روابط پیچیده آمریکا و اسرائیل
« روابط پیچیده آمریکا و رژیم صهیونیستی » عنوان یادداشتِ روزنامه جام جم نوشته دکتر جهانبخش ایزدی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
مطلبی که همیشه ذهن تحلیلگران و روزنامهنگاران و نظریهپردازان را مشغول کرده این است که رابطه اسرائیل و آمریکا از چه جنسی است و آیا رژیم صهیونیستی، از سیاستهای آمریکا تاثیر میپذیرد یا عکس این مساله صادق است و این اسرائیل است که بر مسئولان آمریکایی اثرگذار است.
منطق واقعگرایی میگوید آمریکا یک کشور بزرگی است و هنوز فاصله شاخصهایش با بسیاری از نقاط دنیا بسیار بالاست و بر این اساس، منطقی نیست که بگوییم صهیونیستها به آمریکاییها خط میدهند اما با این وجود این دو نظر همچنان وجود دارد. البته نظریه دیگری هم هست که براساس آن آمریکا تحتتاثیر اسرائیل است به این معنا که گرچه همواره، سر، دم را میجنباند ولی در این مورد خاص این دم است که سر را میجنباند. این یک تفکر و تلقی دیگر است و نشان میدهد که نوع روابط اسرائیل و آمریکا چقدر پیچیده است.
در چنین شرایطی شاهد سفر نتانیاهو به آمریکا و فصل جدیدی در روابط رژیم صهیونیستی و آمریکا هستیم. در این سفر، مواضع خاصی که ترامپ به صورت شفاف نسبت به رژیم صهیونیستی گرفت نسبت به روسای جمهور قبل تفاوت معناداری دارد. از طرف دیگر هم خود ترامپ و هم جمهوریخواهانی که در کنگره غلبه دارند از انتقال پایتخت از تلآویو به بیتالمقدس حمایت کردند. پدیدهای که سالها قبل تصویب شده ولی اجرایی نشده و اینها فعلا قدمی برای اجرایی شدن برداشتند.
اگر اینها را معیار قرار دهیم و همینطور مقوله برجام را که ترامپ و تیمش آن را توافقنامه بدی میدانند و همینطور فرآیند مذاکرات صلح. البته ترامپ اخیرا اعلام موضع کرد که شهرکسازی به عنوان مانعی در راه صلح تلقی میشود و این به نظرم بازنگری در مواضع قبلی است و این مهم است. نکته دوم اینکه درخصوص برجام اعلام کردند که اصل این توافق محفوظ است و ما بنای برهم زدن آن را نداریم ولی اجرای سختگیرانهتر آن را در دستور کار قرار میدهیم. اجرای سختگیرانهتر میتواند شامل مقولاتی خارج از برجام تعریف شود مثل مقوله موشکی و ادعاها در زمینه تروریسم و حقوق بشر و صلح منطقهای و اینها چارچوبی است برای بخش دیگر که این دو فرد با آن مشکل دارند.
به نظر میرسد با توجه به اینکه نتانیاهو قبل از سفر اعلام کرد که راهکارهایی برای اعمال فشار بیشتر بر ایران دارد تمرکزشان روی این مسائل است. اسرائیل رژیمی است که دو ویژگی دارد یکی بحرانساز است و دوم توسعهطلب است و این دوتا به هم مرتبط هستند. یعنی توسعهطلبی را در چارچوب بحرانسازی پیش میبرد. این توسعه منتها لزوما سرزمین نیست که بگوییم میخواهد ایده نیل تا فرات را محقق کند. آنها میخواهند حوزه ظهور و نفوذ خود را در منطقه گسترش دهند و میخواهند به عنوان یک کشور عادی در منطقه پذیرفته شوند. برای همین تلاش میکند در همه کشورهای همسایه ایران نفوذ داشته باشد. در ترکمنستان، در آسیای مرکزی، در قفقاز و اقلیم کردی و بخشی از شورای همکاری خلیجفارس.
نکته بعد اینکه رژیم صهیونیستی از فضایی که فعلا به صورت تقابل میان ایران و بخشی از کشورهای عربی شکل گرفته نهایت استفاده را میکند تا اینکه به آن کشورها نزدیکتر شود یا آن کشورها به اسرائیل نزدیکتر شوند و به سمت نوعی عادیسازی روابط پیش بروند و به نوعی حوزههای همکاری راهبردی اطلاعاتی تجهیزاتی و توسعهای برسند و همه اینها در دستور کار اسرائیل هست. بنابراین پیشبینی میشود این فرآیند تا زمانی که زمینههای چالش در منطقه وجود دارد تداوم پیدا میکند.این تاثیرگذاری در مورد اقدامات آمریکا در قبال ایران هم خواهد بود.
