پوتین در عراق به دنبال چیست؟
«پوتین در عراق به دنبال چیست؟»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم علیرضا رضاخواه است که ر آن می خوانید؛
روسیه هرگز نمی تواند خود را خارج از دایره قدرت های منطقه ای ببیند. آنچه که روسیه در راس برنامه های خود دارد، تبدیل شدن به ابرقدرت در سیاست های خارجی است و برای رسیدن به این نقطه از هیچ کاری فروگذار نمی کند. از جمله اقدامات روسیه افزایش حجم صادرات سلاح است که در سال 2013 به 7.15 میلیارد دلار یعنی افزایش سه برابری طی ده سال اخیر رسید. هدف از این کار، توسعه صنعت کشور و حفظ جایگاه خود در سیاست خارجی می باشد. لذا عجیب نیست که روز گذشته در بحبوحه بحران اوکراین، سوریه و عراق ولادیمیر پوتین بر سیاست صادرات سلاح کشورش تاکید کرده و خواستار افزایش سهم مسکو در بازار جهانی تسلیحات شد. همزمان دیروز رسانه های خبری به نقل از هفته نامه انگلیسی«ساندی تایمز» نوشتند نخست وزیر عراق آمریکا را به لغو توافقنامه دفاعی با این کشور و افزایش روابط با روسیه و ایران تهدید کرده است. البته مالکی پیشتر نیز به صراحت از تعلل های بی مورد واشنگتن در عمل به تعهداتش در قبال بغداد و دادن تسلیحات نظامی مورد نیاز ارتش عراق انتقاد کرده بود. نکته مهم تر این که این انتقادها تنها در حد حرف و تهدید باقی نمانده است. روسیه به تازگی 12 فروند جت سوخوی Su-25 دوران شوروی را به عراق فروخته تا دولت بغداد از آن در حمله به تروریست ها مدد بگیرد. بعضی از این هواپیماها در روزهای اخیر به صورت قطعات جداگانه در محموله های باری به عراق تحویل داده شده اند و در کنار آن، متخصصان روسی که احتمالاً حضورشان جهت آماده کردن جت ها برای پرواز ضروری است، به این کشور رفته اند.
روسها با این اقدام تلاش می کنند تا به یکی از حوزه های مهم و قدیمی نظامی و اقتصادی از دست رفته خود در منطقه بازگردند. عراق مانند سوریه یکی از کشورهای متمایل به شوروی سابق بود و عمده زیرساخت های نظامی و اقتصادی آن با ساختارهای شوروی سابق و بعد از آن روسیه هماهنگ و منطبق بود. پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 و در خلال ده سال گذشته آمریکایی ها سعی کردند به کلی این زیر ساخت ها را تغییر داده و همه آنها را وابسته به صنایع و تولیدات آمریکایی کنند. تئودور کاراسیک، مدیر بخش تحقیقات «موسسه تحلیل نظامی خاور نزدیک و خلیج (فارس)» تحویل هواپیماهای سوخو روسی به عراق را نوعی فرصت طلبی مسکو در بحران عراق می داند که بایستی برای غرب نگران کننده باشد. به گفته کاراسیک، نکته مهم این است که این حرکت روسیه بخشی از این موضوع را تضمین می کند که هر دولتی در آینده در بغداد روی کار بیاید، به تجهیزات نظامی روسیه وابسته خواهد بود. کاراسیک می گوید این حرکت، یک اقدام تجاری معمول هوشمندانه است. با این حال واقعیت این است که عراق برای روسیه بیش از یک بازار مناسب برای تجهیزات روسی است، مسکو با تحویل این هواپیماهای جنگی به دولت مالکی، به دنبال گشودن باب تازه ای در مناسبات منطقه ای است.
