بحران اصولگرایی ناشی از چیست؟
برخی از فعالان سیاسی میگویند مشکل اصولگرایان این است که در برابر
تغییرات زمانه مقاومت میکنند و به آنها تن نمیدهند اما در مقابل بعضی
دیگر بر این باورند مسئله فعلی جبهه اصولگرایی آن است که از ریل تعادل و
عقلانیت خارج شده و راه چاره در آن است که اعضای این جبهه به سراغ عقلای
خود بروند. امیر محبیان جزو دسته اول است و جلاییپور در گروه دوم قرار
میگیرد. یکی درباره جریان همسوی خود حرف میزند و دیگری درباره رقبای
سیاسی خود نظر میدهد.
محبیان در اظهار نظر خود از ظهور نسل جدیدی سخن میگوید که می خواهد تغییر ایجاد کند ولی برخی در برابر این شرایط ایستادگی میکنند اما جلایی پور، جامعه شناس و فعال سیاسی اصلاح طلب میگوید اصولگرایان باید به سراغ قدیمی ها بروند و این دو فعال سیاسی به نوعی راه علاج اردوگاه اصولگرایی را از اساس متفاوت می بینند.
امیر محبیان، فعال سیاسی اصولگرا درباره چالشهای پیش روی اصولگرایان معتقد است: «چالش بنيادين آنكساني هستند كه دگرگونيها را در برابر سود خود گمان كرده و سخت پايداري ميكنند. اين كسان در برابر پيدايش نسل نو كنشگران سياسي اصولگرا ايستاده و اجازه رويش به آن نميدهند. روشن است كه روزي آنها ناگزيرند كه واقعيتها را بپذيرند. تنها نگراني آن است كه آن روز دير باشد. ما بايد راه را براي پيدايش انديشههاي نوين و چهرههاي نوين اصولگرا بگشاييم در غير اين صورت اصولگرايي پير شده و از ميدان به در خواهد شد.»
جلایی پور اما به اصولگرایان پیشنهاد می دهد به سراغ ناطق نوری، رقیب سال 76 اصلاحطلبان بروند و او را به میدان تصمیمگیریهای جناح خود بیاورند.
نسل نوی اصولگرایی، پیشکسوتان را کنار زده است؟
کدام دست نامرئی جریان اصولگرایی را به سوی تندروی هدایت کرد؟ دستی که موجب شدهاست برخی از چهرههای اصلی و اصیل این جریان به حاشیه رانده شوند. گزینههایی نظیر علی اکبر ناطق نوری که به عنوان نقطه مقابل محمد خاتمی اصلاحطلب روانه رقابتهای انتخاباتی شد؛ اما ناطق نوری به وضوح این روزها کنار گذاشته شده است. مسئله جدیتر اینجاست که فقط شیخ نور نیست که دیگر به دلیل عقلانیت رفتاریاش در میان اصولگرایان تندرو به رسمیت شناخته نمیشود بلکه به این لیست میتوان اسامی افرادی مانند علی مطهری، علی لاریجانی و مرحوم عسگر اولادی [در زمان حیاتش] را هم اضافه کرد.
پیشکسوتان اصولگرا قاعده بازی تندروها را بلد نیستند
ناطق نوری که خود روزی صحنهگردان سیاسی جبهه راست بود به این نتیجه رسیده است که «ما قاعده بازی را بلد نیستیم». قاعده بازیای که بخش اعظمی از آن توسط وی و یاران انقلابی او در طول این 4 دهه نوشته شده است. ناطق نوری، معروف به شیخ نور در همین رابطه میگوید: «ما قاعده بازي را بلد نيستيم، كشوري كه ۳۷ سال حكومت جمهوري اسلامي دارد نبايد اينگونه باشد. دكتر روحاني سه وزير را كه در مجلس قبلي رد شده بودند، پيشنهاد ميكند و آنها در اين مجلس راي ميآورند! چنين چيزي بار را به منزل نميرساند.» وی که روزی رئیس مجلس پنجم و صحنه گردان استیضاح عطاالله مهاجرانی، وزیر ارشاد دولت اصلاحات بود حالا میگوید نمیفهمد چرا سه وزیری که در مجلس نهم رای نیاودهاند، هر سه در مجلس دهم رای اعتماد میگیرند.
