سایه روشن کارنامه دولت به روایت "عباس عبدی"
ارزیابی منصفانه از عملکرد یک فرد یا یک دولت چگونه است؟ بدون تردید برای هر دولتی و هر فردی و هر تصمیمی میتوانیم مجموعهای از نتایج منفی را ردیف کنیم، همچنان که ممکن است بسیاری از دستاوردها را نیز برای آن برشمرد. با شمردن نتایج منفی میتوان عملکرد را شکست خورده معرفی کرد و براساس دستاوردهای مثبت آن را موفق دانست؛ ولی این ارزیابیها منصفانه نیست. برای ارزیابی منصفانه ابتدا باید مبانی ارزیابی خود را بیان کرد. این مبانی باید به گونهای باشد که فراتر از افراد و دولتها باشد و به قول معروف براساس متری باشد که برای اندازهگیری هر چیزی به کار آید. ابزار سنجش باید مستقل از مصداقی باشد که میخواهیم بسنجیم. ما نمیتوانیم عملکرد دو دولت را با دو متر و معیار متفاوت ارزیابی کنیم. دولت فعلی نیز در حال ورود به ماههای آخر چهارمین سال خود است و در آستانه انتخابات جدید قرار داریم. از اینرو بد نیست که ارزیابی منصفانهای از آن به دست داد و پیش از آن باید متر و معیار خود را توضیح داد، البته این ارزیابی در حد یک یادداشت و خلاصه خواهد بود.
نخستین و مهمترین معیار تطبیق ادعاهای اولیه هر دولت یا شخص با عملکرد او است. کسی که برای انتخابات نامزد میشود، به طور طبیعی قول و قرارهایی را مطرح میکند و اینکه چنین خواهد کرد و چنان. پس طبیعی است که عملکرد او نیز بر این اساس صورت گیرد که میان ادعاهایش با آنچه در عمل رخ داده چقدر انطباق یا افتراق وجود دارد؟ بنده شخصاً به این معیار توجهی ندارم. هرچند معیار مهمی است ولی واقعیت این است که بسیاری از نامزدها آگاهانه یا ناآگاهانه شعارها و مسائلی را طرح میکنند که تحقق آنها چندان در قدرت آنان نیست. چرا این معیار را نمیپذیریم، زیرا من به نامزدهای انتخاباتی براساس گفتهها و اظهارات موردی آنها رأی نمیدهم. حتی قولها و وعدههای آنان را پیگیری هم نمیکنم. بنده به درک و برداشت خودم از نگرشها و کلیت دیدگاههای نامزدها توجه میکنم. بنابراین ارزیابی را نیز بر همین اساس انجام میدهم، یعنی دریافتیهای یک دولت در برابر خروجیهای آن براساس اهدافی که مد نظر است. شاید اگر کسی بخواهد برای دولت موجود از حیث میزان انطباق ادعاها و وعدههایش با آنچه که انجام داده ارزیابی کند، بیشتر از نمره 10 ندهد، اگرچه این نحوه ارزیابی را رد نمیکنم ولی آن را دقیق نمیدانم. ارزیابی دقیق این است که براساس نگرش کلی نامزد یا دولت، به آنچه که در حدود چهار سال فعالیت انجام داده چه نمرهای داده میشود. بعلاوه اثرات کوتاه مدت و بلند مدت سیاستهای یک دولت را نیز باید درنظر گرفت. اقداماتی که دارای اثرات بلند مدت منفی یا مثبت هستند نباید از گردونه ارزیابی خارج یا نادیده گرفته شوند. بنده سعی میکنم چند محور مهم را شرح دهم.
1ـ برجام
مهمترین و اساسیترین و راهبردیترین دستاورد دولت کنونی، به ثمر رساندن برجام است. برجام تعیین چارچوبی به نسبت دقیق و قابل پذیرش برای نحوه تعامل ایران با جهان خارج بود، چارچوبی که از گذشته اشکالاتی داشت و پس از طرح مشکلات هستهای در ایران، این اشکالات برجسته شد و خود را نشان داد. بدترین اتفاقی که ممکن بود برای ایران رخ دهد، صدور قطعنامههای پیاپی براساس بند هفت شورای امنیت با رأی همه اعضا علیه ایران بود. از این مرحله به بعد، دچار شدیدترین نوع تحریمهای جهانی شدیم و کشور را با یک بحران بزرگ مواجه کرد. بیرون آمدن از زیر ضربه قطعنامههای مذکور و حرکت به سوی عادیسازی روابط و تعریف چارچوبی حقوقی و قابل فهم برای روابط خارجی ایران بزرگترین دستاورد سیاسی این دولت بود و پس از انقلاب نیز نمونه نداشته است. نکته مهم عملکرد دولت در این واقعه ایجاد حدی از اجماعسازی داخلی برای رسیدن به این توافق بود. برجام توافقی فراتر از موضوع هستهای است. اگر برجام به ثمر نرسیده بود، الآن با وضعیت بسیار بغرنجی مواجه بودیم که به احتمال فراوان از شرایط فعلی ونزوئلا بدتر میبود؛ البته در رسیدن به برجام برخی اشتباهات نیز رخ داد. از جمله تخصیص بیشترین بخش از توان رئیس دولت و دولت به این مسأله بود که تا حدی فرصت را برای انجام برخی کارهای دیگر از دست دادند. اشتباه مهمتر این بود که برای خنثیسازی مخالفان، انتظاراتی بیش از واقعیت و ظرفیت را از تصویب برجام ارائه کردند. ضمن اینکه گمان داشتند این توافق خیلی سریع به نتیجه خواهد رسید، در حالی که چنین نبود. ولی در مجموع اگر این دولت همین یک دستاورد را در کارنامه خودش داشت، باز هم به آن نمره قبولی تعلق میگرفت.
