پشت پرده انتقال احتمالی سفارت آمریکا از تلآویو به قدس اشغالی چیست؟
کانال ۲ تلویزیون اسرائیل مدعی شد که کاخ سفید طی چند روز اخیر موضوع انتقال سفارت از تل آویو به قدس را اعلام می کند.
برای مشخص کردن سناریوهای مختلف در این رابطه، لازم است که شاخصهای محیطی این تصمیم احتمالی به نحو زیر ترسیم شود:
1-عدم به رسمیت شناختن انضمام شهر اشغالی قدس به سرزمینهای اشغالی. آمریکا البته از رأی دادن به قطعنامه 478 صادر شده از سوی شورای امنیت که با موافقت 14 کشور همراه شد و توسعه سرزمین های اشغالی به این شهر را مغایر قوانین بینالمللی اعلام کرده بود، امتناع کرد، اما نتوانست به آن رأی منفی بدهد.
2-اظهارات مختلف آمریکاییها تأکید میکند که موضوع قدس بخشی از راهحل نهایی بحران بوده و این بدان معنا است که هیچ یک از دو طرف نمیتوانند به صورت انفرادی در رابطه با آن تصمیمگیری کند.
البته عرصه حقوقی چیز دیگری را نشان میدهد. کنگره آمریکا در سال 1995 قانونی را با عنوان "قانون سفارت قدس در سال 1995" صادر کرد مبنی بر اینکه اکثریت اعضای کنگره ( 93 رأی موافق در برابر پنج رأی مخالف در سنا و 374 رأی موافق در برابر 37 رأی مخالف در مجلس نمایندگان آمریکا) با آغاز تأمین مالی عملیات انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس موافق هستند. بر اساس این طرح قرار شد عملیات مذکور نهایتاً تا تاریخ 31/5/1999 به پایان رسیده باشد و شهر قدس اشغالی به عنوان پایتخت متحد اسرائیل به رسمیت شناخته شود. البته در این مصوبه ارزیابی احتمال آسیبزا بودن این طرح برای منافع عالی آمریکا به عهده رئیسجمهور این کشور گذاشته شد و این موضوع به بخشی از اختیارات رئیسجمهور به عنوان بالاترین رده دستگاه اجرایی کشور محول شد.
با این وجود این قانون به دو علت هنوز به منصه اجرا گذاشته نشده است. عامل اول اینکه مشاور حقوقی وزارت دادگستری آمریکا این قانون را مغایر با قانون اساسی این کشور اعلام کرد و از سوی دیگر آن را نقض اختیارات رئیسجمهور در زمینه سیاست خارجی دانست. به این ترتیب رؤسای جمهور آمریکا از آن زمان تاکنون از مسئولیت خود در قبال این مصوبه شانه خالی کردند. بیل کلینتون و جورج بوش با وجود طرح آن در وعدههای انتخاباتی خود، از اجرای این طرح خودداری کردند و باراک اوباما نیز آن را به فراموشی سپرد.
دوم: ابعاد بینالمللی و منطقهای موضوع
بعد از قطعنامه شماره 478 شورای امنیت سازمان ملل متحد، 13 کشور که بیشتر آنها در آمریکای لاتین بودند، سفارت خود را از قدس به تل آویو منتقل کردند. با وجود اینکه در حال حاضر حدود 86 سفارتخانه در اسرائیل وجود دارد، اما هیچ یک از آنها در قدس اشغالی نیست و این نوعی تنگنا برای دیپلماسی آمریکا به شمار میرود، این در حالی است که دولتهای اتحادیه اروپا و روسیه و چین یا ژاپن و کمیته چهارجانبه تمایلی به انتقال سفارت خود بدون حل و فصل موضوع فلسطین ندارند.
در همین رابطه دولت اردن در ژانویه 2017 از طریق سخنگوی خود نسبت به نتایج مصیبت بار انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس اشغالی هشدار داد و گفت که اردن از تمامی امکانات سیاسی و دیپلماتیک خود برای جلوگیری از اجرای این تصمیم استفاده خواهد کرد، بویژه که در توافقنامه اردن و رژیم صهیونیستی نسبت به نقش اردن در حفاظت از مقدسات اسلامی در قدس تاکید شده است.
