روش کار مرد خندان باید تغییر کند؛
انتخاب کفاشیان اشتباه بزرگی است
به گزارش صدای ایران، انتخاب علی کفاشیان به عنوان نماینده ایران در شورای اجرایی فیفا، در صورتی که روش کار مرد خندان فدراسیون تغییری نکند، اشتباهی جبران ناشدنی است.
دنیای سیاست پر از پیچ و خم و دشواری است و در مناسبات بینالمللی، توان مذاکره، لابیگری و نفوذ در لایههای قدرت حرف اصلی را میزند. فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) که از کشورهای صاحب فوتبال تشکیل شده و تعداد اعضایش حتی از سازمان ملل هم بیشتر است، در مرامنامهاش بارها تاکید کرده که ساحت فوتبال از سیاست جدا است و روابط و مسائل سیاسی نباید در این رشته ورزشی و تصمیمهای مسئولان آن دخالت داشته باشد یا حتی کوچکترین تاثیری بر آنها بگذارد، اما چه کسی باور میکند که این اصل اساسی واقعا رعایت میشود؟
تصمیمگیریهای کلان مدیریتی در سازمانهای فوتبالی کاملا بر اساس توانایی دیپلماتیک مسئولان آن سازمان طبقهبندی میشود. هر کشوری که بتواند تاثیرگذاری بیشتری در تصمیمهای سازمانهای بینالمللی بگذارد، قطعا در پیشبرد آرای خود موفقتر است. نمونه کوچک این مساله در دنیای امروز، رابطه فدراسیون فوتبال یک کشور آسیایی با کنفدراسیون فوتبال آسیا است.
در آسیا، مالزی به عنوان میزبان AFC انتخاب شده است در حالی که فوتبال این کشور قدرت چندانی در قاره کهن ندارد و نهایت تواناییاش، کسب عنوان در مسابقات جنوب شرق قاره در تقابل با کشورهایی مثل سنگاپور، تایوان، نپال، ماکائو، کامبوج، بوتان و از این دست است اما با این حال تا مدتها پیتر ولاپان مالزیایی ریاست AFC را در دست داشت.
بعد از آن هم ریاست این نهاد بزرگ آسیایی به فردی از قطر و سپس شیخسلمان بحرینی رسید. در تمام این مدت، ایران تنها در برخی بخشهای AFC مانند کمیته داوران، آموزش یا هیات اجرایی نماینده داشت و تاحدودی میتوانست در تصمیمهای این سازمان تاثیر بگذارد اما این تاثیر به قدری نبود که کافی باشد.
در دوران ریاست علی سعیدلو بر سازمان تربیت بدنی، علی کفاشیان رئیس وقت فدراسیون فوتبال برای تصدی پست نایبرئیسی AFC ثبتنام کرد اما معاون رئیسجمهور نیز خود را وارد معرکه انتخابات کرد و به کفاشیان دستور داد که به نفع او کنار بکشد، نتیجه شکست سنگین ایران در انتخابات بود و باعث شد که پس از سالها کرسی مهمی در هیات اجرایی AFC از دست ایران خارج شود و در عوض، نماینده نپال به عناون نایبرئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا انتخاب شود.
در آن دوره از انتخابات، افرادی از کشورهای سریلانکا، اردن، نپال، بنگلادش، مالدیو، میانمار، مغولستان، ویتنام، گوام و پاکستان صاحب کرسی شدند.
این اتفاق نامبارک به دلیل دخالت بیموقع و کاملا اشتباه دولت وقت در فوتبال رخ داد و ایران از فرصت چهار ساله حضور در هیات اجرایی AFC باز ماند اما در دوره اخیر انتخابات، کفاشیان بار دیگر نامزد نایبرئیسی شد و توانست این عنوان را از آن خود کند، خبر خوبی که بعدها مشخص شد چندان سودی برای ایران نداشته و تنها افتخار حضور یک عضو ایرانی در بالاترین نهاد فوتبال قاره کهن، عاید فوتبال ایران شده است.
کفاشیان در بزنگاههایی مانند انتخاب برترینهای آسیا و میزبانی سوریه از ایران در سرمبان مالزی – کشوری که مقر AFC در آن است – نتوانست به درستی از حق و حقوق ایران دفاع کند، حال آن که ایران از نظر فوتبالی یکی از قدرتمندترین تیمهای آسیا است و از این نظر میتواند تا حد زیادی حرفش را به کرسی بنشاند.
میزان لابی در فوتبال آسیا زیاد نیست و کافی است که فردی توانا با پشتوانه قوی از سوی یک کشور مقتدر مانند ایران وارد کارزار شود و با انجام اقدامات دیپلماتیک، جای پای خود را در AFC محکم کند و آرای خاموش بسیاری از کشورهای ضعیف در حوزه فوتبال را سمت خود بکشد، دقیقا همان کاری که بنهمام قطری یا شیخسلمان بحرینی به خوبی انجامش دادند و سودش را هم بردند.
فدراسیون فوتبال ایران قرار است علی کفاشیان را برای عضویت در شورای اجرایی فیفا معرفی کند، اتفاقی که اگر رخ دهد و یک ایرانی در چنین شورایی حضور پیدا کند میتواند فایدههای زیادی برای فوتبال ایران داشته باشد اما کدام ایرانی و با کدام کارنامه؟
آیا علی کفاشیان که عملکردش در AFC توفیق زیادی برای ایران نداشته میتواند در فیفا – که سطح لابیها و پیچیدگیهای کار به مراتب بیش از آسیا است – موفق شود؟ ضمن این که فراموش نکنیم فوتبال ایران در مقیاس جهانی هنوز آن قدر قوی و معتبر نشده که حرف ایران به تنهایی برد و قدرت نفوذ در تصمیم و آرای دیگران را داشته باشد.
آیا فدراسیون فوتبال تنها به دنبال این است که یک فرد ایرانی را به جایگاههای جهانی نزدیک کند تا برای خود اعتبار و آبروی داخلی دست و پا کند یا میخواهد کسی را به فیفا بفرستد که بتواند کاری هم انجام دهد و مفید واقع شود؟
در دنیای امروز، یکی از مهمترین شاخصههای پیشرفت، داشتن سرمایه انسانی متخصص و کارکشته است. افرادی که به موقع کار کنند و به خوبی بتوانند از فرصتهای به دست آمده در راستای پیشرفت کشور نهایت استفاده را ببرند.
در کشوری مانند ایران که افراد تحصیلکرده و توانا در ردههای بالای مدیریتی وجود دارند و حتی از پس سخت ترین کارهای و مجادلات سیاسی جهانی برآمدهاند، کار سختی نیست که فردی توانا برای نمایندگی ایران در سازمانهایی مثل فیفا پیدا کرد. بنابراین بهتر است مهدی تاج و فدراسیون فوتبال برای نفوذ در لایههای مدیریتی و تصمیمگیری فیفا روی افراد تواناتری سرمایهگذاری کنند و اشتباه سرمایهگذاری روی "کفاشیان بیاثر" را به جان نخرند.
با همه این اوصاف، اگر قرار است نمایندهای از فوتبال ایران در فیفا حضور داشته باشد بهتر است با وسواس ببشتری این گزینه انتخاب شود تا در آینده چوب ندانمکاریهای مرد بیاثر فوتبال ایران بر گردهی فوتبال آسیا و ایران بار نشود.
مهدی تاج جدای از رفاقت و رودربایستیهایی که با رییس سابقش دارد باید منافع فوتبال را بر منافع باندی و فردی ترجیح دهد و تصمیمی بگیرد که تا سالها آثار مثبتش برای فوتبال ایران حس شود نه اینکه حاشیههای فوتبال ایران را بیشتر از گذشته کند.