انگار
تندورهای اصولگرا کاری کردهاند که مرز تندروی و میانهروی و محافظهکاری
در میان اصولگرایان جابجا شده است. رئیس جلسه استیضاح وزیر ارشاد دولت
اصلاحات در مجلس پنجم حالا صدایش از صحنه گردانان سیاسی راست و چپ درآمده
است. البته شاید به دلیل همین ابهام شیخ نور از اوضاع سیاسی است که موجب
گردیده اصولگرایان نوظهور افرادی مانند وی را کنار بگذارند. قواعدی که در
بسیاری از موارد با بیاخلاقی و بداخلاقی توام شده و بسیاری را از فعالیت
سیاسی دلزده کرده است.
محمدرضا جلایی پور در همین رابطه میگوید: «اصولگرایان اگر به سمت میانهروها بروند قطعا یکی از نیروهای مهم سیاسی ایران خواهند بود. به خطا حدود ۱۰ سال است که به آقای ناطق نوری پشت کردهاند، آقای ناطق کسی بود که میتوانست این جریان را مدیریت کند.» البته اگر ده سال گذشته را مرور کنیم در میان پیشکسوتان اصولگرا تنها ناطق نوری نبود که مورد بیمهری یاران سابق خود واقع شد بلکه این جریان حبیب الله عسگر اولادی را هم به دلیل اظهارنظراتش تنها گذاشت و تا اواخر عمر او نیز به وی پشت کردند.
جلایی پور در همین باره نیز یادآور میشود: «در حزب موتلفه و جامعه روحانیت مبارز نیز اوضاع را میبینیم. در جامعه روحانیت یک روزی افرادی همچون هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و حسن روحانی بودند اما امروز به آنها پشت کردند. اصولگرایان اکنون مشکل جدی مدیریت و پایگاه اجتماعی دارند.» وی در همین رابطه ادامه میدهد:«اگر اصولگرایان به سمت این افراد بروند آینده خوبی دارند اما فعلا علائمی از این تصمیم نیست. قطعا اگر به سمت کسانی همچون ناطق نوری و علی لاریجانی و علی مطهری بروند وضع بهتری خواهند داشت اما اکنون چنین علائمی دیده نمیشود.»
علی
مطهری که در میان اصولگرایان جزو پیش روها شناخته می شود به قدری در مسیر
پیش روی جدی شد که اصولگرایان اظهارنظرهای او را تاب نیاوردند و نام او را
از میان یاران خود خط زدند و به بیانی دیگر گذشت آن روزی که مطهری در صف
اول منتقدان دوران اصلاحات شناخته می شد؛ حالا وی به قدری از جمع
اصولگرایان طرد شده که به عنوان سخنران گروهی «اصلاح طلب» به مشهد دعوت
میشود و سرآخر خبر لغو سخنرانی او در مشهد به مذاق اصولگرایان خوش می آید و
آنان اعتراضی نسبت به لغو سخنرانی همفکر پیشین خود نمی کنند.
محمدرضا جلاییپور در همین رابطه میگوید: «تعدادی از اصولگرایان حاضر نیستند با آقای روحانی رقابت کنند. نیروی جدی اصولگرایان بخش تندروی آنها است که چون پول و امکانات و امنیت دارند منسجم عمل میکنند. همین حزب موتلفه اگر واقعا میخواست کار کند باید میرفت در خانه آقای ناطق نوری را میزد، باید میرفت آقای علی مطهری را لیدر خود میکرد و به دنبال اصولگراهای میانهرو میرفت که میان مردم نفوذ دارند.»
پیش از این امیر محبیان پس از انتخابات مجلس دهم هم، درباره نوع تعامل با جریانات تندرو درون اصولگرایی از باج دهی جریان معقول اصولگرا سخن گفته و اضافه کرده بود: «اینکه کسانی تهدید میکنند اگر ما را کنار بگذارید، فهرست جدا میدهیم، وحدت را بههم میزنیم، اینها باج میگیرند؛ اما در مقابل کسانی هستند که آراماند و با عقل جمعی کار میکنند؛ اما چون روحیه باجگیری ندارند، به باجده تبدیل شدهاند.»
