دانش آشتیانی: برای حل معیشت معلمان به دولت التماس می کنم
هدی هاشمی
محکم حرف میزند و در سخنانش چنان اعتماد و اطمینانی است که آمادگی او را
در مقابل 290 نماینده مجلس بیان میکند. فخرالدین دانش آشتیانی حالا
میخواهد سکاندار وزارتخانهای شود که با انبوهی از مشکلات و مطالبات دست و
پنجه نرم میکند. او به خوبی میداند حال و روز این روزهای دانشآموزان با
این حجم از کتابهای درسی روبه راه نیست. برای همین میخواهد تغییر و
تحولی در آموزش و پرورش به وجود آورد تا بلکه از بار آموزش کم کرده و
بیشتر به پرورش توجه کند.
او میگوید: «نظام آموزش و پرورش ما نیاز به تغییر بنیادی دارد و باید پرورش دانشآموزان را اولویت کارمان قرار دهیم.» این همان نکتهای است که شاید در این سالها کمتر به آن توجه شده است و حالا این تغییر نگاه در برنامههای وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش بیشتر به چشم میخورد. دانش آشتیانی در این گفتوگو البته نیم نگاهی هم به مشکلات معیشتی معلمان میکند و از تکریم و منزلت آنها میگوید. معلمانی که از فراموشی منزلت اجتماعیشان به عنوان یکی از خلأهای حرفهشان یاد میکنند.با این حال او معتقد است وضعیتش در مجلس دهم بهتر است و با برنامهای که به نمایندگان ارائه کرده میتواند نظرمجلسیها را برای تصدی کرسی وزارت آموزش و پرورش جلب کند.
وزارت آموزش و پرورش با دنیایی از مشکلات روبهرو است. از نگاه شما مهمترین چالشی که وزارت آموزش و پرورش با آن روبهروست و باید در رأس برنامه ریزیها قرار بگیرد چیست؟
به نظرم بزرگترین چالشی که در آموزش و پرورش وجود دارد بحثهای نرمافزاری است. باید بدانیم که در دنیای امروز دیدگاههای مربوط به آموزش و پرورش تغییر کرده است و ما هم باید نگاهی نو به آموزش و پرورش داشته باشیم.البته نمیگویم در وضعیت فعلی آموزش و پرورش سندهای به روز درباره تغییر نگاه به مدرسه و دانشآموز وجود ندارد. این موارد همه است اما آن چیزی که باید در اجرا تحقق پیدا کند متأسفانه دیده نمیشود.
ما نیازمند بینش و نگرش نو در همه ابعاد آموزش و پرورش هستیم. این بینش در نگاه مدیران بخش آموزش و پرورش و جامعه باید شکل بگیرد.همه باید بدانند که کلیدیترین بخشی که میتواند در توسعه و پیشرفت کشور نقش داشته باشد آموزش و پرورش است و علتش هم واضح است چون با نیروی انسانی سروکار دارد.
منظورتان دقیقاً از این نگاه جدید چه مباحثی است؟
نگاه جدید در کارکرد مدرسه است. همه میدانیم که رفتن دانشآموز به مدرسه
برای یادگیری علم است.بنابراین در ستاد همه تلاش میکنند تا برنامهریزی
هایشان بر مبنای آموزش دانشآموزان باشد. در صورتی که مدرسه علاوه بر
آموزش باید مهارتهای زندگی راهم به دانشآموز ارائه دهد.
اگر بتوانیم این
نگاه را در مدرسه اجرایی کنیم مسلماً برنامهریزی ما هم تغییر پیدا
میکند.ببینید اگر ما از معلم ریاضی توقع داشته باشیم مهمتر از آنکه بخواهی
جدول ضرب را به دانشآموز یاد دهی باید درست فکر کردن را به او آموزش دهی
همین موضوع یعنی تغییر نگاه.
در تمام دنیا بخصوص در کشورهایی که آموزش و پرورش پیشرفتهای دارند توجه ویژهای به مهارتهای زندگی دانشآموز دارند. نمیگویم آموزش و پرورش ما در این قسمت اصلاً وارد نشده است، کارهایی انجام گرفته اما هنوز اقداماتی برای فعالیت بیشتر وجود دارد و فکر میکنم چالش اصلی ما هم همین موضوع است.
اتفاقاً امسال هم چند کتاب درسی وارد مدارس کشور شده، اما آن موضوع که شما میگویید فراتر از این کتابها است. شما فکر میکنید بتوانید این تغییر نگاه را در بین مدیران آموزش و پرورش و یا مسئولان کشوری ایجاد کنید، چندین دهه است که سیستم آموزش و پرورش ما آموزش محور شناخته شده است و کمتر روی مباحث پرورشی کار کردهایم؟
بحث من هم دقیقاً همین است. معتقدم که کلاس مهارتهای زندگی تأثیرش در زندگی دانشآموزان بیشتراست. در این باره هم باید معلمان کمک دهند. کلاسها را در اختیار معلم بگذاریم تا آنها طرح درس در این زمینه داشته باشند. به نظرم تمام معلمها این وظیفه را دارند تا مهارتهای زندگی را به دانشآموزانشان آموزش دهند.
اتفاقی که هم اکنون در مدارس کشور نمیافتد. دانشآموز به مدرسه میرود تا یک سری کتابهای پر حجم را یاد بگیرد. مهارت «نه»گفتن را بلد نیست و از آن طرف هم شاهد رشد آسیبهای اجتماعی در مدرسه هستیم. افزایش اعتیاد دانشآموزی نشان میدهد که آموزش و پرورش ما در بخش پرورش بسیار کاستی داشته است. شما فکر میکنید بتوانید در این فرصت اندک روی این موضوع به طور جدی فعالیت کنید؟
واقعیت این است که موفقیت در این موضوع یک نگاه جمعی میخواهد. اگر وزیر آموزش و پرورش شوم شاید بتوانم با یک دستوری بخواهم از حجم برخی کتابها کم کنند اما آیا میتوانم ذهن آدمها را به این سمت هدایت کنم. متأسفانه با ذهنهای آموزش محور در این وزارتخانه روبهرو هستم که زمان میبرد آن را تغییر دهم.
گمان میکنید در این یک سال بتوانید چنین تغییری ایجاد کنید؟
اصلاً. برخی برنامهها، برنامههای کلان آموزش و پرورش است. مثل همین
تغییر نگاه در آموزش و پرورش ممکن است 10 سال طول بکشد. این مسأله زمانبر
است. با این همه خودم سالها معلم بودهام و مدرسه را خوب میشناسم. همچنین
دغدغههای این حوزه را میشناسم و میدانم که اجرایی شدن این موضوع هم
بسیار سخت است. با این حال اگر ضرورت این تغییر نگاه ایجاد شود اجرایی شدنش
سخت نیست. با این حال باید این جرأت را به معلم داد تا خودش درکلاس درس
نوآوری داشته باشد.
آن وقت آن معلم باید جوابگوی سیستم گزینش منطقه باشد که سرکلاس چه میگوید. یکی از مشکلات مدارس همین است که معلم آزادی عمل در کلاس درس ندارد؟
بله این مسائل هم باید حل شود. اعتقاد من این است که باید به یک نتیجه در این موضوعات برسیم. باید کل جامعه و حتی خود دولت را به این نتیجه برسانیم که باید این نگاه در آموزش و پرورش حاکم شود وقتی دولت متوجه ضرورت موضوع شود امکان دارد قوانین دست و پاگیر را بردارد و اجازه دهد که ما کار پرورشی خود را انجام دهیم.
شما در برنامه هایتان اشاره کردید که حجم کتابهای درسی باید کاهش پیدا کند این موضوع واقعاً دغدغه خانوادهها و دانشآموزان هم است. دانشآموزان با کتابهای سنگینی مواجه شدهاند که اصلاً نمیدانند باید چه بکنند. آیا واقعاً این یک برنامه عملی است یا نه؟
خودم هم واقعاً از این موضوع رنج میبرم. ببینید در کتابهای درسی یک موضوع مهم است و آن اینکه مثلاً در درس ریاضی اگر بخواهیم قضیه فیثاغورث را به بچهها یاد دهیم باید هزار موضوع دیگر را قبل از آن به دانشآموز بگوییم و در نتیجه حجم کتاب هم افزایش پیدا میکند..
اگر بخواهیم کتاب را حذف کنیم خیلیها اعتراض میکنند که چرا نباید دانشآموز مثلاً قضیه فیثاغورث را بداند. با این حال باید ما بستری فراهم کنیم تا دانشآموز خودش یاد بگیرد. در حال حاضر ما دانشآموز را به گونهای تربیت میکنیم که خودش به دنبال مطلب نمیرود. اگر فرایند یادگیری را آموزش دهیم دانشآموز در سنین بالا خودش دنبال کتابهای دیگر علمی میرود تا یاد بگیرد. دقت کنید دانشآموزی علاقهمند به رشته هنر است شما از پایه اول متوسطه تا پایان تحصیل دروسی را برای این دانشآموز اجباری میکنید که اصلاً به دردش هم نمیخورد. معتقدم باید حجم کتابها کاهش پیدا کند و یا برخی کتابها هم آموزشش در مدارس اختیاری شود تا دانشآموز متناسب با استعداد و تواناییاش مسیر درست را انتخاب کند.
از بحث آموزش و پرورش که بگذریم به موضوع معلمان میرسیم. یک میلیون فرهنگی در این وزارتخانه مشغول به فعالیت هستند. خیلی از آنها میگویند که منزلت اجتماعیمان از بین رفته، خیلیها میگویند چند شغلهایم و دیگر پایگاه اجتماعی نداریم. شما برای بازگشت عزت نفس معلمان و البته معیشت آنها چه برنامهای دارید؟
موافق افزایش حقوق معلمان هستم. اما اعتقادم بر این است قشر فرهیخته
معلمان بیشتر از موضوع معیشت و حقوقشان نیازمند تکریم هستند.در حال حاضر
این سؤال مطرح است که ما برای معلم چه اندازه ارزش قائل هستیم؟ او چه
اندازه در کار تخصصی خودش اختیار و آزادی عمل دارد؟ چه اندازه در
تصمیمسازیها دخالتش میدهیم؟ از نظر مدیریتی اعتقاد دارم اگر کسی برای
سازمانی کار میکند زمانی دلسوزی برای محل کارش پیدا خواهد کرد که در
تصمیمسازیهای آنجا دخالت داده شود. اگر دخالتی در تصمیم سازیها نداشته
باشد بیانگیزه و دلسرد میشود. هم اکنون دقت کنید معلم برای اینکه مسائل
را پیگیری کند چه فرایند بروکراسی را باید در اداره آموزش و پرورش طی کند؟
باید بتوانیم فرایندهای اداری معلمان را به حداقل برسانیم اجازه دهیم شأن و
آبرویش حفظ شود. این چنین میتوانیم منزلت اجتماعیاش را برگردانیم.البته
این بدان معنا نیست که ما مسأله معیشتی معلم را در نظر نگیریم و بگوییم چون
دولت پول ندارد ما باید روی تکریم معلمان تکیه کنیم، اصلاً حرف من این
موضوعات نیست.منظورم این است که معلم را نباید خوار کرد. نباید از چشم
انداخت.
تکریم یک بحث است و موضوع معیشت بحث دیگر. در حال حاضر آنها خواهان اجرایی
کردن فاز دوم رتبهبندی هستند و این نشان میدهد مشکل مالی دارند.
بله حتماً باید این موضوعات را دنبال کنیم.شخصا بحث رتبهبندی را به گونه ای دنبال میکنم تا فرهنگیان و معلمان انگیزه بیشتری برای فعالیت داشته باشند.
