3 تفاوت سیاست اوباما و ترامپ درباره برجام
به گزارش صدای ایران، سید حسین موسویان پژوهشگر ارشد دانشگاه پرینستون آمریکا در صدا نوشت:
برجام دردوره اوباما به نتیجه رسید اما در دوره ترامپ مورد چالش جدی قرارخواهد گرفت. ترامپ و کادر اصلی سیاست خارجی و امنیت ملی مکرر اعلام کرده اند که برجام ، بدترین معامله تاریخ آمریکا ست ، اوباما امتیازات بزرگی به ایران داده و چیزی هم نگرفته و اساسا نظام جمهوری اسلامی را نیز از یک سقوط قطعی نجات داد. نتانیاهو و جناح صهیونیستهای آمریکاو اعراب تکفیری هم همین اعتقاد را دارند. لازم به توضیه هم نیست که درداخل ایران هم کسانی هستند که معتقدند دولت ایران همه امتیازات را داده و هیچ نگرفته و خلاصه آمریکا کلاه گشادی بر سر علمای اعلام در ایران گذاشته و بطورغیر مستقیم هم میگویند که یا تیم مذاکره کننده عامل آمریکاییها و یا ساده لوح و واداده بوده اند. بهر حال نتیجه یکی است زیرا هردو جناح مخالف در واشینگتن و درتهران بدنبال نابودی برجام هستند.
اما مهم است که سه تفاوت مهم استراتژی اوباما با ترامپ در مورد برجام رادرک کنیم:
1-اوباما بدنبال حل و فصل مخاصمات و بهبود روابط آمریکا با ایران بود وبه مذاکرات هسته ای و برجام بعنوان آغازمسیر پیشرفت مینگریست. اما ترامپ و تیم او به تنها چیزی که فکر نمیکنند ، بهبود روابط با ایران است و لذا هیچ انگیزه ای برای حفظ برجام ندارند.
2-اوباما درحد توان و امکانش سعی میکرد که ایران حداکثر منافع اقتصادی را ببرد تا حدیکه وزیر خارجه اش را برای تشویق بانکهای بزرگ دنیا به لندن میفرستاد و وزارت خزانه داریش هم سعی میکرد راهی برای گشایش بیشتر بیابد هرچند با مانع اساسی و کلیدی تحریمهای اولیه غیر هسته ای آمریکا مواجه بود و توانش محدود. یک نمونه اش اینکه در روزهای آخر اوباما، وزارت خزانه داری آمریکا گشایش درصادرات تجهیزات پزشکی بوجود آورد و دولت ترامپ هم در روزهای آغازین کار خود، همه گشایشهای اوباما در این بخش را حذف کرد.
3-اوباما میخواست برجام و ارتباطات مستقیم ایجاد شده وزرای خارجه و مدیران بخش امنیتی دوکشور، به حل سایر تنش ها مثل ملوانان و زندانیهای دوطرف کمک کند اما ترامپ منتظر موقعیتی است که تنش ها بویژه درمنطقه را افزایش دهد.
درک این سه واقعیت برای مدیریت خصومتهای احتمالی در دوره ترامپ مهم است.
دیدگاه ثابت من درمورد روابط ایران و آمریکا مبتنی بر کاهش و درصورت امکان رفع خصومت و دشمنی بوده است. امروزه هم کاملا آشکار شده که استراتژی صهیونیستها وبرخی کشورهای عربی متخاصم ایران به رهبری سعودی، جلوگیری از رفع تشنج و خصومت بین ایران وآمریکاست و هدف اصلی آنها "دشمنی و تخاصم حداکثری" است تا بدین وسیله فشارها و تحریمهای آمریکا و بین المللی ادامه و افزایش یابد تا جایی که اگر بتوانند واشینگتن را حتی وادار به حمله نظامی به ایران کنند.
در آمریکا هم دوطرزتفکر است یکی جمهوریخواهان و دموکراتهای تندرو که دقیقا سیاست صهیونیستها را دنبال میکنند و یک طرزتفکر هم که سعی میکند تخاصم و دشمنی دو کشور را کاهش و با ایران تعامل داشته باشد. دلیل تنفر نتانیاهو و سعودیها از اوباما هم همین طرزتفکر تعامل با ایران بود.لذا دوستان داخلی ما از هرجناح و طرزتفکری نباید درزمین صهیونیستها و منافقین و کشورهای دشمن بازی کنند.
