راهکارهای جلوگیری از سونامی نقدینگی!
به گزارش صدای ایران، رشد نقدینگی اخیرا در کشور دچار شیب افزایشی شده است تا آنجا که ظرف سه سال نقدینگی بیش از دو برابر افزایش پیدا کرده و به رقمی بالای هزار هزار میلیارد تومان رسیده است.
با این وجود برخلاف اینکه افزایش نقدینگی غالبا باید افزایش نرخ تورم را با خود به همراه داشته باشد، آنچه در اقتصاد ایران مشاهده میشود برعکس است و در عین اینکه هر سال نزدیک به 30 درصد افزایش نقدینگی داشتهایم اما مشاهده میشود که تورم نهتنها افزایش نیافته بلکه سیر کاهشی خود را نیز ادامه داده است.
در این رابطه چند فرضیه مطرح میشود؛ نخستین و بدبینانهترین فرضیه این است که بانک مرکزی تورم را براساس سیاستهای دستوری خود کاهش داده است. این قضیه میتواند موجب شده باشد در عین اینکه نقدینگی افزایش یافته و حتی رکود نیز در بدترین شرایط خود قرار ندارد، اما تورم مهار شده و حتی کاهش نیز پیدا کرده باشد.
از سویی ممکن است این موضوع مثبت ارزیابی شود اما اگر تجربیاتی که در دولت قبل به دست آوردیم را مرور کنیم، متوجه میشویم که نتیجه آن در نهایت افسارگسیختگی تورم خواهد بود و چهبسا تورم بالاتر از 40 درصد و شرایط اقتصادی بدتر از آنچه در گذشته بود نیز با خود به همراه داشته باشد.
با این وجود فرضیات دیگر در این زمینه بسیار خوشبینانهتر هستند. از مهمترین فروض این است که یکی از دلایل افزایش نقدینگی نه به علت افزایش پول بلکه به علت رشد شبهپول است به خصوص اینکه پس از مدتها که نرخ سود بانکی همواره از تورم کمتر بود، اکنون نرخ سود از تورم پیشی گرفته است و بهخصوص دو سال گذشته سالهایی بودند که سپردهگذاری در بانک و دریافت سود آن برای مردم جذابیت زیادی داشت در نتیجه همین افزایش سپردهگذاریها و سودی که به آنها تعلق میگرفت، رشد شبهپول نیز افزایش قابل توجهی پیدا کرد که تاثیر بسزایی روی افزایش نقدینگی داشتند.
این قضیه موجب میشود در عین اینکه نقدینگی بالا میرود اما دستاورد تورمی دولت نیز دستنخورده باقی بماند در نتیجه بانک مرکزی نیازی به اعمال سیاستهای دستوری نداشته باشد.
با تمام این تفاسیر این نکته غیرقابل انکار است که بدهیهایی که از گذشته بر دولت تحمیل شده، خرج زیادی روی دست دولت گذاشته است.
اقتصاددانان میگویند محرکهایی که برای خروج از رکود به اقتصاد وارد میشود باید شرایط افزایش رشد اقتصادی را مهیا کند حتی اگر تورمی باشد. آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد در سه سال اخیر نقدینگی افزایش شدید نامتعارفی داشته است. برخی کارشناسان هشدار میدهند که این رشد «سونامی پول» در پی خواهد داشت که منجر به خرابی برای اقتصاد ایران میشود. اما آیا باید این هشدار جدی گرفته شود؟
بررسی متغیرهای پولی در سه سال گذشته نشان میدهد که حجم نقدینگی از 479 هزار میلیارد تومان در تیرماه 92 به یکهزار و 81 هزار میلیارد تومان در تیرماه 95 رسیده است یعنی در عرض سه سال حجم نقدینگی نزدیک به دو برابر افزایش یافته؛ عددی که خیلیها نسبت به آینده آن هشدار میدهند. در ادبیات اقتصادی سپردههای غیردیداری را اصطلاحا شبهپول مینامند که شامل سپردههای قرضالحسنه، پسانداز مسکن و سپردههای بلندمدت یک تا چندساله میشود.