در مقابل این چهره، مجموعه ای از عوامل وجود دارد که در برابر این روند ایستاده و از احتمال انتقال سفارتخانه آمریکا به قدس اشغالی خبر می دهد.
البته برخی شکافها بین مواضع فردمن و تیلرسون و جیمز ماتیس وزیر دفاع پیشنهادی آمریکا وجود دارد. به ویژه اینکه این وزرا نسبت به اظهار مواضع صریح خود در این رابطه احتیاط آمیز عمل میکنند. آنها تجربه زیادی در خاورمیانه دارند و بیش از سفیر احتمالی آمریکا از پیچیدگیهای این موضوع آگاه هستند.
2-شرایط کشورهای عربی و اسلامی نشان نمیدهد که آنها بتوانند قدرت تأثیرگذاری بر این تصمیم را فراتر از اعتراضات لفظی یا پناه بردن به محافل بینالمللی برای رسیدن به قطعنامههای جدید داشته باشند، بهویژه اینکه بیشتر این کشورها در مذاکرات داخلی و بینالمللی خود غوطهور هستند و این موضوع توجه آنها به اوضاع فلسطین را تضعیف کرده است. آنها همچنین در شرایطی از نابسامانیهای داخلی و فشارهای روزافزون اقتصادی ناشی از کاهش قیمت نفت قرار دارند که ستون فقرات اقتصاد بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی مهم را شامل می شود.
سوم: سناریوهای احتمالی
1- سناریوی اسرائیلی: این سناریو مبتنی بر این است که ترامپ به وعده خود برای انتقال سفارت به عنوان یکی از اولویتهای مهم خود عمل کند. البته این سناریو ممکن است دو مسیر را در پیش رو داشته باشد: اول: اجرای این وعده طی مدت کوتاهی از زمان رسیدن ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا . دوم اینکه ترامپ این موضوع را به زمان مناسب واگذار کند. در این رابطه جیسون میلر سخنگوی ترامپ در دسامبر سال 2016 اعلام کرد که تعیین زمانی برای انتقال سفارت زود است.
2-سناریوی فریب: این سناریو میتواند اَشکال مختلفی داشته باشد:
الف: از آنجا که آمریکا در حال حاضر سه دفتر متولی خدمات دیپلماتیک در شهر قدس دارد که یکی از آنها در قدس غربی و دیگری در قدس شرقی و دفتر سوم در میان قدس شرقی و غربی است، ترامپ میتواند سفارت آمریکا را به قدس غربی منتقل کند یا این که یکی از دفاتر موجود را به عنوان سفارت آمریکا تعیین کند. وی در این رابطه میتواند ادعا کند که عربها و کشورهای جهان، قدس غربی را به عنوان یک منطقه غیر متنازع به رسمیت میشناسند و آمریکا این حق را دارد که سفارت خود را به این منطقه منتقل کند. آنها در این رابطه موضوع انضمام قدس به سرزمینهای اشغالی و توصیف آن به عنوان پایتخت متحد اسرائیل را نادیده می گیرند.
ب: دومین سناریو این است که سفارت آمریکا در تلآویو باقی بماند، در حالی که سفیر این کشور به یکی از کنسولگریهای آمریکا در قدس منتقل شده و به صورت تدریجی فعالیتهای خود را در قدس ادامه دهد. این راه حل میتواند از سوی اسرائیلیها در مرحله اول مورد پذیرش باشد با این امید که در آینده انتقال کامل سفارت آمریکا به قدس صورت گیرد.
ج: ترامپ می تواند اقدامی دوجانبه را در این زمینه در دستور کار قرار داده و موضوع انتقال سفارت آمریکا به قدس را اعلام و به صورت همزمان اعلام کند که دولت فلسطین را به رسمیت میشناسد. این اقدام به عنوان راهکاری برای راضی کردن طرف فلسطینی و مهار واکنشهای عربی و اسلامی صورت میگیرد.
