبار