(تصویر)اورانیوم غنیشده در بازار سید اسماعیل!ا
اعتیاد پدیدهای پیچیده است که هم عوامل ایجاد آن چندگانه هستند و هم آثار و
عواقب آن در حوزههای مختلف تا مدتهای طولانی و گاه تا پایان عمر، گریبان
فرد معتاد را میگیرند و هم جامعه را درگیر میکنند. گروهی از معتادان به
دلیل طرد از سوی خانواده و جامعه، اگر که شغلی داشته باشند در وهله نخست
عمدتاً شغل خود را از دست میدهند. در نتیجه برای تهیه مواد و همچنین تأمین
معاش نیاز به کار پیدا میکنند. طبیعتاً استخدام دوباره این افراد به سختی
امکانپذیر است به خصوص اگر که از زمان مصرف، مدتهای طولانی گذشته باشد و
ظاهر شخص اصطلاحاً «تابلو» شده باشد.
شگردهای جدید فروشندگان مواد
برای این دسته از افراد طردشده از جامعه، چند راه محدود باقی میماند. عدهای از آنها، به فروشندگان خردهپای مواد برای توزیعکنندگان کلانتر تبدیل میشوند و در قبال جابهجایی پرریسک مواد برای آنها، به اندازهای که با یکدیگر توافق میکنند مواد تحویل میگیرند. روزبهروز نیز شگردهای فروشندگان مواد برای گیرنیفتادن و فرار از دست مأموران تغییر میکند. یکی از جدیدترین شیوههای آنها این است که مواد را در بستهبندیهای دلخواه و به تعداد مشخص بهدست چند نفر معتاد میدهند و خودشان با فاصله از آنها، نظارهگر کارشان هستند.
به گزارش صبح نو مشتریان به شخص توزیعکننده اصلی رجوع میکنند و پول مواد را به او تحویل میدهند. وی بعد از تحویلگرفتن پول، با اشاره انگشت به یکی از این معتادان، مشتری را به سمت آنها میفرستد. اگر هم مأموران سر برسند هیچ موادی همراه توزیعکننده اصلی نیست و نهایتاً، چند معتاد که برای تأمین مواد خود ناچارند به این شکل با توزیعکنندگان همکاری کنند در بند قانون میافتند.
معتادان دستفروش
گروه دیگری از این معتادان برای تأمین هزینه مواد، به دستفروشی روی میآورند. البته هم شکل دستفروشی و هم اجناسی که میفروشند با دیگر دستفروشان معمولی که میشناسیم تفاوت دارد. اینها بساط دستفروشیشان را در مناطقی از شهر، مانند چهارراه مولوی، میدان هرندی، دروازه غار، شوش و کوچه امامزاده سید اسماعیل، هنگام غروب و بعد از تعطیلی مغازهها، برپا میکنند.
روزهای تعطیل نیز شلوغترین روزهایی است که تجمع دستفروشان را در این مناطق میتوان دید. اصطلاح موجود بودن «از شیر مرغ تا جان آدمیزاد» در دستفروشیهای این بازارها مصداق پیدا میکند.
به تعبیر دوستی طناز کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی اگر به جای گشتن بیهوده در تأسیسات هستهای پاک کشور، در بازار سید اسماعیل یک صبح تا غروب گشتی میزدند حتماً هم اورانیوم غنیشده پیدا میکردند و هم خیلی چیزهای دیگر.
واقعیت این است که از لنگه کفش و دمپایی گرفته تا جزوه درس مقاومت مصالح دانشگاه نوشیروانی بابل و در قوری کریستال گرفته تا وسایل الکترونیک و ابزارآلات و وسایل ورزشی و هر چیز دیگری که به ذهنتان برسد در این بازار پیدا میشود.
حتی عدهای از تعمیرکاران خبره در جستوجویشان برای پیداکردن بعضی قطعات و وسایل کمیاب و نایاب یا قدیمی، در انتها و بهعنوان آخرین امید، سری هم به این بازارها میزنند. البته باید خوششانس بود و آن وسیله در روزی که شما بهدنبالش هستید در دست دستفروشی باشد و شما هم آن را در آن شلوغی ببینید.
قاعده «ید»
اینکه خرید از این دستفروشان در این بازارها چه حکمی دارد و آیا کاری بدون اشکال است، محل اختلاف است. عدهای بدبینانه معتقدند تمام وسایل اینها دزدی هستند و خرید آنها از طرف مردم اشکال دارد. جالب است که اسم قدیمی یکی از این بازارها که هنوز قدیمیها آن را به همان نام صدا میزنند «بازار دزدها» است.
بودن اجناسی مانند کفشهای کهنه، البسه استفادهشده و کالاهایی تکی مانند یک شیشه خیارشور یا یک اسباببازی نو به همراه بستهبندی سالم، این ظن و گمان را تقویت میکند که اینها را یا از در منازل و مساجد دزدیدهاند یا در یک لحظه که حواس صاحب مغازهای پرت شده است آن را برداشتهاند.
حجتالاسلام و المسلمین «علی قاسمی» در همین رابطه به «صبح نو» میگوید: «در اسلام قاعدهای بهنام «قاعده ید» وجود دارد. این قاعده میگوید صِرف در اختیار داشتن کالایی توسط هر شخص، مالکیت او را بر آن اثبات میکند و نیازی به اقامه دلیل دیگری نیست مگر اینکه کسی پیدا شود و دلیل قاطع در رد این مالکیت ارائه کند.
اسلام اولویت را به حسنظن می دهد و بنابراین نمیتوان به صِرف وجود فقر و اعتیاد در گروهی از مردم، کالاهای در دست آنها را مشکوک یا مشمول حکم دزدی دانست. چه بسا افراد بسیاری در جامعه هستند که به واسطه دلسوزی برای این قشر، وسایل کهنه و مستعمل خود را بهصورت رایگان در اختیار آنها قرار میدهند.
حتی عدهای از اینها، شغل اصلیشان خرید و فروش وسایل مستعمل است. اینکه چرا در این بازارها بساط میکنند یک دلیل عمدهاش شلوغی این بازارها و رجوع مردم به آنها به سبب قیمتهای پایین آنهاست. از آن طرف هم عدهای هستند که وقتی میخواهند کالایی را بخرند ترجیح میدهند این خرید را از این افراد تهیدست تهیه کنند که خیری به آنها برسد. البته کسانی هم هستند که در اصطلاح عامه، به نیت «بُزخری» و پرداخت مبلغ ناچیز وسایل را از این گروه از دستفروشان خریداری میکنند.
در نتیجه اشخاص، مختار به خرید هستند و به صرف ظن و گمان نمیتوان این تهمت را به عدهای از مسلمانان زد، حتی اگر در عرف مردم این تلقی باشد که وسایل دزدی را در این بازارها میفروشند. البته اگر اشخاص بتوانند وسایل مورد نیازشان را در بازارهای رسمیتر و مطمئنتری تهیه کنند که هم امکان بازپسگیری جنس معیوب وجود داشته باشد و هم سایر خدمات، مسلماً بهتر است.
بهعلاوه امکان صدور فاکتور معتبر و امکان پیگیریهای محتمل بعدی در مغازههای رسمی و دارای پروانه اشتغال مزیتی است که در خرید از دستفروشها وجود ندارد. اعم از اینکه دستفروشی معمولی باشند یا معتادی که به سبب نیاز روزانه کالایی را روی دست گرفته و میفروشد.»
جولان مالخرها در بازارهای غیررسمی
البته کسی منکر این نیست که یکی از اولین مکانها برای فروش و به اصطلاحِ سارقان «آب کردن» وسایل دزدی، همین بازارهای غیررسمی و کنار خیابان شلوغ است.
حتی وقتی موبایل یا وسیلهای از کسی به روشهای«جیبقاپی» یا «کف زنی» سرقت میشود خیلیها و حتی خود مأموران کلانتری و دادسرا به او میگویند که علاوه بر طرح شکایت در دادسرا، سری هم به این بازارها بزند. اگر خوششانس باشد شاید بتواند سارق وسیلهاش را قبل از «آب کردن» آن پیدا کند.
همیشه هم تعدادی مأمور، هم در لباس رسمی و هم در لباس مبدل بین این جماعت میچرخند و موارد مشکوک به سرقت را زیر نظر میگیرند. عدهای هم هستند که «مالخری» را به این شکل سیار انجام میدهند که دچار تبعات قانونی آن نشوند.
این افراد در این بازارها میچرخند و به واسطه تجربه میتوانند فروشندههای واقعی وسایل دستدوم را از سارقان و معتادانِ سارق شناسایی کنند و با کشاندن آنها به گوشهای با قیمتهای ناچیز، وسایل آنها را صاحب شوند. ممکن است همین خریدها باب آشنایی شود برای سفارشهای بعدی این مالخرها.
نهایتاً تصمیم با خریدار است. اینکه شادمان و راضی از خرید وسیلهای با قیمت بسیار پایین باشد یا در ترس و واهمه از احتمال دزدی بودن و حرمت وسیلهای که از این طریق خریداری کرده است. تجربه نشان میدهد که اگر کسی میخواهد در این بازارها وسیلهای را بخرد حواسش را به «جنگ زرگریای» که ممکن است راه بیاندازند، باشد که اینها با مهارت هر چه تمامتر اجرا میکنند.
اگر هم در جایی از این بازارها، اجتماعی شلوغ را برای خریدن وسیلهای دید بیمحابا وارد آن جمع نشود و جیب و وسایلش را با دقت بیشتری بپاید.
شگردهای جدید فروشندگان مواد
برای این دسته از افراد طردشده از جامعه، چند راه محدود باقی میماند. عدهای از آنها، به فروشندگان خردهپای مواد برای توزیعکنندگان کلانتر تبدیل میشوند و در قبال جابهجایی پرریسک مواد برای آنها، به اندازهای که با یکدیگر توافق میکنند مواد تحویل میگیرند. روزبهروز نیز شگردهای فروشندگان مواد برای گیرنیفتادن و فرار از دست مأموران تغییر میکند. یکی از جدیدترین شیوههای آنها این است که مواد را در بستهبندیهای دلخواه و به تعداد مشخص بهدست چند نفر معتاد میدهند و خودشان با فاصله از آنها، نظارهگر کارشان هستند.
به گزارش صبح نو مشتریان به شخص توزیعکننده اصلی رجوع میکنند و پول مواد را به او تحویل میدهند. وی بعد از تحویلگرفتن پول، با اشاره انگشت به یکی از این معتادان، مشتری را به سمت آنها میفرستد. اگر هم مأموران سر برسند هیچ موادی همراه توزیعکننده اصلی نیست و نهایتاً، چند معتاد که برای تأمین مواد خود ناچارند به این شکل با توزیعکنندگان همکاری کنند در بند قانون میافتند.
معتادان دستفروش
گروه دیگری از این معتادان برای تأمین هزینه مواد، به دستفروشی روی میآورند. البته هم شکل دستفروشی و هم اجناسی که میفروشند با دیگر دستفروشان معمولی که میشناسیم تفاوت دارد. اینها بساط دستفروشیشان را در مناطقی از شهر، مانند چهارراه مولوی، میدان هرندی، دروازه غار، شوش و کوچه امامزاده سید اسماعیل، هنگام غروب و بعد از تعطیلی مغازهها، برپا میکنند.
روزهای تعطیل نیز شلوغترین روزهایی است که تجمع دستفروشان را در این مناطق میتوان دید. اصطلاح موجود بودن «از شیر مرغ تا جان آدمیزاد» در دستفروشیهای این بازارها مصداق پیدا میکند.
به تعبیر دوستی طناز کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی اگر به جای گشتن بیهوده در تأسیسات هستهای پاک کشور، در بازار سید اسماعیل یک صبح تا غروب گشتی میزدند حتماً هم اورانیوم غنیشده پیدا میکردند و هم خیلی چیزهای دیگر.
واقعیت این است که از لنگه کفش و دمپایی گرفته تا جزوه درس مقاومت مصالح دانشگاه نوشیروانی بابل و در قوری کریستال گرفته تا وسایل الکترونیک و ابزارآلات و وسایل ورزشی و هر چیز دیگری که به ذهنتان برسد در این بازار پیدا میشود.
حتی عدهای از تعمیرکاران خبره در جستوجویشان برای پیداکردن بعضی قطعات و وسایل کمیاب و نایاب یا قدیمی، در انتها و بهعنوان آخرین امید، سری هم به این بازارها میزنند. البته باید خوششانس بود و آن وسیله در روزی که شما بهدنبالش هستید در دست دستفروشی باشد و شما هم آن را در آن شلوغی ببینید.
قاعده «ید»
اینکه خرید از این دستفروشان در این بازارها چه حکمی دارد و آیا کاری بدون اشکال است، محل اختلاف است. عدهای بدبینانه معتقدند تمام وسایل اینها دزدی هستند و خرید آنها از طرف مردم اشکال دارد. جالب است که اسم قدیمی یکی از این بازارها که هنوز قدیمیها آن را به همان نام صدا میزنند «بازار دزدها» است.
بودن اجناسی مانند کفشهای کهنه، البسه استفادهشده و کالاهایی تکی مانند یک شیشه خیارشور یا یک اسباببازی نو به همراه بستهبندی سالم، این ظن و گمان را تقویت میکند که اینها را یا از در منازل و مساجد دزدیدهاند یا در یک لحظه که حواس صاحب مغازهای پرت شده است آن را برداشتهاند.