ورزش ایران افراد بیاثر زیادی در کرسیهای ورزشی آسیا و جهان دارد. امید است که کفاشیان به جمع این افراد بیاثر در دنیای مدیریت پرچالش فوتبال به اسم نماینده ایران اضافه نشود.
دنیای سیاست پر از پیچ و خم و دشواری است و در مناسبات بینالمللی، توان مذاکره، لابیگری و نفوذ در لایههای قدرت حرف اصلی را میزند. فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) که از کشورهای صاحب فوتبال تشکیل شده و تعداد اعضایش حتی از سازمان ملل هم بیشتر است، در مرامنامهاش بارها تاکید کرده که ساحت فوتبال از سیاست جدا است و روابط و مسائل سیاسی نباید در این رشته ورزشی و تصمیمهای مسئولان آن دخالت داشته باشد یا حتی کوچکترین تاثیری بر آنها بگذارد، اما چه کسی باور میکند که این اصل اساسی واقعا رعایت میشود؟
تصمیمگیریهای کلان مدیریتی در سازمانهای فوتبالی کاملا بر اساس توانایی دیپلماتیک مسئولان آن سازمان طبقهبندی میشود. هر کشوری که بتواند تاثیرگذاری بیشتری در تصمیمهای سازمانهای بینالمللی بگذارد، قطعا در پیشبرد آرای خود موفقتر است. نمونه کوچک این مساله در دنیای امروز، رابطه فدراسیون فوتبال یک کشور آسیایی با کنفدراسیون فوتبال آسیا است.
در آسیا، مالزی به عنوان میزبان AFC انتخاب شده است در حالی که فوتبال این کشور قدرت چندانی در قاره کهن ندارد و نهایت تواناییاش، کسب عنوان در مسابقات جنوب شرق قاره در تقابل با کشورهایی مثل سنگاپور، تایوان، نپال، ماکائو، کامبوج، بوتان و از این دست است اما با این حال تا مدتها پیتر ولاپان مالزیایی ریاست AFC را در دست داشت.
بعد از آن هم ریاست این نهاد بزرگ آسیایی به فردی از قطر و سپس شیخسلمان بحرینی رسید. در تمام این مدت، ایران تنها در برخی بخشهای AFC مانند کمیته داوران، آموزش یا هیات اجرایی نماینده داشت و تاحدودی میتوانست در تصمیمهای این سازمان تاثیر بگذارد اما این تاثیر به قدری نبود که کافی باشد.
در دوران ریاست علی سعیدلو بر سازمان تربیت بدنی، علی کفاشیان رئیس وقت فدراسیون فوتبال برای تصدی پست نایبرئیسی AFC ثبتنام کرد اما معاون رئیسجمهور نیز خود را وارد معرکه انتخابات کرد و به کفاشیان دستور داد که به نفع او کنار بکشد، نتیجه شکست سنگین ایران در انتخابات بود و باعث شد که پس از سالها کرسی مهمی در هیات اجرایی AFC از دست ایران خارج شود و در عوض، نماینده نپال به عناون نایبرئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا انتخاب شود.
در آن دوره از انتخابات، افرادی از کشورهای سریلانکا، اردن، نپال، بنگلادش، مالدیو، میانمار، مغولستان، ویتنام، گوام و پاکستان صاحب کرسی شدند.
این اتفاق نامبارک به دلیل دخالت بیموقع و کاملا اشتباه دولت وقت در فوتبال رخ داد و ایران از فرصت چهار ساله حضور در هیات اجرایی AFC باز ماند اما در دوره اخیر انتخابات، کفاشیان بار دیگر نامزد نایبرئیسی شد و توانست این عنوان را از آن خود کند، خبر خوبی که بعدها مشخص شد چندان سودی برای ایران نداشته و تنها افتخار حضور یک عضو ایرانی در بالاترین نهاد فوتبال قاره کهن، عاید فوتبال ایران شده است.
