نامه سرگشاده علی رهبری به وزیر ارشاد
به گزارش صدای ایران، علی رهبری با ارسال نامهای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستار رسیدگی به اوضاع ارکستر سمفونیک شد.
علی رهبری موزیسین و رهبر ارکستر در نامهای سرگشاده به وزیر ارشاد جدیدخواستار رسیدگی به اوضاع نابه سامان موسیقی در کشور شده است.
متن کامل نامه رهبری بدین شرح است:
خدمت وزیر محترم فرهنگ و ارشاد
جناب آقای دکتر سید رضا صالحی امیری
بعنوان یک موزیسین حرفه ای ایرانی و ایران دوست قدرت تبریک عرض کردن خدمت جنابعالی را ندارم زیرا میدانم وزارتخانه ای که در اختیار شما باقی گذاشته اند تا آنجایی که به موسیقی و موسیقیدانها مربوط میشود در بدترین روزهای تاریخ موسیقی ایران میباشد . با ریاست جمهوری جناب دکتر روحانی و انتخاب جناب اقای علی جنتی، امیدی بی نظیر در موسیقیدانهای ایرانی چه در داخل و چه خارج از ایران بوجود آورد ولی متاسفانه نه تنها این امید به نا امیدی تبدیل شد بلکه وضع موسیقی مملکت از زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی و احمدی نژاد نیز بد ترشد . اگر شما میخواهید واقعا این وضعیت را درست کنید باید از پایه شروع بفرمایید، پایه ای که در این لحظه بسیار خراب است واگر علاقه داشته باشید به آسانی کشف خواهید کرد که شما که هم اکنون وزارت فرهنگ را در اختیار گرفته اید در کشورتان از بهترین و باسواد ترین استادان ، نوازندگان و آهنگسازان ایرانی برخوردارهستید ولی وزارت ارشاد تمام تصمیمات واختیاراتش از زمان آقای خاتمی تا بحال بدست چند نفر انگشت شمار بوده است . بنده خودم شاهد بودم که بزرگترین دغدغه اقای معاون وزیر در ۱۴ ماه اقامت من در ایران به هیچ وجه ارتقاء سطح موسیقی و کیفیت کار جوانان نبود بلکه نگرانی اش فقط متوجه رضایت این گروه سه نفره يعنى آقایان محمد سریر ، داوود گنجه ای و حميدرضانوربخش بود . چند نفری که با استفاده از بودجه خود وزارت ارشاد تمام امور را در دست داشته اند ، گروهی که بصورت سیستماتیک مافیایی برای خودشان ، افرادی راجمع کرده و باین ترتیب آنقدر قدرت گرفته اند که در مورد انتخاب اغلب پست های وزارت ارشاد و حتی معاونت هنری و مدیر کل دفتر موسیقی و غیره دخالت داشته اند . گروهی که با استفاده از قدرت خانه موسیقی خواسته هایشان را به بهانه شورایی بودن و دموکراسی در تمام امور هنری مملکت اعم از وزارت ارشاد ، دانشگاه های مختلف، صداو سیما و غیره تحمیل کرده اند. جناب اقای وزیر ، حتما شما هم بارها شنیده اید که وضع نوازندگان و آهنگسازان ایرانی خراب است.چه کسی میگوید وضع مالی و روحی موسیقیدانهای شهر شما بد است چه کسی میگوید سالهاست به اهنگسازان و نوازندگان ایران رسیدگی نشده است ؟ حقیقت ندارد چونکه در کشور ایران زندگی برای گروهی باصطلاح موزیسین بهترین زندگی و بهترین محیط کاری در دنیا فراهم شده است. زندگی برای این عده که تعدادشان به ده ها نفر نیز میرسد با مقایسه با تمام شهر های دنیا ، تهران بهترین بهشت کاری و زندگی شده است البته در مقابل صدها نفر موزیسین دیگر که حقشان پایمال شده است ، بدون اغراق تمام تصمیمات در محیط موسیقی ایران حد اقل در ۲۰ سال گذشته با مهارت کامل زیر دست گروهی ۳ تا ٥ نفره اداره و اجرا شده است ، شاید باورکردنی نباشد بدون اغراق این گروه ، در انتخاب معاون هنری، مدیر کل و مدیر عامل و غیره نیز دخالت میکنند، گروه ها را کنسل میکنند ، دوباره راه میاندازند، تقریبا تمام پست های وزارت فرهنگ و ارشاد مربوط به موسیقی مستقیم و یا غیر مستقیم توسط این افراد انتخاب شده انداین گروه به ظاهر کوچک در تمام شورا های تصمیم گیری در کشور شرکت دارند در خانه موسیقی و در شوراهای دیگر شرکت دارند این گروه بعلت کمبود تجربه ، وزارت ارشاد را به بنگاه شادمانی تبدیل کرده اند.
در تمام پست ها بدون ازمون و انتخاب بهترین، یکی از طرفداران ، مریدان و فرمانبرداران خود را انتخاب کرده و حق ده ها ایرانی با لیاقت و با استعداد را پایمال کرده اند. برای مثال، چرا باید پست مدیر کل دفتر موسیقی و مدیر عامل بنیاد رودکی که بالاترین پستهای تصمیمگیری موسیقیایی در ایران هستند و از امکانات بی نظیری برخوردارند و هر روز و یا هر ساعت درسرنوشت موسیقی ،و موسیقی دانها دخالتی مستقیم دارند در دست دو نفری باشد که هیچگونه تحصیل وتجربه ای در رشته موسیقی نداشته اند . مگر ما افراد وارد وبا صلاحت تر از این افراد نداشته ایم ایا امکان انتخاب در میان صدها فارغ التحصل دانشگاهی ایران وجود نداشت. تازه ازاین بگذریم که این اقایون در تمام فعالیت های بین المللی هم اختیارات بزرگی دارند که البته در این موارد هم سوابقی ندارند
.بنده ایران را به تصمیم خودم ترک کردم چونکه در غیر اینصورت میبایستی با این افراد که سطحشان بسیار بسیارپایین است کار بکنم .
به هر حال جناب آقاى وزير، این گروه با و جود قبول مسئولیت خانه موسیقی که برای دفاع از حق موسیقیدانها بر پا شده است در شوراهای دولتی حق ده ها موسیقیدان جوان این مملکت را پایمال کرده اند.
خلاصه بنده خودم شاهد بوده ام که اقای وزیر و معاونشان نیز بدون اجازه این دوستان اب هم نمیخورند! اشکال بزرگ این افراد فقط سبک فامیل بازی و رفیق بازیشان نیست چونکه این سنت ، گویا در تمام زندگی مردم ایران حکمفرماست ولی مشکل اساسی این کار سطح بسیار بسیار پایین این افراد از نظر علم موسيقى نسبت به صدها موزیسین دیگر ایرانی میباشد .
نوشتن این نامه برای بنده به هیچوجه آسان نبوده چونکه این افراد به بنده هم لطف داشته اند و هیچگاه با بنده مشکل انسانی نداشته اند ولی وظیفه وجدانی و بخصوص حرفه ای ، بنده را بعد از چندین ماه سکوت به نوشتن ان وادار کرده است .رییس وطراح این گروه دوست عزیزمان اقای دکتر محمد سریر میباشد شخصی که تا سن حدود ٥٠ سالگی کارمند در وزارت خارجه بوده و در موسیقی واقعا بصورت آماتور فعالیت داشته است و ایشان که دکترایشان در موسیقی نیست با استفاده از وضع مشکل زندگی موسیقیدانها با همکاری چند نفر دیگر راه را برای عده ای معدود دوستان و طرفدارانشان باز کرده و درها را به روی صدها موسیقیدان جوان که به حق بعد از انقلاب تعدادشان روز بروز بیشتر شده بسته اند.اقای سریر با همکاری با دوست عزیز داود گنجه ای نوازنده کمانچه و اقای حمید رضا نوربخش خواننده سنتی هر کدام گروه کوچکی تشکیل داده و با داشتن سطح فرهنگی بسیار پایین به سبک مافیا تمام امور موسیقی را در دست گرفته اند.از انجایی که دولت های مختلف در ۲۰ سال گذشته توجه ای به موسیقی و موسیقی دانها نداشته اند دست این افراد در تمام دولت های ۲۰ سال گذشته برای انجام هدف هایشان باز بوده است .این آقایان در تمام شورا ها ( با دستمزد بسیار بالا) شرکت و نفوذ داشته اند چه در وزارت فرهنگ و ارشاد چه در خانه موسیقی چه در صدا و سیما و حتی تصمیم گیری مراسم ختم و دفن در قبرستان هنرمندان با این افراد بوده واین ۳ نفر بارها از یکدیگر و بعضی دوستانشان تجلیل کرده و نشان های مملکت را بین یکدیگر و دوستانشان تقسیم کرده اند . البته با سیستمی بسیار حساب شده ، تهدیدهای مختلف و نفوذ فراوان ، این گروه چنان به مبارزه با منتقدینشان پرداخته اند که اغلب جرات انتقاد را از دست داده اند