بررسیها نشان میدهد تا زمستان سال قبل نسبت شبهپول به حجم پول به طور قابل توجهی بالا رفت که این موضوع سبب شد نرخ سود بالا به طور خودکار در انتهای سال نقدینگی را افزایش دهد. فرض کنید شخصی یک میلیون تومان سپرده دارد و ٢۵ درصد سود میگیرد. این یعنی ٢۵ درصد به این سپردهای که دستنخورده اضافه شده، یعنی ٢۵ درصد به حجم نقدینگی اضافه شده است. در واقع دلیل افزایش نقدینگی در دو سال اخیر به تغییرات نسبت شبهپول به حجم پول است.
از سویی به دلیل بدهیهایی که از گذشته بر دولت تحمیل شده، دولت مخارج زیادی دارد که نیاز به افزایش نقدینگی را ایجاب کرده است. طی هشت سال دولتهای نهم و دهم تعداد کارکنان دولت بیش از سه برابر افزایش یافته و این عامل سبب شده هزینههای جاری دولت و داستان هرساله افزایش دستمزدها بار مالی سنگینی بر دوش دولت بگذارد. در نتیجه فشار هزینهای که بر بنگاهها تحمیل شده و دولت هم برای اینکه این فشار را تسهیل کند، بانک مرکزی را وادار کرده نقدینگی را افزایش دهد.
کارشناسان میگویند اینکه نقدینگی به هزار میلیارد تومان یا بیشتر رسیده، خیلی مهم نیست زیرا با توجه به رشد متغیرهای دیگر، اعم از متغیرهای پولی، سال دیگر به این عدد میرسیدیم از همین رو نباید نگران هزار هزار میلیارد تومان نقدینگی بود.
حساسیت روانی و واقعیتها
بررسیها نشان میدهد نسبت پول به شبهپول طی دو دهه اخیر عموما کاهشی بوده اما از اواخر سال ٩٢ شکاف بزرگی در متغیرهای پولی اتفاق افتاده است یعنی در حالی که نرخ رشد پول در سال ٩٣ به ۱/۳ درصد رسیده، نرخ رشد شبهپول عدد ۲۷ درصدی را ثبت کرده است. بررسیها نشان میدهد که نرخ رشد پول تا پاییز ۹۴ در محدوده ارقام منفی نوسان داشته و از آذرماه سال گذشته این عدد به ۰/۲ درصد رسیده است در حالی که نرخ رشد شبهپول به ۲۹ درصد افزایش یافته است.
در واقع نرخ رشد شبهپول در این دوره اگرچه نسبتا بالا بوده ولی نرخ رشد پول بسیار پایین گزارش شده است. این موضوع نشان میدهد اتفاقی که در متغیر پولی ما افتاده، نرخهای رشد بسیار پایین حجم پول در برابر نرخهای رشد بالای شبهپول از اواسط ٩٢ تا پاییز ٩۴ بوده که سبب شده نرخ تورم به زیر ۱۰ درصد با وجود نرخ بالای رشد نقدینگی برسد.
کارشناسان اقتصادی علت این پدیده را کاهش درجه نقدشوندگی نقدینگی میدانند. بنا به گفته آنان اگرچه نقدینگی با نرخ بالا در حال افزایش است اما درجه نقدشوندگی که در نسبت پول به شبهپول در نقدینگی منعکس میشود در حال کاهش است. البته پول و شبهپول در بلندمدت با هم حرکت میکنند اما تحولات کوتاهمدت آنها، اثرات بسیار مهمی روی تورم میگذارد.
رکود مهم است یا رشد؟
مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رییسجمهور نیز چندی قبل گفت که بیماری اقتصاد ایران رکود نیست بلکه رشد کم اقتصادی است. همان موضوعی که او از آن تحت عنوان رشد بد اقتصادی یاد کرده است.
کارشناسان میگویند، تورم 40 درصدی ابتدای دهه 90 سبب شد تا مردم هیچ سرمایهگذاری را بهتر و مطمئنتر از بانکها نداشته باشند بنابراین بخش بزرگی از سرمایههایشان را در بانکها سپردهگذاری کردند. در همین حال نرخ سود بالا موجب شد که مردم حسابهای جاری خود را به حساب پسانداز تبدیل کرده و حسابهای پسانداز را از حساب کوتاهمدت به میانمدت و بلندمدت تبدیل کنند، تا نرخ سود بالاتری را دریافت کنند. همزمان با این اتفاق، شرایط رکودی در اقتصاد حاکم شد که نتیجه آن نیاز کمتر به پول بود.
نتیجه بررسی اقتصاددانان تاکید میکند که رفتار اقتصادی مردم چنین بود که ترجیح دادند پول خود را در بانک پسانداز کرده و از سود بانکی برای مصارف آتی استفاده کنند. اما از زمستان ٩۴ دو اتفاق افتاد اول بانک مرکزی سیاستهای کاهش نرخ سود اسمی را آغاز کرد و نرخ سود را ابتدا از ٢٢ به ٢٠ درصد و پس از آن به ١٨ درصد رساند و اکنون نیز به ١۵ درصد رسانده است. این محرک سبب شده تا دوباره فرآیندی که پول را تبدیل به شبهپول میکند، مردم را ترغیب به تبدیل شبهپول به پول کنند.اما دومین نکته که شاید کمی خطرناک به نظر برسد، تحریک بازار است که سبب میشود سپردههایی که طی دو سال با نرخهای بالا مدام در حال بازتولید و مهمترین عامل رشد نقدینگی بود به سمت تبدیل شدن به پول حرکت کند.
اقتصاددانان میگونید، این محرکها که برای رشد اقتصادی و خروج از رکود به اقتصاد وارد میشود باید منجر به رشد شود، حتی اگر تورمی هم ایجاد کند اما رکود همراه با تورم خطرناک است. نکتهای که حالا باید بانک مرکزی برای آن نسخههای تازهای بنویسد.
با این وجود برخلاف اینکه افزایش نقدینگی غالبا باید افزایش نرخ تورم را با خود به همراه داشته باشد، آنچه در اقتصاد ایران مشاهده میشود برعکس است و در عین اینکه هر سال نزدیک به 30 درصد افزایش نقدینگی داشتهایم اما مشاهده میشود که تورم نهتنها افزایش نیافته بلکه سیر کاهشی خود را نیز ادامه داده است.
در این رابطه چند فرضیه مطرح میشود؛ نخستین و بدبینانهترین فرضیه این است که بانک مرکزی تورم را براساس سیاستهای دستوری خود کاهش داده است. این قضیه میتواند موجب شده باشد در عین اینکه نقدینگی افزایش یافته و حتی رکود نیز در بدترین شرایط خود قرار ندارد، اما تورم مهار شده و حتی کاهش نیز پیدا کرده باشد.
از سویی ممکن است این موضوع مثبت ارزیابی شود اما اگر تجربیاتی که در دولت قبل به دست آوردیم را مرور کنیم، متوجه میشویم که نتیجه آن در نهایت افسارگسیختگی تورم خواهد بود و چهبسا تورم بالاتر از 40 درصد و شرایط اقتصادی بدتر از آنچه در گذشته بود نیز با خود به همراه داشته باشد.
با این وجود فرضیات دیگر در این زمینه بسیار خوشبینانهتر هستند. از مهمترین فروض این است که یکی از دلایل افزایش نقدینگی نه به علت افزایش پول بلکه به علت رشد شبهپول است به خصوص اینکه پس از مدتها که نرخ سود بانکی همواره از تورم کمتر بود، اکنون نرخ سود از تورم پیشی گرفته است و بهخصوص دو سال گذشته سالهایی بودند که سپردهگذاری در بانک و دریافت سود آن برای مردم جذابیت زیادی داشت در نتیجه همین افزایش سپردهگذاریها و سودی که به آنها تعلق میگرفت، رشد شبهپول نیز افزایش قابل توجهی پیدا کرد که تاثیر بسزایی روی افزایش نقدینگی داشتند.