کفاشیان در بزنگاههایی مانند انتخاب برترینهای آسیا و میزبانی سوریه از ایران در سرمبان مالزی – کشوری که مقر AFC در آن است – نتوانست به درستی از حق و حقوق ایران دفاع کند، حال آن که ایران از نظر فوتبالی یکی از قدرتمندترین تیمهای آسیا است و از این نظر میتواند تا حد زیادی حرفش را به کرسی بنشاند.
میزان لابی در فوتبال آسیا زیاد نیست و کافی است که فردی توانا با پشتوانه قوی از سوی یک کشور مقتدر مانند ایران وارد کارزار شود و با انجام اقدامات دیپلماتیک، جای پای خود را در AFC محکم کند و آرای خاموش بسیاری از کشورهای ضعیف در حوزه فوتبال را سمت خود بکشد، دقیقا همان کاری که بنهمام قطری یا شیخسلمان بحرینی به خوبی انجامش دادند و سودش را هم بردند.
فدراسیون فوتبال ایران قرار است علی کفاشیان را برای عضویت در شورای اجرایی فیفا معرفی کند، اتفاقی که اگر رخ دهد و یک ایرانی در چنین شورایی حضور پیدا کند میتواند فایدههای زیادی برای فوتبال ایران داشته باشد اما کدام ایرانی و با کدام کارنامه؟
آیا علی کفاشیان که عملکردش در AFC توفیق زیادی برای ایران نداشته میتواند در فیفا – که سطح لابیها و پیچیدگیهای کار به مراتب بیش از آسیا است – موفق شود؟ ضمن این که فراموش نکنیم فوتبال ایران در مقیاس جهانی هنوز آن قدر قوی و معتبر نشده که حرف ایران به تنهایی برد و قدرت نفوذ در تصمیم و آرای دیگران را داشته باشد.
آیا فدراسیون فوتبال تنها به دنبال این است که یک فرد ایرانی را به جایگاههای جهانی نزدیک کند تا برای خود اعتبار و آبروی داخلی دست و پا کند یا میخواهد کسی را به فیفا بفرستد که بتواند کاری هم انجام دهد و مفید واقع شود؟
در دنیای امروز، یکی از مهمترین شاخصههای پیشرفت، داشتن سرمایه انسانی متخصص و کارکشته است. افرادی که به موقع کار کنند و به خوبی بتوانند از فرصتهای به دست آمده در راستای پیشرفت کشور نهایت استفاده را ببرند.
در کشوری مانند ایران که افراد تحصیلکرده و توانا در ردههای بالای مدیریتی وجود دارند و حتی از پس سخت ترین کارهای و مجادلات سیاسی جهانی برآمدهاند، کار سختی نیست که فردی توانا برای نمایندگی ایران در سازمانهایی مثل فیفا پیدا کرد. بنابراین بهتر است مهدی تاج و فدراسیون فوتبال برای نفوذ در لایههای مدیریتی و تصمیمگیری فیفا روی افراد تواناتری سرمایهگذاری کنند و اشتباه سرمایهگذاری روی "کفاشیان بیاثر" را به جان نخرند.
با همه این اوصاف، اگر قرار است نمایندهای از فوتبال ایران در فیفا حضور داشته باشد بهتر است با وسواس ببشتری این گزینه انتخاب شود تا در آینده چوب ندانمکاریهای مرد بیاثر فوتبال ایران بر گردهی فوتبال آسیا و ایران بار نشود.
مهدی تاج جدای از رفاقت و رودربایستیهایی که با رییس سابقش دارد باید منافع فوتبال را بر منافع باندی و فردی ترجیح دهد و تصمیمی بگیرد که تا سالها آثار مثبتش برای فوتبال ایران حس شود نه اینکه حاشیههای فوتبال ایران را بیشتر از گذشته کند.
ورزش ایران افراد بیاثر زیادی در کرسیهای ورزشی آسیا و جهان دارد. امید است که کفاشیان به جمع این افراد بیاثر در دنیای مدیریت پرچالش فوتبال به اسم نماینده ایران اضافه نشود.
گزارش خطا
آخرین اخبار