درصد جمعیت شیعیان در چند کشور اسلامی

کد خبر: ۱۳۰۵۳۹
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۷

جنبش‏های اسلامی معاصر، در روند تحولات منطقة خاورمیانه جایگاه ویژه‏ای دارند. در این میان، انقلاب شیعیان بحرین، به‌ویژه محورهای اساسی آن به‌مثابه نیروهای اجتماعی، تشکل‌ها و اشخاص و گروه‌های مستقل معارض، در تقابل با نظام سلطنتی حاکم بر این کشور، در تحول ژئوپلیتیک شیعه نقش درخور توجهی یافته است.


هدف این پژوهش، تبیین و تحلیل ژئوپلیتیک شیعه و جایگاه آن در تحولات جهانی و منطقه‌ای، به‌ویژه در جنبش‌ها و انقلاب‌های اخیر در سرزمین‌های اسلامی، با تأکید بر انقلاب بحرین است. شیعیان بحرین، با اینکه اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند و عمدتاً از طبقة کارگر و کم‌درآمدند، در مقابل اقلیت سنی که جمعیت شهری ثروتمند را تشکیل می‏دهند و قدرت حکومتی را در دست دارند، از لحاظ اجتماعی و سیاسی به حاشیه رانده شده‏اند.

تلاش برای دستیابی به حقوق سیاسی و اجتماعی مناسب و تغییر نظام استبدادی سلطنتی حاکم بر بحرین، باعث شکل‏گیری انقلابی مردمی، به‌ویژه در میان شیعیان این کشور در برابر خاندان حاکم آل‌خلیفه شده است. این انقلاب به‌رغم برخورداری از ویژگی‌هایی همچون مردمی بودن و دموکراسی‌خواهی، با سکوت و حتی واکنش منفی کشورهای غربی و عکس‌العمل شدید نظامی حکومت عربستان مواجه شده است. این نوشتار درصدد است تا دلایل برخورد دوگانة غرب را در این تحولات، با استناد به بازتعریفی از تحول ژئوپلیتیک شیعه بررسی و تحلیل کرده، به‌ویژه جایگاه انقلاب بحرین را در این فرایند ارزیابی و تبیین کند.

کلیدواژگان

ژئوپلیتیک؛ ژئوپلیتیک شیعه؛ حکومت آل‌خلیفه؛ بحرین

بیان مسئله

سرشت پویا و متحول نظام قدرت جهانی و توزیع فضایی و منطقه‌ای آن در جهان، که عمدتاً تحت تأثیر تحول در علم و فناوری و میزان ثروت اقتصادی و قدرت نظامی کشورها و سطح آگاهی ملت‌ها از سویی، و تحول در نقش و کارکرد عوامل ثابت و متغیر ژئوپلیتیکی از سوی دیگر قرار دارد، باعث می‌شود که نظام جهانی و نظام‌های منطقه‌ای و روابط کشورها با یکدیگر پیوسته در حال تحول و دگرگونی باشند. این واقعیت، ضرورت مطالعه، علمی و دقیق ماهیت پدیده‌های سیاسی در سطح جهانی، منطقه‌ای و محلی، کیفیت شکل‌گیری آنها و نیز تأثیرات و پیامدهای این پدیده‏ها بر روابط بین‏المللی و حیات ملت‌ها را ضروری و اجتناب‏ناپذیر می‌سازد و عرصة مطالعاتی و پژوهشی گسترده‌ای را فراروی ظرفیت‌های ژئوپلیتیکی و جغرافیای سیاسی کشورها قرار می‌دهد.

رفتار بین‏المللی و عملکرد خارجی دولت‌ها، برگرفته از منافع ملی آنها در محیط ‌ژئوپلیتیک منطقه‏ای و جهانی است. همچنین واکنش‏های آنها به تحولات کشورهای دیگر نیز بر مبنای ملاحظات مرتبط با جایگاه و موقعیت ژئوپلیتیکی این کشورها تعریف و تنظیم می‏شود. در این میان، واقع شدن بحرین با اکثریت جمعیت شیعه در یکی از حساس‏ترین و استراتژیک‏ترین مناطق ژئوپلیتیکی جهان، یعنی خلیج فارس، و همسایگی آن با ایران و عربستان سعودی و نیز استقرار ناوگان پنجم آمریکا در خاک آن، این کشور را در موقعیت منحصربه‌فردی قرار داده است. افزون بر این، وقوع انقلابی مردمی ماه‌های اخیر در این کشور، بر اهمیت ژئوپلیتیک آن به گونه‌ای محسوس افزوده است.

هدف از این پژوهش، تشریح و تبیین ژئوپلیتیک شیعه با تأکید بر شرایط و روندهای بین‌المللی و منطقه‏ای و بویژه جنبش‏ها و انقلاب‏های کشورهای عربی، خصوصاً بحرین می‏باشد. بنابراین، پرسش محوری پژوهش، به طور مشخص این‌گونه مطرح می‏شود: انقلاب بحرین چه پیامدهایی بر تحول ژئوپلیتیک شیعه برجای می‏گذارد؟ همچنین رویکرد و واکنش قدرت‏های بین‌المللی و منطقه‏ای به این انقلاب نیز بررسی و ریشه‏یابی خواهد شد.

چهارچوب نظری

همة پرسش‌های کاربردی نیازمند چهارچوب یا مدلی مفهومی‌اند که بتوان بر اساس آن به بررسی ابعاد موضوع و ارتباط بین متغیرهای تحقیق پرداخت (ادواردز و همکاران، 1379، ص32) در این پژوهش با استفاده از مدل ژئوپلیتیک به تبیین و تحلیل موضوع مورد مطالعه پرداخته خواهد شد.

امروزه مفهوم و مسائل ژئوپلیتیک به یکی از بحث‌برانگیزترین موضوعات مورد توجه اندیشمندان و رهبران سیاسی جهان تبدیل شده است. ژئوپلیتیک، از اوایل قرن بیستم با طرح اندیشة مکیندر (Makinder) مطرح، و در سال‌های بعد با استقبال اندیشمندان سیاسی روبه‌رو شد. از زمان ورود واژه ژئوپلیتیک به عرصة علوم جغرافیایی، روابط بین‏الملل و علوم سیاسی، دنیا تحولاتی عظیم را تجربه کرده است.

مباحث برخاسته از این مفهوم جدید در عرصة سیاست، توانسته است تحول قدرت را به صورتی کاملاً تأثیرگذار و علمی تبیین کند؛ به گونه‌ای که مطالعة روابط بین‏المللی و موضوعات مرتبط با امنیت را در مقیاس‌های جهانی، منطقه‌ای و محلی، هدفمند و روشمند می‌سازد و جایگاه و رفتار کشورها را با الگوهایی برخاسته از موقعیت و دیگر ویژگی‌های ژئوپلیتیک بررسی می‏کند. (رفیع، 1387، ص96)

از منظر ژئوپلیتیک، شناخت ابعاد جغرافیایی، در فرایند تحقیق بر نظمی منطقی، و در روند تحلیل بر بهره‌گیری از مفاهیمی استوار است که در طول زمان در ارتباط با مبحث قدرت، اثرات خود را در صحنة سیاسی یک محیط جغرافیایی برجای نهاده‌اند. در مطالعات جغرافیای سیاسی، نقش‌آفرینی درون کشور روی پدیدة قدرت پیگیری می‌شود. در واقع، جغرافیای سیاسی به مطالعة اثر تصمیم‌گیری سیاسی بر محیط جغرافیایی می‌پردازد؛ مانند تقسیم زمین و مرزها؛ اما ژئوپلیتیک، نقش محیط جغرافیایی را در تصمیم‌گیری سیاسی بررسی می‌کند. (مجتهدزاده، 1379، ص35)

نظریه‌پردازان ژئوپلیتیک با دیدگاه‌های مختلف، تعاریف گوناگونی را از ژئوپلیتیک ارائه کرده‌اند. برخی از این تعاریف، همچنان قالب کلاسیک خود را حفظ کرده‌اند و برخی دیگر، کاملاً نو به‌نظر می‌رسند. به نظر ریمون آرون، ژئوپلیتیک عبارت است از"ترسیم جغرافیایی روابط دیپلماتیک ـ استراتژیک به وسیلة تحلیل جغرافیایی ـ اقتصادی منابع طبیعی، و تفسیر گرایش‌های دیپلماتیک به‌عنوان معلول شیوة زندگی و محیط زیست. Aron, 1996, p.191))

هاوس هوفر (Haves Hofer) نیز معتقد است: ژئوپلیتیک، علمی است که جهات پیوستگی زمین را برای پیشرفت و توسعة سیاسی بررسی می‌کند. (Diskshit, 1995, p.13) سوئل کوهن معتقد است: ژئوپلیتیک، مطالعة کاربردی روابط جغرافیایی میان فضا و سیاست است. ژئوپلیتیک، تأثیر دوجانبة الگوهای فضایی، اشکال و ساختارها را با عقاید سیاسی و سازمان‌ها مطالعه می‌کند. کنش متقابل فضایی و فرایندهای سیاسی در تمامی سطوح (محلی، ملی، قاره‌ای و جهانی)، نظام ژئوپلیتیک بین‌الملل را قالب‌ریزی و ایجاد کرده است. (Cohen, 1978, p.17) کلازداد (Clasedad) ژئوپلیتیک را رویکرد می‌داند و در تعریف آن می‌نویسد: ژئوپلیتیک «رویکرد» ویژه‌ای به سیاست‌های جهانی است که بر اهمیت سرزمین و منابع تأکید دارد. (حافظ‌نیا، 1381، ص23)

هنری کیسینجر (Henry Kessinjer)، وزیر امور خارجة‌ پیشین آمریکا، باعث شد که اصطلاح ژئوپلیتیک در دهة 1970 احیا شود. او این واژه را مترادف با بازی ابرقدرت‌ها در زمینة سیاست‌‌های موازنة قدرت که در سراسر نقشة سیاسی جهان انجام می‌شود، به‌کار گرفت. (کیسینجر، 1383، ص57)

1. ژئوپلیتیک شیعه

نظریه‌پردازان کلاسیک ژئوپلیتیک، تأکید بسیاری بر فاصله، فضا و مرزها داشتند؛ یعنی ارزش‏هایی که در مفاهیم نظامی آن دوره دارای اهمیت بودند؛ اما در سدة حاضر، دیگر قدرت نظامی تنها شاخص قدرت رهبری برای کشورها در صحنة بین‏المللی نیست؛ زیرا در حال ورود به عصری هستیم که نزاع مستقیم، فرصت بروز نمی‏یابد و عوامل و متغیرهای جدید، روش ما را در ارزیابی موقعیت‏های ژئوپلیتیکی تعیین می‏کنند. (صحفی، 1380، ص46) در حال حاضر، توجه به عوامل فرهنگی و اعتقادی در امر ژئوپلیتیک، حیطه‏های دیگری از هم‏نشینی جغرافیا با سیاست و حوزه‌های اجتماعی را مطرح ساخته است.

نقش حساس اسلام در صحنة سیاست بین‏المللی در دهه‏های اخیر باعث شده است که ژئوپلیتیک کشورهایی که تمام یا اکثریت جمعیت آنها مسلمان است، بازنگری و ارزیابی شود. این امر، به‌ویژه در هنگامی اهمیت خاص می‏یافت که پیوستگی جغرافیایی و جایگاه ویژة این بخش از جهان به لحاظ دسترسی به عظیم‏ترین منابع نفتی خودنمایی می‏کرد و پدیده‏ای به نام جهان اسلام را مطرح می‏ساخت. (صحفی، 1380، ص71-72) در این چهارچوب، موقعیت حساس ژئوپلیتیک جهان اسلام و جمعیت بیش از یک و نیم میلیارد نفری مسلمانان در جهان، صاحب‌نظران و سیاستمداران غرب را وادار ساخته تا در حوزة ژئوپلیتیک، به اسلام و به طور ویژه به عنصر تشیع توجه خاصی مبذول کنند.

از منظر جغرافیای سیاسی، پیدایش نهضت‏های اسلامی به‌منزلة یکی از عوامل متغیر ژئوپلیتیک، موجب افزایش حساسیت‏ها دربارة دیگر عوامل ثابت آن شده است. از این منظر، با توجه به مرام و ایدئولوژی خاص جنبش‏های اسلامی و دسترسی آنها به منابع نفتی و قدرت سیاسی در مناطق حساس جغرافیایی، تأثیرگذاری ژئوپلیتیکی آنها دوچندان شده است. به همین دلیل، غرب می‏کوشد مانع گسترش و تعمیق چنین رویدادهایی شود که از نظر آنها تهدید جدی برای منافع دنیای غرب به‌شمار می‏رود. (پاشاپور، 1382، ص226-227) از این‏روست که ژئوپلیتیک شیعه و سرزمین‌های شیعه‏ نشین، از حساسیت خاصی برای قدرت‏های منطقه ‏ای و جهانی برخوردار شده است.

پتانسیل درونی اسلام شیعی، وجود عواملی حرکت‏زا و قیام‌آفرین در درون این مذهب، امکان ارائة تفسیری انقلابی از آن را ممکن ساخت. از سوی دیگر، وجود عناصری اعتقادی و مورد توجه ستمدیدگان، زمینه‏های هژمونیک شدن آن را آسان کرد. از میان این موارد می‏توان به مفاهیمی مانند عدالت اجتماعی، امامت انسان صالح، و وعدة وراثت نهایی زمین و حاکمیت بر آن توسط مستضعفین و انسان‌های صالح اشاره کرد. (اخوان مفرد، 1381، ص133)

بر این اساس، در بحران افغانستان، ناآرامی‌های جنوب پاکستان، بی‌ثباتی در عربستان سعودی، اسلام‌گرایی در ترکیه و تحولات عراق، واژة شیعه به طور مکرر در روزنامه‌ها ظاهر می‏شود. (توال، 1379، ص1) در حال حاضر نیز فضای مناسبی برای شیعیان در شرق عربستان و جمعیت حداکثری شیعه در بحرین باز شده است که پیش از این، امکان فعالیت و ابراز وجود برای آنها نبود.

به‌نظر می‌رسد، شیعه به دلیل برخورداری از قدرت تأثیرگذاری بر تحولات و سیاست‏های منطقه‏ای و بین‏المللی، برای غرب اهمیت ژئوپلیتیک خاصی دارد. (توال، 1379، ص6) از این‌رو، دولتمردان غربی برای مهار تأثیرات ژئوپلیتیک شیعه، طرح خاورمیانة جدید را مطرح کردند. آنان در این طرح به دنبال تغییر ساخت‏های فکری، فرهنگی، اجتماعی و دینی منطقه‌اند. (مایل افشار، 1383، ص54) از نظر غربی‏ها، سکونت بیشتر شیعیان در مناطق حساس ژئوپلیتیکی، و ایدئولوژی انقلابی آنان، منافع غرب را در منطقه به‌خطر می‏اندازد. (فاضلی‌نیا، 1385، ص178) بر این اساس است که غربی‏ها انقلاب بحرین را انقلابی شیعی می‏دانند و از ایدئولوژی شیعه، که به نظر آنها یک ایدئولوژی انقلابی است، هراس دارند.

از میان بیش از 5/1 میلیارد مسلمان، حدود 150 میلیون نفر (تقریباً ده درصد) را شیعیان تشکیل می‏دهند. شیعیان در کشورهای ایران، آذربایجان، عراق، بحرین و لبنان در اکثریت قرار دارند. در کشور پاکستان نزدیک به 35 میلیون نفر، و در هندوستان نزدیک به 25 میلیون شیعه زندگی می‏کنند که بزرگ‌ترین جمعیت شیعه در منطقه بعد از ایران‌اند. (Nasr, 2006, p.59) در جدول شمارة 1، درصد جمعیت شیعیان در برخی از کشورهای اسلامی را می‌بینید.

جدول شمارة 1: درصد جمعیت شیعیان در چند کشور اسلامی

ردیف

کشور

درصد شیعیان

1 ایران

89

2

عراق

60-65

3 لبنان 38
4 سوریه 16
5

امارات متحده عربی

18
6

عربستان سعودی

10-11

7 افغانستان 15
8 بحرین 70
9 آذربایجان 67
10 پاکستان 20

Source: Escobar, 2007, p.190-193

البته گاهی اوقات در آماری که از کشورها دربارة میزان جمعیت شیعیان ارائه می‏دهند، جای تردید و تأمل وجود دارد؛ چون نه از تعداد حقیقی مسلمانان آمار دقیقی در دست است و نه از تعداد حقیقی شیعیان؛ چراکه آمارها در بسیاری از موارد در دست دولت‏ها هستند و حکومتگران بنا به مصالح سیاسی خود، ارقام را متفاوت ذکر می‏کنند.

جمعیت شیعه در کشورهای مختلف، به‌ویژه در کشورهای عربی، طی قرن‌ها تحت ستم قرار داشته و از حقوق اولیة سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محروم بوده‌اند. برای نمونه، شیعیان در عربستان سعودی از اجرای آزاد مراسم خاص مذهبی خود، مانند عزاداری روز عاشورا محروم‌اند.

همچنین شیعیان در کشور کوچک بحرین، با اینکه هفتاد درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‏دهند، تحت سلطة حکومتی سنی قرار دارند (Fuller & Franck, 1999, p.54) قطع نظر از تاریخ پرفرازونشیب جنبش اسلامی شیعیان، باید گفت که جایگاه و موقعیت معاصر آنان، در پیوند با شیعیان ایران تعریف شده است. از این‏روست که وجود مبانی نظری مشترک مذهب شیعه و اشتراکات تاریخی ـ فرهنگی، از جمله شاخص‏هایی است که هم‌بستگی ایدئولوژیکی و تاریخی ـ فرهنگی بین نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران و معارضان اسلامی بحرین، به‌ویژه شیعیان را موجب شده است.

مارتین کرامر (Martin Kramer)، در کتاب تشیع مقاومت و انقلاب مدعی است:

در دوران معاصر، تشیع برخی از قوی‏ترین مفاهیم طغیان انقلابی را پدید آورده است. جنبش‏های شیعی، امروزه استراتژی‏های سیاسی فوق‏العاده اصیلی ابداع کرده‏اند که غالباً موجب شگفتی و حیرت دنیای اسلام و غرب شده است. این شیوه‏ها در ایران از عظیم‏ترین موفقیت‏ها برخوردار بوده و الهام‌بخش سایر شیعیان در دنیای عرب و جنوب آسیا نیز شده است. کمربندی از تشیع، حیات اقتصادی، استراتژیکی و تاریخی اسلام را دربر گرفته و بخش‏هایی از لبنان، سوریه، عراق، افغانستان، عربستان، کویت، بحرین، ایران، پاکستان و هندوستان را شامل می‌شود. این کمربند در کشورهای مختلف، به اکثریت و اقلیت شیعه تقسیم می‏شود و خود دنیایی است که تأثیرات گوناگون در آن به‌سرعت انتقال می‏یابد. (ملائک، 1390، ص8)

ایدئولوژی برخاسته از مذهب شیعه، در بطن خود نوعی بالندگی و پویندگی قدرتمند را به همراه دارد که می‏تواند در بین عوامل معنوی مؤثر، نقش برجسته و سرنوشت‌سازی داشته باشد. از مهم‌ترین ویژگی‌های آن، نفی سلطه‌گری و سلطه‏پذیری و ستمگری و ستم‌پذیری است.

وجود همین ویژگی، به جمهوری اسلامی ایران حالتی آشتی‏ناپذیر در رویارویی با سلطه‏گری‌ها و ستیزه‏جویی‏های آمریکا و قدرت‌های غربی را داده است؛ چنان‌که با توسل به این ایدئولولوژی بوده است که حکومت اسلامی نوپا در ایران، باوجود مشکلات طبیعی انقلاب، توانست با عراق متجاوز، کشوری که مورد حمایت همه‌جانبة شرق و غرب و ارتجاع منطقه بود، تا دفع تجاوز، به ادامة جنگ نیز بپردازد و حتی در برخی مقاطع زمانی، درگیری نظامی با ابرقدرتی جهانی (آمریکا) داشته باشد. اظهارات خصمانة روزانه و مکرر دولتمردان‏ آمریکایی دربارة جمهوری اسلامی ایران در زمینة تهدید اهداف حیاتی آمریکا، بی‏ارتباط با این مبحث نیست.

یکی از نویسندگان برجستة غربی در ارتباط با تأثیر تفکر شیعه بر جهان اسلام معتقد است:

برای اولین بار در تاریخ چهارده قرن اسلامی، حکومت شیعی ایران نه‌تنها 150 میلیون یا چیزی در این حدود شیعه در دنیا را به رهبری دعوت می‏کند، بلکه مدعی رهبری همة میلیون‌ها مسلمان در سراسر دنیا، اعم از شیعه و سنی می‏باشد. این یک وهم خیالی نیست؛ بلکه این امر واقعاً در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نوشته شده است. مادة یازده این قانون اشاره دارد که همة مسلمانان یک امت‌اند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است که سیاست کلی خود را بر پایة ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به‌عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد. (محمدی، 1371، ص24)

بدین ترتیب، نگرانی از شکل‏گیری هلال شیعی در خاورمیانه (ایران، عراق و جنوب لبنان) از یک سو، و رشد حرکت‌های انقلابی در بحرین با اکثریت جمعیت شیعی از سوی دیگر، باعث واکنش سیاستمداران غربی شده است. در این میان، حاکمیت اقلیت شیعیان علوی در سوریه، و وجود جمعیت قابل توجهی از شیعیان معترض در عربستان سعودی که در مناطق نفت‌خیز این کشور ساکن‌اند، تحولات ژئوپلیتیکی را از خلیج فارس تا مدیترانه تحت تأثیر قرار داده است.

برخی از صاحب‌نظران معتقدند که حساسیت آموزه‏های ایدئولوژیکی شیعه زمانی بیشتر خواهد شد که موقعیت‌های ژئوپلیتیکی شیعیان هم در کنار آن در نظر گرفته شود. ژئوپلیتیک تشیع از منظر آنها، به مفهوم امتداد جغرافیای سیاسی شیعه در کشورهای مختلف خاورمیانة بزرگ با مرکزیت هارتلند ایران است. (مایل افشار، 1383، ص5) در واقع، کمربندی از تشیع، حیات اقتصادی، استراتژیکی و تاریخی بخش‌های وسیعی از جهان اسلام را دربر می‌گیرد و مناطقی از لبنان، سوریه، عراق، عربستان، کویت، بحرین، ایران، افغانستان، پاکستان و هندوستان را می‌پوشاند.

این کمربند که در کشورهای مختلف به اکثریت و اقلیت شیعه تقسیم می‏شود، جهان اسلام را در حالتی از تحولات دائمی انقلابی با گرایش‌های ضداستبدادی (در حوزة داخلی) و ضداستعماری (در حوزة خارجی) قرار داده است.

از سویی، با توجه به خصوصیات ژئوپلیتیکی کشورهای واقع در حوزة ژئوپلیتیک شیعه، ساختار طبیعی، انسانی، اعتقادی و سیاسی آن واجد صفاتی شده است که به‌منزلة یک واحد کارکردی فعال و مؤثر در نظام جهانی عمل می‏کند. عنوان‌هایی همچون منابع، جمعیت، جایگاه استراتژیکی و موقعیت جغرافیایی، منطقه را در مسائل مهم جهانی، مانند انرژی، عملیات و راهبرد نظامی، گرایش‌های دینی، امنیت بین‏المللی و تجارت جهانی درگیر کرده است.

برای مثال، شیعیان حوزة خلیج فارس در منطقة بسیار حساسی از نظر جغرافیای سیاسی قرار دارند. خلیج فارس به‌منزلة مهم‌ترین و بزرگ‌ترین مخزن نفتی دنیا، نقش تعیین‏کننده‏ای در سرنوشت اقتصادی جهان ایفا می‏کند. با این حال، اهمیت این منطقه صرفاً در وجود منابع گستردة نفتی و معدنی آن خلاصه نمی‏شود و نقش سیاسی منطقة خلیج فارس با توجه به اهمیت ایدئولوژیکی، ارتباطی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی آن نیز مشهود و آشکار است.

نگاهی به شرایط اقتصادی، سیاسی و جمعیتی شیعیان منطقه روشن می‌سازد که به‌جز ایران، در هیچ کشوری قدرت مطلق در دست شیعیان نیست و بیشتر آنها در وضعیت نابسامان اجتماعی و سیاسی زندگی می‏کنند. در بیشتر این مناطق، شیعیان حتی از داشتن یک زندگی معمولی محروم شده‌اند و با آنها همانند شهروندان درجة دوم رفتار می‏شود. در بیشتر کشورهای منطقه، اقلیت غیرشیعی همواره شیعیان را در انزوا قرار داده‏اند. چنین محرومیت‏های همه‌جانبه‏ای که بر شیعیان منطقه اعمال می‏شود، به اعتراضات سیاسی این اقلیت مذهبی انجامیده است. این اعتراض‏ها که به دنبال بالا رفتن سطح آگاهی اجتماعی افزایش یافته‌اند، روزبه‌روز ابعاد گسترده‏تری به‌خود می‏گیرند. بخش مهمی از تاریخ این منطقه نیز بازتاب مبارزات مردمی، به‌ویژه شیعیان در راه رسیدن به آزادی، استقلال، حاکمیت اسلامی و مشارکت سیاسی و اقتصادی بوده است.

در این راستا، تحولات منطقه‏ای و بین‏المللی، تأثیرات قابل توجهی در استمرار این حرکت‏ها داشته‏اند. به‌ویژه وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی ایران، افق‏های تازه‏ای به روی شیعیان منطقه گشود و آنان را به مبارزه برای تغییر وضع موجود امیدوارتر ساخت. این در حالی است که دولت‏های منطقه بی‏توجه به عوامل جمعیتی و سیاسی شیعیان و مؤلفه‏های جغرافیایی و سرزمینی آنها، به گرایش‏ها و تعصبات قومی ـ مذهبی برضد آنها دامن می‏زنند. جداسازی شیعیان از دیگر گروه‏ها و جمعیت‏ها و در انزوا قرار دادن آنها، همچنین مشارکت ندادن آنان در قدرت و حاکمیت سیاسی کشور، نمود بارز بی‏توجهی به پتانسیل‌های مختلف جغرافیایی سیاسی آنها از سوی دولت‏های منطقه به‌شمار می‏آید. (متقی‌زاده، 1384، ص203)

در چنین فضایی، با توجه به اینکه مؤلفه‏های مثبت جغرافیایی شیعیان منطقه، امکانات بالقوة فراوانی برای ایفای نقش آنان فراهم آورده است، تأثیر بینش انقلابی نظام سیاسی ایران و وقوع قیام‌های اسلامی مردمی در کشورهای عربی بر کشورهای منطقه می‌تواند ظرفیت‌های بالقوة مسلمانان شیعه را بالفعل سازد و منافع حکومت‌های استبدادی منطقه و پیرو آن، منافع قدرت‏های غربی را به مخاطره اندازد. سرکوب قیام بحرین توسط آل‌خلیفه و نیروهای سعودی و عدم واکنش کشورهای غربی به آن، مثال مناسبی برای این مدعاست.

از سوی دیگر، جمعیت مسلمانان شیعه، به لحاظ استراتژیکی در قلب بزرگ‏ترین منطقة نفت‌خیز خاورمیانه و در کنار شاهراه‏های نفتی خلیج فارس قرار دارند. با توجه به این موضوع، فولر در کتاب خود تحت عنوان شیعیان عرب، مسلمانان فراموش‌شده، بیان می‏کند که به لحاظ نظری، شیعیان عرب به همراه ایران می‏توانند بیشتر منابع نفتی خلیج فارس را تحت کنترل خود درآورند. (تقی‌زاده داوری، 1383، ص183)

 شاید آگاهی از این مسئله باعث شده است که آمریکا در بحرین گرایش‌ها و تدابیر خاصی اتخاذ کند و به سرکوبی قیام مسلمانان آن توسط عربستان، چراغ سبز نشان دهد؛ چراکه شیعیان در این کشور از اکثریت جمعیتی برخوردارند و پیروزی آنان می‏تواند آثار و پیامدهای ژئوپلیتیکی خطرناکی را برای منافع غرب ایجاد کند. بر همین مبنا، می‏توان حساسیت غرب دربارة انقلاب بحرین و تأثیر آن بر ژئوپلیتیک شیعه را تحلیل و درک کرد.

با توجه به مطالب گفته‌شده، عوامل تحول در ژئوپلیتیک شیعه را می‏توان در موارد زیر خلاصه کرد:

1. سرخوردگی جهان اسلام در برخورد با تجدد و نوسازی غرب؛

2. شکست حکومت‏های غربگرای جهان عرب در مسئلة فلسطین؛

3. انزوای دیرین سیاسی و اجتماعی تحمیل‌شده به شیعیان؛

4. محدود کردن آزادی‏های مذهبی و اعتقادی شیعیان از سوی حکومت‏ها؛

5. تبعیض اجتماعی و اقتصادی فراگیر برای شیعیان (فولر و فوانکه، 1380، ص66-67)؛

6. وقوع انقلاب اسلامی در ایران و حاکمیت یافتن قاطع شیعیان در این کشور؛

7. پیروزی حزب‌الله لبنان در نبرد 33 روزه با اسرائیل و تبدیل شدن آن به نیرویی محبوب و تأثیرگذار در لبنان؛

8. تحولات کشورهای عربی و انقلاب‌های مردمی برضد حکومت‌های استبدادی آنها؛

9. انقلاب شیعیان بحرین؛

10. وقوع ناآرامی‌ها و اعتراضات گستردة مردمی در بین شیعیان عربستان، که در مناطق استراتژیک نفتی این کشور سکونت دارند.

بدین ترتیب، آگاهی از این واقعیت‏ها توجه قدرت‏های بزرگ غربی را به پیروان این مذهب جلب کرده است. در واقع، گذشته از تعارض آموزه‏های شیعه با مدرنیتة غرب، موقعیت ژئوپلیتیکی آنها نیز در تضاد با منافع جهان صنعتی بوده، بیش‌ازپیش حساسیت این کشورها را برانگیخته است. غربی‏ها منافع خود را در منطقه در گرو مهار نیروی ژئوپلیتیک شیعه می‏دانند. (فاضلی‌نیا، 1385، ص191)

مراجع

1. اخوان مفرد، حمید، ایدئولوژی انقلاب ایران، تهران، پژوهشکدة امام خمینی و ان

پربیننده ترین ها