صدایم کن (سهیل محمودی)
صدايم کن، تا امان يابد
عابري خسته در شب باران
صدايم کن تا ببالم من
در سحرگاهان با سپيداران
از آن سوي خورشيد
از آن سمت دريا
صدايم کن، صدايم کن، صدايم کن
تو لبخند صبحي، پس از شام يلدا
از اين تيرگي ها رهايم کن
سکوت سرخ شقايقها را
در اين ويراني، تو مي داني
غم پنهان نگاه ما را
در اين حيراني، تو مي خواني
از آن سوي خورشيد
از آن سمت دريا
صدايم کن، صدايم کن، صدايم کن
تو لبخند صبحي، پس از شام يلدا
از اين تيرگي ها رهايم کن
صداي باران، نواي ياران
به لحن تو، نمي ماند
سکوت شب را، ز کوه و صحرا
نواي گرم تو مي راند
در ابهام جنگل
کسي راز گل را
به غير از تو، نمي داند
بخوان از بهاران
که با ساز باران
کسي چون تو نمي خواند
صدايم کن تا امان يابد
عابري خسته در شب باران
صدايم کن تا ببالم من
در سحر گاهان با سپيداران
از آن سوي خورشيد
از آن سمت دريا
صدايم کن، صدايم کن، صدايم کن
تو لبخند صبحي پس از شام يلدا
از اين تيرگي ها، رهايم کن
"سهیل محمودی"
عابري خسته در شب باران
صدايم کن تا ببالم من
در سحرگاهان با سپيداران
از آن سوي خورشيد
از آن سمت دريا
صدايم کن، صدايم کن، صدايم کن
تو لبخند صبحي، پس از شام يلدا
از اين تيرگي ها رهايم کن
سکوت سرخ شقايقها را
در اين ويراني، تو مي داني
غم پنهان نگاه ما را
در اين حيراني، تو مي خواني
از آن سوي خورشيد
از آن سمت دريا
صدايم کن، صدايم کن، صدايم کن
تو لبخند صبحي، پس از شام يلدا
از اين تيرگي ها رهايم کن
صداي باران، نواي ياران
به لحن تو، نمي ماند
سکوت شب را، ز کوه و صحرا
نواي گرم تو مي راند
در ابهام جنگل
کسي راز گل را
به غير از تو، نمي داند
بخوان از بهاران
که با ساز باران
کسي چون تو نمي خواند
صدايم کن تا امان يابد
عابري خسته در شب باران
صدايم کن تا ببالم من
در سحر گاهان با سپيداران
از آن سوي خورشيد
از آن سمت دريا
صدايم کن، صدايم کن، صدايم کن
تو لبخند صبحي پس از شام يلدا
از اين تيرگي ها، رهايم کن
"سهیل محمودی"
گزارش خطا
نظر شما
آخرین اخبار