درگیری دریای خزر با انواع آلایندهها
ساحل، جابهجا پر شده از ماهیهای مردهای که گویی این روزها از میهمانان دریا استقبال میکنند. بوی تعفن لاشه این ماهیها حتی به وسعت این ساحل عریض هم رحم نکرده و خیلیها را از رفتن به دریا منصرف میکند. یکی از مسافران که به عادت هر سالش به ساحل بندر انزلی آمده است میگوید: «میگویند دریا مواد رادیواکتیو دارد شاید به خاطر همین است که ماهیها میمیرند.»
به گزارش فرهیختگان، یکی دیگر از ساکنان محلی هم میگوید: «قبلا تابستان یکی از سرگرمیهایمان شنا در دریا بود اما از خیلیها شنیدم که به دلیل شنا بیماری پوستی پیدا کردهاند و به همین دلیل ترجیح میدهم پول استخر بدهم و استخر بروم چون آب آنقدر کثیف است که به ماهیها هم رحم نمیکند.»
آلودگی دریای خزر این روزها بهقدری محسوس است که از معضلی در ذهن مسئولان به مشکلی برای عموم مردم ساحلی خزر تبدیل شده است.
آلودگیهای رادیواکتیوی
خزر که بزرگترین دریاچه جهان محسوب میشود، چیزی حدود 380هزار کیلومترمربع، یعنی کمی بیش از کشور آلمان وسعت دارد.
آلودگی این دریاچه 27 سال پیش، کمی پس از حادثه چرنوبیل مورد توجه قرار گرفت. رخدادی که بدترین حادثه اتمی غیرنظامی جهان قلمداد میشود. مواد رادیواکتیو منتشره از این رآکتور نهتنها بر ساکنان شهر چرنوبیل اثر داشت، بلکه به صورت ابر به دیگر مناطق نیز راه یافت و با بارش بر آن مناطق ازجمله دریاچه خزر اثرات غیرقابل جبرانی داشت. اما مواد رادیواکتیو موجود در خزر تنها به خاطر حادثه چرنوبیل نیست. براساس گزارش بانک جهانی عمدهترین دلیل آلودگی اتمی دریاچه، نیروگاه هستهای قزاقستان است که در نزدیکی خزر قرار دارد و روی این دریاچه تاثیرگذار است.
فرشید فلاح، کارشناس محیطزیست دریایی اداره کل محیطزیست استان گیلان درباره آلودگی هستهای دریاچه خزر به فرهیختگان میگوید: آلودگی هستهای خزر هنوز در حد یک شایعه است و تا به حال چیزی در مورد آلودگی اتمی آن به اثبات نرسیده است.
اما زینب موقر از فعالان محیطزیست رودسر در این باره تاکید میکند: شنیدهها حاکی از آن است که روسیه ضایعات اتمی خود را در دریا و در جایی دور از ساحل کشور خود دفن میکند. با استفاده از روشهای دفنی که وجود دارد این کار معمولا مشکلساز نمیشود اما احتمال نشت این ضایعات از مخازن بتنی و شیشهای آن به دلیل حجم بالای مواد وجود دارد.
به هرحال ضایعات هستهای و مواد رادیواکتیو تنها منابع آلودهکننده خزر نیستند. این دریاچه 26 تا 28 متر پایینتر از سطح دریاهای آزاد است بنابراین آب از این دریاچه خارج نمیشود و این خود باعث هرچه بیشتر آلوده شدن خزر است.
آلایندههای نفتی
همچنین آلایندههای نفتی در راس منابع آلودهکننده دریاچه قرار دارند. بانک جهانی در سال 2000 روسیه را بهعنوان تولیدکننده 80 درصد آلودگی آبی دریاچه خزر معرفی کرد. حفاریهای نفتی در بستر دریای خزر آلودگی آب را دوچندان کرده، عمق آب در مناطق شمالی دریاچه کم است و حتی گاهی به پنج متر میرسد، اما هرچه به سمت جنوب پیش میرویم عمق آن افزایش مییابد و در برخی مناطق جنوبی به بیش از هزار متر میرسد.
همچنین جهت جریانهای دریایی، از شمال غربی به جنوب شرقی است. این عوامل باعث شده که آلودگیها و بهخصوص آلودگیهای نفتی به ایران نزدیکتر شود و سواحل کشورمان را آلودهتر از سواحل کشورهای همسایه کند. آلودگیهای نفتی به تخریب سواحل گیلان بهخصوص سواحل بندرانزلی انجامیده است. در واقع ایران چوب برداشت نفت همسایگان خود را میخورد.
رودخانههای آلوده
علاوهبر عوامل ذکر شده، رودخانههای منتهی به دریاچه خزر دارای درصد بالایی از آلودگی هستند. از ولگا در روسیه که 81 درصد آب دریاچه را تامین میکند تا دیگر رودخانههای منتهی به این دریاچه منابع مهم آلودگی محسوب میشوند.
فلاح، کارشناس محیطزیست در این باره میگوید: وجود درصد بالای مواد نفتی در آب دریاچه باعث رشد روزافزون جلبکهاست که این خود باعث کم شدن اکسیژن موجود در آب و در نتیجه از بین رفتن آبزیان است.
ترس از آبتنی در سواحل خزر
اما همه اینها خود عاملی شده برای ایجاد دلهره برای علاقهمندان به شنا در دریا. وجود مواد رادیواکتیو و همچنین آلودگیهای میکروبی دریاچه مردم را از خوردن ماهیهای صید شده از دریا و همچنین آبتنی در آن برحذر داشته است. ناراحتی پوستی ماهیگیران و خارش پوستی مداوم آنها شاهدی بر این مدعاست. به گفته زینب موقر برخی صیادان اذعان داشتهاند که در میان صید خود ماهیانی عجیب مشاهده کردهاند. ماهیانی با دو سر، سه باله و ظاهری نامتعارف که احتمالا به خاطر جهش ژنتیکی ماهیان است که در اثر آلودگی دریاچه ایجاد شده است.
از سال 1391 روند آلودگی دریاچه خزر بحرانی گزارش شده است. آلودگی میکروبی در ساحل ایرانی دریاچه بیش از هر نوع آلودگی دیگر است. به گفته فرشید فلاح بیشتر آلودگی ایران از فاضلابهای بهداشتی، فاضلاب خانهها و حتی روانآبهای سطحی است که از طریق رودخانههایی مانند گوهررود و زرجوب (در رشت) به تالاب انزلی و از آنجا به دریاچه خزر میریزد. سهم ایران در آلودگی خانگی خزر نسبت به همسایگان خود بیشتر است. سالانه حدود 400 میلیون مترمکعب فاضلاب در شمال کشور تولید و تنها 40 درصد آن تصفیه میشود و بقیه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به دریا میریزد. فلاح میگوید: 30 درصد فاضلاب شهر رشت توسط تصفیهخانهای که در فخب احداث شده است تصفیه میشود. شهرهایی مانند بندرانزلی و لاهیجان نیز تصفیهخانههای مجزا دارند اما به دلیل تعدد شهرهای ساحلی در استان گیلان که از آستارا تا رودسر را دربرمیگیرد، باز هم مقدار فاضلابی که به دریا میریزد زیاد است. فاضلابهای صنعتی و کشاورزی نیز دو دسته از عمدهترین آلایندههایی هستند که ساحل خزر در ایران را آلوده کردهاند. ورود خاک و سموم، دریای خزر را در محل ورود رودها تا کیلومترها آلوده کرده است. فلاح تاکید کرد: اما با این حال سهم ایران در آلودگی خزر به مراتب کمتر از کشورهای همسایه است.
کنوانسیون خزر و فعالیت سازمانهای مردمنهاد
در سال 1382 کنوانسیون محیطزیست خزر با هدف همکاری پنج کشور ساحلی دریاچه (ایران، روسیه، آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان) بهمنظور حفاظت از محیطزیست خزر و جلوگیری از آلودگی آن به امضا رسید که پارسال دهمین سالگرد آن برگزار شد. فلاح در این باره میگوید: با اینکه کارهای این کنوانسیون طبق روال پیش نرفت و به تعویق افتاد اما برنامههای زیستمحیطی درحال اجراست، برنامههایی مانند پاکسازی سواحل، پایش دریا، پایش شناگاهها و پایش رودها.
یکی از مواردی که در این کنوانسیون بینالمللی به آن تاکید شده همکاری تشکلهای مردمی است. موقر، فعال یکی از همین سازمانهای مردمنهاد نیز درباره نقش تشکلهای غیردولتی در کمک به جلوگیری از آلوده شدن دریاچه خزر میگوید: هنوز هم بین مردم از کسانی که محیطزیست خواندهاند و فعالیت زیستمحیطی میکنند بهعنوان آشغال جمعکن یاد میکنند. اولین قدم در کار این تشکلها فرهنگسازی است.
او ادامه میدهد: در پاکسازی سواحل سعی کردیم در مورد زبالهها اولویتبندی انجام دهیم، یعنی به فعالین تاکید کردهایم که کدام زبالهها خطرناکترند مثل شیشه و تهسیگار که ممکن است حتی میلیونها سال در طبیعت باقی بمانند. موقر تاکید میکند که مسافران سهم بسزایی در آلودگی سواحل و دریا دارند که ما با توزیع کیسههای زباله و بروشورهایی با محتوای آموزشی و آگاهسازی سعی در کاهش این میزان آلودگی را داریم. همچنین برنامههای زیستمحیطی برای کودکان و سایتها و شبکههای اجتماعی برای فرهنگسازی در این زمینه ایجاد شده است.