این قضیه موجب میشود در عین اینکه نقدینگی بالا میرود اما دستاورد تورمی دولت نیز دستنخورده باقی بماند در نتیجه بانک مرکزی نیازی به اعمال سیاستهای دستوری نداشته باشد.
با تمام این تفاسیر این نکته غیرقابل انکار است که بدهیهایی که از گذشته بر دولت تحمیل شده، خرج زیادی روی دست دولت گذاشته است.
اقتصاددانان میگویند محرکهایی که برای خروج از رکود به اقتصاد وارد میشود باید شرایط افزایش رشد اقتصادی را مهیا کند حتی اگر تورمی باشد. آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد در سه سال اخیر نقدینگی افزایش شدید نامتعارفی داشته است. برخی کارشناسان هشدار میدهند که این رشد «سونامی پول» در پی خواهد داشت که منجر به خرابی برای اقتصاد ایران میشود. اما آیا باید این هشدار جدی گرفته شود؟
بررسی متغیرهای پولی در سه سال گذشته نشان میدهد که حجم نقدینگی از 479 هزار میلیارد تومان در تیرماه 92 به یکهزار و 81 هزار میلیارد تومان در تیرماه 95 رسیده است یعنی در عرض سه سال حجم نقدینگی نزدیک به دو برابر افزایش یافته؛ عددی که خیلیها نسبت به آینده آن هشدار میدهند. در ادبیات اقتصادی سپردههای غیردیداری را اصطلاحا شبهپول مینامند که شامل سپردههای قرضالحسنه، پسانداز مسکن و سپردههای بلندمدت یک تا چندساله میشود.
بررسیها نشان میدهد تا زمستان سال قبل نسبت شبهپول به حجم پول به طور قابل توجهی بالا رفت که این موضوع سبب شد نرخ سود بالا به طور خودکار در انتهای سال نقدینگی را افزایش دهد. فرض کنید شخصی یک میلیون تومان سپرده دارد و ٢۵ درصد سود میگیرد. این یعنی ٢۵ درصد به این سپردهای که دستنخورده اضافه شده، یعنی ٢۵ درصد به حجم نقدینگی اضافه شده است. در واقع دلیل افزایش نقدینگی در دو سال اخیر به تغییرات نسبت شبهپول به حجم پول است.
از سویی به دلیل بدهیهایی که از گذشته بر دولت تحمیل شده، دولت مخارج زیادی دارد که نیاز به افزایش نقدینگی را ایجاب کرده است. طی هشت سال دولتهای نهم و دهم تعداد کارکنان دولت بیش از سه برابر افزایش یافته و این عامل سبب شده هزینههای جاری دولت و داستان هرساله افزایش دستمزدها بار مالی سنگینی بر دوش دولت بگذارد. در نتیجه فشار هزینهای که بر بنگاهها تحمیل شده و دولت هم برای اینکه این فشار را تسهیل کند، بانک مرکزی را وادار کرده نقدینگی را افزایش دهد.
کارشناسان میگویند اینکه نقدینگی به هزار میلیارد تومان یا بیشتر رسیده، خیلی مهم نیست زیرا با توجه به رشد متغیرهای دیگر، اعم از متغیرهای پولی، سال دیگر به این عدد میرسیدیم از همین رو نباید نگران هزار هزار میلیارد تومان نقدینگی بود.
