هانیبال یوسف:حتی لطافت را نباید تحمیل کرد
هانیبال یوسف با اینکه تحصیلات موسیقی کلاسیک دارد اما از معدود موزیسینهایی است که سالهاست موسیقی کلیسایی و بهطور مشخصتر موسیقی گاسپل را دنبال میکند. موسیقیای که مخاطب ایرانی کمتر آن را شنیده. هانیبال یوسف به همراه گروهش 11، 12 و 13 تیر ساعت 22 با اجرای قطعاتی از موسیقی سیاهپوستان در تالار وحدت به اجرا میپردازد. در این کنسرت اشعار قطعات به زبان انگلیسی است و یک قطعه فارسی نیز اجرا میشود. همچنین به علت حضور نورا هاشمی، دختر گلاب آدینه در این گروه، آدینه برای طراحی حرکات گروه کر به این گروه پیوسته است. به بهانه همین کنسرت گپ کوتاهی با هانیبال یوسف درباره این موسیقی و حواشی کنسرت داشتیم.
چه شد سراغ موسیقی سیاهان رفتید؟
ما صرفا هدفمان برگزاری کنسرت برای سرگرمکردن مخاطب نبود، چون در آن صورت کارمان پاپ میشد؛ هدف ما یک کار فرهنگی و پژوهشی بود که تفکر موسیقایی داشته باشد. میخواهیم مردم با یک چیز متفاوت و جدید آشنا شوند. مثلا خیلیها در زمینه موسیقی جاز فعالیت کردهاند ولی به این موسیقی تا به حال پرداخته نشده. وقتی به یک کنسرت سنتی یا کلاسیک میروید میدانید با چه چیزی مواجه میشوید، ولی وقتی کسی تحقیق میکند تا یک موسیقی قدیمی را بازسازی و معرفی کند، یک بُعد پژوهشی به کار اضافه میشود که هم مردم لذت میبرند و هم اشاره به یک اتفاق تاریخی دارد.
یعنی ما در این کنسرت با یک موسیقی بازسازیشده مواجهیم؟
موسیقی گاسپل درون خودش رشد کرده و اینطور نیست که به همان شکل اولیه باقی مانده باشد و مثلا به شکل موسیقیهای دیگر ادامه پیدا کرده باشد. موسیقی گاسپل دیگر به شکل آواز بردههای سیاه در مزرعه نیست! ما الان چنین موسیقیای اجرا نمیکنیم. همانطور که جاز رشد کرده گاسپل هم در دل خودش پیش رفته و جلو آمده. الان خوانندههای پاپ از تحریرهای گاسپلی استفاده میکنند یا اساس فرم موسیقیشان تحتتاثیر این موسیقی است. من بهعنوان موزیسین دوست دارم به موسیقیای بپردازم که تا به حال در ایران نبوده.
مختصات و محل زندگی شما چه تغییراتی به این موسیقی داده؟
ما موسیقی کلاسیک را بومی نمیکنیم. یعنی یک ایرانی هم سعی میکند موتزارت را مثل یک اتریشی اجرا کند و سبک اجرا و صدادهی را به اصل موسیقی نزدیک کند. در این موسیقی هم سعی ما بر این است که تا میتوانیم به اصل موسیقی گاسپل نزدیک شویم که کار سختی هم است و خیلیها عقیده دارند تا سیاهپوست نباشید نمیتوانید مثل آنها این موسیقی را اجرا کنید. به هر حال ما ایرانی هستیم و یک مقدار فاصله وجود دارد. شاید یک ایرانی سمفونی بسازد که در ذات خودش یک پدیده غربی است و ربطی به ایران ندارد ولی در ایران سمفونیهای زیاد و موفقی هم تولید شده است. من هم بر اساس داشتههایم یک اثر ایرانی تولید کردم که یک تجربه است. چیزی شبیه به اصل موسیقی ولی ایرانی؛ میگویم ایرانی چون من یک ایرانی هستم.
اشاره کردید همه اقشار جامعه میتوانند با این موسیقی ارتباط برقرار کنند. موسیقی سیاهان نسبت به موسیقی جاز و بلوز خیلی برای مخاطب ایرانی آشنا نیست. چه ویژگی یا دلیلی باعث میشود که با مردم ارتباط برقرار کند؟
اولین چیزی که در این موسیقی غالب است، احساس است. این موسیقی آنقدر پر احساس است که بارها در حین رهبری گروه بغض کردم. دوم اینکه هیجان دارد و مردم هیجان را دوست دارند. ما هم قطعات احساسی داریم و هم هیجانانگیز. زیبایی و سادگی این موسیقی باعث میشود همه از این موسیقی لذت ببرند.
سابقه شما در موسیقی کلاسیک تاثیری در ساخت موسیقی گاسپل داشته؟
سواد موسیقی کلاسیک کمک کرده من این موسیقی را درک کنم و در تنظیم هم از پیشینه آکادمیکی که دارم استفاده میکنم ولی این موسیقی کاملا متفاوت است.
چه تشابه فرهنگی میتواند با ما داشته باشد؟
مساله این است که من همیشه وقتی در سفر با تفاوت روبهرو شدم رشد کردم. تفاوتها همیشه روی عادات رفتار و نگرشم تاثیر داشته. بنابراین به نظرم روبهروشدن با یک موسیقی متفاوت باعث رشد فکری، فرهنگی و اجتماعی میشود.
یعنی به دنبال نقاط مشترک نبودید؟
نه، میخواستم بگویم این موسیقی هم وجود دارد، همانطور که در کنسرت قبلی بر مبنای تم عشق، معروفترین آثار عاشقانه دنیا را اجرا کردیم. هدفمان این بود که بگوییم اگر رنگ و نژاد ما متفاوت است، اما همه ما عاشق میشویم و هرکدام تعبیر خودمان را از عشق داریم.
چه شد سراغ موسیقی سیاهان رفتید؟
ما صرفا هدفمان برگزاری کنسرت برای سرگرمکردن مخاطب نبود، چون در آن صورت کارمان پاپ میشد؛ هدف ما یک کار فرهنگی و پژوهشی بود که تفکر موسیقایی داشته باشد. میخواهیم مردم با یک چیز متفاوت و جدید آشنا شوند. مثلا خیلیها در زمینه موسیقی جاز فعالیت کردهاند ولی به این موسیقی تا به حال پرداخته نشده. وقتی به یک کنسرت سنتی یا کلاسیک میروید میدانید با چه چیزی مواجه میشوید، ولی وقتی کسی تحقیق میکند تا یک موسیقی قدیمی را بازسازی و معرفی کند، یک بُعد پژوهشی به کار اضافه میشود که هم مردم لذت میبرند و هم اشاره به یک اتفاق تاریخی دارد.
یعنی ما در این کنسرت با یک موسیقی بازسازیشده مواجهیم؟
موسیقی گاسپل درون خودش رشد کرده و اینطور نیست که به همان شکل اولیه باقی مانده باشد و مثلا به شکل موسیقیهای دیگر ادامه پیدا کرده باشد. موسیقی گاسپل دیگر به شکل آواز بردههای سیاه در مزرعه نیست! ما الان چنین موسیقیای اجرا نمیکنیم. همانطور که جاز رشد کرده گاسپل هم در دل خودش پیش رفته و جلو آمده. الان خوانندههای پاپ از تحریرهای گاسپلی استفاده میکنند یا اساس فرم موسیقیشان تحتتاثیر این موسیقی است. من بهعنوان موزیسین دوست دارم به موسیقیای بپردازم که تا به حال در ایران نبوده.
مختصات و محل زندگی شما چه تغییراتی به این موسیقی داده؟
ما موسیقی کلاسیک را بومی نمیکنیم. یعنی یک ایرانی هم سعی میکند موتزارت را مثل یک اتریشی اجرا کند و سبک اجرا و صدادهی را به اصل موسیقی نزدیک کند. در این موسیقی هم سعی ما بر این است که تا میتوانیم به اصل موسیقی گاسپل نزدیک شویم که کار سختی هم است و خیلیها عقیده دارند تا سیاهپوست نباشید نمیتوانید مثل آنها این موسیقی را اجرا کنید. به هر حال ما ایرانی هستیم و یک مقدار فاصله وجود دارد. شاید یک ایرانی سمفونی بسازد که در ذات خودش یک پدیده غربی است و ربطی به ایران ندارد ولی در ایران سمفونیهای زیاد و موفقی هم تولید شده است. من هم بر اساس داشتههایم یک اثر ایرانی تولید کردم که یک تجربه است. چیزی شبیه به اصل موسیقی ولی ایرانی؛ میگویم ایرانی چون من یک ایرانی هستم.
اشاره کردید همه اقشار جامعه میتوانند با این موسیقی ارتباط برقرار کنند. موسیقی سیاهان نسبت به موسیقی جاز و بلوز خیلی برای مخاطب ایرانی آشنا نیست. چه ویژگی یا دلیلی باعث میشود که با مردم ارتباط برقرار کند؟
اولین چیزی که در این موسیقی غالب است، احساس است. این موسیقی آنقدر پر احساس است که بارها در حین رهبری گروه بغض کردم. دوم اینکه هیجان دارد و مردم هیجان را دوست دارند. ما هم قطعات احساسی داریم و هم هیجانانگیز. زیبایی و سادگی این موسیقی باعث میشود همه از این موسیقی لذت ببرند.
سابقه شما در موسیقی کلاسیک تاثیری در ساخت موسیقی گاسپل داشته؟
سواد موسیقی کلاسیک کمک کرده من این موسیقی را درک کنم و در تنظیم هم از پیشینه آکادمیکی که دارم استفاده میکنم ولی این موسیقی کاملا متفاوت است.
چه تشابه فرهنگی میتواند با ما داشته باشد؟
مساله این است که من همیشه وقتی در سفر با تفاوت روبهرو شدم رشد کردم. تفاوتها همیشه روی عادات رفتار و نگرشم تاثیر داشته. بنابراین به نظرم روبهروشدن با یک موسیقی متفاوت باعث رشد فکری، فرهنگی و اجتماعی میشود.
یعنی به دنبال نقاط مشترک نبودید؟
نه، میخواستم بگویم این موسیقی هم وجود دارد، همانطور که در کنسرت قبلی بر مبنای تم عشق، معروفترین آثار عاشقانه دنیا را اجرا کردیم. هدفمان این بود که بگوییم اگر رنگ و نژاد ما متفاوت است، اما همه ما عاشق میشویم و هرکدام تعبیر خودمان را از عشق داریم.
منبع: روزنامه شرق
گزارش خطا
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار