نکته‌های مغفول پس از سوگواری

کد خبر: ۱۳۸۳۵۶
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۲
« نکته‌های مغفول پس از سوگواری » عنوان ستون "اول دفتر" روزنامه ایران به قلم پرویز اجـلالی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

پیکرهای آتش‌نشانان فداکار و سایر قربانیان نجات‌یافته ازدرون آوار مرکز خرید پلاسکو در گورستان بهشت زهرا آرام گرفتند. مردم و مسئولان با اشک و احساس قدرشناسی با شکوه بی‌نظیری این جانباختگان را بدرقه کردند.یکی از این جوانان فداکار و وظیفه شناس دانشجوی جوان من بود
که در دانشگاه آزاد مدیریت بحران می‌خواند. به بهانه این حادثه دوباره توجه مردم به موضوع ایمنی و مخاطره جلب شده است.روزنامه‌ها می‌نویسند.سازمان‌های مردم نهاد جلسه بحث وگفت‌و‌گو وسخنرانی می‌گذارند. مسئولان وعده رفع مشکل می‌دهند. کارشناسان و کارناشناسان در کنار هم انبوهی از راهکار و رهیافت ارائه می‌دهند. مردم رئوف هم اشک می‌ریزند. اما آیا این نخستین باری است که ملت چنین حالی پیدا کرده است؟

درذهن من عقربه زمان به عقب برمی گردد 5 دیماه 1382، زلزله بم جان کمی کمتر از چهل هزارنفر از هموطنان ما راگرفت و میلیاردها خسارت و دوشهر ویران برجای گذاشت. بلافاصله پس از حادثه غلغله‌ای ملی و بین‌المللی برپا شد.مردان و زنان مسئولیت شناس به بم رفتند. برخی بیش از یک سال در چادرها ماندند و با تمام وجود به زلزله زدگان کمک کردند. برخی تا مسئولان عذرشان را نخواستند سنگر مشارکت مردمی را خالی نکردند. مردان و زنان عاشقی که شاید تا قبل از آن محله‌های فقیرنشین شهر خودشان راهم ندیده بودند، خاک وخل و تماشای رنج را به آسایش خانه وشهر ترجیح دادند. مسئولان هم البته بیکار ننشستند.قوانین جدید تصویب کردند. ستادهای بحران محلی سر برآوردند.بازسازی بافت‌های فرسوده رونق گرفت.درگوشه وکنار شهرها ساختمان هایی با کارکرد مقابله با بحران سر برآوردند.اما زمان گذشت و کم کم بم از یاد رفت.مردم به کار و زندگی خود مشغول شدند.

 نظارت‌ها مدتی کمی بهتر شد، اما آموزش همگانی برای مقابله با سوانح تحقق نیافت. ساختمان‌هایی که برای مقابله با بحران در محله‌ها ساخته شده بودند بسته ماندند و بوی نا گرفتند. ازچند نفر از شما خوانندگان در محل کار یا سکونتتان دعوت شد که در تمرین مقابله با سوانح شرکت کنید؟ چندنفرتان داخل این ستادها را دیده اید؟چند برنامه تلویزیونی و رادیویی برای آموزش مقابله با سوانح در این سال‌ها به یاد دارید؟ اگر کوچه‌های تنگ بافت‌های فرسوده را با ساختن ساختمان‌های بلند گشادکردند، در عوض درکوچه باغ‌های تجریش و فرحزاد و هرجای دیگر به هرکه خواست برج بسازد مجوز دادند و حق تراکم گرفتند و دوباره شرایط مخاطره رافراهم کردند آیا هیچ مقام شهری یا ملی هست که تضمین کند در این ساخت وسازهای بلندمرتبه که تهران و برخی شهرهای بزرگ از آنها اشباع شده، مقاوم‌سازی انجام شده و استانداردهای مقاومت رعایت شده؟ و اگر چنین است چرا خودشان می‌گویند اگر درتهران زلزله بیاید درلحظه اول 800هزارنفر قربانی می‌شوند.

چه پیش از زلزله بوئین زهرا و منجیل و بم وآتش سوزی پلاسکو

و چه پس از آن یک چیز بدون تغییر باقی مانده است و آن هم بی‌تفاوتی ملت ما (یعنی هم اغلب مسئولان وهم اکثر مردم) در مقابل مخاطرات است. به بی‌خیالی مسئولان دربالا اشاره‌ای داشتیم، اما بی‌خیالی مردم هم از آن کم اهمیت‌تر نیست. می‌دانید اگر درهمین ساختمان پلاسکو کپسول‌های آتش‌نشانی مغازه‌ها به موقع پر شده بودند، آتش در همان آغاز کار مهار می‌شد وهیچ احتیاجی به آتش‌نشانی هم نبود؟ می‌دانید اگر سازندگان در شهر بم استانداردهای ساخت وساز مقاوم را رعایت کرده بودند، دربم هیچ‌کس از زلزله جان نمی‌سپرد؟ می‌دانید اگر درهر تعطیلی همشهریانی که از رانندگی سررشته درستی ندارند با اتوموبیل‌های ناایمن ساخت کارخانه‌های بی‌رقیب و ننر شده داخلی با سرعت بالا در جاده‌ها ویراژ نمی‌دادند، از لحاظ سوانح رانندگی جزو نخستین کشورها نبودیم.

بدون تردید ملت ما برای جان به دربردن و سالم ماندن در مخاطراتی مثل زلزله وسیل و آتش سوزی وغیره نیازمند سه توانمندی در حد عالی است. اول: توانمندی مدیران ومسئولان برای طراحی و مدیریت و اداره امور شهرها و روستاها به نحوی که زندگی برای هموطنان ما در بستری از ایمنی و اطمینان ناشی از برنامه‌ریزی و نظارت جدی و شرافتمندانه نهادهای مسئول جریان یابد و نه در شرایطی سرشار از مخاطره و بی‌برنامگی و از آن بدتر فساد و کاسبی با فضای شهرها و روستاهای ما و دوم: تغییر رفتار اکثریت ایرانیان دهه نود هجری شمسی از بی‌خیالی نسبت به مخاطرات و بی‌احتیاطی غیر مسئولانه وبدون پیش‌بینی و احتیاط به رفتاری مسئولانه و توام با رعایت قواعد ایمنی که آنها را برای مقابله با حوادث توانمند سازد و سوم: توانمندی و مسئولیت شناسی نهادهای مدنی، رسانه‌ها و همه مردم ما (که اکثریت مطلقشان این روزها باسواد وتحصیلکرده شده‌اند و نمی‌توان گفت که آگاهی کافی ندارند)برای این که نگذارند این مسأله فراموش شود از مقامات بخواهند که شیوه تاجرانه کنونی اداره شهرها را که برمبنای فروش شهر برای تأمین هزینه آن و کم توجهی به ایمنی و سلامت شهروندان است، کناربگذارند و مشکلات را پیگیری کنند و همچنین مردم را با زندگی توام با ایمنی و احتیاط، اگر آشنا نیستند آشنا کنند واگر آشنایند به رعایت این اصول، حداقل به اندازه نسل‌های قدیمی تر، تشویق کنند.
پربیننده ترین ها