احمدینژادیها در سودای پاستور
به گزارش صدای ایران - روزنامه آرمان نوشت: احمدینژادیها یکی- یکی در مقابل روحانی به خط میشوند. یک روز حمیدرضا بقایی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اعلام حضور میکند، روز دیگر بذرپاش با تیم رسانهای خود به گونهای صحنه آرایی میکند که گویا اصولگرایان وی را به عنوان جایگزین احمدینژاد پذیرفتهاند، اخیرا هم که خبر از درخواستهای مکرر جبهه یاران انقلاب از مسعود زریبافان یار دیگر احمدینژاد، برای ورود به رقابت در انتخابات میرسد. البته این پایان راه نیست چرا که از حمید رضا حاجی بابایی نیز به عنوان دیگرکاندیدای نزدیک به احمدینژاد یاد میشود، برخی نیز از احتمال کاندیداتوری رستم قاسمی و علیآبادی خبر میدهند. اگر این روند ادامه پیدا کند شاید فردا کلهر و جوانفکر هم اعلام کاندیداتوری کنند.
چرا احمدینژادیها آمدند؟
اعتماد به نفس یاران احمدینژاد ستودنی است؛ البته شاید این خصلت را از رئیس دولت قبل آموختهاند.مردان مرد پاستورنشین سابق این روزها بهجای آنکه در قبال عملکرد خود که انتقادات فراوانی به آن وارد است پاسخگو باشند خود را در قواره ریاست جمهوری میبینند و از کاندیداتوری حرف میزنند! طنزی است که جریان دارد. آنچه آنها امروز اجرا میکنند بیش از آن که استراتژی انتخاباتی اصولگرایان باشد، بازی نزدیکان محمود احمدینژاد است. همگان واقف و البته در حیرت هستند که این افراد سطح خود را در چه اندازهای میبینند که برای جلوس بر کرسی ریاست جمهوری قد علم میکنند. بدون شک در اذهان حک شده است که مدیریت دیروز رئیس این کاندیداهای امروز، راهبردهای گذشته را به زیر سوال برد، سازمان مدیریت را ملغی، ارتباط با دنیا را محدود وتحریم را نهادینه کرد به نحوی که هنوز روحانی پس از ۳ سال و نیم نتوانسته مشکل تحریمها را بهطور کامل حل کند. البته همگان آگاهند برجام دستاورد تاریخی دولت یازدهم است که به میزان بالایی توانست محدودیتهای ایجاد شده که ناشی از عملکرد دولت قبل است را بر طرف کند.
اول پاسخگویی بعد کاندیداتوری
نزدیکان احمدینژاد اسبهای خود را برای کاندیداتوری زین کردهاند، اما هر چه انجام میدهند نیاز به گذراندن پیش نیازی به نام پاسخگویی به ملت دارد البته بر اساس دموکراسی و رفتار دموکراتیک نمیتوان مسیر ثبت نام آنها برای حضور در انتخابات را مسدود کرد اما پا گذاشتن آنها در عرصه انتخابات تنها شوخی سیاسی یا یک بازی انتخاباتی است چرا که این حضور بدون پاسخ به افکار عمومی درباره عملکرد ۸ ساله دولت احمدینژاد بیمعناست. آنها باید شرح دهند که علت عقبماندگی کشور در ۸ سال که مدیریت اجرایی در دست آنها بود، چیست؟ مدیریت هیجانی و تصمیمات خلق الساعه از سوی رئیس جمهور قبلی تبعات زیادی برای کشور داشته است و آنانی که امروز سودای کاندیداتوری دارند با او همراه بودند یا سکوت کردند که امروز موعد پاسخ درباره این سکوت و همراهی است. آنها میدانند دفاع نادرست از برنامهها و عملکرد رئیس دولت قبل چه پیامدهایی داشته است و امروز باید بگویند آن دفاعها بر اساس چه منافعی بوده است. ۷۰۰ هزار میلیارد درآمد نفتی دولت قبل چگونه هزینه شد که کشور به وضعیت نامطلوبی دچار شد و این درآمد بالا صرف چه اقدامات زیربنایی شد؟ شاید پاسخ داده شود مسکن مهر؛ مسکنی که نام زیبا داشت اما بدون شک اقدامی برنامهریزی نشده و بدون در نظر داشتن عواقب آن بود که هزینه سنگینی بر دولت یازدهم تحمیل و موجب سرگردانی مردمی شد که دل به مسکن مهر بسته بودند. بیتعهدی به قانون، ترویج بداخلاقی سیاسی و... زاییده آن دولت است وهنوز فراموش نشده افرادی که امروز خود را در حد کاندیداتوری برای ریاست جمهوری میدانند هوراهای زیادی برای این رفتار رئیس دولت میکشیدند.
