کد خبر: ۱۳۷۹۴۹
۰۹ / ۱۱ / ۱۳۹۵
زور آزمایی چین و آمریکا در روران ترامپ
دولت جدید آمریکا به ریاست دانلد ترامپ راه تخاصم با چین در پیش گرفته و به سیاست «باغبانی» روسای دولت پیشین چندان اعتقادی ندارد. رییس‌جمهور جدید آمریکا، بزرگ‌ترین چالش فعلی آمریکا را چین و خطر آن برای کشور خود می‌داند. قطع یقین، اگر دولت ترامپ برنامه‌هایی همچون ایجاد پایگاه دریایی در دریای چین جنوبی و محدود کردن چین در این منطقه را تحقق ببخشد، چین بدون‌ واکنش نخواهد بود و در کمترین واحد شاهد بروز یک جنگ سرد و بیشترین واحد شاهد بروز یک درگیری جدی منطقه‌ای که پتانسیل سرایت به کشورهای دیگر را هم دارد خواهیم بود.
 
 
 
اندیشکده بروکینگز به عنوان مطرح‌ترین اندیشکده جهان در تحلیل خود از رویکرد ترامپ نسبت به چین به عنوان بزرگترین چالش آمریکا از دید وی، نوشت: «دانلد ترامپ خود را استاد بلامنازع توافق می‌داند و در 30 سال گذشته، دولت‌های آمریکا را متهم به بی‌کفایتی در توافقات در جهت تامین اهداف آمریکا کرده است. وی در کارزار رقابت‌های انتخاباتی وعده داد که دیگر هرگز اجازه نخواهد داد که آمریکا طرف بازنده توافقات باشد و دوباره به آمریکا عزت خواهد بخشید. این در حالی است که دولت‌های سابق طی این سال‌ها، مدعی هستند که دستاوردهای مهمی چون پایان جنگ سرد، وسعت بخشیدن به ناتو، تشکیل سازمان تجارت جهانی، و پیمان همکاری فراآتلانتیک را برای آمریکا حاصل نموده‌اند. همچنین این ادعا را دارند که مذاکره‌ککندگان سرسخت روسیه، چین، مکزیک، و ژاپن را به پای میز مذاکره کشانده و هیمنه آمریکا را به آن‌ها یادآور شده‌اند. چیزی که ترامپ به عنوان برد در توافق در نظر دارد، آن چیزی نیست که اصول یک توافق به ما می‌گوید. بازی برد-برد ترامپ تعریف دیگری دارد و در دولت وی خود را در زمین آسیا و خاورمیانه نشان می‌دهد».
 
 
 
«حقیقت این است که زیربنای سیاست خارجی آمریکا برخلاف ادعای این کشور اصولا با حصول توافق سازگار نیست. اصولی که «دین ایچسون» و «جورج شولتز» -وزرای خارجه اسبق آمریکا- از آن به نام «استراتژی باغبانی» یاد می‌کنند. بدین معنا که آمریکا باید بذر پیشرفت را بکارد و تا سال‌ها از باغ حاصل آمده مراقبت کند و در این مسیر صبر پیشه کند و در هر صبح سیاست، گیاهان را به امید اینکه تا شب رشد بیشتری می‌کنند به بیرون نکشاند».
 
«همین استراتژی باغبانی آمریکا در آسیا موجب کسب شرکا و دوستان متعددی برای این کشور شده است. در این مسیر، با ظاهر یک مصلح و ایفای نقش سازنده در نهادهای منطقه‌ای و سرمایه‌گذاری در زمان پیش رفته و در بالاترین سطوح نشست‌های منطقه‌ای توانسته این نقش را حفظ نماید. آمریکا به خوبی توانسته از اقتصاد شکوفا و غنی کشورهای آسیایی -خاصه آسیای شرقی- بهره برده و با نگاه هزینه-فایده به جیب اقتصاد خود رونق دهد. خود می‌داند که چین رقیب اصلی او در بازارهای جهانی است اما خوب هم می‌داند که راه نجات و پیشرفت، همکاری اقتصادی با این کشور است نه مقابله و تنازع». 
 
