سپیده خداوردی: محبوب هستم ولی مشهور نه!
گفتگوی نوروزی با سپیده خداوردی بازیگر و نوازنده ارکستر ملی
به مناسبت فرارسیدن سال نو، گفتگوی نوروزی با سپیده خداوردی بازیگر و نوازنده ارکستر ملی را میخوانید:
شما دهه شصتی هستید یا دهه پنجاهی؟
شش، دو، هزار و سیصد و شصت. ببینید چقدر راحت اعلام کردم،نه اینجا بلکه جاهای دیگر هم اعلام کردم چون بهش افتخار میکنم چون واقعا احساس میکنم خوب زندگی کردهام و راضی هستم چون هم در رشته مورد علاقهام تحصیل کردهام و هم در زندگی شخصیام آرامشی که میخواهم را به نظر خودم دارم.
خیلیها وقتی سر خط شروع یا پایان یک دهه قرار میگیرند سعی میکنند خودشان رو به پایینتره بچسبانند مثل دهه هفتادیها که میگن نه ما شصتی هستیم. چیزی که در این موضوع هست این است که هر کسی مربوط به هر دههای هست نمیتواند کتمان کند و بگوید نه من برای این دهه هستم چون هر دههای خصلت و فرهنگ خود را دارد و من هم به دهه شصتی بودن خود افتخار میکنم.
شیطنت سانیار به کی رفته؟
راستش احتمالا به پدرش رفته، اما این را بگویم هنوز بین به کی رفتن شیطنت سانیار در خانواده ما دعواست، خانواده من میگویند سپیده که اصلا شیطون نبود، خانواده همسرم هم میگویند والا اصلا ما بینمان بچه شیطان نداشتیم خب این هم یکی از شیرینیهای بچه است که بعضی از صفاتش آخر هم مشخص نمیشود به چه کسی رفته است. اما به نظر من به پدرش رفته است.
کدام شیطنتش شما را دیگر کلافه میکند؟
ببینید سانیار زیاد شیطون نیست، زیادی پرانرژی و کنجکاوه یا شاید هم ما مثل قدیمیها نمی توانیم پا به پای بچه بدویم فکر میکنیم بچههایمان شیطون هستند. ولی در کل من از شیطنتها یا بازیگوشیهای سانیار خسته نمیشوم و بیشتر از اینکه توانم آنقدر نیست که پا به پایش باشم ناراحت میشوم.
اهل ورزش کردن هم هستید؟
ای وای، دست روی دلم نگذارید که خون است. ورزش کمترین زمانش برای من پیادهروی و هر روز یا سه هفته در روز استخر رفتن بود ولی از زمانی که کوچولویمان به دنیا آمده من به دلایل مختلف نتوانستم ورزش بکنم و حالا ورزش کردن من همین سر کار رفتن و آمدن شده است و در مجموع به امید روزی که مهد برود و بس.
چقدر محبوب و مشهور هستید؟
فکر میکنم محبوب هستم ولی مشهور و سوپراستار به نظرم زیاد نیستم و اصلا هم باهاش مشکل ندارم، چون معتقدم بازیگر بودن با شهرت خیلی فرق میکند. کسی که هنر را برای خود هنر بخواهد زیاد درگیر حواشی نمیشود و آهسته و پیوسته جلو میرود تا کار با کیفیت را انجام دهد.
سفر زیاد میروید؟
خیلی دوست دارم سفر زیاد بروم ولی شما بگویید امسال کجا برویم؟ من شمال و آن سوی مرزها را دوست دارم چون احساس میکنم بتوانم فرهنگ و تجربهای جدید کسب کنم.
از سفرهای کاری آن سوی مرزها خاطرهای برایمان تعریف کنید؟
سفرهایی که با استاد شجریان و ارکسترهای شهناز داشتم بهترین سفرهای من بودند. در این سفرها من یک. کنسرت داشتم در بلژیک که قبلش در هلند کنسرت داشتیم و من صبح که بلند شدم دیدم سازم دستهاش از بیخ شکسته است و من کنسرت بلژیک را نزدم ولی استاد شجریان تقریبا یک روز و نصفی زمان گذاشتند و ساز مرا درست کردند یادم میآید کنسرت بعدی که در فرانسه بود که میخواستیم برویم من کل راه را گریه کردم که چرا سازم شکسته است ولی خدا را شکر مشکل حل شد و من توانستم به گروه بپیوندم. خاطرهای که گفتم به نظرم سال 2011 یا 2012 بود.
خبری از استاد دارید؟
راستش همان خبری که شما دارید که خدا را شکر حالشان بهتر است.
اگر قرار باشد جایی بروید و لذت ببرید کجا میروید؟
یک کافه برای خوردن یک قهوه تلخ البته نه زیاد تلخ با موزیک خیلی خوب و بعدش هم بروم فضای سبز ببینم.
از لحاظ مناسبتی یا به تعبیری حیوانی متولد چه سالی هستید؟
متولد ماه اردیبهشت با نماد گاو هستم و باز از لحاظ حیوانی متولد سال خروس هستم و بعد دیگه روز نداریم که بخواهم بگویم.
هنوز هم عیدی میگیرید؟
شاید باورتان نشد ولی هنوز هم عیدی میگیرم و اگر کسی به من عیدی ندهد دلم میگیرد. یادم میآید وقتی دبیرستانی بودم همه میگفتند شما دیگر خانم شدهاید آخر ما چی به شما بدهیم که راضی باشید ولی جدی عیدی گرفتن را دوست دارم نه تنها عیدی بلکه کلا کادو دادن و گرفتن را خیلی دوست دارم.
بیشتر دوست دارید عیدیتان نقدی باشد یا غیر نقدی؟
مشخصا نقدی.
چرا؟
خب چون اگر نقدی باشد قطعا خودم میروم و چیزی که دوست دارم را با آن میخرم و حتی برای کسی که کادو را میدهد هم میتواند شیرینتر باشد. از همان بچگی هم به این صورت بودم که کادویی که برام میگرفتند باید به سلیقهام میآمد چه از نظر رنگ چه از نظرات دیگر چون اگر غیر از این باشد ترجیح میدهم نداشته باشم چون به نظرم حسی به آن ندارم.
چقدر از سفره هفت سین چیدن لذت میبرید؟
راستش من بیشتر از سفره هفت سین چیدن مادرم لذت میبرم، چون واقعا خوشگل و با عشق میچیند و هر سالش با سال دیگر تفاوت دارد. من خودم بگویم آخ جون امسال سفره هفتسین بچینم و این را خیلی دوست دارم که عیدها اصلا تهران نباشم و فضای جدیدی را در سال جدید تجربه کنم.
چرا؟
بعضی وقتها دوست دارم متفاوت زندگی کنم و از حالت روتین زندگی خارج شوم.
کدام یک از سینهای هفتسین را بیشتر دوست دارید؟
سیب قرمز و سبزه هم، چون میتوانی آرزو کنی و گره بزنی.
پس اهل سبزه گره زدن هم هستید؟
اگر عمری برای سبزه باقی بماند بله، چون همیشه سبزه من به گره زدن و به جوی رود آب انداختن نمیرسد و خیلی زود خراب میشود ولی من همیشه در فضای سبز میروم و این کار را میکنم.
جای خالی در میان سینهای سفره هفتسینتان احساس میکنید؟
جای خالی راستش نه، چون سانیار که آمد خود من هم سپیده هستم، پس نه جای خالی حس نمیکنم. راستش خیلی دوست دارم سانیار را داخل سفره هفتسین بگذارم و هشت سین بچینم ولی متأسفانه آنقدر شیطون است که نمیماند.
چند سال اخیر عید برای شما رنگ و بوی دیگری دارد،عید با یک کوچولو چه رنگ و بویی دارد؟
یک سال که باردار بودم و سال بعدش هم که سانیار به دنیا آمده بود و میتوانم بگویم بدترین عید دوران عیدم، عید سال 95 بود چون به خاطر مریضی سانیار تا صبح بیمارستان بودیم و اصلا آن سال نرسیدم سفره هفت سین بچینم و عید امسال هم که کمی بزرگتر شده و باید بهش نزدیکتر بشویم تا ببینم چه میشود و انشاءالله هرچه پیش آید خوش آید. البته فکر کردن به چیدمان سفره هفتسین برای خانوادههای بچهدار یکم سختتر است چون مگر میشود بچه داشت باشید و بتوانید چیزی برای تزئین دم دست بگذارید.
به سانیار امسال عیدی هم میدهید؟
قطعا، چرا که نمیدهم تازه پیشپیش میدهم.
چه چیزی به او میدهید؟
باب اسفنجی و ماشین خیلی دوست دارد و سعی میکنم هر چیزی که خوشحالش میکند را برایش تهیه کنم چون خودم هدیه گرفتن را خیلی خیلی دوست دارم برای همین هر موقع از سر کار برمیگردم خانه، برای سانیار یک هدیه کوچک هم شده میگیرم چون مطمئنم خوشحال میشود.
حضور فرزند در زندگی حرفهای شما چه تأثیری داشته، اصلا تأثیرش مثبت بوده یا منفی؟
تأثیر خاصی نداشته که حالا بخواهم بگویم مثبت بوده یا منفی، چون حوزه خانوادگی من بسترش طوری است که کارم چه باشد چه نباشد پیش میرود و فقط شاید مسائل کمی سختتر شود. مثل زمانی که شما ازدواج میکنید و همه اینها تأثیر مستقیم روی تعهد شما در زندگی شخصیتان است و اصلا ربط و ارتباطی با کم کاری یا پرکاری من ندارد.
به عنوان سؤال آخر سال 95 ما از شما، سپیده خداوردی را تعریف کنید
من کلا آدم مهربانی هستم و همه را دوست دارم و نگاهم نسبت به همه چیز مثبت است و بسیار به نظم اهمیت میدهم. این نظم را هم به پدرم به ارث بردم. همیشه ما در بچگی مضطرب بودیم که ای وای نکنه بابا بره ما جا بمونیم، چون همیشه پدرم خیلی سر وقت بود و مثلا سر صبحانه خوردن روزهای مدرسه اگر کمی دیر میکردیم میگفت تا پنج دقیقه دیگر پایین نباشید من رفتم.
و پایان... امیدوارم سال جدید برای همه سال خوبی باشد و همه سالی سرشار از خوشی و سلامت را سپری کنند و ما را نه تنها در این سال بلکه در همه سالهای پیش رو دعا کنند.
منبع: باشگاه خبرنگاران
گزارش خطا
آخرین اخبار