حساسیت روانی و واقعیتها
بررسیها نشان میدهد نسبت پول به شبهپول طی دو دهه اخیر عموما کاهشی بوده اما از اواخر سال ٩٢ شکاف بزرگی در متغیرهای پولی اتفاق افتاده است یعنی در حالی که نرخ رشد پول در سال ٩٣ به ۱/۳ درصد رسیده، نرخ رشد شبهپول عدد ۲۷ درصدی را ثبت کرده است. بررسیها نشان میدهد که نرخ رشد پول تا پاییز ۹۴ در محدوده ارقام منفی نوسان داشته و از آذرماه سال گذشته این عدد به ۰/۲ درصد رسیده است در حالی که نرخ رشد شبهپول به ۲۹ درصد افزایش یافته است.
در واقع نرخ رشد شبهپول در این دوره اگرچه نسبتا بالا بوده ولی نرخ رشد پول بسیار پایین گزارش شده است. این موضوع نشان میدهد اتفاقی که در متغیر پولی ما افتاده، نرخهای رشد بسیار پایین حجم پول در برابر نرخهای رشد بالای شبهپول از اواسط ٩٢ تا پاییز ٩۴ بوده که سبب شده نرخ تورم به زیر ۱۰ درصد با وجود نرخ بالای رشد نقدینگی برسد.
کارشناسان اقتصادی علت این پدیده را کاهش درجه نقدشوندگی نقدینگی میدانند. بنا به گفته آنان اگرچه نقدینگی با نرخ بالا در حال افزایش است اما درجه نقدشوندگی که در نسبت پول به شبهپول در نقدینگی منعکس میشود در حال کاهش است. البته پول و شبهپول در بلندمدت با هم حرکت میکنند اما تحولات کوتاهمدت آنها، اثرات بسیار مهمی روی تورم میگذارد.
رکود مهم است یا رشد؟
مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رییسجمهور نیز چندی قبل گفت که بیماری اقتصاد ایران رکود نیست بلکه رشد کم اقتصادی است. همان موضوعی که او از آن تحت عنوان رشد بد اقتصادی یاد کرده است.
کارشناسان میگویند، تورم 40 درصدی ابتدای دهه 90 سبب شد تا مردم هیچ سرمایهگذاری را بهتر و مطمئنتر از بانکها نداشته باشند بنابراین بخش بزرگی از سرمایههایشان را در بانکها سپردهگذاری کردند. در همین حال نرخ سود بالا موجب شد که مردم حسابهای جاری خود را به حساب پسانداز تبدیل کرده و حسابهای پسانداز را از حساب کوتاهمدت به میانمدت و بلندمدت تبدیل کنند، تا نرخ سود بالاتری را دریافت کنند. همزمان با این اتفاق، شرایط رکودی در اقتصاد حاکم شد که نتیجه آن نیاز کمتر به پول بود.
نتیجه بررسی اقتصاددانان تاکید میکند که رفتار اقتصادی مردم چنین بود که ترجیح دادند پول خود را در بانک پسانداز کرده و از سود بانکی برای مصارف آتی استفاده کنند. اما از زمستان ٩۴ دو اتفاق افتاد اول بانک مرکزی سیاستهای کاهش نرخ سود اسمی را آغاز کرد و نرخ سود را ابتدا از ٢٢ به ٢٠ درصد و پس از آن به ١٨ درصد رساند و اکنون نیز به ١۵ درصد رسانده است. این محرک سبب شده تا دوباره فرآیندی که پول را تبدیل به شبهپول میکند، مردم را ترغیب به تبدیل شبهپول به پول کنند.اما دومین نکته که شاید کمی خطرناک به نظر برسد، تحریک بازار است که سبب میشود سپردههایی که طی دو سال با نرخهای بالا مدام در حال بازتولید و مهمترین عامل رشد نقدینگی بود به سمت تبدیل شدن به پول حرکت کند.
اقتصاددانان میگونید، این محرکها که برای رشد اقتصادی و خروج از رکود به اقتصاد وارد میشود باید منجر به رشد شود، حتی اگر تورمی هم ایجاد کند اما رکود همراه با تورم خطرناک است. نکتهای که حالا باید بانک مرکزی برای آن نسخههای تازهای بنویسد.
گزارش خطا
آخرین اخبار