2ـ تورم
مسأله دیگری که در این دولت رخ داد و به نظرم مهم است، کنترل تورم بود. دولت در برابر وسوسههایی که انجام میشد تا کنترل تورم را با هدف رشد رها کند، مقاومت کرد. هرچند یقین ندارم ولی احتمال میدهم که اگر دولت تورم را کنترل نکرده بود، امروز حتی از رشد هم خبری نبود و نگاه مردم به دولت خیلی منفی میشد. رشد پایدار را باید در شرایط کنترل تورم محقق کرد و الا همچون گذشته شاهد رشدی موقتی میشویم که فاقد اثرات بلندمدت خواهد بود. بنابراین دومین دستاورد مهم دولت را در جلوگیری از تورم میدانم. البته خارج کردن اقتصاد از رکود ویرانگر دولت پیش نیز گام مهمی بود و امیدواریم که رشد اقتصادی سالجاری و افزایش اشتغال آن در سالهای آینده نیز ادامه یابد.
3ـ نفت
به لحاظ مدیریتی و فنی کمتر کسی باور میکرد که دولت بتواند تولید نفت را در مدت زمان یکی دو سال به سطح پیش از تحریمها برساند. وزارت نفت در اجرای این کار موفق شد و با اخباری که درباره افزایش برداشت ایران از پارس جنوبی و جلو زدن از قطر میرسد، امیدواریم که این موفقیت نیز کامل شود. البته بنده به لحاظ تحلیلی مخالف اتکا به درآمدهای نفتی هستم و آن را برای کشور خطرناک میدانم ولی شرایط فعلی ایران به گونهای نیست که این درآمدها برای اهداف مورد نظر خطرناک شود.
اینها سه دستاورد مهم دولت بود ولی به نظرم شکستهایی نیز داشته است.
1ـ نظام اداری
دولت در تحرک بخشیدن به نظام اداری در حد مورد انتظار ظاهر نشد و عمل نکرده است. نظام اداری در دولت احمدینژاد به ابتذال کشیده شد و بوروکراسی کشور مضمحل و تبدیل به ویرانه شد. این وظیفه دولت جدید بود که این نظام را تحرک بخشد و زنده کند، ولی متأسفانه هنوز که هنوز است تحول قابل قبولی در آن دیده نمیشود حتی اقدامی مؤثر برای تغییر برخی از مسئولان سطح بالا را انجام نداده است. نوعی الیگارشی مالی و رفاقتی که از ابتدای انقلاب کمکم شکل گرفت در این دولت جا خوش کرد. معرفی آنان برای رأیگیری از مجلس پیشین قابل قبول بود ولی ادامه حضور آنان در مجلس فعلی هیچ توجیهی نداشت.
2ـ فساد
تردیدی نیست که وضعیت بخشی از فساد ریشه در همین ناکارآمدی اداری دارد و تردیدی هم نیست که شاخص فساد در کشور در مقایسه با دولت قبل بهبود یافته است، ولی اتفاق دندانگیری در این زمینه دیده نمیشود بویژه در خصوص شفافیت و دسترسی آزاد به اطلاعات نیز باید گفت با وجود ابلاغ قانون آن از سوی این دولت در عمل هیچ اتفاق مهمی رخ نداده است. مردم منتظر ابلاغ قانون نیستند به اجرای آن نیاز دارند.
3ـ اجماعسازی
در حوزه سیاست داخلی اتفاقات خوب و بد همراه یکدیگر رخ داده است. در عین حال که دولت در اجرای انتخابات سال 1394 بسیار موفق عمل کرد و گام مهمی به پیش تلقی میشود، ولی در مسیر اجماعسازی و تفاهم ملی از تمام ظرفیتهای خود استفاده نکرده است و اتفاقاً چوب فقدان فضای تفاهم را در نهایت دولت نیز خواهد خورد. البته میپذیرم که ابزار این کار به طور کامل در دست دولت نیست و اصلاحطلبان نقش بیشتری در انجام آن دارند ولی دولت میتوانست واسطه مناسبی برای تحقق این هدف باشد.
نقاط مثبت و منفی دیگری نیز در کارنامه دولت هست که بعضاً هم مهم است و قصد ورود به همه آنها را ندارم، ولی با ملاحظه این عوامل گمان میکنم در مجموع نمرهای کمتر از 14 را نمیتوان به این دولت داد.
گزارش خطا
آخرین اخبار