در شهری که بیش از یکصد آهنگساز اثارشان نه اجرا و نه ضبط شده ، دوستان معدود این افراد از بهترین شرایط مالی برخوردار بوده اند ودر نتیجه این افراد و دوستان معدودشان در تهران شما ، نه تنها مشکلی نداشته اند بلکه از بهترین سطح زندگی برخوردار بوده اند. اگر تحقیق بفرمایید خواهید دید که اقایان سریر، گنجه ای و نوربخش کارشان بجایی رسیده است که در شورای ارکستر های ملی و سمفونیک تمام قدرت را در دست دارند در صورتیکه این افراد هیچکدام هیچگاه رابطه ای و آشنايى تخصصى با ارکستر نداشته اند. جشنواره فجر که مهمترین جشنواره جمهوری اسلامی میباشد بطور کامل زیر نظر این افراد اداره میشود و حتی نفر سوم اقای نوربخش را برای دومین بار مدیر این جشنواره کرده اند! و واقعا نميدانم كه چه نبوغى در ايشان ديده اند كه به همين سادگى و با آنهمه مشكلاتى كه در جشنواره قبل بود اين مسئوليت را به ايشان داده اند!!! لازم به یاداوری است که در کشور ما ده ها نفر سطح شان در این رشته ( خوانندگی ) در تجربه و فرهنگ از اقای نوربخش بالاتر میباشد . این افراد از اسم زیبای فجر و احساس مردم باین نام سو استفاده کرده و برنامه ای در سطح بسیار پایین سر هم میکنند. در اغلب شهر های دیگر دنیا حتی درانکارا و استانبول هم یک چنین برنامه هایی در هفته های معمولی ملاحظه میشود ولی نه در فستیوال ملى كشور كه بايد ويترينى از بهترينهاى موسيقى در آن باشد!!!
فکر میکنم شاید اقای وزیرقبلی و معاونشان واقعا دلشان میخواسته که کارها درست انجام شود ولی جلوی این گروه چند نفری نتوانستند بایستند و دربست در اختیار این افراد و منویات آنان بوده اند! دلیلش را شما بفرمایید جناب آقای وزیر! جناب آقاى جنتى كه هيچ نگفتند و رفتند!!! آيا اين است پاسخ گويى يك مسئول ارشد در كشور؟! يعنى مطالبات هنرمندان موسيقى آيا واقعا نبايد جوابى داشته باشد؟! خواهشا جناب آقاى وزير، بررسى و جواب بدهيد به اين معضلات كه گريبان موسيقى و موسيقيدانان كشور را گرفته است!
جناب آقای وزیر، در اغلب کشورها قراردادهای مهم و همچنين پست های كليدى فرهنگى دولتی بصورت آزمون و مصاحبه انجام میشود ولی در وزارت فرهنگ وارشاد ، فقط این چند نفر ناوارد تصمیم میگیرند! درهمين موضوع اركسترها در تهران امروز و در خارج از ایران چندین رهبر ارکستر وجود دارند که تجربه و سطحشان از آقایان شهبازیان ( رهبر جدید ارکستر ملی) وشهرداد روحانی ( رهبر فعلی ارکستر سمفنیک تهران) بمراتب بالا تر است!!! آقای شهبازیان ، ترانه ساز وآهنگساز موسیقی فیلم است و با وجود سن بیش از ۷۰ سال تجربه زیادی در رهبری ارکستر ندارد ایشان نه تنها در رشته رهبری ارکستر تحصیل نکرده اند بلکه تنها تجربه ارکستریشان فقط این بوده که حدود ۴۰ سال پیش در ارکستر سمفونیک تهران نوازنده ویولن بوده اند و ضمنا ایشان در موسیقی ملی هم تحصیل نکرده اند و رپرتوار هم ندارند ! ما رهبران جوانی داریم که قابلیت هنریشان برای رهبری ارکستر به مراتب بالاتر از آقای شهبازیان است و گويا این انتخاب فقط از روی وابستگی ایشان باین گروه گرفته شده ! در موسیقی کلاسیک هم، ما در ایران و خارج از ایران رهبران ایرانی بسیار بااستعدادی داریم که سطحشان بسیار بالاتر از اقای شهرداد روحانی میباشد . ایشان هم در رشته رهبری ارکستر تحصیل نکرده و با وجود سن حدود ۶۰ سالگی تجربه شان بيشتر در موسیقی سبک بوده و در موسیقی کلاسیک تجربه زیادی ندارند و هیچگاه پستی هم در رشته موسیقی نداشته اند. سخن زياد است جناب وزير انصافا بررسى بفرماييد و ريشه اين مشكلات را بخشكانيد تا شايد نهال موسيقى در ايران دوباره جوانه بزند و اهالى هنر هم در اين راه همگام شما خواهند بود و براى اعتلاى موسيقى كه متعالى ترين هنرهاست از جان مايه خواهند گذاشت.
در خاتمه بنده فقط یک تقاضایی شخصی دارم ،ده ها نوازنده ایرانی هستند که ۱۴ ماه در سال ۱۳۹۴ تا اوایل ۹۵در ارکستر سمفونیک تهران مانند تمام کشورها هر روززحمت کشیده اند ویا بصورت موقتی برای ضبط اثار ۱۲ اهنگساز ایرانی همکاری داشته اند باین افراد ۸ ماه حقوق ماهانه یعنی ۳۰ یا ۳۱ روزه پرداخت نشده و بعضی از انهاحتی هچگونه دستمزدی دریافت نکرده اند، خواهش میکنم دستور بفرمایید این دستمزدها پرداخت شود.در صورت لزوم اقایان باربد بیات و میلاد عمرانلو نمایندگان نوازندگان میتوانند این لیست را در اختیارتان قرار بدهند
با احترام ،
علی رهبری
رهبری، آهنگساز و رهبر ارکستر فارغ اتحصیل هنرستان عالی موسیقی ملی در موسیقی سنتی و غربی و اکادمی وین است.
علی رهبری موزیسین و رهبر ارکستر در نامهای سرگشاده به وزیر ارشاد جدیدخواستار رسیدگی به اوضاع نابه سامان موسیقی در کشور شده است.
متن کامل نامه رهبری بدین شرح است:
خدمت وزیر محترم فرهنگ و ارشاد
جناب آقای دکتر سید رضا صالحی امیری
بعنوان یک موزیسین حرفه ای ایرانی و ایران دوست قدرت تبریک عرض کردن خدمت جنابعالی را ندارم زیرا میدانم وزارتخانه ای که در اختیار شما باقی گذاشته اند تا آنجایی که به موسیقی و موسیقیدانها مربوط میشود در بدترین روزهای تاریخ موسیقی ایران میباشد . با ریاست جمهوری جناب دکتر روحانی و انتخاب جناب اقای علی جنتی، امیدی بی نظیر در موسیقیدانهای ایرانی چه در داخل و چه خارج از ایران بوجود آورد ولی متاسفانه نه تنها این امید به نا امیدی تبدیل شد بلکه وضع موسیقی مملکت از زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی و احمدی نژاد نیز بد ترشد . اگر شما میخواهید واقعا این وضعیت را درست کنید باید از پایه شروع بفرمایید، پایه ای که در این لحظه بسیار خراب است واگر علاقه داشته باشید به آسانی کشف خواهید کرد که شما که هم اکنون وزارت فرهنگ را در اختیار گرفته اید در کشورتان از بهترین و باسواد ترین استادان ، نوازندگان و آهنگسازان ایرانی برخوردارهستید ولی وزارت ارشاد تمام تصمیمات واختیاراتش از زمان آقای خاتمی تا بحال بدست چند نفر انگشت شمار بوده است . بنده خودم شاهد بودم که بزرگترین دغدغه اقای معاون وزیر در ۱۴ ماه اقامت من در ایران به هیچ وجه ارتقاء سطح موسیقی و کیفیت کار جوانان نبود بلکه نگرانی اش فقط متوجه رضایت این گروه سه نفره يعنى آقایان محمد سریر ، داوود گنجه ای و حميدرضانوربخش بود . چند نفری که با استفاده از بودجه خود وزارت ارشاد تمام امور را در دست داشته اند ، گروهی که بصورت سیستماتیک مافیایی برای خودشان ، افرادی راجمع کرده و باین ترتیب آنقدر قدرت گرفته اند که در مورد انتخاب اغلب پست های وزارت ارشاد و حتی معاونت هنری و مدیر کل دفتر موسیقی و غیره دخالت داشته اند . گروهی که با استفاده از قدرت خانه موسیقی خواسته هایشان را به بهانه شورایی بودن و دموکراسی در تمام امور هنری مملکت اعم از وزارت ارشاد ، دانشگاه های مختلف، صداو سیما و غیره تحمیل کرده اند. جناب اقای وزیر ، حتما شما هم بارها شنیده اید که وضع نوازندگان و آهنگسازان ایرانی خراب است.