اشتباه تاریخی امین حیایی در فیلم‌هایی که بایکوت شدند

هیچ تبلیغ یا ضدتبلیغی نمی‌تواند تاثیرگذارتر از دیدن فیلم توسط مردم یا بایکوت ازسوی آنها باشد. این مردم هستند که به دیگران توصیه می‌کنند فیلمی را تماشا کنند یا نه.
کد خبر: ۱۲۹۵۸۲
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۰
طالبی‌نژاد می‌گوید: هیچ تبلیغ یا ضدتبلیغی نمی‌تواند تاثیرگذارتر از دیدن فیلم توسط مردم یا بایکوت ازسوی آنها باشد. این مردم هستند که به دیگران توصیه می‌کنند فیلمی را تماشا کنند یا نه.

به گزارش صدای ایران، این روزها بارها شاهد هستیم که می‌گویند فلان فیلم یا فلان بازیگر بایکوت شده است. این اصطلاح بایکوت که رگ و ریشه سیاسی دارد؛ در بسیاری از موارد فقط و فقط یک ابزار تبلیغی‌ست که توسط عوامل تصمیم‌گیرنده فیلم موردنظر و برخی رسانه‌های وابسته شایع می‌شود تا به جریان فروش یک اثر کمک کند.

احمد طالبی‌نژاد درباره اینکه بایکوت چیست و چگونه در سینما اعمال می‌شود؛ به خبرنگار ایلنا می‌گوید: بایکوت دو حالت بیشتر ندارد: یکی از طرف بدنه سینما شکل می‌گیرد و یکی از طرف مردم. بدنه سینما برایش فرقی نمی‌کند که فیلم درباره چیست یا چه ایدئولوژی‌ای را دنبال می‌کند. آنها فقط به این فکر می‌کنند که فیلم بفروشد. اگر فیلم بفروش باشد؛ برایش هزینه می‌کنند اگر بفروش نباشد؛ قطعا خیلی هم برایش هزینه نمی‌شود.

این منتقد سینما در ادامه می‌گوید: اگر مردم فیلمی را بایکوت کنند احتمالا به دلیل آن است که اولا؛ سوابق منفی‌ از کارگردان یا هریک از عوامل اصلی در ذهن‌شان ایجاد شده و دوم اینکه پس از دیدن فیلم آگاهانه تصمیم به حذف آن از خاطره بصری سینمای کشور می‌گیرند به این ترتیب مردم یک فیلم را بایکوت می‌کنند.

نویسنده کتاب «از شما چه پنهان» می‌افزاید: هیچ تبلیغ یا ضدتبلیغی نمی‌تواند تاثیرگذارتر از دیدن فیلم توسط مردم باشد. این مردم هستند که به دیگران توصیه می‌کنند فیلم را ببینند یا نه. اگر آنها تصمیم بر ندیدن فیلم داشته باشند؛ اصطلاحا می‌گویند؛ فیلم بایکوت شده است. یعنی مردم به این نتیجه رسیده‌اند که فیلم را به دیگری پیشنهاد ندهند. البته در حال حاضر که سیستم‌های اطلاع‌رسانی شبکه‌های مختلف مجازی، بار اصلی جریان تبلیغی فیلم را یدک می‌کشند؛ این فرصت برای مردم بیشتر فراهم شده و دیگر حمایت‌ها یا انتقادهای یکسویه برخی رسانه‌ها و عوامل فرهنگی حاکم نمی‌تواند خاموش کننده پیام مردم باشد.

صاحب امتیاز و مدیر مسئول ماهنامه هفت در ادامه می‌گوید: اگر بعضی از فیلم‌ها به عنوان فیلم فاخر و با بودجه‌های میلیاردی هم تولید شده‌ باشند؛ وقتی مردم تصمیم بگیرند در برابر آن گارد بگیرند و از آن دفاع نکنند؛ به تماشای آن نمی‌روند. در این بخش دیگر مقصر مردم نیستند یا حتی پخش‌کننده‌های فیلم کوتاهی نکرده‌اند؛ بلکه مخاطبان فیلم تصمیم می‌گیرند که آیا می‌ارزد که هزینه کنند برای تماشای چنین فیلمی یا خیر.

طالبی‌نژاد دربیان برخی مصادیق چنین برخوردهایی با آثار سینمایی ازسوی مردم به فیلمی از بهروز افخمی اشاره کرده و می‌گوید: آقای افخمی فیلمی ساخت که نفروخت. واقعیت این است که این فیلم واقعا قابل تحمل نبود. بسیاری از فیلم‌ها به اسم فیلم فاخر و با بودجه‌های کلان در دولت‌های مختلف تولید شده‌اند اما قادر نیستند حتی هزینه‌های خود را برگردانند. واقعیت این است که اقتصاد سینما بسیار کلان و ازطرفی خطرناک است. یعنی وقتی نتوانید جوابگوی سلیقه مردم باشید یا موضوعی را انتخاب کردید که باب میل مردم نبود، طبعا با قهر ناخواسته مردم روبرو خواهید شد و دیگر کارتان تمام است. در اینگونه مواقع؛ هرقدر ادارات و ارگان‌های حامی شما بلیت‌های فیلم‌تان را بخرند و رایگان دراختیار مردم بگذارند، بازهم با بازخورد مثبتی روبرو نمی‌شوید. شما باید باور داشته باشید که مردم نظاره‌گر بیشتر مسائل هستند و به مسائل پشت پرده هم به اندازه کافی اشراف دارند. در نتیجه اگر تصمیم بر قهر یا بایکوتی درباره فیلمی داشته باشند؛ این تصمیم به موضوع فیلم یا مواضع سازندگان آن مربوط می‌شود.

این منتقد و نویسنده سینمایی درباره بایکوت برخی هنرمندان در سینما ازجمله اتفاقی که برای امین حیایی یا محمدرضا شریفی‌نیا بعد از فیلم قلاده‌های طلا افتاده؛ چنین می‌گوید: مردم از آقای شریفی‌نیا توقع خاصی ندارند چون ایشان در گزاره‌‌های مختلف زمانی هیچگاه همراه مردم نبوده است. اما در رابطه با امین حیایی؛ گرچه خودم آن فیلم را ندیدم اما به من گفتند که بازی در این فیلم یک اشتباه تاریخی بزرگ برای امین حیایی بوده است. در سینما هم هرکس اشتباه کند؛ مسلم بدانید تاوانش را پس می‌دهد. حتی خبر دارم همین بازیگر در تئاتری که نقش اول آن را داشت با بی‌مهری مردم مواجه شد.

طالبی‌نژاد ادامه می‌دهد: در سال‌های گذشته جهانگیر الماسی و احمد نجفی هم کارهای خوبی داشته‌اند و بازیگران بدی نبوده‌اند اما به خاطر نوع کارهایی که مردم از آنها دیده‌اند؛ آنها نیز بایکوت شدند و امروز روزگار هنری چندان خوشی ندارند. منظور من این است که مردم تشخیص می‌دهند از چه کسی حمایت کنند یا خیر. نمی‌دانم از کجا اما می‌دانم خیلی راحت تشخیص می‌دهند که باید فیلمی را ببینند یا خیر. دیگر دورانی نیست که بشود با زور و زر یا فضاسازی‌ مردم را به سینما کشاند. کمااینکه برای یکی از فیلم‌های اخیر که میلیاردها هم خرج آن شده و بسیار تلاش شد که فروش آن به پنجاه میلیارد برسد اما باز این اتفاق رخ نداد.

وی درباره تحلیل کلیت عمل بایکوت فیلم‌ها چنین می‌گوید: بایکوت بیشتر یک نوع روش در عرصه سیاسی است که سابقه دیرینه‌ای هم دارد. این پدیده از قدیم‌الایام در سیاست کاربرد داشته اما در عرصه سینما وقتی یک اثر درخدمت یک اندیشه یا نهاد یا سلیقه خاص قرار می‌گیرد؛ جامعه دربرابر آن واکنش نشان می‌دهد. در این مواقع یک اثر خالی از اصالت تفکر و اندیشه است. من قلاده‌های طلا را ندیدم اما اگر واقعا اندیشه سازنده آن‌(ابوالقاسم طالبی) باشد؛ به نظرم اشکالی ندارد. در تاریخ سینما هرگز هیچ گروه سیاسی به مردم نگفت که نروید فلان فیلم را ببینید چون در این حوزه مردم خودشان تصمیم می‌گیرند.

نویسنده کتاب گفتگو با ناصر تقوایی می‌افزاید: اگر اندیشه‌ای حتی فاشیستی اما اصیل باشد بازهم در جای خود قابل احترام است. کمااینکه در تاریخ سینما؛ ما فیلمی به نام "پیروزی اراده" را داریم که در تایید فاشیسم هیتلری است اما هنوز به عنوان یک شاهکار سینمای مستند در دانشگاه‌ها از آن نام برده می‌شود. هر چند امکان دارد 90 درصد از مردم جهان با اندیشه‌ای که در این فیلم است؛ مشکل داشته باشند، اما به عنوان یک اثر هنری در طول تاریخ سینما برخورد بدی با آن نشده است. بنابراین اگر اندیشه‌ای اصالت داشته باشد؛ دفاع از آن در اثر هنری چیز بدی نیست اما وقتی اندیشه‌ای از جایی سفارش گرفته می‌شود؛ با مخالفت آشکار مخاطب خود مواجه می‌شود.

او اشاره‌ای هم به آثار مسعود ده‌نمکی کرده و ادامه می‌دهد مردم اگر فیلمی را دوست داشته باشند؛ آن را می‌بینند. اتفاقی که درباره فیلم‌های ده‌نمکی افتاد از همین قاعده کلی تبعیت می‌کند. بسیاری از بچه‌مذهبی‌ها یا بچه‌مسلمان‌ها یا بخش زیادی از بدنه جامعه آثار این فیلمساز را دیده‌اند و آنها را دوست هم داشته‌اند. می‌شود گفت آقای ده‌نمکی قلق کار را بلد است؛ با سلیقه مردم آشناست و در فیلم‌هایش شعار نمی‌دهد. فیلم‌ها او از اندیشه خودش سرچشمه می‌گیرد.

طالبی‌نژاد درباره بایکوت در سینمای بین‌المللی نیز می‌گوید: در دنیا هرگز نقد یک فیلم باعث فروش یا عدم فروش آن نشده. بعضی روزنامه‌ها مانند نیویورک تایمز، یک ریویو نویس دارند که به معنای منتقد نیستند. آنها فقط فیلم را می‌بینند و نظرهای کوتاهی درباره آن ارایه می‌دهند که تاثیر خاصی در فروش یا عدم فروش فیلم ندارد. باید باور کرد اگر نقد تاثیر خاصی درباره سینما داشت؛ این همه نقدهای خوبی که درباره فیلم‌های خوب تاریخ سینما نوشته شده؛ باید باعث فروش آنها می‌شد اما این فیلم‌ها اغلب جزو کم‌فروش‌ترین‌ها بوده‌اند. در سینمای ایران نیز این همه نقد خوب در رابطه با فیلم‌های خوب نوشته می‌شود ولی فیلم‌ خوب لزوما پرفروش نمی‌شود.

وی می‌افزاید: در همه جای دنیا بین سلیقه منتقدان و مردم تفاوت‌های زیادی وجود دارد. منتقدان خوب کسانی هستند که بتوانند سلیقه مردم را ارتقا دهند. بعد از انقلاب هم در زمینه نقد پیشرفت خوبی داشته‌ایم که باعث شد سلیقه مردم تغییر کند و بینش سینمایی آنها بیشتر شود که به نوبه خود کمک شایانی به اقتصاد سینما کرد اما نقد لزوما تاثیر مستقیم بر فروش اثر ندارد.

طالبی‌نژاد گفتگوی خود را اینگونه به پایان می‌برد که: بیشتر فیلم‌ها به خاطر نوع نگاه مذهبی‌شان بایکوت می‌شوند. مثلا مصائب مسیح در بسیاری از کشورها نمایش داده نشد. شاید اگر بنا باشد فیلمی در رابطه با ایدئولوژی شیعه هم ساخته شود، مسلما در کشورهای سنی‌نشین روند اکران خوبی را طی نخواهد کرد. بایکوت در سینمای جهان سبک و سیاق خود را دارد و بیشترین تاثیر را مردم در این حوزه دارند. درست مانند امروز که مردم ترجیح می‌دهند تلویزیون نگاه نکنند. اینهم یکجور بایکوت است.

پربیننده ترین ها