چرا «ایستاده در غبار» به اسکار معرفی نشد؟
به گزارش صدای ایران، درباره انتخاب فیلم های ایرانی جهت معرفی به آکادمی علوم و هنرهای سینما موسوم به اسکار هر ساله حرف و حدیث های بسیاری صورت می یابد.
درباره انتخاب فیلم های ایرانی جهت معرفی به آکادمی علوم و هنرهای سینما موسوم به اسکار هر ساله حرف و حدیث های بسیاری صورت می یابد. هنگامی که نیمه اول سال رو به سمت روزهای آخرینش می گذارد این واکنش نسبت به چگونگی و انتخاب گزینه مناسب به بالاترین حد خود می رسد.
چنان که امسال هم با وجود اکران فیلم های متنوع در بازده زمانی 9 مهر 1394 تا 9 مهر 1395 حساسیت های زیادی درباره گزینش فیلم ایرانی وجود دارد، چرا که در کنار رونق سینمای ایران در گیشه طی یک سال گذشته، اکران برخی فیلم ها واکنش ها و تبعاتی را به دنبال داشته است. آثاری که از حیث مراقبت از کیان خانواده و چگونگی نمایش دردهای جامعه به شکلی تنش زا رفتار کرده و فضای ناامنی به لحاظ روحی برای تماشاگران سینمایی به وجود آوردند.
حال در نظر بگیرید که همین فیلم های بی قافیه از نگاه مردمان این سرزمین بخواهند سفیر سینمای جامعه ایرانی شوند و به چشم هیات انتخاب اسکار درآیند، آن گاه است که عمق اهمیت چنین موضوعی افزون می شود.
این بی مبالاتی امسال در گزینش اولیه برای انتخاب فیلم ایرانی رخ داده و در میان 8 گزینه نخست جهت بررسی اعضای هیات انتخاب شاهد حضور فیلم هایی هستیم که هزاران فرسنگ با روح و ماهیت جامعه ایرانی فاصله دارند.
پیش از تحلیل فیلم های معرفی شده جهت معرفی به آکادمی اسکار امسال لازم است این سوال کلیدی به میان آورده شود که اصولا هدف ما از حضور در آوردگاه اسکار چیست؟ آیا به طور کلی لازم است که حتما در این جایزه سالانه که در آن شاهد انواع لابی ها و دست های پشت پرده در انتخاب های نهایی و در نوع چینش برندگان بوده ایم، حضور داشته باشیم؟ آیا به صرف حضور می توانیم استقلال مان را در میان همه مین های به کار گرفته شده در زمین اسکار به سلامت عبور دهیم؟ آیا با حضور در اسکار به ماهیت سیاست مابانه این جایزه رسمیت بخشیده ایم و یا این که تن به مبارزه ای خواهیم داد که یک سرش دیدگاه های صهیونیستی سردمداران هالیوودی قرار دارد و طرف مقابلش اندیشه های ناب سینمایی است که می بایست مشتق گرفته شده از مبانی و اصول اعتقادی و اخلاقی این سرزمین باشد؟
پرس های بسیاری که باید برای یک بار هم شده به شکلی عقلایی و با حضور صاحب نظران بدان پاسخی قاطع داده شود تا به شکلی باری به هر جهت و بی هویت به این سمت نرویم که تنها با نزدیک شدن به پایان موعد معرفی فیلم به اسکار به شکلی شتاب آمیز بخواهیم هیاتی تشکیل داده و به معرفی یک فیلم ایرانی دست بزنیم و یا این که مانند برخی سال ها از این گردونه خارج شویم.
باید متولیان امر در صورت تائید حضور سینمای ایران در این آوردگاه سالانه به این مرحله از بررسی های تحلیلی بنشینند که هدف از حضورمان کسب جایزه بوده و یا انتقال پیام هایی از طریق فیلم انتخابی مورد توجه می باشد.
