راز سجده آخر زیارت عاشورا

زیارت عاشورا از زیاراتی است که طبق اسناد موجود، حدیث قدسی یا کلام الله به حساب می ‌آید که بررسی سندی آن جای خودش را دارد. چه کسی اولین بار زیارت عاشورا را برای مردم خواند؟/ راز سجده آخر زیارت عاشورامرحوم شیخ عباس قمی
کد خبر: ۱۲۷۲۰۶
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۸
 حجت الاسلام سلیمانی از پژوهشگران حوزه دین بیش از 148 کتاب و 34 مقاله در موضوعات مختلف تراجم، فلسفه، عرفان، تاریخ و حدیث در کارنامه علمی خود دارد و برخی از آثار عاشورایی وی عبارتند از: شرح زيارت ناحيه مقدسه؛ المنصور در شرح زیارت عاشور در هفت مجلد، هدف قیام امام حسین؛ شرح دعاى بعد از زیارت عاشورا، مشهور به علقمه؛ گذرى بر دعاى علقمه؛ تحقیقى جامع پیرامون سه طفل شهید سیدالشهدا در کربلاء و....

در گفتگو با حجت الاسلام میرزا علی سلیمانی بروجردی به واکاوی و بررسی ابعاد مختلف این زیارت شریفه پرداخته ایم که در ادامه می آید.

به عنوان اولین سؤال لطفاً اشاره ای به سند زیارت عاشورا کنید.

زیارت عاشورا از زیاراتی است که طبق اسناد موجود، حدیث قدسی یا کلام الله به حساب می ‌آید که بررسی سندی آن جای خودش را دارد.

چه کسی اولین بار زیارت عاشورا را برای مردم خواند؟/ راز سجده آخر زیارت عاشورامرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح نقل می‌کند امام صادق فرمود: از پدرم از پدرش تا امیرالمؤمنین از پیامبر (ص) و پیامبر از جبرئیل و جبرئیل از خداوند متعال نقل می ‌کند که خداوند فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله تا آخر زیارت.

* چه شروحی بر این زیارت نوشته شده است؟

شروح بسیاری بر زیارت عاشورا نوشته شده است. آقای ناصرالدین انصاری حدود یازده سال قبل مقاله ای در یکی از مجلات منتشر کرد که حدود چهل شرح را از قدما در آن مقاله نقل کرده بود و به نظرم رسید که باید شروح، بیش از این باشد؛ پس از بررسی، حدود چهل شرح دیگر نیز یافتم که برای وی فرستادم تا به مقالۀ خود اضافه کند.

مهم ترین اولویت و نکته ای که در شروح زیارت عاشورا وجود دارد را بیان کنید.

در بین همه این شروح یک مسئله برای بنده جای تعجب بود؛ برخی از شروح، فرازهایی را شرح کرده اند که در بین عبارات مشهور زیارت عاشورای مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی وجود ندارد. یک نکته را اینجا عرض کنم و آن این که مفاتیح الجنان اصلاً تألیف مرحوم شیخ عباس قمی نیست و ایشان به دستور استادشان مرحوم میرزا حسین نوری دو کتاب از کتب گذشتگان را تنقیح و تلخیص کردند یکی بحار مرحوم مجلسی دوم بود که به نام سفینة البحار مشهور است و دیگری مفتاح الجنان بودکه تألیف ملا اسد الله صدوق بروجردی است که این کتاب اغلاط بسیاری دارد؛ مرحوم صدوق بروجردی روضه خوان و خطیب توانایی بود.

بروجرد دو نفر به اسم ملا اسدالله دارد که یکی ملا اسدالله مجتهد بروجردی که از اعاظم علمای عصر خود و استاد شیخ اعظم انصاری بوده است شیخ اعظم چند سال نجف را ترک می‌کند و به بروجرد می ‌آید تا از محضر ملا اسدالله مجتهد استفاده کند؛ دیگری ملا اسدالله صدوق بروجردی است که منبری، خطیب و روضه خوان بروجردی است که بسیاری از کتب تراجم، این دو نفر را با هم مخلوط می ‌کنند و حتی جایی دیدم مفتاح الجنان را به ملا اسدالله صدوق نسبت داده اند و این اشتباه است. حجم مفتاح الجنان دو برابر مفاتیح است و در زمان وی و بعد از آن چندین بار چاپ شده بود که مرحوم شیخ عباس قمی آن را تصحیح کرد و مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح هم به این مطلب اشاره دارد که کتاب مفتاح الجنان پر از اغلاط بود و دعاهای غیر مأثور داشت که آنها را حذف کردیم و به این موارد اشاره دارد و اگر اشتباهی هم در مفاتیح یافت می ‌شود تتمه اشتباهاتی است که در گذشته بوده است و مرحوم شیخ عباس تمام سعی خود را کرده که این اشتباهات تصحیح شود؛ نقل زیارت عاشورای شیخ عباس برخی فرازها را اضافه تر دارد و برخی فرازها در نسخ دیگر هست که آن نسخ دیگر صحیح تر به نظر می‌ آید.

از باب نمونه به برخی از این نکات اشاره ای داشته باشید.

یکی از این فرازها عبارت:«اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي [الَّذِينَ‏] جَاهَدَتِ الْحُسَيْنَ» می باشد و جَاهَدَت به معنای جهاد است؛ بنده در جوامع روایی و با نرم افزارهای جدید خیلی تفحص کردم که جای دیگری به غیر از زیارت عاشورا بیابم که جهاد، بار معنایی منفی داشته باشد و به معنای جنگ دشمن با اهل بیت (ع) به کار رفته باشد و چنین کاربردی در هیچ کجای دیگر ندیدم.

لذا برای بنده جای سؤال بود که معنای این جمله چیست؟؛ با مقایسۀ نسخه های زیارت عاشورا دیدم این کلمه دو نوع دیگر هم در نُسخ نقل شده است یکی «جاحد» بود که مرحوم آشیخ محمد تقی تستری صاحب قاموس در تألیفاتش به این نکته اشاره کرده که شاید«جاحد» درست باشد اما نگفته که نسخه ای هم داریم که اینگونه نقل کرده است؛ اما بنده نسخه ای پیدا کردم که «جاحد» آمده است.

مرحوم شیخ محمد تقی تستری در کتاب «اخبار الدخیلة» جلد سوم صفحه هجده نقل می‌کند که «جاحد» درست است و به معنای تکذیب و انکار است کسانی که امام حسین (ع) را تکذیب و انکار کردند؛ این را که دیدم قدری آرام شدم و گفتم اینطور بهتر به نظر می ‌رسد ولی باز هم می‌ گفتم آنهایی که امام حسین (ع) را انکار کردند یک مقدار جمله بندی لنگ داشت تا اینکه در کامل الزیارات مرحوم ابن قولویه قمی دیدم که اصلاً جاحد ذکر نشده و «حارب» ذکر شده که به نظر صحیح تر است و با این توضیح متن این فقره اینگونه می شود: «اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي [الَّذِينَ‏]حاربت الْحُسَيْنَ».

آیا در بین نسخه های مختلف کامل الزیارات نیز «حاربت» ذکر شده است؟

بله، کامل الزیارات تقریباً جزو قدیمی ترین منابع زیارت عاشوراست و شاید قبل از وی کسی متن زیارت عاشورا را نقل نکرده است و آنجا حارب ذکر شده و نُسخ دیگر کامل الزیارات هم تماماً حارب ذکر کرده اند و نسخ بدل نداشت.

به برخی اختلافات در بین نسخه های متعدد زیارت عاشورا اشاره کنید.

 یکی در فراز اول زیارت عاشوراست «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ» بعد داریم «[السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِيَرَتِهِ‏]» در مفاتیح شیخ عباس قمی و در حاشیه برخی زیارات، عبارت  «[السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِيَرَتِهِ‏]» نقل شده است؛ بنده نسخ متعدد را دیدم که این جمله «خیرة الله وابن خیرته» را دارد؛ دلیلی هم نیست که ذکر نشود اما در نسخ متأخرین به این جمله زیاد اعتنا نشده است.

به نظر شما آیا مسلک متاخّرین دقیق تر است یا مسلک و نقل های قدماء؟

سبک مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) این بود که چه در مباحث فقهی و چه در مباحث غیر فقهی به کتب قدما زیاد اهمیت می ‌دادند؛ خصوصاً کتاب های مرحوم مفید و کتاب های مرحوم شیخ طوسی را؛ برای عبارات کتاب ها ارزش قایل می ‌شدند و می ‌گفتند: اینها مسلکشان بر این نبوده که کل عبارت قال الباقر و قال الصادق (ع) را بگویند، اما عبارتشان را از متن روایات اتخاذ می ‌کرده اند و روی این مسأله تکیه داشتند که عبارات قدما از روی متن روایات ذکر شده بدون اینکه اشاره کنند که این متن روایت است و این مسلک آنها بوده و اتفاقاً این درست است و باید به کتب قدما اهتمام بیشتری نسبت به کتاب های متأخرین قایل بود چون متأخرین شاگردی هستند که بر سر آن مکتب درس گرفته اند.

آیا موارد اختلافی دیگری هم در نسخه های مختلف زیارت عاشورا وجود دارد؛ لطفاً به برخی دیگر از این موارد اشاره کنید؟

یکی دیگر از مواردی که وجود دارد عبارت دوم زیارت عاشورا است که می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِين‏» در هفتاد درصد نسخه ‌ها «فاطمة الزهرا» نقل شده است و در بیشتر ادعیه و روایات نیز کلمه فاطمه و زهرا را با هم ذکر کرده اند مگر عبارات معدودی؛ و مانعی ندارد که فاطمة الزهرا بگوییم چرا که این کار چیزی را به متن اضافه نمی کند و ناهنجاری در عبارت به وجود نمی آورد. البته اینها مستند است ولی اینجا فرصت ارائه مستندات نیست.

در فراز دیگری می خوانیم «يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ [بِكُمْ‏] عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ الْإِسْلَامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَات» که این عبارت در نسخ، اختلاف دارد. بیشتر این عبارات را مرحوم شیخ عباس قمی به صورت ضمیر مفرد مخاطب "بک" نقل کرده با اینکه" بکم" صحیح است. به چند دلیل، بنده به یک نکته اشاره می‌ کنم، اینکه بیشتر فرازهای زیارت عاشورا جز جاهایی که شخص أبا عبدالله خطاب قرار می ‌گیرد، فقط پیرامون شخص سیدالشهدا نیست و فرازها فی الجمله پیرامون شهدای کربلاست مگر مواردی که شخص أباعبدالله (ع) خطاب قرار گرفته است. السلام علیک یا أباعبدالله که خطاب به شخص است اما در ادامه می ‌فرماید: «لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ [بِكُمْ‏] عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ الْإِسْلَامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَات» ظاهر عبارت مشخص است که پیرامون شهدای کربلاست و نه شخص سیدالشهدا؛ پس چرا خطاب «بک» آورده است؟. خارج از این حتی اگر اختصاص به سیدالشهدا هم داشته باشد «بک» خطاب شخصی است مثل اینکه من به شما می ‌گویم تو، و یک وقت به شما می‌گویم شما؛ از لحاظ مفهومی تو و شما یک مفهوم را دارد اما از لحاظ ادبی یک چیز را نمی رساند، حتی اگر بگویید این جمله خطاب به شخص سیدالشهدا است، بگویید «بکم» که در نسخه صحیحه کامل الزیارات نیز «بکم» آمده است، اینگونه ادب را نسبت به سید الشهدا رعایت کرده اید.

باز در ادامه می خوانیم:  «فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْت‏» در حالی که در برخی نسخ قدیم مانند مزار قدیم متن زیارت اینگونه نقل شده است که «فلعن الله امة أسّست اساس الظلم و العدوان» که کلمه «عدوان» نقل شده و سند هم برای آن نقل می‌کند.

باز در فقره دیگر می خوانیم: «وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِينَ لَهُمْ بِالتَّمْكِينِ مِنْ قِتَالِكُمْ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ [مِنْ‏] أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ وَ أَوْلِيَائِهِمْ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة» اما در کامل الزیارات این فراز «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ [مِنْ‏] أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ وَ أَوْلِيَائِهِمْ» نیامده است و «من قتالکم» وصل به «یا اباعبدالله» شده است ولی صحیح این است که این فراز نیز جزء زیارت کریمه باشد به تفصیلی که در کتاب «المنصور در شرح زیارت عاشور» نگاشته ام.

خالی از لطف نیست که در اینجا اشاره ای به کتاب کامل الزیارات که از تالیفات مهم پیرامون سیدالشهدا و مورد توجه علماء و خواص بوده است، شود؛ مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی(ره) روایاتی که در این کتاب از آن نام برده شده را تماما ثقه می داند و اخیراً این کتاب با ترجمه مرحوم آیت الله سید محمد جواد ذهنی تهرانی در سال 1384 ه.ش. توسط انتشارات «پیام حق» به چاپ رسیده که متاسفانه در متن عربی در بسیاری از موارد با نسخ اصلی کتاب «کامل الزیارات» مغایرت دارد و در متن روایات و از جمله این زیارت دست برده شده است؛ و چون چاپ این ترجمه بعد از رحلت وی انجام شده شاید دستکاری دیگران باشد. این ترجمه متن کامل الزیارات را زیاد دستکاری کرده و ترجمه خوبی هم انجام نشده است و من تعجب می ‌کنم که آقای ذهنی تهرانی که فرد با تجربه ای بودند چرا ترجمه وی این قدر اشتباه دارد.

کتاب دیگر که قدری بهتر می باشد، متن کامل الزیارات است که توسط نشر الفقاهة منتشر شده که ترجمه نیست و متن بوده اما بسیاری اختلاف نسخه ‌ها و دقت ‌ها را در پاورقی دارد و انصافاً زحمت زیادی برای پاورقی ‌ها و دقت ‌ها کشیده است.

در فراز دیگری از زیارت عاشورا می خوانیم: «وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِك»‏، در مصباح المتهجد و کامل الزیارات عبارت  «و تهیأت لقتالک» بعد از «و تنقبت» نیز آمده است و با توجه به اینکه «کامل الزیارات» از کتب معتبر در این موضوع است و از نظر معنایی نیز لطمه ای وارد نمی کند، دلیلی هم نداریم که این کلمه جزء زیارت عاشورا نباشد.

عبارتی را که مرحوم شیخ عباس نقل می ‌کند اینگونه هست: «وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِك»‏ با اینکه هم در مصباح المتهجد و هم در کامل الزیارات: «و تنقبت و تهیأت لقتالک» نقل شده است اما باز در متن مفاتیح الجنان این فقره درج نشده است علی رغم اینکه صاحب مفاتیح متن زیارت عاشورا را از مصباح المتهجد نقل می کند و در مصباح المتهجد «و تهیأت» آمده است اما در مفاتیح این عبارت وجود ندارد.

آیا موارد مشابه دیگری هم یافته اید که در مصباح المتهجد، فقره ای ذکر شده باشد و در مفاتیح نقل نشده باشد؟

بنده سیزده مورد را متذکر شده ام که در مصباح موجود است اما در مفاتیح موجود نیست و این گمان را داریم که شاید نسخه ای که نزد صاحب مفاتیح بوده است این عبارات را نداشته است، چون صحبت از کامل الزیارات شد لازم است این نکته را عرض کنم که ترجمه های زیادی از کامل الزیارات شده است که یکی ترجمه مرحوم آیت الله ذهنی تهرانی است که ترجمه خوبی نیست، متن کامل الزیارات دستکاری شده است از جمله در زیارت عاشورا این کار صورت گرفته است.

یکی دیگر از مطالبی که ذهن مرا به خود مشغول کرده بود این فراز از زیارت عاشورا است که بنا به نقل در مفاتیح الجنان اینگونه نقل شده است «اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا يَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ [فِيهِ‏] بَنُو أُمَيَّة» که بنی امیه در این روز تبرک جستند به شهادت سید الشهدا؟ یا به روز عاشورا؟؛ به روزی که سیدالشهدا در آن شهید شد؟. تبرک جستن چه معنایی دارد؟؛ البته راه توجیه هم دارد و می‌ گوییم آنها دشمن هستند مثل داعش که قربة الی الله افراد را می‌ کُشند، اما انصافاً اگر از خود آن ها بپرسیم و اگر جایی دهان آنها باز شود که آیا شما این قربة الی الله را قبول دارید خودشان می‌گویند: قبول نداریم؛ نمونه اش هم داستان فرعون در قرآن است که او ادعای خدایی می ‌کرد ولی وقتی کارش گیر کرد گفت: خدایا! من می ‌دانم خدا نیستم ولی اینها سراغ من آمده اند آبروی مرا نبر. یعنی ته دل این شخص می‌ داند چیزی را که ادعا دارد واقعی نیست. از آنجایی که زیارت عاشورا حدیث قدسی و کلام الله است و قاتلین اباعبدالله هم به حقیقت قائل به مبارک بودن این واقعه نیستند لذا نباید کلمه «تبرک» را به کار ببریم البته شاید در ظاهر توجیه کنیم که از نظر آنها این تبرک بوده است، ولی خدا که نظر ظاهری آنها را عنوان نمی کند در حالی که حقیقت قلبی آنها چیز دیگری است؛ لذا این مطلب برای بنده سؤال بود که چگونه می ‌گوییم: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا يَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ [فِيهِ‏] بَنُو أُمَيَّة» تا اینکه دیدم در کامل الزیارات این عبارات اینگونه نقل شده است، «اللهم ان هذا یوم تنزل فیه العنة علی آل زیاد و ابن آکلۀ الاکباد» که مفهوم بسیار روان و سلیس است و خبری از این شبهات فکری نیز نیست و ترجمه آن چنین می شود؛ خدایا به درستی که این روز، روزی است که در آن لعنت بر فرزندان زیاد نازل شد.

در تاریخ از این دست اعترافات قلبی فراوان وجود دارد مانند: «لولا علی لهلک عمر» یا «لولا علی لهلک عثمان» و... مرحوم علامه امینی در الغدیر سه باب دارد «باب لولا علی لهلک عمر» باب «لولا علی لهلک عثمان» و باب «لولا علی لهلک ابابکر» که روایات بسیاری را از طریق اهل سنت نقل می ‌کند که اینها اعتراف به این مطلب کرده اند و این به این معناست که من ادعا دارم؛ اما می‌ دانم که حق با من نیست و اینکه خداوند از زبان ظاهری اینها حرف بزند در حالی که حرف قلب آن ها چیز دیگری است، پذیرش آن سخت است؛ ولی وقتی سند قدیمی تر از شیخ طوسی مانند ابن قولویه که حدود صد سال فاصله دارند و متن ابن قولویه هم از لحاظ سندی روان تر و سلیس تر است و هم از لحاظ متنی چرا آن را نپذیریم؟!.

مهم ترین شبهاتی که درباره زیارت عاشورا نقل می شود، کدام شبهات است و شما چه پاسخی برای آن دارید؟

یکی از شبهاتی که در مورد زیارت عاشورا مخصوصاً در فضای مجازی و وب سایت ها به آن می پردازند متوجه این فراز زیارت عاشورا است؛ آنجایی که می خوانیم: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي مَوْقِفِي هَذَا وَ أَيَّامِ حَيَاتِي بِالْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَةِ عَلَيْهِمْ وَ بِالْمُوَالاةِ لِنَبِيِّكَ وَ آلِ نَبِيِّكَ [عَلَيْهِ وَ] عَلَيْهِمُ السَّلَام‏» خدایا من به سوی تو تقرب می‌ جویم در این روز و در این موقفی که در آن هستم و در دیگر روزهای زندگی.

بسیاری از افراد این شبهه را مطرح می‌ کنند که این عبارت را فقط در روز عاشورا می‌ توان خواند، چرا که فراز فی هذا الیوم یعنی روز عاشورا، ظاهر، همین عبارت است؛ اما در پاسخ به این شبهه باید به  چند نکته توجه کرد که بسیار مهم است.

تاملی در معنای یوم و حقیقت آن

اگر چه بسیاری از مفسرین این زیارت کریمه در حد توان جواب هایی به این اشکال داده اند لکن هیچ کدام از جواب ها تام و تمام نبوده است و جواب تام و تمام لازمه اش فهم یک نکته است و آن نکته اینکه: «الیوم»، یا به معنای روز مصطلح در مقابل شب یا به معنای طول شبانه روز یا در مقابل ماه و سال نیست بلکه ظرف ظهور شی است و در مقابل آن «لیل» ظرف استتار شی است چنان که علامه حکیم آیت الله جوادی آملی در تقسیر تسنیم ج 1 ص 389 می فرماید: مراد از «یوم» در بیشتر استعمالات قرآنی آن به معنای روز در مقابل شب یا در برابر ماه و سال نیست همچنین به معنای مجموع شب و روز هم نیست بلکه به معنای ظهور است همان گونه که در آیه 29 الرحمن «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْن»‏؛ مقصود این نیست که خداوند در هر شبانه روز یا در هر روز در مقابل شب کاری دارد. زیرا خود روز هم شأنی از شئون او و کاری از کارهای اوست پس «کل یوم» به معنای «کل ظهور» است.

و در همان مجلد ص 378 می نویسد:کلمه «یوم» و «یومئذ» در استعمال های قرآنی در همه موارد به صورت ظرف مطرح شده است.

با توجه به این که «الیوم» ظرف ظهور هر شی است مقصود از عبارت «اللهم انی اتقرب الیک فی هذا الیوم و فی موقفی هذا و ایام حیوتی» این است که؛ خدایا! به درستی که من تقرب می جویم در این روز و در موقفی که در این روز قرار دارم؛ مقصود از «هذا الیوم» خود زیارت عاشوراست نه آنکه مقصود روز دهم محرم باشد چون «الیوم» ظرفِ ظهور است برای «أتقرّب» و با اشاره «هذا» و ظرف ظهوری که اکنون برای تقرب قاری زیارت کریمه عاشورا است، خود زیارت کریمه عاشورا می باشد چون به وسیله این زیارت است که اکنون دارد تقرب می جوید و به زمان هیچ ربطی ندارد. آن که در ادامه فرمودند: «و فی موقفی هذا» نیز نیازمند بیان  نکته ای است و آن این که: عالم در حال حرکت است و همه هستی رو به سوی عالم بالا در حرکتند و حتی انسان کامل هم در حال حرکت به سوی عالم بالا است و مقصود از «موقفی هذا» موقف مکانی نیست بلکه چون در پی کلمه «أتقرّب» آمده است، مقصود موقف قرب به سوی اله است و قاری زیارت عاشورا می گوید: این بار که این زیارت عاشورا را قرائت کردم به موقفی بالاتر در تقرب به سوی تو راه یافتم؛ در این موقف بالاتر که قسمتی از عالم برای من ظهور پیدا کرده و «الیوم» و روز شده است و از استتار و «اللیل» بیرون آمده و در این موطن هم نمی خواهم باقی بمانم و به بالاتر می خواهم تقرب پیدا کنم این مواقف و مواطن ادامه دارد تا به موطن و موقف حضرت رسول اکرم (ص) که والاترین و بالاترین موقف هاست برسم و این همان است که در زیارت عاشورا می خوانیم: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا يَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ [فِيهِ‏] بَنُو أُمَيَّةَ وَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ اللَّعِينُ ابْنُ اللَّعِينِ عَلَى [لِسَانِكَ‏] وَ لِسَانِ نَبِيِّكَ [صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏] فِي كُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِيهِ نَبِيُّكَ [صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏]»

 نکته ای درباره سجده زیارت عاشورا

در عبارت سجده زیارت عاشورا می خوانیم: «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عليه السلام‏»