چهارم: توصیهها و پیشنهادها:
تمرکز تلاشهای فلسطینیها برای جلوگیری از اتخاذ این تصمیم قبل از صدور آن ضروری به نظر می رسد. همچنین در صورت صدور این تصمیم نیز باید مانعتراشی های لازم در مسیر اجرای آن صورت گیرد. البته اختلال گستردهای در موازنههای قدرت به نفع رژیم صهیونیستی وجود دارد، اما با این وجود ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک تا حدی در شرایط کنونی برای جلوگیری از صدور این تصمیم یا توقف روند اجرای آن وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
1-تلاش برای برگزاری نشست اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی و جنبش عدم تعهد برای صدور بیانیه هایی هشدار آمیز نسبت به خطرات اقدام احتمالی آمریکا برای انتقال سفارت این کشور به قدس. این اقدام میتواند بر تصمیم سازان آمریکایی تاثیرگذار باشد.
2-تلاش برای ارتباط با اتحادیه اروپا به ویژه پارلمان اروپایی جهت صدور بیانیهای برای اعلام خودداری از انتقال سفارت و مخاطرات ناشی از آن بر ضد امنیت منطقه دریای مدیترانه و دادن تعهد کشورهای اروپایی برای جلوگیری از اقدام مشابه دولت آمریکا.
3-تلاش از طریق آژانسهای مختلف سازمان ملل متحد برای هشدار دادن نسبت به خطرات این اقدام.
همچنین ضروری است که گروههای فلسطینی به ویژه جنبش آزادی بخش بیانیهای واضح منتشر کنند مبنی بر اینکه انتقال سفارت باعث میشود تشکیلات خودگردان تمامی تعهدات خود از جمله در معاهدات مورد توافق و توافقنامه های سازش را کنار بگذارد.
همچنین فعالیتهای مردمی به ویژه در کشورهای عربی و فلسطینی میتواند جوی از فشار برای تجدیدنظر در احتمال اتخاذ این تصمیم ایجاد کند.
این بدان معناست که طرف فلسطینی باید دیپلماسی پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار داده و برای ممانعت از صدور چنین قطعنامهای تلاش کند و اگر این تصمیم صادر شد، مانع از اجرای آن شود. حتی اگر این اقدام انجام شد نیز طرف فلسطینی باید مانع از اقدام کشورهای دیگر در این رابطه شود.
به
نظر میرسد روی کار آمدن دونالد ترامپ در ریاست جمهوری آمریکا مسئله
انتقال سفارت آمریکا در سرزمینهای اشغالی به قدس را با تمرکز جدیدی مواجه
میکند، چرا که وی درتبلیغات انتخاباتی خود وعده این کار را داده و تمایل
زیادی در میان مقامات دولت وی برای اجرای این وعده وجود دارد.
این در حالی است که سیاستهای رسمی آمریکا طی سالهای گذشته،
حتی در میان رؤسای جمهوری که وعده انتقال سفارت را دادهاند، به سمت رعایت
جوانب حقوقی و قانونی و قطعنامههای بینالمللی سوق پیدا کرده است که انضمام مناطق شرقی قدس به سرزمین های اشغالی را به رسمیت نمیشناسد و آن را بخشی از حل و فصل نهایی موضوع فلسطین میداند. از سوی دیگر دولتهای مذکور به دنبال جلوگیری از خشم طرفهای فلسطینی و عرب و کشورهای اسلامی برآمده و از شکست روند سازش میترسند.
سناریوهای موجود نشان میدهد که ترامپ احتمالا در ابتدای ریاست جمهوری خود یا در آیندهای نزدیک سفارت آمریکا را به قدس اشغالی منتقل خواهد کرد یا یکی از دفاتر خدماتی سفارت در قدس غربی - و نه قدس شرقی- را به عنوان ساختمان این سفارتخانه معرفی خواهد کرد یا اینکه سفارتخانه را در تلآویو نگه خواهد داشت و سفیر را به قدس منتقل خواهد کرد. همچنین ممکن است وی همزمان با اعلام انتقال سفارت آمریکا در فلسطین اشغالی به قدس، دولت فلسطین را نیز به رسمیت بشناسد تا شاید بتواند جلوی خشم و واکنش افکار عمومی را بگیرد. در هر کدام از این سناریوها به نظر میرسد ترامپ اقدامات جسورانه ای در این زمینه انجام خواهد داد که تحرکات فلسطینیها و عرب ها و مسلمانان را در پی خواهد داشت.
