موسوی اردبیلی: به امام گفتم تا سال68زنده هستید/بازخوانی یک گفتگو

کد خبر: ۱۳۲۱۴۴
تاریخ انتشار: ۰۵ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۴
تاریخ ایرانی: روزنامه «همشهری» ۱۲ خرداد ۱۳۷۲ گفتگویی را با آیت الله موسوی اردبیلی منتشر کرد که ایشان در آن گفتگو اعلام می‌کند: ما نگران بودیم انقلاب را نگذارند از مرزها ببریم بیرون و در داخل بماند و بپوسد.

بازخوانی گفتگوی آیت الله موسوی اردبیلی به شرح زیر است:

حضرت آیت‌الله موسوی اردبیلی، چهارمین سالگرد رحلت حضرت امام را پیش رو داریم. امام با سه قوه چگونه برخوردی داشتند؟

در دوران امام رسم ما این بود که مسائل را در شورای سه قوه مطرح می‌کردیم، پس از شور و مشورت، حاصل کار خدمت امام ارسال می‌شد و ایشان نظر می‌دادند. البته نوعاً حضرت امام نظر شورا را قبول می‌فرمودند، مسائل پولی و مالی را تا یادم هست عمدتاً قبول می‌کردند، مسائل مربوط به جنگ را نوعاً دخالت می‌کردند و بعضاً نظرات شورا را رد می‌فرمودند. آن وقت - ایام جنگ - هر نوع افزایش قیمت را رد می‌کردند. یادم هست آقای ری‌شهری - وزیر اطلاعات وقت - اختیاراتی می‌خواست، در شورا مطرح شد، من قانع نشدم؛ یعنی من می‌گفتم باید محدود باشد، به هر حال طبق روال، خدمت امام ارسال شد، ایشان فرمودند، من نظر موسوی اردبیلی را قبول دارم؛ یعنی باید محدود باشد و روی آن بحث گردد. امام از گرانی‌ها نگران می‌شدند و نهیب می‌زدند؛ ولی سر این موضوع به کسی اجازه برخورد با دولت را نمی‌دادند؛ در یکی از روزهای ریاست‌جمهوری بنی‌صدر، من به پایگاه دزفول دعوت شدم؛ یعنی بنی‌صدر مرا دعوت کرده بود. در مقابل ارتشیان یک‌مرتبه شروع کرد به انتقاد از روحانیت و در این رابطه مرا مورد خطاب قرار داد. من خیلی ناراحت شدم، خدمت امام که رسیدیم جریان را با حرارت برای امام تعریف کردم. ملاحظه کردم حضرت امام کاملاً خونسرد با مسئله برخورد می‌کنند. عرض کردم شما همواره قدرت تصمیم‌گیری‌تان خیلی قوی بود و نمی‌دانم این روحیه و قدرت حالا چه شده؟ امام پاسخی فرمودند. به هر حال می‌خواهم بگویم انتقاد از دولت را به طور کلی صحیح نمی‌دانستند و اصل در این انتقادها را مخرب دانسته، مگر آنجا که ثابت شود سازنده است.

نقل شد حضرتعالی در سال ۵۸ خواب عجیبی راجع به ایشان دیده‌اید اگر ممکن است برای خوانندگان ما شرح دهید.

در سال ۵۸ ما به هر کسی می‌رسیدیم، می‌پرسیدیم عاقبت این انقلاب چه می‌شود؟ ما نگران بودیم انقلاب را نگذارند از مرزها ببریم بیرون و در داخل بماند و بپوسد. نگران بودیم امام از میان ما برود و بی‌سرپرست شویم و هیچ‌ کس به حرف کسی گوش نکند و خلاصه نگران حاصل این‌ همه تلاش و نگران انقلاب بودیم. من در خواب کسی را دیدم و از او همین سؤالات را کردم و او در جواب گفت: «امام تا سال ۶۸ زنده است.» در یکی از شرفیابی‌ها در همان سال ۵۸ خدمت امام، من خواب را برای ایشان بازگو کردم، گفتم: «آقا شما تا سال ۶۸ بیمه شده‌اید.» امام تبسمی کرده، فرمودند: «اینکه خواب است»، من گفتم: «پس فکر می‌کنید به ما وحی می‌شود! کار ما خیلی خیلی که بالا بگیرد همین خواب است.»

نوع مراودات حضرتعالی با امام چگونه بود؟

نوع مراودات من با امام خیلی باز بود. من با امام شوخی می‌کردم. خدا رحمت کند آقای دکتر باهنر را، می‌گفت هر وقت مسئله مهمی داریم باید بگذاریم تا موسوی اردبیلی به امام بگوید. زمانی امام اوقاتشان از یکی از مسئولین تلخ بود، می‌فرمودند «این کیست؟ چرا او را کنار نمی‌گذارید؟!» همه می‌گفتند اجازه بدهید بررسی کنیم یا مهلت بفرمایید تا اقدام شود و امام می‌گفتند «نه خیر باید ایشان سریعاً برکنار شوند.» در این حال آقای باهنر به من نگاهی کرد که یعنی تو چیزی بگو. من گفتم «حضرت امام برای ما ثابت شده که شما هر وقت نظری داشته‌اید و چیزی گفته‌اید نظر شما صائب بوده. امام! این بار همه ما می‌گوییم حرف شما درست نیست.» امام خندیدند و گفتند: «این بار هم حرف من درست است ولی اشکال ندارد. این بار به حرف شما عمل می‌کنیم؛ ولی خواهید فهمید که حرف من درست است.» من گفتم: «خب امام اجازه فرمودند که فلانی فعلاً سر کار بماند.» یک ماه نگذشت که دیدیم که آن مسئول خیلی بد عمل می‌کند و نهایتاً منجر به برکناری وی شد. در این اثنا خدمت امام رسیدیم برای کاری. من به دوستان گفتم من اول صحبت می‌کنم؛ بعد از سلام عرض کردم: «مطلبی باید خدمتتان عرض کنیم؛ ولی اول باید مژدگانی بدهید و ما می‌گیریم.» فرمودند: «خب بگویید.» گفتم: «اول باید قول بدهید که مژدگانی می‌دهید.» امام بالأخره با تبسم فرمودند: «خیلی خوب مژدگانی می‌دهم. مطلب را بگو.» عرض کردم: «این بار هم حرف شما درست درآمد و فلانی باید برکنار می‌شد که او را تعویض کردیم.»

هیچ‌گاه، حضرت امام با شاه برخوردی حضوری داشته‌اند؟

بله، یک بار پیامی توسط آیت‌الله‌العظمی بروجردی داشتند. ایشان دیدند تنها کسی که آن موقع در حوزه با استقامت می‌ایستد، مرعوب نمی‌شود، تملق نمی‌گوید، اهل چاپلوسی نیست و شهامت دارد آقای خمینی رحمه‌الله علیه است. ایشان را فرستادند؛ ولی ریز موضوع، یادم نمی‌آید، باید به تاریخ مراجعه شود.

گفته می‌شود طراح اصلی آمدن آیت‌الله‌العظمی بروجردی به قم امام خمینی بوده‌اند؟ در این رابطه اگر اطلاع دارید بفرمایید.

فقط ایشان نبودند؛ ولی درست است فعال اصلی و شاید بشود گفت طراح اصلی ایشان بود. وقتی که آیت‌الله‌العظمی بروجردی برای معالجه به تهران رفته بودند از آنجا به قم آورده شدند و باقی قضایا.

نظر حضرتعالی در مورد حضور در انتخابات و کاندیداها چیست؟

مردم را باید تحریک و تحریص کرد تا در انتخابات شرکت کنند. بگذارید بدون مجامله بگویم آقای هاشمی واجد شرایط هستند؛ اما باید به طرف مقابل هم گفت شرایط کاندیداتوری را باید به گونه‌ای فراهم آورند که شخصیت‌ها بتوانند کاندیدا شوند. چرا در انتخابات مجلس این کار را کردند؟ بگذریم.

فرصت‌های خود را چگونه می‌گذرانید؟

من دو درس می‌گویم: اصول و فقه، کتاب قضا و حدود و تعزیرات را هم گفتم، هم نوشتم و هم چاپ کردم. دو کتاب «شرکت حقوقی» و «شرکت قانونی» زیر چاپ دارم، کتاب «اجتهاد و تقلید» را نوشتم. در روزهای تعطیلی هم مسائل مستحدثه نظیر بیمه، تلقیح و این‌گونه مسائل را می‌گویم. مطالعاتی هم می‌کنم.

شما رساله ننوشته‌اید؟

رساله نوشته‌ام؛ ولی صلاح نمی‌دانم منتشر کنم.

نظر حضرتعالی در رابطه با سیاست تغییر ساختار اقتصاد چیست؟

من دو کتاب راجع به اقتصاد نوشته‌ام؛ ولی نظر ندارم چاپ کنم؛ چون خودم راضی نیستم، باید تنقیح شود. من نظرم را با آقای هاشمی یک بار گفته‌ام، دعا می‌کنم در این روش موفق شوند. کلاً می‌گویم چون ما نه صنعتی هستیم، نه کشاورزی درستی داریم و نه صادرکننده و ناچار هم هستیم محدود به موازین اسلامی باشیم؛ لذا نمی‌شود با آن روش و این قیدوبندها کار را پیش ببریم. من معتقدم روش اسلامی روش خاصی است، مثلاً در اقتصاد اسلامی انباشت سرمایه مذموم است. در اقتصاد اسلامی بخش قابل توجهی از سرمایه در دست دولت است، نظیر مراتع، نفت، به هر حال سیاست اقتصاد آزاد به مفهوم غربی در کشور اسلامی نظیر ایران امکان اجرا ندارد.
پربیننده ترین ها