چه کسی میگوید وضع مالی و روحی موسیقیدانهای شهر شما بد است چه کسی میگوید سالهاست به اهنگسازان و نوازندگان ایران رسیدگی نشده است ؟ حقیقت ندارد چونکه در کشور ایران زندگی برای گروهی باصطلاح موزیسین بهترین زندگی و بهترین محیط کاری در دنیا فراهم شده است. زندگی برای این عده که تعدادشان به ده ها نفر نیز میرسد با مقایسه با تمام شهر های دنیا ، تهران بهترین بهشت کاری و زندگی شده است البته در مقابل صدها نفر موزیسین دیگر که حقشان پایمال شده است ، بدون اغراق تمام تصمیمات در محیط موسیقی ایران حد اقل در ۲۰ سال گذشته با مهارت کامل زیر دست گروهی ۳ تا ٥ نفره اداره و اجرا شده است ، شاید باورکردنی نباشد بدون اغراق این گروه ، در انتخاب معاون هنری، مدیر کل و مدیر عامل و غیره نیز دخالت میکنند، گروه ها را کنسل میکنند ، دوباره راه میاندازند، تقریبا تمام پست های وزارت فرهنگ و ارشاد مربوط به موسیقی مستقیم و یا غیر مستقیم توسط این افراد انتخاب شده انداین گروه به ظاهر کوچک در تمام شورا های تصمیم گیری در کشور شرکت دارند در خانه موسیقی و در شوراهای دیگر شرکت دارند این گروه بعلت کمبود تجربه ، وزارت ارشاد را به بنگاه شادمانی تبدیل کرده اند.
در تمام پست ها بدون ازمون و انتخاب بهترین، یکی از طرفداران ، مریدان و فرمانبرداران خود را انتخاب کرده و حق ده ها ایرانی با لیاقت و با استعداد را پایمال کرده اند. برای مثال، چرا باید پست مدیر کل دفتر موسیقی و مدیر عامل بنیاد رودکی که بالاترین پستهای تصمیمگیری موسیقیایی در ایران هستند و از امکانات بی نظیری برخوردارند و هر روز و یا هر ساعت درسرنوشت موسیقی ،و موسیقی دانها دخالتی مستقیم دارند در دست دو نفری باشد که هیچگونه تحصیل وتجربه ای در رشته موسیقی نداشته اند . مگر ما افراد وارد وبا صلاحت تر از این افراد نداشته ایم ایا امکان انتخاب در میان صدها فارغ التحصل دانشگاهی ایران وجود نداشت. تازه ازاین بگذریم که این اقایون در تمام فعالیت های بین المللی هم اختیارات بزرگی دارند که البته در این موارد هم سوابقی ندارند
.بنده ایران را به تصمیم خودم ترک کردم چونکه در غیر اینصورت میبایستی با این افراد که سطحشان بسیار بسیارپایین است کار بکنم .
به هر حال جناب آقاى وزير، این گروه با و جود قبول مسئولیت خانه موسیقی که برای دفاع از حق موسیقیدانها بر پا شده است در شوراهای دولتی حق ده ها موسیقیدان جوان این مملکت را پایمال کرده اند.
خلاصه بنده خودم شاهد بوده ام که اقای وزیر و معاونشان نیز بدون اجازه این دوستان اب هم نمیخورند! اشکال بزرگ این افراد فقط سبک فامیل بازی و رفیق بازیشان نیست چونکه این سنت ، گویا در تمام زندگی مردم ایران حکمفرماست ولی مشکل اساسی این کار سطح بسیار بسیار پایین این افراد از نظر علم موسيقى نسبت به صدها موزیسین دیگر ایرانی میباشد .
نوشتن این نامه برای بنده به هیچوجه آسان نبوده چونکه این افراد به بنده هم لطف داشته اند و هیچگاه با بنده مشکل انسانی نداشته اند ولی وظیفه وجدانی و بخصوص حرفه ای ، بنده را بعد از چندین ماه سکوت به نوشتن ان وادار کرده است .رییس وطراح این گروه دوست عزیزمان اقای دکتر محمد سریر میباشد شخصی که تا سن حدود ٥٠ سالگی کارمند در وزارت خارجه بوده و در موسیقی واقعا بصورت آماتور فعالیت داشته است و ایشان که دکترایشان در موسیقی نیست با استفاده از وضع مشکل زندگی موسیقیدانها با همکاری چند نفر دیگر راه را برای عده ای معدود دوستان و طرفدارانشان باز کرده و درها را به روی صدها موسیقیدان جوان که به حق بعد از انقلاب تعدادشان روز بروز بیشتر شده بسته اند.اقای سریر با همکاری با دوست عزیز داود گنجه ای نوازنده کمانچه و اقای حمید رضا نوربخش خواننده سنتی هر کدام گروه کوچکی تشکیل داده و با داشتن سطح فرهنگی بسیار پایین به سبک مافیا تمام امور موسیقی را در دست گرفته اند.از انجایی که دولت های مختلف در ۲۰ سال گذشته توجه ای به موسیقی و موسیقی دانها نداشته اند دست این افراد در تمام دولت های ۲۰ سال گذشته برای انجام هدف هایشان باز بوده است .این آقایان در تمام شورا ها ( با دستمزد بسیار بالا) شرکت و نفوذ داشته اند چه در وزارت فرهنگ و ارشاد چه در خانه موسیقی چه در صدا و سیما و حتی تصمیم گیری مراسم ختم و دفن در قبرستان هنرمندان با این افراد بوده واین ۳ نفر بارها از یکدیگر و بعضی دوستانشان تجلیل کرده و نشان های مملکت را بین یکدیگر و دوستانشان تقسیم کرده اند . البته با سیستمی بسیار حساب شده ، تهدیدهای مختلف و نفوذ فراوان ، این گروه چنان به مبارزه با منتقدینشان پرداخته اند که اغلب جرات انتقاد را از دست داده اند
در شهری که بیش از یکصد آهنگساز اثارشان نه اجرا و نه ضبط شده ، دوستان معدود این افراد از بهترین شرایط مالی برخوردار بوده اند ودر نتیجه این افراد و دوستان معدودشان در تهران شما ، نه تنها مشکلی نداشته اند بلکه از بهترین سطح زندگی برخوردار بوده اند. اگر تحقیق بفرمایید خواهید دید که اقایان سریر، گنجه ای و نوربخش کارشان بجایی رسیده است که در شورای ارکستر های ملی و سمفونیک تمام قدرت را در دست دارند در صورتیکه این افراد هیچکدام هیچگاه رابطه ای و آشنايى تخصصى با ارکستر نداشته اند. جشنواره فجر که مهمترین جشنواره جمهوری اسلامی میباشد بطور کامل زیر نظر این افراد اداره میشود و حتی نفر سوم اقای نوربخش را برای دومین بار مدیر این جشنواره کرده اند! و واقعا نميدانم كه چه نبوغى در ايشان ديده اند كه به همين سادگى و با آنهمه مشكلاتى كه در جشنواره قبل بود اين مسئوليت را به ايشان داده اند!!! لازم به یاداوری است که در کشور ما ده ها نفر سطح شان در این رشته ( خوانندگی ) در تجربه و فرهنگ از اقای نوربخش بالاتر میباشد . این افراد از اسم زیبای فجر و احساس مردم باین نام سو استفاده کرده و برنامه ای در سطح بسیار پایین سر هم میکنند. در اغلب شهر های دیگر دنیا حتی درانکارا و استانبول هم یک چنین برنامه هایی در هفته های معمولی ملاحظه میشود ولی نه در فستیوال ملى كشور كه بايد ويترينى از بهترينهاى موسيقى در آن باشد!!!