زیارت عاشورا حدیث قدسی است و اولین کسی که از اهلبیت علیهم السلام متن زیارت عاشورا را برای عموم مردم خواند، امام باقر علیه السلام است که فرمود پدرم، او از پدرش او از جد ما از پیامبر (ص) و از جبرئیل و جبرئیل از خداوند متعال نقل کردند که خداوند فرمود: السلام علیک یا أبا عبدالله. یعنی متن زیارت در بین اهلبیت علیهم السلام بوده است. روایت وارد شده که سیدالشهدا در روز عاشورا دو بار زیارت عاشورا را قرائت کردند، این خیلی مهم است؛ یک بار سیدالشهدا بین نماز ظهر و عصر روز عاشورا از ابتدا تا انتهای زیارت را خواندند و یک بار از صبح عاشورا تا غروب عاشورا بنا بر مناسبتی تکه ای از زیارت عاشورا را خواندند؛ این مطلب از یک جنبه بسیار با اهمیت است و قابل ذکر در روضه‌ هاست، آن مرتبه ای که کامل خواندند بین الصلاتین بود اما یک باری را که تکه تکه خواندند تمام فرازهای زیارت عاشورا خوانده شد جز این فرازی که الان سجده دارد اینجا دیگر حضرت به شهادت رسیدند شما سجده های آیات قرآن را نگاه کنید یا سجده واجب هستند یا سجده مستحب و در تمام این موارد چه واجب و چه مستحب، کلمه سجده در تمام این آیات ذکر شده است، شما این فراز انتهایی زیارت عاشورا را می‌ خوانید در حالی که هیچ کلمه سجده ای در آن ذکر نشده است و سجده مستحب هم است، نه سجده واجب؛ چرا بدون ذکر کلمه سجده، ما سجده می‌ کنیم؟. جواب در این روایت آمده است که از ابتدا، این فراز سجده نداشته است، یعنی از ابتدا که این زیارت به وسیله حدیث قدسی بر پیامبر (ص) وارد شد، سجده نداشته است و سجده آن در روز عاشورا به وجود آمده است که سیدالشهدا از صبح روز عاشورا بنا به مناسبتی فرازی از زیارت را می‌ خواندند و تا موقعی که حضرت به شهادت رسیدند تمام فرازهای زیارت را خواندند و بعد به شهادت رسیدند و این فراز سجده خوانده نشد تا زمانی که آن ملعون لعین بالای سر حضرت آمد تا سر مبارک ایشان را از تن جدا کند از جلو نتوانست سر را جدا کند، پیکر را برگرداند و سر را از قفا جدا کرد؛ وارد شده است که وقتی پیشانی حضرت به خاک افتاد حضرت این فراز انتهایی را شروع کرد و فرمود: «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ» و این خیلی مهم است و به این علت این فراز سجده دار شده است؛ شما اینجا کلمه سجده ای را اینجا نمی بینید، با اینکه در آیات قرآن در تمام موارد واجب و مستحب، کلمه سجده وارد شده است چرا که حضرت در حال سجده عرضه می دارند: «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ»؛ هم علت سجده دار شدن مشخص است، و هم اینکه حضرت در چه حالی بوده اند؟؛ نه در حالی که حضرت علی اکبر یا طفلشان را از دست داده اند یا از اسب افتاده اند، در حالی حضرت به اینجا رسیده که به پیکر بی جان حضرت رحم نمی کنند و می ‌خواهند سر حضرت را از بدن جدا کنند در این حال حضرت شاکر و حامد خداوند است اینجا باید صبر سیدالشهدا را مزه مزه کرد.

طریقه خواندن صد لعن و صد سلام

مرحوم آیت الله میرزا ابوالحسن ثقفی تهرانی در کتاب شریف «شفاء الصدور در شرح زیارت عاشور» پانزده وجه و طریقه را برای قرائت زیارت کریمه عاشورا با تمسک به روایت اهل بیت و تفاسیر علماء بیان داشته اند در مورد طریقه خواندن صد لعن اگر کسی بتواند زیارت عاشورا را با تمام صد لعن و صد سلام بخواند، بسیار عالی است. مثلاً از منزل که به طرف محل کار می ‌روید با تسبیحی که در دست دارید، صد لعن و سلام می ‌گویید و تا ظهر هر وقت فرصت کردید و لو اگر با فاصله باشد این ارجح است.

به نقل از ضیاء الصالحین ص 195 و انیس المقلدین ص 8، امام هادی علیه السلام فرمود: پدرم نقل فرمود: علی ابن موسی الرضا جد بزرگوار ما سیدالشهدا را در روز عاشورا این گونه زیارت فرمود؛ ظاهراً زیارت عاشورا بین الصلاتین بوده، اول سه مرتبه صلوات فرستادند، سپس فراوان تکبیر گفتند که مرحوم آقای ثقفی در شفاء الصدور می‌ نویسد؛ حداقل سه مرتبه تکبیر بگویید، بعد شروع کنید به قرائت فرازهای زیارت عاشورا تا به انتها.
پربیننده ترین ها