مطلبی که همیشه ذهن تحلیلگران و روزنامهنگاران و نظریهپردازان را مشغول کرده این است که رابطه اسرائیل و آمریکا از چه جنسی است و آیا رژیم صهیونیستی، از سیاستهای آمریکا تاثیر میپذیرد یا عکس این مساله صادق است و این اسرائیل است که بر مسئولان آمریکایی اثرگذار است.
منطق واقعگرایی میگوید آمریکا یک کشور بزرگی است و هنوز فاصله شاخصهایش با بسیاری از نقاط دنیا بسیار بالاست و بر این اساس، منطقی نیست که بگوییم صهیونیستها به آمریکاییها خط میدهند اما با این وجود این دو نظر همچنان وجود دارد. البته نظریه دیگری هم هست که براساس آن آمریکا تحتتاثیر اسرائیل است به این معنا که گرچه همواره، سر، دم را میجنباند ولی در این مورد خاص این دم است که سر را میجنباند. این یک تفکر و تلقی دیگر است و نشان میدهد که نوع روابط اسرائیل و آمریکا چقدر پیچیده است.
در چنین شرایطی شاهد سفر نتانیاهو به آمریکا و فصل جدیدی در روابط رژیم صهیونیستی و آمریکا هستیم. در این سفر، مواضع خاصی که ترامپ به صورت شفاف نسبت به رژیم صهیونیستی گرفت نسبت به روسای جمهور قبل تفاوت معناداری دارد. از طرف دیگر هم خود ترامپ و هم جمهوریخواهانی که در کنگره غلبه دارند از انتقال پایتخت از تلآویو به بیتالمقدس حمایت کردند. پدیدهای که سالها قبل تصویب شده ولی اجرایی نشده و اینها فعلا قدمی برای اجرایی شدن برداشتند.
اگر اینها را معیار قرار دهیم و همینطور مقوله برجام را که ترامپ و تیمش آن را توافقنامه بدی میدانند و همینطور فرآیند مذاکرات صلح. البته ترامپ اخیرا اعلام موضع کرد که شهرکسازی به عنوان مانعی در راه صلح تلقی میشود و این به نظرم بازنگری در مواضع قبلی است و این مهم است. نکته دوم اینکه درخصوص برجام اعلام کردند که اصل این توافق محفوظ است و ما بنای برهم زدن آن را نداریم ولی اجرای سختگیرانهتر آن را در دستور کار قرار میدهیم. اجرای سختگیرانهتر میتواند شامل مقولاتی خارج از برجام تعریف شود مثل مقوله موشکی و ادعاها در زمینه تروریسم و حقوق بشر و صلح منطقهای و اینها چارچوبی است برای بخش دیگر که این دو فرد با آن مشکل دارند.
به نظر میرسد با توجه به اینکه نتانیاهو قبل از سفر اعلام کرد که راهکارهایی برای اعمال فشار بیشتر بر ایران دارد تمرکزشان روی این مسائل است. اسرائیل رژیمی است که دو ویژگی دارد یکی بحرانساز است و دوم توسعهطلب است و این دوتا به هم مرتبط هستند. یعنی توسعهطلبی را در چارچوب بحرانسازی پیش میبرد. این توسعه منتها لزوما سرزمین نیست که بگوییم میخواهد ایده نیل تا فرات را محقق کند. آنها میخواهند حوزه ظهور و نفوذ خود را در منطقه گسترش دهند و میخواهند به عنوان یک کشور عادی در منطقه پذیرفته شوند. برای همین تلاش میکند در همه کشورهای همسایه ایران نفوذ داشته باشد. در ترکمنستان، در آسیای مرکزی، در قفقاز و اقلیم کردی و بخشی از شورای همکاری خلیجفارس.
نکته بعد اینکه رژیم صهیونیستی از فضایی که فعلا به صورت تقابل میان ایران و بخشی از کشورهای عربی شکل گرفته نهایت استفاده را میکند تا اینکه به آن کشورها نزدیکتر شود یا آن کشورها به اسرائیل نزدیکتر شوند و به سمت نوعی عادیسازی روابط پیش بروند و به نوعی حوزههای همکاری راهبردی اطلاعاتی تجهیزاتی و توسعهای برسند و همه اینها در دستور کار اسرائیل هست. بنابراین پیشبینی میشود این فرآیند تا زمانی که زمینههای چالش در منطقه وجود دارد تداوم پیدا میکند.این تاثیرگذاری در مورد اقدامات آمریکا در قبال ایران هم خواهد بود.
گزارش خطا
آخرین اخبار