یک اصل نیز که مورد تاکید مکرر مقام معظم رهبری است، را نیزهمه باید بپذیریم که ایران نمیتواند به آمریکا اعتماد کند. البته برای ما روشن است که آمریکا هم نمیتواند به ایران اعتماد کند. صاحبان طرزتفکر تعامل و رفع تشنج هردوکشور ،نیز به یکدیگراعتماد نکرده و نخواهند کرد. حرف من در مورد "تنش حداقلی" هم به معنی اعتماد به آمریکا نیست. در طول 36 سال بعد ازانقلاب احدی به اندازه من دلایل بی اعتمادی ایران به آمریکا و بدعهدی های و خصومتهای آمریکا را برای مردم آمریکا و جهان غرب تشریح نکرده است. اینکه آمریکا و غرب بدنبال نفوذ فرهنگ غرب به ایران وسایر کشورهای اسلامی و استحاله فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی هستند هم واضح است.اینکه جمهوری اسلامی و حتی کشورعربستان هم بدنبال گسترش فرهنگ و مذهب اسلام درجهان و حتی در جهان غرب هستند هم قابل کتمان نیست.
روابط حسنه خارجی با حفظ عزت و استقلال ملاک اصلی است. من معتقدم مقام معظم رهبری با تیزهوشی و تیزبینی تاریخی اجازه مذاکرات مستقیم ایران وآمریکا را داد و از تیم هسته ای حمایت کرد و باعث شد که در دوره اوباما ایران بتواند موافقت قدرتهای جهانی را بگیرد که هم ایران غنی سازی داشته باشد، هم آب سنگین داشته باشد، هم تحریمها برداشته شود،هم تکنولوژی های جدید هسته ای بگیرد، هم گشایش در روابط خارجی بوجود آید ،هم نتانیاهو و صیهیونیستها و کشورهای متخاصم عربی منزوی شوند. به هم موقع تذکرات و هشدارهای لازم برای حفظ استقلال و کیان کشور دادند و تمام تحفظات خود درمورد بی اعتمادی به آمریکا، عدم صداقت آمریکاییها و غیره را حفظ و مستمرا برآن تاکید کردند. این یک نمونه عملی و عینی است درمورد امکان کاهش تشنج و تامین منافع کشور ضمن حفظ بی اعتمادی.
هنر در این است که بتوانیم آمریکا را با همه قدرت و نفوذ و توانش از دشمنی و نفوذ و مداخله در امورداخلی ایران منصرف کنیم ، یا دشمنی ها و خصومتها و توطئه های آمریکا را علیه ایران کاهش دهیم، بار تحریمها و فشارها را از دوش ملت ایران برداریم نه اینکه میدان را برای صهیونیسم و دشمنان ایران خالی و یا خدای ناکرده بازکنیم تا هرگونه که میخواهند افکار عمومی و کنگره و رسانه ها و سیاستمداران آمریکا را علیه ما تحریک کنند وفشار و تحریم ها را افزایش دهند. دردوره ترامپ جبهه ضد ایران فرصت جدیدی برای ضربه به ایران پیداکرده اند. ایران نیازمند هوشیاری ، وفاق ملی ویک استراتژی جامع و فعال برای مقابله با این تهدید است.
اما مهم است که سه تفاوت مهم استراتژی اوباما با ترامپ در مورد برجام رادرک کنیم:
1-اوباما بدنبال حل و فصل مخاصمات و بهبود روابط آمریکا با ایران بود وبه مذاکرات هسته ای و برجام بعنوان آغازمسیر پیشرفت مینگریست. اما ترامپ و تیم او به تنها چیزی که فکر نمیکنند ، بهبود روابط با ایران است و لذا هیچ انگیزه ای برای حفظ برجام ندارند.
2-اوباما درحد توان و امکانش سعی میکرد که ایران حداکثر منافع اقتصادی را ببرد تا حدیکه وزیر خارجه اش را برای تشویق بانکهای بزرگ دنیا به لندن میفرستاد و وزارت خزانه داریش هم سعی میکرد راهی برای گشایش بیشتر بیابد هرچند با مانع اساسی و کلیدی تحریمهای اولیه غیر هسته ای آمریکا مواجه بود و توانش محدود. یک نمونه اش اینکه در روزهای آخر اوباما، وزارت خزانه داری آمریکا گشایش درصادرات تجهیزات پزشکی بوجود آورد و دولت ترامپ هم در روزهای آغازین کار خود، همه گشایشهای اوباما در این بخش را حذف کرد.
3-اوباما میخواست برجام و ارتباطات مستقیم ایجاد شده وزرای خارجه و مدیران بخش امنیتی دوکشور، به حل سایر تنش ها مثل ملوانان و زندانیهای دوطرف کمک کند اما ترامپ منتظر موقعیتی است که تنش ها بویژه درمنطقه را افزایش دهد.
