(چرا ما برای خلق، رحمت بر خویش واجب نمی کنیم؟)

سیلِ واژه رحمت

کد خبر: ۱۴۲۵۶۴
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۵
به گزارش صدای ایران؛ دکتر عبدالله صلواتی در کانال تلگرامی خود نوشت:

ارسطو در کتاب لامبدای متافیزیکش می گوید: ضروری سه معنا دارد: 1. اجبار در مقابل رغبت؛ 2. بدون آن نیک و خوش یافت نمی شود؛ 3. ناممکن است به گونة دیگری باشد.
و خدا به معنای سوم ضروری است هرچند معنای دوم را هم می توان در او سراغ گرفت. همچنین، صفات و کمالات الهی به معنای سوم ضروری است و خدا نمی تواند علیم و قدیر و.. نباشد. اما خدا در کریمة « قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فيهِ (انعام/12)» و آیة شریفة «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الأنعام: 54) می فرماید رحمت را بر خویش ضروری کرده است. پرسشی که اینجا مطرح است به این قراره: خدا به کدام معنا از معنای سه گانه یاد شده رحمت را بر خویش ضروری ساخته است؟
رغبتش بر انتقام است اما بر خویش تکلیف و اجبار کرده که رحیم باشد؟

بدون رحمت، نیک و خوشی یافت نمی شود؟
ناممکن است که خدا رحیم نباشد؟
بنابر اینکه خدا کامل¬ترین وجود است باید صفت کمالی رحمت را ضرورتاً دارا باشد و این ضرورت به معنای اجبار نیست بلکه بدین معناست که: ناممکن است که خدا رحیم نباشد و علی القاعده بدون رحمت، نیک و خوشی یافت نمی شود.
یا در این کریمه می¬خواهد بفرماید رحمتی دارم مطلقه که مقابل ندارد و رحمتی دارم در برابر غضب.

اما به نظر می رسد در این آیه خدا نخواسته فقط رحیم بودنش را اعلام کند بلکه می خواهد بفرماید رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است؛ چنان که در ادعیه و روایات آمده: «يا من وسعت كل شيء رحمته، يا من سبقت رحمته غضبه» (جوشن کبیر)؛  «انت الذی تسعي رحمته أمام غضبه» بالاتر از این، به تعبیر آیت الله جوادی آملی، ، رحمت پیش نماز همة اسمای الهی است.

اما نکتة اخلاقی این کریمه:
چه آیه عجیبی است هر بار جلوه ای نو دارد انگار بار اول است نگاهم به نگاهش افتاد...
چه مهربان! رحمت را بر خود واجب کرده! چه خوب است ما هم چنین کنیم تا در رستاخیز وجود تا چشم دوست به ما افتاد گوید تو مثل منی و رحمت را بر خویش ضروری ساختی پس مقعد صدق جایگاه توست.....

چرا ما برای خلق رحمت بر خویش واجب نمی کنیم و رنج خلق را بر خویش هموار؟
اگر رحمت بر خویش ضروری نداریم به چه چیز از خدا شباهت داریم؟ و استجابت و طاعت کدام خدای را بجای می آوریم؟
تمامی سوره هایش با رحمت آغاز می شود بجز سورة توبه که البته آن هم دربردارنده رحمت خفیه است. اما ما چطور؟ سراسر سوره های زندگی ما رحمت است و در مواردی اندک غضب و قهر یا ماجرا وارونه است؟!
علامه طباطبایی در المیزان ذیل کریمة 12 انعام آورده: خدا با رحمتش نیاز خلق را برطرف می کند و حق هر مستحقی را ادا.
در امتداد این تلقی از رحمت می توان گام برداشت و گفت: کسی که در  چارچوب الهی، در پی رفع نیاز مردم است و در ریل شایسته سالاری طی طریق می کند از اهالی رحمت است و آینه دار خدای رحیم.
لطف خدا در این آیه دیدنی است و مست کننده! 
 واژه رحمت پر است از سخن و دلالت. تو گویی واژه نیست دریای خروشان است!
دیدی سیلِ واژه ای تو را با خویش ببرد! چه بنیان افکن است و چه دلربا!

و چه مژده زیبایی! خدا وعده داده به یک دورهمی که خودش در آن حضور دارد « َيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فيهِ» چه باشکوه است که رب الارباب با خاکیان می نشیند و اوست سفره دار! آن وقت هرکه بر خویش رحمت بیشتر ضروری داشته لقمه های نورانی تر عایدش میشود!
نه این دورهمی نسیه نیست اگر رحمت ضروری داری بر خویش، دورهمیت همین جاست و دست افشانی و پایکوبیت در پی همین رحمت این جهانی است. پس دنیایی که رنگ آخرت به خود گرفته کوی جانان است و مبارک؛ و هر که اینجا اهل طرب معنوی و الهی باشد آنجا نیز خرم است.
پربیننده ترین ها