گفته میشود بخشی از مشکلات آموزش و پرورش بخاطر بیپولی این دستگاه است؟
اگر جایگاه آموزش و پرورش را برای مردم و نهادهای مختلف جا بیندازیم، این
مشکل هم حل میشود، به شدت مخالفم که التماس کنم و پول بگیرم، اگرچه
مجبورم و این کار را خواهم کرد ولی دنبال اینم که التماس کنند تا به آموزش و
پرورش بودجه بدهند. البته باید شایسته سالاری را در بین همکارفرهنگی
افزایش داد.
تشکیل «سازمان نظام معلمی» برای ارتقای منزلت حرفهای فرهنگیان، اصلاح نظام پرداخت بر اساس شایستگیها و صلاحیتهای حرفهای معلمان و مدیران، به اجرا در آمدن طرح رتبهبندی معلمان، طراحی و اجرای نظام معیشتی و رفاهی ویژه فرهنگیان، طراحی نظام واگذاری اختیارات اداری و اجرایی با هدف تمرکز زدایی را از مهمترین فرازهای برنامه جهت اصلاح نظام مدیریت آموزش و پرورش است که در بخش بودجه هم تأثیر گذار است.
با این حال دغدغه اصلی بنده شأن و شئونات مقام «معلم» است نه به عنوان یک شغل، بلکه به عنوان یک الگو برای همه فرزندان این کشور. باید این فکر را داشته باشیم که مسأله آموزش و پرورش مسأله ملی و اولویت اول کشور است. از سوی دیگر ستاد آموزش و پرورش را باید به یک اتاق فکر تبدیل کرد که هم فکر تولید کند و هم سیاستگذاری کند.اگر معلم دغدغه معیشت داشته باشد نمیتواند در کلاس درس آن نوآوریها را برای طرح درس دنبال کند. معتقدیم معلم ما باید در ابتدا یک پژوهشگر باشد. تقاضا دارم به عنوان یک پژوهشگر برنامه را مطالعه کنید. راه بسیار طولانی را در پیش داریم که بینشها و نگرشها را تغییر دهیم و این کار سادهای نیست. با این دیدگاه آمدم که با کمک شما فرهنگیان و تشکلها یک دگرگونی و دگردیسی در آموزش و پرورش به وجود آوریم. خوشبختانه در سند تحول این بینش وجود دارد اما مشکل این است که باید زیر ساختها را فراهم کنیم تا اهداف سند را پیاده کنیم. برنامه من برنامه دراز مدتی است و امیدوارم بتوانیم سازمان نظام معلمی را ایجاد کنیم.
موضوع صندوق ذخیره فرهنگیان هم این روزها خیلی سر و صدا ایجاد کرده است معلمان از وزیر آموزش و پرورش میخواهند در این باره شفافسازی کند.
نمی توانم بگویم این تخلفات از سال 92 بوده است و اعتفاد دارم کوچکترین خلافی هم اگر اتفاق افتاده باشد در هر دورهای افراد باید پاسخگو باشند. موضوع صندوق یکی از برنامه های کوتاه مدت بنده است و به طور جدی آن را در دستور کار قرار میدهم. کاری هم ندارم در گذشته یا حال بوده است .هر تخلفی صورت گرفته با همکاری قوه قضاییه باید بررسی شود. آن چیزی را که در توان دارم که البته توانم هم کم نیست به طور جدی مسأله را دنبال میکنم که حقی از معلمی ضایع نشود.
معلمان بر این باورند که وزرای آموزش و پرورش به غیر از آقای نجفی آنچنان
قدرت چانه زنی در هیأت دولت را ندارند و همین موضوع موجب شده تا دولت کمتر
به موضوع آموزش و پرورش رسیدگی کند. شما فکر میکنید این قدرت چانه زنی و
نفوذ را دارید؟
خوب بود این سؤال را از دکتر نجفی میپرسیدید. در چانه زنی برای همکارانم بسیار سمج هستم .اصلاً کوتاه نمیآیم.
با این همه فکر میکنید رأی بیاورید؟
من ناامید نیستم.بسیار خوشبین هستم.