مقدمه:
تحلیلگران مسائل خاورمیانه و به ویژه کارشناسان موضوع فلسطین اعتقاد دارند که دونالد ترامپ رئیسجمهور جدید آمریکا موضعی واضح تر و جسورانه تر نسبت به موضوع انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس را در پیش گرفته است. پیش از وی نیز رؤسای جمهور آمریکا از دموکرات گرفته تا جمهوریخواه ، عزم خود را برای انتقال سفارت اعلام کرده بودند، اما به این وعدهها عمل نکردند. اما به نظر میرسد اظهارات وی در روند تبلیغات انتخاباتی و بعد از پیروزی در انتخابات از جمله در زمینه تعیین سفیر جدید آمریکا در اسرائیلی یعنی دیوید فردمن تغییر ملموسی در مواضع آمریکا ایجاد کرده و احتمال اجرای این روند بر خلاف نظر رؤسای جمهوری سابق از جمله بیل کلینتون و جورج بوش را افزایش داده است.
سناریوهای موجود نشان میدهد که ترامپ احتمالا در ابتدای ریاست جمهوری خود یا در آیندهای نزدیک سفارت آمریکا را به قدس اشغالی منتقل خواهد کرد یا یکی از دفاتر خدماتی سفارت در قدس غربی - و نه قدس شرقی- را به عنوان ساختمان این سفارتخانه معرفی خواهد کرد یا اینکه سفارتخانه را در تلآویو نگه خواهد داشت و سفیر را به قدس منتقل خواهد کرد. همچنین ممکن است وی همزمان با اعلام انتقال سفارت آمریکا در فلسطین اشغالی به قدس، دولت فلسطین را نیز به رسمیت بشناسد تا شاید بتواند جلوی خشم و واکنش افکار عمومی را بگیرد. در هر کدام از این سناریوها به نظر میرسد ترامپ اقدامات جسورانه ای در این زمینه انجام خواهد داد که تحرکات فلسطینیها و عرب ها و مسلمانان را در پی خواهد داشت.
مقدمه:
تحلیلگران مسائل خاورمیانه و به ویژه کارشناسان موضوع فلسطین اعتقاد دارند که دونالد ترامپ رئیسجمهور جدید آمریکا موضعی واضح تر و جسورانه تر نسبت به موضوع انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس را در پیش گرفته است. پیش از وی نیز رؤسای جمهور آمریکا از دموکرات گرفته تا جمهوریخواه ، عزم خود را برای انتقال سفارت اعلام کرده بودند، اما به این وعدهها عمل نکردند. اما به نظر میرسد اظهارات وی در روند تبلیغات انتخاباتی و بعد از پیروزی در انتخابات از جمله در زمینه تعیین سفیر جدید آمریکا در اسرائیلی یعنی دیوید فردمن تغییر ملموسی در مواضع آمریکا ایجاد کرده و احتمال اجرای این روند بر خلاف نظر رؤسای جمهوری سابق از جمله بیل کلینتون و جورج بوش را افزایش داده است.
برای مشخص کردن سناریوهای مختلف در این رابطه، لازم است که شاخصهای محیطی این تصمیم احتمالی به نحو زیر ترسیم شود:
اول: ابعاد حقوقی و قانونی تصمیمگیری آمریکا در موضوع قدس:
آمریکا
در ابعاد حقوقی و قانونی از طریق مواضع اعلام شده خود در محافل
بینالمللی به ویژه شورای امنیت سازمان ملل متحد و بیانیههای مختلف کمیته
چهارجانبه و همچنین تأیید موارد مورد اشاره در معاهدات برخی کشورهای عربی
با رژیم صهیونیستی به موارد زیر اذعان کرده است:
1-عدم به رسمیت شناختن انضمام شهر اشغالی قدس به سرزمینهای اشغالی. آمریکا البته از رأی دادن به قطعنامه 478 صادر شده از سوی شورای امنیت که با موافقت 14 کشور همراه شد و توسعه سرزمین های اشغالی به این شهر را مغایر قوانین بینالمللی اعلام کرده بود، امتناع کرد، اما نتوانست به آن رأی منفی بدهد.
2-اظهارات مختلف آمریکاییها تأکید میکند که موضوع قدس بخشی از راهحل نهایی بحران بوده و این بدان معنا است که هیچ یک از دو طرف نمیتوانند به صورت انفرادی در رابطه با آن تصمیمگیری کند.
البته عرصه حقوقی چیز دیگری را نشان میدهد. کنگره آمریکا در سال 1995 قانونی را با عنوان "قانون سفارت قدس در سال 1995" صادر کرد مبنی بر اینکه اکثریت اعضای کنگره ( 93 رأی موافق در برابر پنج رأی مخالف در سنا و 374 رأی موافق در برابر 37 رأی مخالف در مجلس نمایندگان آمریکا) با آغاز تأمین مالی عملیات انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس موافق هستند. بر اساس این طرح قرار شد عملیات مذکور نهایتاً تا تاریخ 31/5/1999 به پایان رسیده باشد و شهر قدس اشغالی به عنوان پایتخت متحد اسرائیل به رسمیت شناخته شود. البته در این مصوبه ارزیابی احتمال آسیبزا بودن این طرح برای منافع عالی آمریکا به عهده رئیسجمهور این کشور گذاشته شد و این موضوع به بخشی از اختیارات رئیسجمهور به عنوان بالاترین رده دستگاه اجرایی کشور محول شد.
با این وجود این قانون به دو علت هنوز به منصه اجرا گذاشته نشده است. عامل اول اینکه مشاور حقوقی وزارت دادگستری آمریکا این قانون را مغایر با قانون اساسی این کشور اعلام کرد و از سوی دیگر آن را نقض اختیارات رئیسجمهور در زمینه سیاست خارجی دانست. به این ترتیب رؤسای جمهور آمریکا از آن زمان تاکنون از مسئولیت خود در قبال این مصوبه شانه خالی کردند. بیل کلینتون و جورج بوش با وجود طرح آن در وعدههای انتخاباتی خود، از اجرای این طرح خودداری کردند و باراک اوباما نیز آن را به فراموشی سپرد.
دوم: ابعاد بینالمللی و منطقهای موضوع
بعد از قطعنامه شماره 478 شورای امنیت سازمان ملل متحد، 13 کشور که بیشتر آنها در آمریکای لاتین بودند، سفارت خود را از قدس به تل آویو منتقل کردند. با وجود اینکه در حال حاضر حدود 86 سفارتخانه در اسرائیل وجود دارد، اما هیچ یک از آنها در قدس اشغالی نیست و این نوعی تنگنا برای دیپلماسی آمریکا به شمار میرود، این در حالی است که دولتهای اتحادیه اروپا و روسیه و چین یا ژاپن و کمیته چهارجانبه تمایلی به انتقال سفارت خود بدون حل و فصل موضوع فلسطین ندارند.
بسیاری از کارشناسان و
دیپلماتهای آمریکایی نسبت به انتقال سفارت از تلآویو به قدس و واکنشهای
شدید عربی و اسلامی نسبت به این اقدام هشدار دادند. آنها نسبت به ارزش دینی
شهر قدس در نزد مسلمانان آگاهی دارند. برخی از این افراد معتقدند این
تصمیم میتواند ادبیات جریانهای سیاسی عربی و اسلامی که نسبت به
انگیزههای اصلی آمریکا و جدیت آن در پیشبرد روند سازش مسالمتآمیز تردید
دارند را تقویت کند.
این
موضوع همچنین ممکن است به منافع آمریکا در منطقه آسیب برساند و مواضع
متحدان این کشور را تضعیف کرده و همچنین موضع این کشور به عنوان یک میانجی
در تلاش برای حل و فصل سیاسی بحران عربی اسرائیلی را نیز به چالش بکشاند. این
روند همچنین میتواند مواضع جریانهایی که گروه های آمریکایی آنها را
تندرو می خوانند، تقویت کرده و گفتمان طرفهایی نظیر حماس و جهاد اسلامی و
ایران را در افکار عمومی عربی و اسلامی تقویت کند. شاید اظهارات جان کری
وزیر خارجه دولت باراک اوباما ناظر بر این واقعیت بود که گفت انتقال سفارت
میتواند انفجاری در سطح منطقهای به شمار رود.