 
 
«به نظر نمی‌آید که نگاه ترامپ نسبت وعده‌هایش در کارزار انتخاباتی چندان تفاوتی کند. سود فوری و بی‌درنگ برای آمریکا می‌خواهد و در دیدگاه تجارت و سیاست خارجی وی اولویت در همه چیز با آمریکاست. توافقات تجاری دولت‌های پیشین را به چالش می‌کشد و معتقد است که مالیات‌دهندگان آمریکایی موجب تقویت نظامی شرکای آمریکا بخصوص در اروپا شده‌اند. چیزی که کاملا مشخص است این است که ترامپ و همفکرانش چین را بزرگترین تهدید برای آمریکا می‌دانند. این نگاه به دیدگاه انها نسبت به سایر کشورهای قاره آسیا هم تسری می‌یابد. البته تهدید هسته‌ای کره شمالی هم برای دولت ترامپ بسیار جدی است. این جمله «استیو بنون» استراتژیست اصلی ترامپ موید نکات عمیقی در مورد نگاه دولت ترامپ نسبت به چین است: «حمایت آمریکا از جهانی‌شدن طی این سال‌ها موجب خلق طبقه متوسط در چین به قیمت نابودی کارگر آمریکایی شد». «رابرت لایت‌تایزر» و «پیتر ناوارو» -دو مشاور ارشد تجاری ترامپ- معتقدند که چین جنگ اقتصادی بزرگ علیه آمریکا را با توسل بر ابزار ناجوانمردانه همچون دستکاری نرخ ارز، سرقت مالکیت معنوی، و استفاده از بنگاه‌ها و شرکت‌های دولت-محور آغاز کرده است». 
 
 
 
«شدت انتقام‌جویی از چین تا به آن حد در حلقه همفکران ترامپ پررنگ است که حاضرند به قیمت صدمه‌دیدن اقتصاد آمریکا، اقتصاد چین را از پا درآورند. این امر، در مدت زمان می‌تواند موجب شکل‌گیری جنگ سرد جدید بین واشنگتن و پکن شود. در نتیجه، بحران اقتصادی و امنیتی در آسیا و سرتاسر جهان شکل خواهد گرفت. روی دیگر این قمار آشکار ترامپ، بر هم خوردن موازنه قدرت در آسیاست. چین که از حیث قدرت نظامی صریحا یک سر و گردن از سایر کشورهای آسیا بالاتر است، به راحتی می‌تواند امنیت شرکای آمریکا در این قاره بالاخص ژاپن و کره جنوبی را به خطر خواهد انداخت».
 
 
 کاریکاتوری که اشاره به این دارد که ترامپ به جای وارد کردن ظرفیت‌های مطلوب از چین، جنگ و خون برای مردم آمریکا به ارمغان خواهد آورد
 
«رویکرد جنگ‌طلبانه ترامپ نسبت به رفتار تجاری چین می‌تواند از حیث ژئوپلتیکال بسیار خطرناک باشد. سابق بر این، روسای جمهور آمریکا در قبال چین حساب مسائل ژئوپلتیکال را از حساب مسائل اقتصادی جدا می‌کردند. اما ترامپ حساب مسائل امنیتی را از اقتصادی جدا نمی‌کند و همه را در یک کاسه می‌بیند. تنها یک گزینه در قبال دولت سرسخت برای چین می‌ماند: امتیازاتی را در عرصه رقابت اقتصادی و تجاری با آمریکا، به این کشور بدهد. رییس جمهور جدید آمریکا زمانی در کتاب خود تحت عنوان «هنر توافق» نوشت: هنر توافق این است که حتی مواردی را که فسخ و باطل شده، دوباره به موارد قابل توافق زنده تبدیل کنیم و در جهت آن چیزی که به آن اهمیت می‌دهیم خرجشان کنیم. همین از این روست که تماس وی با رییس جمهور تایوان کمی پس از پیروزی‌اش در انتخابات معنا می‌یابد. وی، پیشتر از این در مصاحبه از اینکه آمریکا تا این حد به «چین واحد» احترام می‌گذارد و آن را تحمل می‌کند گلایه کرد. او چین را واحد ندانست و برای تایوان حقوق و حاکمیت مستقل قائل شد. بازی ترامپ در دریای چین جنوبی هم در همین راستاست. او با کارت چالش دریای چین جنوبی و بحق رژیم حقوقی این منطقه بازی خواهد کرد تا به آنچه که در معامله می‌خواهد دست یابد. این تجارت و معامله به سبک ترامپ است. دوستان و شرکای اروپایی و آسیایی آمریکا پیوسته از این کشور انتظار داشته‌اند که ضمن احترام به تعهدات امنیتی، از سرمایه‌های مذاکره در قبال چین بهره ببرد. هم‌اکنون، آسیا در آستانه ورود به یک عدم‌اطمینان عمیق است. جنگ اقتصادی و تحول ژئوپلتیک گزینه‌های روی میز هستند. لذا، باغبان این دفعه آمریکا بازنده‌ای در باغ خواهد بود».
 