حجتالاسلام و المسلمین «علی قاسمی» در همین رابطه به «صبح نو» میگوید: «در اسلام قاعدهای بهنام «قاعده ید» وجود دارد. این قاعده میگوید صِرف در اختیار داشتن کالایی توسط هر شخص، مالکیت او را بر آن اثبات میکند و نیازی به اقامه دلیل دیگری نیست مگر اینکه کسی پیدا شود و دلیل قاطع در رد این مالکیت ارائه کند.
اسلام اولویت را به حسنظن می دهد و بنابراین نمیتوان به صِرف وجود فقر و اعتیاد در گروهی از مردم، کالاهای در دست آنها را مشکوک یا مشمول حکم دزدی دانست. چه بسا افراد بسیاری در جامعه هستند که به واسطه دلسوزی برای این قشر، وسایل کهنه و مستعمل خود را بهصورت رایگان در اختیار آنها قرار میدهند.
حتی عدهای از اینها، شغل اصلیشان خرید و فروش وسایل مستعمل است. اینکه چرا در این بازارها بساط میکنند یک دلیل عمدهاش شلوغی این بازارها و رجوع مردم به آنها به سبب قیمتهای پایین آنهاست. از آن طرف هم عدهای هستند که وقتی میخواهند کالایی را بخرند ترجیح میدهند این خرید را از این افراد تهیدست تهیه کنند که خیری به آنها برسد. البته کسانی هم هستند که در اصطلاح عامه، به نیت «بُزخری» و پرداخت مبلغ ناچیز وسایل را از این گروه از دستفروشان خریداری میکنند.
در نتیجه اشخاص، مختار به خرید هستند و به صرف ظن و گمان نمیتوان این تهمت را به عدهای از مسلمانان زد، حتی اگر در عرف مردم این تلقی باشد که وسایل دزدی را در این بازارها میفروشند. البته اگر اشخاص بتوانند وسایل مورد نیازشان را در بازارهای رسمیتر و مطمئنتری تهیه کنند که هم امکان بازپسگیری جنس معیوب وجود داشته باشد و هم سایر خدمات، مسلماً بهتر است.
بهعلاوه امکان صدور فاکتور معتبر و امکان پیگیریهای محتمل بعدی در مغازههای رسمی و دارای پروانه اشتغال مزیتی است که در خرید از دستفروشها وجود ندارد. اعم از اینکه دستفروشی معمولی باشند یا معتادی که به سبب نیاز روزانه کالایی را روی دست گرفته و میفروشد.»
جولان مالخرها در بازارهای غیررسمی
البته کسی منکر این نیست که یکی از اولین مکانها برای فروش و به اصطلاحِ سارقان «آب کردن» وسایل دزدی، همین بازارهای غیررسمی و کنار خیابان شلوغ است.
حتی وقتی موبایل یا وسیلهای از کسی به روشهای«جیبقاپی» یا «کف زنی» سرقت میشود خیلیها و حتی خود مأموران کلانتری و دادسرا به او میگویند که علاوه بر طرح شکایت در دادسرا، سری هم به این بازارها بزند. اگر خوششانس باشد شاید بتواند سارق وسیلهاش را قبل از «آب کردن» آن پیدا کند.
همیشه هم تعدادی مأمور، هم در لباس رسمی و هم در لباس مبدل بین این جماعت میچرخند و موارد مشکوک به سرقت را زیر نظر میگیرند. عدهای هم هستند که «مالخری» را به این شکل سیار انجام میدهند که دچار تبعات قانونی آن نشوند.
این افراد در این بازارها میچرخند و به واسطه تجربه میتوانند فروشندههای واقعی وسایل دستدوم را از سارقان و معتادانِ سارق شناسایی کنند و با کشاندن آنها به گوشهای با قیمتهای ناچیز، وسایل آنها را صاحب شوند. ممکن است همین خریدها باب آشنایی شود برای سفارشهای بعدی این مالخرها.
نهایتاً تصمیم با خریدار است. اینکه شادمان و راضی از خرید وسیلهای با قیمت بسیار پایین باشد یا در ترس و واهمه از احتمال دزدی بودن و حرمت وسیلهای که از این طریق خریداری کرده است. تجربه نشان میدهد که اگر کسی میخواهد در این بازارها وسیلهای را بخرد حواسش را به «جنگ زرگریای» که ممکن است راه بیاندازند، باشد که اینها با مهارت هر چه تمامتر اجرا میکنند.
اگر هم در جایی از این بازارها، اجتماعی شلوغ را برای خریدن وسیلهای دید بیمحابا وارد آن جمع نشود و جیب و وسایلش را با دقت بیشتری بپاید.
گزارش خطا
آخرین اخبار