شواهد نشان می دهد این روزها رنگ حنای ریش سفیدان اصولگرا کمرنگ شده است و دامنه نفوذ افراد با نفوذ این جریان کاهش پیدا کرده است و حتی این جریان احزاب و تشکلهای اصیل درون خود را هم به حاشیه برده است. شاهد مثال این ادعا همین بس که اگر در سال 76 نام حزب موتلفه اسلامی و جامعه مدرسین حوزه علمیه برای ناطق نوری رای آوری داشت اما امروز این جریانها که تقریبا عمری به اندازه انقلاب دارند کنار گذاشته شدهاند و در عوض جریانهای نوظهوری مانند یکتا و پایداری برای جبهه اصولگرایی استراتژی تعیین میکنند که طول عمرشان کمتر از پیدایی دولت احمدینژاد است.
در میان تشکلهای اصولگرا کمترین نقش را حزب موتلفه اسلامی و مجمع مدرسین حوزه علمیه قم بازی میکنند؛ جریان پایداری و یکتا هر وقت بخواهد زمین بازی را بهم میزند و قواعد خود را دیکته میکند.
اما بدون تردید جریان اصولگرا از کنار گذاشتن ریش سفیدان و احزاب باسابقه خود متضرر خواهد شد؛ احزاب و افرادی که به دلیل کسوتشان برای این جریان بدنه اجتماعی میآوردند؛ اصولگرایان نوظهور و تندرو با انواع و اقسام استراتژیها این افراد و گروهها را خط زدند تا کار به جایی رسید که جلاییپور به عنوان یک فعال سیاسی در جناح رقیبشان و جامعهشناس دانشگاه تهران هم به آنها هشدار دهد و بگوید: «اصولگرایان اکنون مشکل جدی مدیریت و پایگاه اجتماعی دارند و برای حل مشکل خود باید در خانه فردی همچون ناطق نوری را بزنند و علی مطهری را لیدر خود کنند.»
رنسانس یا روشنگری؟ کدام راه برون رفت اصولگرایان است
اما ایده اصلاح روندهای جریان اصولگرایی تنها از زبان جامعهشناسی اصلاحطلب مانند جلاییپور بیان نمیشود. امیر محبیان، از فعالان اصولگرا در همین رابطه میگوید: «گروهي بر اين باورند كه جايگاه نابسامان كنوني اصولگرايي درگذشته اين جناح ريشه دارد و برآيند نگرشهاي بازنگري طلبانه و كوتاه آمدنهاي پس از دوم خرداد ٧٦ است و بايد اين جناح سختگيرانهتر به پالايش خود و جامعه بپردازد.»
اما بر خلاف محبیان که از تحولات روشنگری در میان اصولگرایان حمایت میکند جلایی پور از ایده رنسانس در این جبهه سخن میگوید. سوالی که هیچ یک از این دو فعال سیاسی در دو جناح رقیب نمیتوانند به روشنی درباره آن سخن بگویند.
محبیان در اظهار نظر خود از ظهور نسل جدیدی سخن میگوید که می خواهد تغییر ایجاد کند ولی برخی در برابر این شرایط ایستادگی میکنند اما جلایی پور، جامعه شناس و فعال سیاسی اصلاح طلب میگوید اصولگرایان باید به سراغ قدیمی ها بروند و این دو فعال سیاسی به نوعی راه علاج اردوگاه اصولگرایی را از اساس متفاوت می بینند.
امیر محبیان، فعال سیاسی اصولگرا درباره چالشهای پیش روی اصولگرایان معتقد است: «چالش بنيادين آنكساني هستند كه دگرگونيها را در برابر سود خود گمان كرده و سخت پايداري ميكنند. اين كسان در برابر پيدايش نسل نو كنشگران سياسي اصولگرا ايستاده و اجازه رويش به آن نميدهند. روشن است كه روزي آنها ناگزيرند كه واقعيتها را بپذيرند. تنها نگراني آن است كه آن روز دير باشد. ما بايد راه را براي پيدايش انديشههاي نوين و چهرههاي نوين اصولگرا بگشاييم در غير اين صورت اصولگرايي پير شده و از ميدان به در خواهد شد.»