دخالت ولادیمیر پوتین در عراق را می توان حول سه محور کلی زیر بررسی کرد:
نخست:مبارزه با تروریسم
روسیه در مبارزه با تروریسم بسیار جدی تر از آمریکا است. هرچقدر آمریکایی ها در برخورد و مبارزه با تروریسم با استاندارد دوگانه عمل می کنند، روسیه نیازمند یک سیاست واحد، یکپارچه و قاطع در برابر تروریسم بوده و هست. مسکو به شدت از گسترش تروریسم در منطقه هراسناک است چرا که میزان آسیب پذیری این کشور از تروریسم به واسطه تحرکات اسلامگرایان افراطی در منطقه خودمختار داغستان به شدت افزایش یافته است. موید این ادعا انفجارهای تروریستی سال گذشته در ولگوگراد و در آستانه برگزاری المپیک زمستانی است که منجر به تنش شدیدی میان این کشور و عربستان سعودی شد. از این رو روسیه می تواند با مد نظر قرار دادن شرایط خود در داغستان و با توجه به اینکه برخی از سرکردگان و مهره های اصلی داعش متعلق به این منطقه و منطقه قفقاز هستند، با آنچه در سوریه یا عراق در حال رخ دادن است همذات پنداری کند.
دوم: بازگشت به روزهای طلایی گذشته
سال های متمادی اتحاد جماهیر شوروی یکی از بازیکنان بانفوذ در فضای استراتژیک خاورمیانه محسوب می شد. اتحاد جماهیر شوروی از سازمان آزادیبخش فلسطین حمایت قاطعانه می کرد. در چارچوب جنگ سرد و حمایت مهم شوروی و کشورهای غیرمتعهد که همه دوست شوروی بودند و ریاست مجمع عمومی که بر عهده الجزایر بود، رهبر جنبش آزادیبخش برای نخستین بار در مجمع عمومی سازمان ملل، از حقانیت و مظلومیت مبارزان راه آزادی سخن گفت. شوروی نزدیک به 30 سال از تنها حزب دموکرات مردمی در تمام شبه جزیره عربی در جمهوری دموکرات یمن حمایت به عمل آورد و روابط حسنه ای با عراق برقرار کرده بود که در دست صدام حسین و حزب بعث قرار داشت. اکنون، از این فضای وسیع، تنها منطقه ای که برای روسیه باقی مانده، کشور سوریه، کانون بحران و جنگ میهنی است و تنها پایگاه نظامی روسیه در این منطقه، بندر طرطوس در دریای سیاه می باشد. پوتین بسیار مشتاق است تا دوباره به روزهای طلایی گذشته در خاورمیانه بازگردد.
سوم: کنترل آلترناتیوهای انتقال انرژی به اروپا
عراق به سوریه و ایران متصل است. در سال 2010 دولت های عراق، ایران و سوریه قرار دادی 10 میلیارد دلاری امضا کردند که بر اساس آن یک خط لوله انتقال گاز طبیعی، اروپا را به میدان گازی پارس جنوبی متصل می کند. بر اساس گزارش های رسانه ای، این خط لوله بین سال های 2016 تا 2018 افتتاح می شود. برای اقتصاد مشکل دار روسیه که بیشتر به درآمد های ناشی از نفت و گاز متکی است، اتصال به این خط لوله از نظر استراتژیک مهم است. این توافق به روسیه اجازه می دهد که نفوذ خود را روی خط لوله و از آنجا روی اروپا حفظ کند. به طور سنتی اروپا مشتری گاز روسیه است اما تلاش دارد تا وابستگی خود را به روسیه کاهش دهد. در این میان قطر که دومین میدان بزرگ گاز جهان را دارد، به دنبال مسیر دیگری برای انتقال گاز به اروپا است، از طریق عراق و ترکیه و با دور زدن ایران و سوریه. چنین مسیری، اگر شکل واقعی به خود بگیرد، به طور موفقیت آمیزی وابستگی اروپا به گاز روسیه را کاهش می دهد. کنترل مسیر های جایگزین برای تامین انرژی اروپا دلیل دیگری است که پوتین برای ورود به عراق دارد. البته حضور در صنایع نفتی عراق خود به اندازه کافی برای روس ها وسوسه کننده است.
گزارش خطا
آخرین اخبار