 
 رییس‌جمهور تایوان که تماس تلفنی ترامپ با وی داستان‌ساز شد
 
 اما تمام این‌ها در حالی است که طبق گزارش 24 ژانویه 2017 رویترز، دولت چین در پاسخی قاطعانه به رییس‌جمهور آمریکا، اعلام کرده است که به هیچ عنوان از حقوق خود در دریای چین جنوبی عقب نخواهد کشید. در پی اعلام موضع جدید آمریکا از سوی «شان اسپایسر» سخنگوی کاخ سفید مبنی بر دفاع از جزایر مورد مناقشه چین و همسایگانش در منطقه مذکور و اینکه «رکس تیلرسن» وزیر خارجه پیشنهادی به کنگره اعلام کرده که چین حق مالکیت بر جزایر «اسپراتلی» را ندارد، دولت چین واکنش شدید نشان داد و روزنامه رسمی آن اعلام کرد که چین به هیچ عنوان از جزایری که متعلق به خود می‌داند، عقب‌نشینی نخواهد کرد.
 
 
 
جزایر اسپراتلی از فراز ابرها
 
اگر در سخنان اسپایسر ریز شویم، به جدیت دولت ترامپ علیه چین پی‌می‌بریم. اسپایسر قویا تاکید کرده که دولت ترامپ به‌هیچ‌وجه مالکیت یک کشور بر جزایری که متعلق به چندین کشور و در آب‌های بین‌المللی واقع است و از حیث حقوقی، بین‌المللی محسوب می‌گردد را برنمی‌تابد و چین راهی جز دست برداشتن از این جزایر ندارد. سخنگوی دولت چین هم در پاسخ جزایر مذکور را منطق بحقه برای مالکیت چین دانسته اما معتقد است که راه برای تردد کشتی‌های کشورهای فیلیپین، برونئی، تایوان، مالزی، و ویتنام که نسبت به تصرف جزایر شکایت دارند باز است و ضمن اینکه جزایر را پس نخواهد داد، اما راه برای مذاکره جهت رفع صلح‌آمیز مشکل باز است. به گفته وی، چین هیچ اقدامی بر علیه تمامیت ارضی کشور دیگری در دریای چین جنوبی مرتکب نشده و ضمن اتخاذ موضع محکم در قابل تمامیت ارضی خود، هر گونه اقدام از سوی کشور دیگر مبنی بر شکایت بین‌المللی را نمی‌پذیرد و سیاست خود در قبال این منطقه را تغییر نخواهد داد. گفتنی است که دریای چین جنوبی از منابع قابل توجه نفت و گاز برخوردار است.
 
 
 
جزایر اسپراتلی از نمای نزدیکتر 
 
رویترز، در بخش دیگری از گزارش خود می‌آورد: «متخصصین امور نظامی قویا بر این تاکید دارند با توجه به توانایی‌های نظامی آمریکا در آسیا همچون عملیات‌های قابل انجام با کشتی، هواپیما، و  زیردریایی، هر گونه حرکت علیه ناوگان دریایی چین در دریای چین جنوبی می‌تواند یک فاجعه به همراه داشته باشد».

در هر حال، کشورهای جهان باید بسیار مراقب استراتژی «هنر توافق» ترامپ باشند. ترامپ، راه باغبانان کاخ‌ سفیدنشینِ اسبق آمریکا را نمی‌رود.روسای جمهور گذشته هر چند که در پایان بالاخره بهره‌کشی می‌کردند اما امتیازاتی هم به سایر کشورها می‌دادند. ترامپ اینگونه نیست. به امتیاز حداقلی آن هم در قبال بازگشت سود و منفعت مطلوب برای آمریکا اعتقاد دارد. کارشناسان «مرکز امنیت آمریکای نوین»، «مرکز مطالعات بین‌المللی و استراتژیک»، و اندیشکده «بنیاد هریتیج» نگرانی خود از اظهارنظرات سخنگوی کاخ سفید و سیاست‌های اتخاذی دولت ترامپ در قبال چین را بسیار نگران کننده و موجب بی‌ثباتی آسیا و در نتیجه منزوی شدن آمریکا در قبال شرکای خود دانستند. قطع یقین، اگر دولت ترامپ برنامه‌هایی همچون ایجاد پایگاه دریایی در دریای چین جنوبی و محدود کردن چین در این منطقه را تحقق ببخشد، چین بدون‌ واکنش نخواهد بود و در کمترین واحد شاهد بروز یک جنگ سرد و بیشترین واحد شاهد بروز یک درگیری جدی منطقه‌ای که پتانسیل سرایت به کشورهای دیگر را هم دارد خواهیم بود.
نظر شما