بیایید عیارتان مشخص شود
هر یک از مدیران احمدینژاد که تصور میکند شرایط قانونی برای کاندیداتوری دارد به عرصه بیاید تا عیارش مشخص شود اما جالب است فردی که مدتی بازداشت بوده و دلیل اصلی آن هم هنوز بهطور علنی اعلام نشده است. حال سوال این است که چگونه است قصد کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دارد.اگر مساله بازداشت ایشان و نیز اگر پروندهای در دادگاه تحت رسیدگی قرارگرفت رسما اعلام شود، تکلیف سوالات افکار عمومی هم روشن شود و طبیعی است تا به این سوالات پاسخ داده نشود کاندیداتوری او دارای معادلات دیگری خواهد بود. مردم سوالات زیادی دارند و مدیران دولت قبل باید پاسخگوی تبعات عملکردها و تصمیمات آن دوران باشند. بیتردید امروز عرصه آگاهی است، مردم به بلوغ سیاسی خوبی رسیده و فریب بازیهای انتخاباتی را نخورده و به دنبال شعارهای پوپولیستی نمیروند. نبود برنامهریزی حزبی و نپذیرفتن خرد جمعی سبب شده تا هر فردی خود را درقامت رئیسجمهوری بداند. این شرایط نشان میدهد که ضعف بزرگی در تحزب داریم. گاهی اوقات برخی آنقدر مورد حمایت صاحبان قدرت وثروت قرارمی گیرند که دچار توهم میشوند. عملکرد رئیس دولت سابق نشان داد جامعهای که ساختار حزبی ندارد با مشکلات زیادی مواجه میشود چنان که محمود احمدینژاد خود را در قالب حزب تعریف نکرد اما همه اصولگرایان پشت او بودند و احمدینژاد از کوپن اصولگرایی خوب استفاده کرد و به پاستور رسید اما بعدا گفت که با اصولگرایان نیست که آفت بزرگ عدم وجود احزاب قوی است . این رفتار نزدیکان احمدینژاد مورد انتقاد اصولگرایان هم قرار گرفته چنان که دیروز دبیرکل جامعه اصناف و فعال سیاسی اصولگرا گفت: اینکه هرکسی به خودش اجازه دهد بیاید و کاندیدای انتخابات شود یعنی یک اشکال قانونی وجود دارد. احمد کریمی اصفهانی افزود: اینکه هر شخصی علاقمند است کاندیدا شود را نمیتوان کاری کرد اما جای تاسف است که هرکسی در کشور به خودش اجازه بدهد اعلام کاندیداتوری کند بدون اینکه شان و جایگاه و توان خود را در نظر بگیرد. وی ادامه داد: ما با حضور حداکثری کاندیداها مواجه هستیم و حضور برخی تنها مشکلی که ایجاد میکنند این است که شورای نگهبان را به زحمت میاندازند.این فعال سیاسی ادامه داد: این شورای نگهبان است که باید دقت کافی را داشته باشد. یکی از مشکلات این است که شورای نگهبان دلایل رد صلاحیت را اعلام نمیکند! اینها به خود جرات میدهند که کاندیدای انتخاباب شوند.اگر حداقل شورای نگهبان افرادی که اتهام و پرونده قضائی دارند را به مردم اعلام میکرد، امری مناسب بود اما چون قانون اجازه این کار را به شورای نگهبان نمیدهد آنها نیز نمیتوانند دلایل رد صلاحیت را اعلام کنند.
احمدینژاد ازچه کسی حمایت میکند؟
ازمیان کاندیداهای فوق به نظر میرسد حاجی بابایی عدم حضور خود را منوط به عدم اجماع جبهه مردمی نیروهای انقلاب خواهد کرد. بذر پاش هم که عدهای تمایل دارند به کاندیدای جبهه پایداری تبدیل شود، با گوشه چشم احمدینژاد جبهه پایداری را مجاب خواهند کرد که به کاندیدای«حلقه ارومیه» نزدیک گردد. زریبافان نیز چون از اقبال کمتری نسبت به حمید بقایی برخوردار است در انتها احتمالا به نفع بقاییکنار خواهد رود. رستم قاسمی و علیآبادی نیز در صورت مدیریت احمدینژاد بر روند ثبت نام کاندیداها در صورت تمایل او از صحنه کنار خواهند رفت. اگر چنین شود و محمود احمدینژاد نیز درچند روز مانده به انتخابات درستاد انتخاباتی بقایی حاضرگردد، آنگاه بهطور مستقیم بقایی به کاندیدای مورد حمایت احمدینژاد درانتخابات پیشرو تبدیل خواهد شد.
گزارش خطا
آخرین اخبار