جلایی پور اما به اصولگرایان پیشنهاد می دهد به سراغ ناطق نوری، رقیب سال 76 اصلاحطلبان بروند و او را به میدان تصمیمگیریهای جناح خود بیاورند.
کدام دست نامرئی جریان اصولگرایی را به سوی تندروی هدایت کرد؟ دستی که موجب شدهاست برخی از چهرههای اصلی و اصیل این جریان به حاشیه رانده شوند. گزینههایی نظیر علی اکبر ناطق نوری که به عنوان نقطه مقابل محمد خاتمی اصلاحطلب روانه رقابتهای انتخاباتی شد؛ اما ناطق نوری به وضوح این روزها کنار گذاشته شده است. مسئله جدیتر اینجاست که فقط شیخ نور نیست که دیگر به دلیل عقلانیت رفتاریاش در میان اصولگرایان تندرو به رسمیت شناخته نمیشود بلکه به این لیست میتوان اسامی افرادی مانند علی مطهری، علی لاریجانی و مرحوم عسگر اولادی [در زمان حیاتش] را هم اضافه کرد.
پیشکسوتان اصولگرا قاعده بازی تندروها را بلد نیستند
ناطق نوری که خود روزی صحنهگردان سیاسی جبهه راست بود به این نتیجه رسیده است که «ما قاعده بازی را بلد نیستیم». قاعده بازیای که بخش اعظمی از آن توسط وی و یاران انقلابی او در طول این 4 دهه نوشته شده است. ناطق نوری، معروف به شیخ نور در همین رابطه میگوید: «ما قاعده بازي را بلد نيستيم، كشوري كه ۳۷ سال حكومت جمهوري اسلامي دارد نبايد اينگونه باشد. دكتر روحاني سه وزير را كه در مجلس قبلي رد شده بودند، پيشنهاد ميكند و آنها در اين مجلس راي ميآورند! چنين چيزي بار را به منزل نميرساند.» وی که روزی رئیس مجلس پنجم و صحنه گردان استیضاح عطاالله مهاجرانی، وزیر ارشاد دولت اصلاحات بود حالا میگوید نمیفهمد چرا سه وزیری که در مجلس نهم رای نیاودهاند، هر سه در مجلس دهم رای اعتماد میگیرند.
محمدرضا جلایی پور در همین رابطه میگوید: «اصولگرایان اگر به سمت میانهروها بروند قطعا یکی از نیروهای مهم سیاسی ایران خواهند بود. به خطا حدود ۱۰ سال است که به آقای ناطق نوری پشت کردهاند، آقای ناطق کسی بود که میتوانست این جریان را مدیریت کند.» البته اگر ده سال گذشته را مرور کنیم در میان پیشکسوتان اصولگرا تنها ناطق نوری نبود که مورد بیمهری یاران سابق خود واقع شد بلکه این جریان حبیب الله عسگر اولادی را هم به دلیل اظهارنظراتش تنها گذاشت و تا اواخر عمر او نیز به وی پشت کردند.
جلایی پور در همین باره نیز یادآور میشود: «در حزب موتلفه و جامعه روحانیت مبارز نیز اوضاع را میبینیم. در جامعه روحانیت یک روزی افرادی همچون هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و حسن روحانی بودند اما امروز به آنها پشت کردند. اصولگرایان اکنون مشکل جدی مدیریت و پایگاه اجتماعی دارند.» وی در همین رابطه ادامه میدهد:«اگر اصولگرایان به سمت این افراد بروند آینده خوبی دارند اما فعلا علائمی از این تصمیم نیست. قطعا اگر به سمت کسانی همچون ناطق نوری و علی لاریجانی و علی مطهری بروند وضع بهتری خواهند داشت اما اکنون چنین علائمی دیده نمیشود.»