درک این سه واقعیت برای مدیریت خصومتهای احتمالی در دوره ترامپ مهم است.
دیدگاه ثابت من درمورد روابط ایران و آمریکا مبتنی بر کاهش و درصورت امکان رفع خصومت و دشمنی بوده است. امروزه هم کاملا آشکار شده که استراتژی صهیونیستها وبرخی کشورهای عربی متخاصم ایران به رهبری سعودی، جلوگیری از رفع تشنج و خصومت بین ایران وآمریکاست و هدف اصلی آنها "دشمنی و تخاصم حداکثری" است تا بدین وسیله فشارها و تحریمهای آمریکا و بین المللی ادامه و افزایش یابد تا جایی که اگر بتوانند واشینگتن را حتی وادار به حمله نظامی به ایران کنند.
در آمریکا هم دوطرزتفکر است یکی جمهوریخواهان و دموکراتهای تندرو که دقیقا سیاست صهیونیستها را دنبال میکنند و یک طرزتفکر هم که سعی میکند تخاصم و دشمنی دو کشور را کاهش و با ایران تعامل داشته باشد. دلیل تنفر نتانیاهو و سعودیها از اوباما هم همین طرزتفکر تعامل با ایران بود.لذا دوستان داخلی ما از هرجناح و طرزتفکری نباید درزمین صهیونیستها و منافقین و کشورهای دشمن بازی کنند.
یک اصل نیز که مورد تاکید مکرر مقام معظم رهبری است، را نیزهمه باید بپذیریم که ایران نمیتواند به آمریکا اعتماد کند. البته برای ما روشن است که آمریکا هم نمیتواند به ایران اعتماد کند. صاحبان طرزتفکر تعامل و رفع تشنج هردوکشور ،نیز به یکدیگراعتماد نکرده و نخواهند کرد. حرف من در مورد "تنش حداقلی" هم به معنی اعتماد به آمریکا نیست. در طول 36 سال بعد ازانقلاب احدی به اندازه من دلایل بی اعتمادی ایران به آمریکا و بدعهدی های و خصومتهای آمریکا را برای مردم آمریکا و جهان غرب تشریح نکرده است. اینکه آمریکا و غرب بدنبال نفوذ فرهنگ غرب به ایران وسایر کشورهای اسلامی و استحاله فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی هستند هم واضح است.اینکه جمهوری اسلامی و حتی کشورعربستان هم بدنبال گسترش فرهنگ و مذهب اسلام درجهان و حتی در جهان غرب هستند هم قابل کتمان نیست.
روابط حسنه خارجی با حفظ عزت و استقلال ملاک اصلی است. من معتقدم مقام معظم رهبری با تیزهوشی و تیزبینی تاریخی اجازه مذاکرات مستقیم ایران وآمریکا را داد و از تیم هسته ای حمایت کرد و باعث شد که در دوره اوباما ایران بتواند موافقت قدرتهای جهانی را بگیرد که هم ایران غنی سازی داشته باشد، هم آب سنگین داشته باشد، هم تحریمها برداشته شود،هم تکنولوژی های جدید هسته ای بگیرد، هم گشایش در روابط خارجی بوجود آید ،هم نتانیاهو و صیهیونیستها و کشورهای متخاصم عربی منزوی شوند. به هم موقع تذکرات و هشدارهای لازم برای حفظ استقلال و کیان کشور دادند و تمام تحفظات خود درمورد بی اعتمادی به آمریکا، عدم صداقت آمریکاییها و غیره را حفظ و مستمرا برآن تاکید کردند. این یک نمونه عملی و عینی است درمورد امکان کاهش تشنج و تامین منافع کشور ضمن حفظ بی اعتمادی.
هنر در این است که بتوانیم آمریکا را با همه قدرت و نفوذ و توانش از دشمنی و نفوذ و مداخله در امورداخلی ایران منصرف کنیم ، یا دشمنی ها و خصومتها و توطئه های آمریکا را علیه ایران کاهش دهیم، بار تحریمها و فشارها را از دوش ملت ایران برداریم نه اینکه میدان را برای صهیونیسم و دشمنان ایران خالی و یا خدای ناکرده بازکنیم تا هرگونه که میخواهند افکار عمومی و کنگره و رسانه ها و سیاستمداران آمریکا را علیه ما تحریک کنند وفشار و تحریم ها را افزایش دهند. دردوره ترامپ جبهه ضد ایران فرصت جدیدی برای ضربه به ایران پیداکرده اند. ایران نیازمند هوشیاری ، وفاق ملی ویک استراتژی جامع و فعال برای مقابله با این تهدید است.
گزارش خطا
آخرین اخبار