در اولین اسامی اعلام شده برای انتخاب یک فیلم به جایزه اسکار در سال 2017، 8 فیلم «ابد و یک روز»، «اژدها وارد می شود»،«ایستاده در غبار»، «چهارشنبه 19 اردیبهشت»، «دختر»، «فروشنده»، «لانتوری» و «ناهید» اعلام شدند.
این در حالی است که اسامی فوق نشان می دهد که اولویت انتخاب ها با فیلم های اجتماعی بوده است، آن هم آثاری که به شکلی تیره ورزانه به انعکاس وقایع پرداخته اند به طوری که بروز حوادث فوق در سطح بین المللی به روشنی منعکس کننده وضعیت نامساهد زیست در داخل کشور خواهد بود!
از «لانتوری» که پدیده شوم بزهکاری و در نهایت اسیدپاشی را در جامعه ایرانی منعکس می کند تا «چهارشنبه 19 اردیبهشت» که فضای خفقان آور زیست در ایران و فقر گسترده در جامعه ایرانی را پیش چشم مخاطب جهانی قرار می دهد. درباره «ابد و یک روز» هم که تکلیف روشن است و این فیلم چنان تیره بوده و نمایشگر خانواده ای مفلوک و بن بست زده است که حتی اکران آن در کشور هم معترضان بسیاری داشت.
خانواده ای که در نهایتِ فلاکت دختر خود را به یک خارجی شوهر می دهند( در واقع می فروشند). درباره فیلم «ناهید» هم که درباره زن مطلقه و نابسامانی است هم همین نگاه تیره ورزانه حاکم است و نیز «فروشنده» ای که مدافع بی غیرتی است و «دختر» ی که در مقابل سنت ها می ایستد.
حال با این فیلم ها و نوع نگاهی که به شدت منعکس گر انتخاب هایی جشنواره ای است، تکلیف سینمای پس از انقلاب ایران با همه آرمان های فرهنگی مورد انتظار چگونه خواهد بود؟! فیلم هایی که به بهانه کسب جایزه می خواهند هر نوع لباسی به تن کرده و در مقابل دیدگان قرار گیرند! سینمایی که عریانی پرداخت به سوژه های ملتهب و سیاهی و تلخی و پوچی کاراکترها برایش مهم نیست و تنها می خواهد در قاب توجه قرار بگیرد. البته از میان گزینه های نخست تاکنون فیلم های «چهارشنبه 19 اردیبهشت»، «ابد و یک روز» و «اژدها وارد می شود» حذف شده و 5 گزینه دیگر باقی مانده اند.
و حال اگر روی دیگر سکه را نگاه کنیم و تنها به صرف کسب جایزه به گزینش دست نزنیم، به گزینه ای خواهیم رسید که در عین داشتن ویژگی های فنی می تواند پیام رسان سینمای امروز ما باشد. فیلم «ایستاده در غبار» به گواه بسیاری از صاحب نظران یکی از مهم ترین دست آوردهای هنری سینمای ایران در سال های اخیر بوده است و از طرفی فیلمی هدفمند و براساس آرمان های ملتی همیشه بیدار و ایثارگر و مبارز می باشد.
در عین حال معرفی این فیلم به اسکار جدا از میزان شانسی که برای کسب جایزه دارد، می تواند به نمایان سازی اسطوره و قهرمانی ایرانی به جهانیان کمک کرده و حتی به تعیین وضعیت و پیگیری شرایط این مرد بزرگوار کمک کند.
حال با این تفسیر آزمونی مهم پیش روی متولیان فرهنگی است تا در روزهای آتی نوع نگاه و هدف خود را در زمینه انتخاب فیلم ایرانی به اسکار برملا کنند و مشخص شود که برایشان پیام جهانی سینمای متعهد ایرانی با انتخاب فیلم «ایستاده در غبار» مهم است یا انتخاب «فروشنده» ای که اگر چه با توجه به موضوعی که انتخاب کرده شانس بسیاری برای کسب جایزه اسکار دارد اما انتخابش به تاراج بردن بسیاری از دغدغه های مردمان این سرزمین خواهد بود.
درباره انتخاب فیلم های ایرانی جهت معرفی به آکادمی علوم و هنرهای سینما موسوم به اسکار هر ساله حرف و حدیث های بسیاری صورت می یابد. هنگامی که نیمه اول سال رو به سمت روزهای آخرینش می گذارد این واکنش نسبت به چگونگی و انتخاب گزینه مناسب به بالاترین حد خود می رسد.
چنان که امسال هم با وجود اکران فیلم های متنوع در بازده زمانی 9 مهر 1394 تا 9 مهر 1395 حساسیت های زیادی درباره گزینش فیلم ایرانی وجود دارد، چرا که در کنار رونق سینمای ایران در گیشه طی یک سال گذشته، اکران برخی فیلم ها واکنش ها و تبعاتی را به دنبال داشته است. آثاری که از حیث مراقبت از کیان خانواده و چگونگی نمایش دردهای جامعه به شکلی تنش زا رفتار کرده و فضای ناامنی به لحاظ روحی برای تماشاگران سینمایی به وجود آوردند.
حال در نظر بگیرید که همین فیلم های بی قافیه از نگاه مردمان این سرزمین بخواهند سفیر سینمای جامعه ایرانی شوند و به چشم هیات انتخاب اسکار درآیند، آن گاه است که عمق اهمیت چنین موضوعی افزون می شود.
این بی مبالاتی امسال در گزینش اولیه برای انتخاب فیلم ایرانی رخ داده و در میان 8 گزینه نخست جهت بررسی اعضای هیات انتخاب شاهد حضور فیلم هایی هستیم که هزاران فرسنگ با روح و ماهیت جامعه ایرانی فاصله دارند.
پیش از تحلیل فیلم های معرفی شده جهت معرفی به آکادمی اسکار امسال لازم است این سوال کلیدی به میان آورده شود که اصولا هدف ما از حضور در آوردگاه اسکار چیست؟ آیا به طور کلی لازم است که حتما در این جایزه سالانه که در آن شاهد انواع لابی ها و دست های پشت پرده در انتخاب های نهایی و در نوع چینش برندگان بوده ایم، حضور داشته باشیم؟ آیا به صرف حضور می توانیم استقلال مان را در میان همه مین های به کار گرفته شده در زمین اسکار به سلامت عبور دهیم؟ آیا با حضور در اسکار به ماهیت سیاست مابانه این جایزه رسمیت بخشیده ایم و یا این که تن به مبارزه ای خواهیم داد که یک سرش دیدگاه های صهیونیستی سردمداران هالیوودی قرار دارد و طرف مقابلش اندیشه های ناب سینمایی است که می بایست مشتق گرفته شده از مبانی و اصول اعتقادی و اخلاقی این سرزمین باشد؟
پرس های بسیاری که باید برای یک بار هم شده به شکلی عقلایی و با حضور صاحب نظران بدان پاسخی قاطع داده شود تا به شکلی باری به هر جهت و بی هویت به این سمت نرویم که تنها با نزدیک شدن به پایان موعد معرفی فیلم به اسکار به شکلی شتاب آمیز بخواهیم هیاتی تشکیل داده و به معرفی یک فیلم ایرانی دست بزنیم و یا این که مانند برخی سال ها از این گردونه خارج شویم.
باید متولیان امر در صورت تائید حضور سینمای ایران در این آوردگاه سالانه به این مرحله از بررسی های تحلیلی بنشینند که هدف از حضورمان کسب جایزه بوده و یا انتقال پیام هایی از طریق فیلم انتخابی مورد توجه می باشد.
در اولین اسامی اعلام شده برای انتخاب یک فیلم به جایزه اسکار در سال 2017، 8 فیلم «ابد و یک روز»، «اژدها وارد می شود»،«ایستاده در غبار»، «چهارشنبه 19 اردیبهشت»، «دختر»، «فروشنده»، «لانتوری» و «ناهید» اعلام شدند.
این در حالی است که اسامی فوق نشان می دهد که اولویت انتخاب ها با فیلم های اجتماعی بوده است، آن هم آثاری که به شکلی تیره ورزانه به انعکاس وقایع پرداخته اند به طوری که بروز حوادث فوق در سطح بین المللی به روشنی منعکس کننده وضعیت نامساهد زیست در داخل کشور خواهد بود!
از «لانتوری» که پدیده شوم بزهکاری و در نهایت اسیدپاشی را در جامعه ایرانی منعکس می کند تا «چهارشنبه 19 اردیبهشت» که فضای خفقان آور زیست در ایران و فقر گسترده در جامعه ایرانی را پیش چشم مخاطب جهانی قرار می دهد. درباره «ابد و یک روز» هم که تکلیف روشن است و این فیلم چنان تیره بوده و نمایشگر خانواده ای مفلوک و بن بست زده است که حتی اکران آن در کشور هم معترضان بسیاری داشت.
خانواده ای که در نهایتِ فلاکت دختر خود را به یک خارجی شوهر می دهند( در واقع می فروشند). درباره فیلم «ناهید» هم که درباره زن مطلقه و نابسامانی است هم همین نگاه تیره ورزانه حاکم است و نیز «فروشنده» ای که مدافع بی غیرتی است و «دختر» ی که در مقابل سنت ها می ایستد.
حال با این فیلم ها و نوع نگاهی که به شدت منعکس گر انتخاب هایی جشنواره ای است، تکلیف سینمای پس از انقلاب ایران با همه آرمان های فرهنگی مورد انتظار چگونه خواهد بود؟! فیلم هایی که به بهانه کسب جایزه می خواهند هر نوع لباسی به تن کرده و در مقابل دیدگان قرار گیرند! سینمایی که عریانی پرداخت به سوژه های ملتهب و سیاهی و تلخی و پوچی کاراکترها برایش مهم نیست و تنها می خواهد در قاب توجه قرار بگیرد. البته از میان گزینه های نخست تاکنون فیلم های «چهارشنبه 19 اردیبهشت»، «ابد و یک روز» و «اژدها وارد می شود» حذف شده و 5 گزینه دیگر باقی مانده اند.
و حال اگر روی دیگر سکه را نگاه کنیم و تنها به صرف کسب جایزه به گزینش دست نزنیم، به گزینه ای خواهیم رسید که در عین داشتن ویژگی های فنی می تواند پیام رسان سینمای امروز ما باشد. فیلم «ایستاده در غبار» به گواه بسیاری از صاحب نظران یکی از مهم ترین دست آوردهای هنری سینمای ایران در سال های اخیر بوده است و از طرفی فیلمی هدفمند و براساس آرمان های ملتی همیشه بیدار و ایثارگر و مبارز می باشد.
در عین حال معرفی این فیلم به اسکار جدا از میزان شانسی که برای کسب جایزه دارد، می تواند به نمایان سازی اسطوره و قهرمانی ایرانی به جهانیان کمک کرده و حتی به تعیین وضعیت و پیگیری شرایط این مرد بزرگوار کمک کند.
حال با این تفسیر آزمونی مهم پیش روی متولیان فرهنگی است تا در روزهای آتی نوع نگاه و هدف خود را در زمینه انتخاب فیلم ایرانی به اسکار برملا کنند و مشخص شود که برایشان پیام جهانی سینمای متعهد ایرانی با انتخاب فیلم «ایستاده در غبار» مهم است یا انتخاب «فروشنده» ای که اگر چه با توجه به موضوعی که انتخاب کرده شانس بسیاری برای کسب جایزه اسکار دارد اما انتخابش به تاراج بردن بسیاری از دغدغه های مردمان این سرزمین خواهد بود.
گزارش خطا
آخرین اخبار