فکر میکنم شاید اقای وزیرقبلی و معاونشان واقعا دلشان میخواسته که کارها درست انجام شود ولی جلوی این گروه چند نفری نتوانستند بایستند و دربست در اختیار این افراد و منویات آنان بوده اند! دلیلش را شما بفرمایید جناب آقای وزیر! جناب آقاى جنتى كه هيچ نگفتند و رفتند!!! آيا اين است پاسخ گويى يك مسئول ارشد در كشور؟! يعنى مطالبات هنرمندان موسيقى آيا واقعا نبايد جوابى داشته باشد؟! خواهشا جناب آقاى وزير، بررسى و جواب بدهيد به اين معضلات كه گريبان موسيقى و موسيقيدانان كشور را گرفته است!
جناب آقای وزیر، در اغلب کشورها قراردادهای مهم و همچنين پست های كليدى فرهنگى دولتی بصورت آزمون و مصاحبه انجام میشود ولی در وزارت فرهنگ وارشاد ، فقط این چند نفر ناوارد تصمیم میگیرند! درهمين موضوع اركسترها در تهران امروز و در خارج از ایران چندین رهبر ارکستر وجود دارند که تجربه و سطحشان از آقایان شهبازیان ( رهبر جدید ارکستر ملی) وشهرداد روحانی ( رهبر فعلی ارکستر سمفنیک تهران) بمراتب بالا تر است!!! آقای شهبازیان ، ترانه ساز وآهنگساز موسیقی فیلم است و با وجود سن بیش از ۷۰ سال تجربه زیادی در رهبری ارکستر ندارد ایشان نه تنها در رشته رهبری ارکستر تحصیل نکرده اند بلکه تنها تجربه ارکستریشان فقط این بوده که حدود ۴۰ سال پیش در ارکستر سمفونیک تهران نوازنده ویولن بوده اند و ضمنا ایشان در موسیقی ملی هم تحصیل نکرده اند و رپرتوار هم ندارند ! ما رهبران جوانی داریم که قابلیت هنریشان برای رهبری ارکستر به مراتب بالاتر از آقای شهبازیان است و گويا این انتخاب فقط از روی وابستگی ایشان باین گروه گرفته شده ! در موسیقی کلاسیک هم، ما در ایران و خارج از ایران رهبران ایرانی بسیار بااستعدادی داریم که سطحشان بسیار بالاتر از اقای شهرداد روحانی میباشد . ایشان هم در رشته رهبری ارکستر تحصیل نکرده و با وجود سن حدود ۶۰ سالگی تجربه شان بيشتر در موسیقی سبک بوده و در موسیقی کلاسیک تجربه زیادی ندارند و هیچگاه پستی هم در رشته موسیقی نداشته اند. سخن زياد است جناب وزير انصافا بررسى بفرماييد و ريشه اين مشكلات را بخشكانيد تا شايد نهال موسيقى در ايران دوباره جوانه بزند و اهالى هنر هم در اين راه همگام شما خواهند بود و براى اعتلاى موسيقى كه متعالى ترين هنرهاست از جان مايه خواهند گذاشت.
در خاتمه بنده فقط یک تقاضایی شخصی دارم ،ده ها نوازنده ایرانی هستند که ۱۴ ماه در سال ۱۳۹۴ تا اوایل ۹۵در ارکستر سمفونیک تهران مانند تمام کشورها هر روززحمت کشیده اند ویا بصورت موقتی برای ضبط اثار ۱۲ اهنگساز ایرانی همکاری داشته اند باین افراد ۸ ماه حقوق ماهانه یعنی ۳۰ یا ۳۱ روزه پرداخت نشده و بعضی از انهاحتی هچگونه دستمزدی دریافت نکرده اند، خواهش میکنم دستور بفرمایید این دستمزدها پرداخت شود.در صورت لزوم اقایان باربد بیات و میلاد عمرانلو نمایندگان نوازندگان میتوانند این لیست را در اختیارتان قرار بدهند
با احترام ،
علی رهبری
رهبری، آهنگساز و رهبر ارکستر فارغ اتحصیل هنرستان عالی موسیقی ملی در موسیقی سنتی و غربی و اکادمی وین است.
گزارش خطا
آخرین اخبار