علیرضا افتخاری، خواننده نواهای ماندگاری در موسیقی ایرانی است و نزدیک به سه دهه اخیر، بارها مورد توجه مخاطبان موسیقی قرار گرفته است. او اما در بخشی از زندگی خود حاشیههایی نیز داشته که او را تا لب مرزهای سیاست هم برد و موافقان و-البته بیشتر- مخالفانی را نیز برای خود فراهم کرد.
علیرضا افتخاری، خواننده نواهای ماندگاری در موسیقی ایرانی است و نزدیک به سه دهه اخیر، بارها مورد توجه مخاطبان موسیقی قرار گرفته است. او اما در بخشی از زندگی خود حاشیههایی نیز داشته که او را تا لب مرزهای سیاست هم برد و موافقان و-البته بیشتر- مخالفانی را نیز برای خود فراهم کرد.
به گزارش صدای ایران، علیرضا افتخاری، خواننده نواهای ماندگاری در موسیقی ایرانی است و نزدیک به سه دهه اخیر، بارها مورد توجه مخاطبان موسیقی قرار گرفته است. او اما در بخشی از زندگی خود حاشیههایی نیز داشته که او را تا لب مرزهای سیاست هم برد و موافقان و-البته بیشتر- مخالفانی را نیز برای خود فراهم کرد.
به گزارش صدای ایران، علیرضا افتخاری، خواننده نواهای ماندگاری در موسیقی ایرانی است و نزدیک به سه دهه اخیر، بارها مورد توجه مخاطبان موسیقی قرار گرفته است. او اما در بخشی از زندگی خود حاشیههایی نیز داشته که او را تا لب مرزهای سیاست هم برد و موافقان و-البته بیشتر- مخالفانی را نیز برای خود فراهم کرد.
17 مرداد سال 89 و در حالی که هنوز آتش التهابات پس از انتخابات سال 88 و تمدید ریاست جمهوری محمود احمدینژاد فروکش نکرده بود، در جلسهای که برای تجلیل از خبرنگاران ترتیب داده بود، علیرضا افتخاری که به عنوان خواننده حاضر شده بود، در راه رفتن به روی سکو، مسیرش را به طرف محمود احمدینژاد – نشسته در ردیف اول سالن – کج کرد و با هیجان او را در آغوش گرفت و روبه او گفت:«آقای رئیسجمهور دوستت دارم.» پخش این تصاویر از رسانه ملی و خبرگزاریهای دولتی سبب شد تا موج بیسابقهای از حملات به سمت این خواننده موسیقی سنتی سرازیر شود، امری که سبب شد وی در برههای بگوید میخواهد به خاطر این فشار از ایران برود.
او اما نرفت، اما چندان هم بیکار نماند و در کنار پرکاری خود در حوزه موسیقی، اقداماتی انجام داد که او را دو باره در کانون حاشیههای دیگری قرار داد. سه سال بعد و در مرداد92 در حالی که محمدرضا شجریان پیش از آن در جبهه مخالفان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد قرار گرفته بود و برخی رسانههای حامی احمدینژاد – از جمله رسانه ملی - به شدت به او میتاختند، ناگهان نامهای منتشر شد که نویسندهاش علیرضا افتخاری بود و مخاطبش محمدرضا شجریان؛ استاد افتخاری.
لحننامه افتخاری در ارزیابی تحلیلگران فضای فرهنگی چندان با استاد خود مهربانانه نبود و همین موضوع یک بار دیگر افتخاری را در کانون انتقادات و حملات تند و تیزی قرار داد. او اگرچه در فروردین 95 و در پی آشکار شدن بیماری محمدرضا شجریان نامه محبتآمیزی به وی نوشته بود، اما بسیاری از مخاطبان موسیقی ایرانی و البته رصد کنندگان فضای سیاسی کشور، نامه قبلی افتخاری را فراموش نکردند و همچنان با کنایه، طعنه و طنز آن را یادآوری میکردند.
اینک سه سالونیم پس از آن نامهنگاری، علیرضا افتخاری روایت خود از آن نامه را بازگو میکند و البته تعابیر بسیار فاخری درباره استاد محمدرضا شجریان نیز به کار میبرد. این خواننده موسیقی ایرانی که با آژانس خبری موسیقی ایران گفتوگو میکرد در باره آن نامه چنین گفت:«... نمیخواهم بگویم آن نامه را من نوشتم یا کس دیگری ...نمیخواهم بگویم که من خودم بودم...نه... نامهای بود که در عوالم خیال نوشته شد. نه عقل در آن دخالت داشت و نه هدفی برای آن وجود داشت... کسی که این نامه را نوشت، میخواست بگوید اگر پیشکسوتی در جریانی افتاد، به آن دامن نزنیم (آتش آن را بیشتر نکنیم)...فضا را معتدلتر کنیم....»افتخاری در ادامه در این باره گفت:«...ولی من ایشان را خیلی دوست دارم... هیچ کدورتی هم در میان نیست... من ایشان را عاشقانه دوست دارم. اگر ایشان بداند که چقدر دوستش دارم، فکر کنم با پای پیاده بیاید و بگوید افتخاری حالت چطور است؟»
علیرضا افتخاری سپس با تعابیر زیبایی از استاد محمدرضا شجریان یاد میکند و میگوید:«...ایشان یک آدم عادی نیست، یک آدم آسمانی است. فکر میکنم جزو اولیاءالله است...یک آدم عادی نیست که بگوییم آوازی میخواند و نگه دارنده فرهنگ این مرزوبوم است. ایشان به اندازهای که من میشناسم – به ظرفیت خودم - انسان بسیار بزرگی است. ایشان یک فردوسی است با زبان موسیقی.... دوست دارم زیارتشان کنم. ای کاش میشد...»
او اما نرفت، اما چندان هم بیکار نماند و در کنار پرکاری خود در حوزه موسیقی، اقداماتی انجام داد که او را دو باره در کانون حاشیههای دیگری قرار داد. سه سال بعد و در مرداد92 در حالی که محمدرضا شجریان پیش از آن در جبهه مخالفان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد قرار گرفته بود و برخی رسانههای حامی احمدینژاد – از جمله رسانه ملی - به شدت به او میتاختند، ناگهان نامهای منتشر شد که نویسندهاش علیرضا افتخاری بود و مخاطبش محمدرضا شجریان؛ استاد افتخاری.
لحننامه افتخاری در ارزیابی تحلیلگران فضای فرهنگی چندان با استاد خود مهربانانه نبود و همین موضوع یک بار دیگر افتخاری را در کانون انتقادات و حملات تند و تیزی قرار داد. او اگرچه در فروردین 95 و در پی آشکار شدن بیماری محمدرضا شجریان نامه محبتآمیزی به وی نوشته بود، اما بسیاری از مخاطبان موسیقی ایرانی و البته رصد کنندگان فضای سیاسی کشور، نامه قبلی افتخاری را فراموش نکردند و همچنان با کنایه، طعنه و طنز آن را یادآوری میکردند.
اینک سه سالونیم پس از آن نامهنگاری، علیرضا افتخاری روایت خود از آن نامه را بازگو میکند و البته تعابیر بسیار فاخری درباره استاد محمدرضا شجریان نیز به کار میبرد. این خواننده موسیقی ایرانی که با آژانس خبری موسیقی ایران گفتوگو میکرد در باره آن نامه چنین گفت:«... نمیخواهم بگویم آن نامه را من نوشتم یا کس دیگری ...نمیخواهم بگویم که من خودم بودم...نه... نامهای بود که در عوالم خیال نوشته شد. نه عقل در آن دخالت داشت و نه هدفی برای آن وجود داشت... کسی که این نامه را نوشت، میخواست بگوید اگر پیشکسوتی در جریانی افتاد، به آن دامن نزنیم (آتش آن را بیشتر نکنیم)...فضا را معتدلتر کنیم....»افتخاری در ادامه در این باره گفت:«...ولی من ایشان را خیلی دوست دارم... هیچ کدورتی هم در میان نیست... من ایشان را عاشقانه دوست دارم. اگر ایشان بداند که چقدر دوستش دارم، فکر کنم با پای پیاده بیاید و بگوید افتخاری حالت چطور است؟»
علیرضا افتخاری سپس با تعابیر زیبایی از استاد محمدرضا شجریان یاد میکند و میگوید:«...ایشان یک آدم عادی نیست، یک آدم آسمانی است. فکر میکنم جزو اولیاءالله است...یک آدم عادی نیست که بگوییم آوازی میخواند و نگه دارنده فرهنگ این مرزوبوم است. ایشان به اندازهای که من میشناسم – به ظرفیت خودم - انسان بسیار بزرگی است. ایشان یک فردوسی است با زبان موسیقی.... دوست دارم زیارتشان کنم. ای کاش میشد...»
اخبار مرتبط
آخرین اخبار