جز شرمندگی چیزی نداریم
« جز شرمندگی چیزی نداریم » عنوان سرمقاله
روزنامه وقایع اتفاقیه به قلم محمدرضا بادامچی(نماینده مردم تهران در مجلس
شورای اسلامی) است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
دیروز بسیاری از نمایندگان مردم در محل حادثه غمانگیز ساختمان پلاسکو حاضر شدند، من نیز یکی از آنها بودم. نمیتوانم توصیف کنم، آنچه دیدم و شاهدش بودم تا چه حد ناراحتکننده بود؛ اتفاقی که هنوز هم جریان دارد و دقیقا معلوم نیست چقدر به جان و مال مردم آسیب وارد کرده است. در تمام لحظاتی که در محل حادثه حضور داشتم از مردم خجالت میکشیدم و با خود میگفتم که ما چه چیزی به این مردم میدهیم؟ ما با این مردم چهکار میکنیم؟ آیا جز شرمندگی چیزی داریم؟ جواب وجدانم به این سؤال، منفی بود.
واقعا انسان بهعنوان یک مسئول در این کشور شرم میکند. شرم میکند از اینکه چنین کشوری با منابعی عظیم و ثروتی بسیار زیاد باید هر چند وقت یکبار، چنین غم بزرگی ببیند؛ غمی که با درایت و مدیریت درست میتوان از بروز آن جلوگیری کرد. یک روز، حادثه قطار پیش میآید، روزی دیگر آتشسوزی و با ادامه این روند، احتمالا روزی دیگر شاهد اتفاقی دیگر خواهیم بود. آنچه در محل حادثه ذهنم را مشغول کرد، این بود که با اینهمه پول و اعتبار که در بخشهای مختلف هزینه میشود، چرا اینقدر تجهیزات امدادی و اطفای حریق ما قدیمی هستند؟ بدتر از آن، چرا باید در قلب پایتخت چنین ساختمانهایی وجود داشته باشد؛ ساختمانهایی که در آنها روزانه هزاران نفر رفتوآمد میکنند و هیچکدام از مسئولان به این فکر نمیکنند، روزی که حادثه سر برسد، چه اتفاقی برای این مردم خواهد افتاد.
همه ما باید از این غفلت بیدار بشویم. یک جایی این روند باید متوقف بشود. یک جایی باید به فکر روز حادثه باشیم. وقتی حریق در یک ساختمان چنین بحرانی ایجاد میکند، دربرابر بحرانهای بزرگتر که چندان هم دور از ذهن نیستند، چه چارهای داریم؟ در جواب همه این سؤالها باید گفت که زمان بیدارشدن از خواب است. زمان جدیت در برخورد رسیده است. اینکه بگوییم شهرداری تذکر و هشدار داده، آیا کفایت میکند؟ آیا صرف تذکردادن، وظیفه را از دوش شهرداری برمیدارد؟ آیا اینکه مسئولان شهری بهطوردائم بگویند زلزله در کمین بوده و باید کاری کرد، کافی است؟ اصلا همین حرفهایی که من دارم میزنم، کافی است؟ اینکه بگویم من هشدار داده بودم و الان هم خیلی متأسفم، چه دردی را دوا میکند؟ تا کی میخواهیم ناامیدی و یأس روی دل مردم بگذاریم؟ هم ما در مجلس و هم سایر مسئولان در حوزههای اجرایی باید فکری اساسی برای امنیت جانی و مالی مردم دربرابر حوادث بکنیم. نباید اجازه بدهیم هر حادثهای این مردم را ویران کند و بعد بیاییم ابراز تأسف کنیم. این زنجیره یک جایی باید قطع شود
دیروز بسیاری از نمایندگان مردم در محل حادثه غمانگیز ساختمان پلاسکو حاضر شدند، من نیز یکی از آنها بودم. نمیتوانم توصیف کنم، آنچه دیدم و شاهدش بودم تا چه حد ناراحتکننده بود؛ اتفاقی که هنوز هم جریان دارد و دقیقا معلوم نیست چقدر به جان و مال مردم آسیب وارد کرده است. در تمام لحظاتی که در محل حادثه حضور داشتم از مردم خجالت میکشیدم و با خود میگفتم که ما چه چیزی به این مردم میدهیم؟ ما با این مردم چهکار میکنیم؟ آیا جز شرمندگی چیزی داریم؟ جواب وجدانم به این سؤال، منفی بود.
واقعا انسان بهعنوان یک مسئول در این کشور شرم میکند. شرم میکند از اینکه چنین کشوری با منابعی عظیم و ثروتی بسیار زیاد باید هر چند وقت یکبار، چنین غم بزرگی ببیند؛ غمی که با درایت و مدیریت درست میتوان از بروز آن جلوگیری کرد. یک روز، حادثه قطار پیش میآید، روزی دیگر آتشسوزی و با ادامه این روند، احتمالا روزی دیگر شاهد اتفاقی دیگر خواهیم بود. آنچه در محل حادثه ذهنم را مشغول کرد، این بود که با اینهمه پول و اعتبار که در بخشهای مختلف هزینه میشود، چرا اینقدر تجهیزات امدادی و اطفای حریق ما قدیمی هستند؟ بدتر از آن، چرا باید در قلب پایتخت چنین ساختمانهایی وجود داشته باشد؛ ساختمانهایی که در آنها روزانه هزاران نفر رفتوآمد میکنند و هیچکدام از مسئولان به این فکر نمیکنند، روزی که حادثه سر برسد، چه اتفاقی برای این مردم خواهد افتاد.
همه ما باید از این غفلت بیدار بشویم. یک جایی این روند باید متوقف بشود. یک جایی باید به فکر روز حادثه باشیم. وقتی حریق در یک ساختمان چنین بحرانی ایجاد میکند، دربرابر بحرانهای بزرگتر که چندان هم دور از ذهن نیستند، چه چارهای داریم؟ در جواب همه این سؤالها باید گفت که زمان بیدارشدن از خواب است. زمان جدیت در برخورد رسیده است. اینکه بگوییم شهرداری تذکر و هشدار داده، آیا کفایت میکند؟ آیا صرف تذکردادن، وظیفه را از دوش شهرداری برمیدارد؟ آیا اینکه مسئولان شهری بهطوردائم بگویند زلزله در کمین بوده و باید کاری کرد، کافی است؟ اصلا همین حرفهایی که من دارم میزنم، کافی است؟ اینکه بگویم من هشدار داده بودم و الان هم خیلی متأسفم، چه دردی را دوا میکند؟ تا کی میخواهیم ناامیدی و یأس روی دل مردم بگذاریم؟ هم ما در مجلس و هم سایر مسئولان در حوزههای اجرایی باید فکری اساسی برای امنیت جانی و مالی مردم دربرابر حوادث بکنیم. نباید اجازه بدهیم هر حادثهای این مردم را ویران کند و بعد بیاییم ابراز تأسف کنیم. این زنجیره یک جایی باید قطع شود
گزارش خطا
نظر شما
آخرین اخبار