محمدرضا جلاییپور در همین رابطه میگوید: «تعدادی از اصولگرایان حاضر نیستند با آقای روحانی رقابت کنند. نیروی جدی اصولگرایان بخش تندروی آنها است که چون پول و امکانات و امنیت دارند منسجم عمل میکنند. همین حزب موتلفه اگر واقعا میخواست کار کند باید میرفت در خانه آقای ناطق نوری را میزد، باید میرفت آقای علی مطهری را لیدر خود میکرد و به دنبال اصولگراهای میانهرو میرفت که میان مردم نفوذ دارند.»
پیش از این امیر محبیان پس از انتخابات مجلس دهم هم، درباره نوع تعامل با جریانات تندرو درون اصولگرایی از باج دهی جریان معقول اصولگرا سخن گفته و اضافه کرده بود: «اینکه کسانی تهدید میکنند اگر ما را کنار بگذارید، فهرست جدا میدهیم، وحدت را بههم میزنیم، اینها باج میگیرند؛ اما در مقابل کسانی هستند که آراماند و با عقل جمعی کار میکنند؛ اما چون روحیه باجگیری ندارند، به باجده تبدیل شدهاند.»
شواهد نشان می دهد این روزها رنگ حنای ریش سفیدان اصولگرا کمرنگ شده است و دامنه نفوذ افراد با نفوذ این جریان کاهش پیدا کرده است و حتی این جریان احزاب و تشکلهای اصیل درون خود را هم به حاشیه برده است. شاهد مثال این ادعا همین بس که اگر در سال 76 نام حزب موتلفه اسلامی و جامعه مدرسین حوزه علمیه برای ناطق نوری رای آوری داشت اما امروز این جریانها که تقریبا عمری به اندازه انقلاب دارند کنار گذاشته شدهاند و در عوض جریانهای نوظهوری مانند یکتا و پایداری برای جبهه اصولگرایی استراتژی تعیین میکنند که طول عمرشان کمتر از پیدایی دولت احمدینژاد است.
در میان تشکلهای اصولگرا کمترین نقش را حزب موتلفه اسلامی و مجمع مدرسین حوزه علمیه قم بازی میکنند؛ جریان پایداری و یکتا هر وقت بخواهد زمین بازی را بهم میزند و قواعد خود را دیکته میکند.
اما بدون تردید جریان اصولگرا از کنار گذاشتن ریش سفیدان و احزاب باسابقه خود متضرر خواهد شد؛ احزاب و افرادی که به دلیل کسوتشان برای این جریان بدنه اجتماعی میآوردند؛ اصولگرایان نوظهور و تندرو با انواع و اقسام استراتژیها این افراد و گروهها را خط زدند تا کار به جایی رسید که جلاییپور به عنوان یک فعال سیاسی در جناح رقیبشان و جامعهشناس دانشگاه تهران هم به آنها هشدار دهد و بگوید: «اصولگرایان اکنون مشکل جدی مدیریت و پایگاه اجتماعی دارند و برای حل مشکل خود باید در خانه فردی همچون ناطق نوری را بزنند و علی مطهری را لیدر خود کنند.»
اما ایده اصلاح روندهای جریان اصولگرایی تنها از زبان جامعهشناسی اصلاحطلب مانند جلاییپور بیان نمیشود. امیر محبیان، از فعالان اصولگرا در همین رابطه میگوید: «گروهي بر اين باورند كه جايگاه نابسامان كنوني اصولگرايي درگذشته اين جناح ريشه دارد و برآيند نگرشهاي بازنگري طلبانه و كوتاه آمدنهاي پس از دوم خرداد ٧٦ است و بايد اين جناح سختگيرانهتر به پالايش خود و جامعه بپردازد.»
اما بر خلاف محبیان که از تحولات روشنگری در میان اصولگرایان حمایت میکند جلایی پور از ایده رنسانس در این جبهه سخن میگوید. سوالی که هیچ یک از این دو فعال سیاسی در دو جناح رقیب نمیتوانند به روشنی درباره آن سخن بگویند.
منبع: فرارو
گزارش خطا
آخرین اخبار