مردی که فقط یکبار از استقلال جدا شد
منصور پورحیدری از جنس مردانی بود که نمونهاش در این فوتبال کم پیدا میشود و شاید هیچگاه باشگاه بزرگی چون استقلال دیگر «پدری» مثل او را به خود نبیند. مردی که فقط یکبار از استقلال جدا شد.
زمانی که با جام قهرمانی آسیا مقابل دوربین ها قرار گرفت تا در مورد قهرمانی بزرگ و ماندگار استقلال در آسیا صحبت کند، حرفی از استقلال به میان نیاورد. او اول نام پرسپولیسیها را وسط کشید و گفت که این جام برای پرسپولیس هم هست، این جام برای کل ایران است.
شاید همین جمله منصور پورحیدری او را به قلب پرسپولیسیها برد. پرسپولیسیهایی که سالها به منصور پورحیدری به عنوان یک رقیب جدی در همه دربیها نگاه کردند اما هیچگاه از او بیاحترامی و کلامی سرد ندیدن و نشنیدند. جمله ای که او بر زبان آورد ماندگار بود. جملهای که نمونهاش را در بین این همه کری و قرمز و آبی می شود شنید. اما منصورخان آبیها قهرمانیاش با استقلال که سالهاست تکرار نشده را با پرسپولیسی ها و کل مردم ایران تقسیم کرد.
منصورخان که بعد از بیماری اش لقب «پدر» استقلال را از هواداران و اهالی فوتبال و باشگاهش دریافت کرد، جزو معدود نفراتی است که هیچگاه پیراهنی دیگر بجز آبی را چه در دوران فوتبال و چه در دوران مربیگری بر تن نکرد. او فقط یکبار از استقلال رفت. رفتنی که دیگر برگشتی ندارد و او برای همیشه در خانه ابدی اش آرام می گیرد و نامش و خاطرش در استقلال عزیز خواهد ماند.
او حتی زمانی که قرار شد از بین تیم ملی و استقلال یکی را انتخاب کند، بدون آنکه درنگ کند و دست و دلش بلرزد، تیم ملی ایران با آن همه ستاره را رها کرد و به استقلال آمد. او بیش از پنجاه سال با استقلال بود و این تیم را به افتخارات زیادی رساند. آنقدر افتخار آفرید و جام آورد که کار را برای همه مربیان بعد از خودش سخت کرد و بعید است تا سالهای سال مربیای پیدا شود که افتخارات او در استقلال را تکرار کند.
منصور پورحیدری فقط محبوب استقلالی ها نبود، او بین پرسپولیسی ها هم از محبوبیت بالایی برخوردار بود. مردی که هیچگاه پا را از دایره ادب فراتر نگذاشت و به هواداران و تیم رقیب بی احترامی نکرد. پورحیدری یک «پدر» نمونه نه تنها برای استقلال که برای کل فوتبال ایران بود. مردی که همیشه آرام بود و وقار و ادبش زبانزد خاص و عام.
حالا او رفته است و استقلالی ها «پدری» تکرار ناشدنی را از دست داده اند. مثل ناصر حجازی که برای آبی ها یک اسطوره بود و مثلا غلامحسین مظلومی که مهاجمی بود بااخلاق و ماندگار. حالا اما هستند هنوز نفراتی که مثل پورحیدری و همایون بهزادی و چندتای دیگر محبوب قرمز و آبی هستند. آنها متعلق به نسل قدیم هستند. نسلی که معرفت و دوستی حرف اول و آخرش بود.
حالا اما یک نگرانی بزرگ هم وجود دارد. بعد از منصور پورحیدری و پورحیدری ها، آیا مردانی در نسل جدید فوتبال هستند که توانسته باشند با رفتارشان، با ادبشان، باسخنانشان و با معرفتشان محبوبیتی بین استقلالی ها و پرسپولیسی ها کسب کنند؟ آیا می توان چند سال دیگر در مورد فوتبالیستی نوشت که خصوصیات اخلاقی منصور پورحیدری را داشته باشد؟
زمانی که با جام قهرمانی آسیا مقابل دوربین ها قرار گرفت تا در مورد قهرمانی بزرگ و ماندگار استقلال در آسیا صحبت کند، حرفی از استقلال به میان نیاورد. او اول نام پرسپولیسیها را وسط کشید و گفت که این جام برای پرسپولیس هم هست، این جام برای کل ایران است.
شاید همین جمله منصور پورحیدری او را به قلب پرسپولیسیها برد. پرسپولیسیهایی که سالها به منصور پورحیدری به عنوان یک رقیب جدی در همه دربیها نگاه کردند اما هیچگاه از او بیاحترامی و کلامی سرد ندیدن و نشنیدند. جمله ای که او بر زبان آورد ماندگار بود. جملهای که نمونهاش را در بین این همه کری و قرمز و آبی می شود شنید. اما منصورخان آبیها قهرمانیاش با استقلال که سالهاست تکرار نشده را با پرسپولیسی ها و کل مردم ایران تقسیم کرد.
منصورخان که بعد از بیماری اش لقب «پدر» استقلال را از هواداران و اهالی فوتبال و باشگاهش دریافت کرد، جزو معدود نفراتی است که هیچگاه پیراهنی دیگر بجز آبی را چه در دوران فوتبال و چه در دوران مربیگری بر تن نکرد. او فقط یکبار از استقلال رفت. رفتنی که دیگر برگشتی ندارد و او برای همیشه در خانه ابدی اش آرام می گیرد و نامش و خاطرش در استقلال عزیز خواهد ماند.
او حتی زمانی که قرار شد از بین تیم ملی و استقلال یکی را انتخاب کند، بدون آنکه درنگ کند و دست و دلش بلرزد، تیم ملی ایران با آن همه ستاره را رها کرد و به استقلال آمد. او بیش از پنجاه سال با استقلال بود و این تیم را به افتخارات زیادی رساند. آنقدر افتخار آفرید و جام آورد که کار را برای همه مربیان بعد از خودش سخت کرد و بعید است تا سالهای سال مربیای پیدا شود که افتخارات او در استقلال را تکرار کند.
منصور پورحیدری فقط محبوب استقلالی ها نبود، او بین پرسپولیسی ها هم از محبوبیت بالایی برخوردار بود. مردی که هیچگاه پا را از دایره ادب فراتر نگذاشت و به هواداران و تیم رقیب بی احترامی نکرد. پورحیدری یک «پدر» نمونه نه تنها برای استقلال که برای کل فوتبال ایران بود. مردی که همیشه آرام بود و وقار و ادبش زبانزد خاص و عام.
حالا او رفته است و استقلالی ها «پدری» تکرار ناشدنی را از دست داده اند. مثل ناصر حجازی که برای آبی ها یک اسطوره بود و مثلا غلامحسین مظلومی که مهاجمی بود بااخلاق و ماندگار. حالا اما هستند هنوز نفراتی که مثل پورحیدری و همایون بهزادی و چندتای دیگر محبوب قرمز و آبی هستند. آنها متعلق به نسل قدیم هستند. نسلی که معرفت و دوستی حرف اول و آخرش بود.
حالا اما یک نگرانی بزرگ هم وجود دارد. بعد از منصور پورحیدری و پورحیدری ها، آیا مردانی در نسل جدید فوتبال هستند که توانسته باشند با رفتارشان، با ادبشان، باسخنانشان و با معرفتشان محبوبیتی بین استقلالی ها و پرسپولیسی ها کسب کنند؟ آیا می توان چند سال دیگر در مورد فوتبالیستی نوشت که خصوصیات اخلاقی منصور پورحیدری را داشته باشد؟
گزارش خطا
آخرین اخبار