در همین رابطه دولت اردن در ژانویه 2017 از طریق سخنگوی خود نسبت به نتایج مصیبت بار انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس اشغالی هشدار داد و گفت که اردن از تمامی امکانات سیاسی و دیپلماتیک خود برای جلوگیری از اجرای این تصمیم استفاده خواهد کرد، بویژه که در توافقنامه اردن و رژیم صهیونیستی نسبت به نقش اردن در حفاظت از مقدسات اسلامی در قدس تاکید شده است.
در مقابل این چهره، مجموعه ای از عوامل وجود دارد که در برابر این روند ایستاده و از احتمال انتقال سفارتخانه آمریکا به قدس اشغالی خبر می دهد.
1-بیشتر عناصر تیم سیاسی انتخاب شده از سوی دونالد ترامپ برای دولت جدید این کشور حامی موضوع انتقال سفارت هستند. رکس
تیلرسون وزیر خارجه ترامپ با وجود اینکه به مناسبت این کشور با جریانهای
حامی منافع نفتی آمریکا اشاره میکند ، اما اسرائیل را بااهمیتترین متحد
آمریکا در خاورمیانه میخواند. دیوید فردمن سفیر پیشنهادی دولت آمریکا در
اسرائیل نیز بیشترین جانبداری را نسبت به این رژیم داشته و از مهمترین
حامیان انتقال سفارت این کشور به قدس اشغالی به شمار میرود.
وی
همچنین ارتباطات گسترده با شهرکنشینان صهیونیستی داشته و از مهمترین
حامیان انضمام کرانه باختری رود اردن به اسرائیل است و هیچ اعتقادی به حل
بحران فلسطین از طریق تشکیل دو دولت ندارد. وی در یکی از اظهارنظرهای خود
بعد از کاندیداتوری سفارت آمریکا در اسرائیل اعلام کرده ترامپ موضوع
انتقال سفارت را اجرا خواهد کرد و امیدوار است که مأموریت خود را برای
انتقال سفارت آمریکا به پایتخت ابدی اسرائیل! انجام دهد.
البته برخی شکافها بین مواضع فردمن و تیلرسون و جیمز ماتیس وزیر دفاع پیشنهادی آمریکا وجود دارد. به ویژه اینکه این وزرا نسبت به اظهار مواضع صریح خود در این رابطه احتیاط آمیز عمل میکنند. آنها تجربه زیادی در خاورمیانه دارند و بیش از سفیر احتمالی آمریکا از پیچیدگیهای این موضوع آگاه هستند.
2-شرایط کشورهای عربی و اسلامی نشان نمیدهد که آنها بتوانند قدرت تأثیرگذاری بر این تصمیم را فراتر از اعتراضات لفظی یا پناه بردن به محافل بینالمللی برای رسیدن به قطعنامههای جدید داشته باشند، بهویژه اینکه بیشتر این کشورها در مذاکرات داخلی و بینالمللی خود غوطهور هستند و این موضوع توجه آنها به اوضاع فلسطین را تضعیف کرده است. آنها همچنین در شرایطی از نابسامانیهای داخلی و فشارهای روزافزون اقتصادی ناشی از کاهش قیمت نفت قرار دارند که ستون فقرات اقتصاد بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی مهم را شامل می شود.
سوم: سناریوهای احتمالی
1- سناریوی اسرائیلی: این سناریو مبتنی بر این است که ترامپ به وعده خود برای انتقال سفارت به عنوان یکی از اولویتهای مهم خود عمل کند. البته این سناریو ممکن است دو مسیر را در پیش رو داشته باشد: اول: اجرای این وعده طی مدت کوتاهی از زمان رسیدن ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا . دوم اینکه ترامپ این موضوع را به زمان مناسب واگذار کند. در این رابطه جیسون میلر سخنگوی ترامپ در دسامبر سال 2016 اعلام کرد که تعیین زمانی برای انتقال سفارت زود است.
2-سناریوی فریب: این سناریو میتواند اَشکال مختلفی داشته باشد:
الف: از آنجا که آمریکا در حال حاضر سه دفتر متولی خدمات دیپلماتیک در شهر قدس دارد که یکی از آنها در قدس غربی و دیگری در قدس شرقی و دفتر سوم در میان قدس شرقی و غربی است، ترامپ میتواند سفارت آمریکا را به قدس غربی منتقل کند یا این که یکی از دفاتر موجود را به عنوان سفارت آمریکا تعیین کند. وی در این رابطه میتواند ادعا کند که عربها و کشورهای جهان، قدس غربی را به عنوان یک منطقه غیر متنازع به رسمیت میشناسند و آمریکا این حق را دارد که سفارت خود را به این منطقه منتقل کند. آنها در این رابطه موضوع انضمام قدس به سرزمینهای اشغالی و توصیف آن به عنوان پایتخت متحد اسرائیل را نادیده می گیرند.
ب: دومین سناریو این است که سفارت آمریکا در تلآویو باقی بماند، در حالی که سفیر این کشور به یکی از کنسولگریهای آمریکا در قدس منتقل شده و به صورت تدریجی فعالیتهای خود را در قدس ادامه دهد. این راه حل میتواند از سوی اسرائیلیها در مرحله اول مورد پذیرش باشد با این امید که در آینده انتقال کامل سفارت آمریکا به قدس صورت گیرد.
ج: ترامپ می تواند اقدامی دوجانبه را در این زمینه در دستور کار قرار داده و موضوع انتقال سفارت آمریکا به قدس را اعلام و به صورت همزمان اعلام کند که دولت فلسطین را به رسمیت میشناسد. این اقدام به عنوان راهکاری برای راضی کردن طرف فلسطینی و مهار واکنشهای عربی و اسلامی صورت میگیرد.
سفارت آمریکا در تلآویو
چهارم: توصیهها و پیشنهادها:
تمرکز تلاشهای فلسطینیها برای جلوگیری از اتخاذ این تصمیم قبل از صدور آن ضروری به نظر می رسد. همچنین در صورت صدور این تصمیم نیز باید مانعتراشی های لازم در مسیر اجرای آن صورت گیرد. البته اختلال گستردهای در موازنههای قدرت به نفع رژیم صهیونیستی وجود دارد، اما با این وجود ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک تا حدی در شرایط کنونی برای جلوگیری از صدور این تصمیم یا توقف روند اجرای آن وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
1-تلاش برای برگزاری نشست اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی و جنبش عدم تعهد برای صدور بیانیه هایی هشدار آمیز نسبت به خطرات اقدام احتمالی آمریکا برای انتقال سفارت این کشور به قدس. این اقدام میتواند بر تصمیم سازان آمریکایی تاثیرگذار باشد.
2-تلاش برای ارتباط با اتحادیه اروپا به ویژه پارلمان اروپایی جهت صدور بیانیهای برای اعلام خودداری از انتقال سفارت و مخاطرات ناشی از آن بر ضد امنیت منطقه دریای مدیترانه و دادن تعهد کشورهای اروپایی برای جلوگیری از اقدام مشابه دولت آمریکا.
3-تلاش از طریق آژانسهای مختلف سازمان ملل متحد برای هشدار دادن نسبت به خطرات این اقدام.
در همین راستا، «رائد صلاح» رئیس جنبش اسلامی فلسطین در اراضی اشغالی 1948 اعلام کرده
تصمیم دونالد ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس اشغالی
اعلام جنگ علیه ملت فلسطین است.
همچنین ضروری است که گروههای فلسطینی به ویژه جنبش آزادی بخش بیانیهای واضح منتشر کنند مبنی بر اینکه انتقال سفارت باعث میشود تشکیلات خودگردان تمامی تعهدات خود از جمله در معاهدات مورد توافق و توافقنامه های سازش را کنار بگذارد.
همچنین فعالیتهای مردمی به ویژه در کشورهای عربی و فلسطینی میتواند جوی از فشار برای تجدیدنظر در احتمال اتخاذ این تصمیم ایجاد کند.
این بدان معناست که طرف فلسطینی باید دیپلماسی پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار داده و برای ممانعت از صدور چنین قطعنامهای تلاش کند و اگر این تصمیم صادر شد، مانع از اجرای آن شود. حتی اگر این اقدام انجام شد نیز طرف فلسطینی باید مانع از اقدام کشورهای دیگر در این رابطه شود.
منبع: مشرق
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار