طراح نماد کلید از تولد "کلید" می گوید
صدای ایران- مصطفی حسنی، طراح نماد کلید برای کمپین انتخاباتی روحانی، در مصاحبه ای به پرسش های زیر در خصوص چگونگی فعالیتش و نحوه ارائه این نماد به ستاد حسن روحانی پاسخ داده است.
شروع گفتگو را با معرفی خودتان آغاز کنید.
متولد سال 1361 هستم و در رشته گرافیک درس خواندم. جدا از اینکه نزدیک به سیزده
سال نقاشی کشیدم، کار عکاسی کردم و در حوزه تبلیغات و طراحی نیز فعال بودهام. سال 1379 رتبه و جایزه اول طراحی
در حوزه تجسمی را بدست آوردم. تاکنون در سمت مشاور در شرکتها و
مجموعههای زیادی در حوزههای
مختلف سلامت، گردشگری و تجاری فعالیت کردهام.
اصولا در نگاه من مطالعه، پژوهش، نوشتن ایدههای
نو و برندسازی که بخش بزرگی از آن از مطالعات در حوزه اجتماعی
و مباحث فرهنگی پدیدار میشود از
بهترین کارهای دنیا است.
اجازه بدهید از این بهترین کارهای دنیا، سراغ تبلیغات برویم. از ابتدا در این حوزه مشغول بودید؟
بله. البته اسم تبلیغات که میآید همه درگیر تصاویر و شکلهای تجسمی میشوند. در حالی که موضوع کار ما سطح گستردهتری را شامل میشود.
اگر ممکن است بیشتر توضیح دهید.
ببینید اکنون مساله تبلیغات در کشور تغییر کرده است. امروزه برندینگ یک علم میان
رشتهای است که بخشی از آن به شخصیتسازی و در نتیجه تبلیغات مرتبط است. واژه برند که اغلب در رویدادهای تجاری و اقتصادی بکار گرفته میشود در لغت به معنای
توسعهی نام، آفریدن و رشد دادن شخصیت یک محصول یا خدمات است. اما
اگر به ژرفای این واژه و شجرهی تاریخی آن رجوع کنیم میبینیم که برندینگ اصولا
فرآیندی است که در پی رخنه در ضمیر انسانها است. فرآیندی متشکل از عواطف،
احساسات، منطق، رضایت خاطر، کیفیت و مواردی از این دست.
با این وجود هنوز شرکتهایی هستند که به صورت
سنتی کار میکنند. معدودافردی بوده اند که بهگونهای واقعی فهمیده اند اصلا تبلیغات به این معنا نیست که
صرفا یک پوستری طراحی کنید و یک تیزری در تلویزیون پخش کنید و به واسطه آن کالایی
و یا شخصی را معرفی کنید.
با این توصیف چه شد سر از سیاست و انتخابات در آوردید؟
در تعریف برتر هر وظیفهای بر واقعیتی منطبق است و هر واقعیتی یک بعد ظریف هنری
دارد. ورود به انتخابات و به تبع آن به سیاست هم از همین دریچه بود. در واقع در
وسط دریای سیاست ظاهر شدن از جنس هنری وظیفهای بود که از بطن واقعیت جامعه ایران برمیخاست. احساس میکنم صادقانهترین لحظات درگیر شدنم با سیاست در ستاد دکتر روحانی بود چرا که از طرفی جنس
هنری این درگیری آمیخته با مسئولیت اجتماعی بود و از طرف دیگر با همت و کوشش
دوستان فداکارم به سرانجام رسید. اگر بیتعارف
صحبت کنم خیلیها حسن روحانی را نمیشناختند و اگر هم شناختی داشتند سوابق روشن ایشان را نمیدانستند. روحانی شبیه کوه یخی بود که بخش کمی از آن دیده میشد و بخش مهم آن پنهان بود. ما همین نقطه کوچک را به نقطه اتکاء بدل کردیم. در
واقع ارزشهای پنهان دکتر روحانی موضوع بسیار خوبی برای فعالیت تبلیغاتی بود و کلید،
پل ارتباطی خوبی میان مردم و ستاد دکتر روحانی شد تا این ارزشها وارد ذهن مردم
شود.
جرقه طراحی این کلید از کجا زده شد؟
همانطور که عرض کردم بخشهای بزرگی از وجود و
شخصیت دکتر روحانی به مثابه کوه یخی که مقداری ازآن زیر آب است،از دید مردم
پنهان بود. به همین خاطر حس کردم باید در عین حال که این بخشها را به سطح روئین
نگاه جامعه بیاوریم روش روانتری نیز برای انتقال
ارزشهای ایشان پیدا کنیم. وقتی با مردم صحبت میکردیم یک جو بیتفاوتی در میانشان وجود داشت و البته شکستن این سد بیتفاوتی
مساله مهمی بود. اصولا ایدهها در تعامل با مردم شکل
میگیرند. اگر در میان مردم و زیست روزمرهشان
جستجو کنیم به انبوهی از ایدهها برخواهیم خورد.
در ایام انتخابات میبایستی بین فکر توده مردم و ظرفیتهایمان با مزیتهای رقابتی دکتر روحانی نوعی تعامل ایجاد میکردیم و همانگونه که میدانیم ایدهها به صورت کلان قابلیت اجراء عملی ندارند و به منظور اینکه در ذهن مخاطب جایگاه درستی بیابند باید دقیقا مشخص و خورد بشوند. البته این فرایند زمان بر بودو دقیقتر اینکه ما برای تبلیغات زمان نداشتیم. باید میدیدیم چه کاری باید انجام دهیم تا یک تمایز فوری بین این کاندیدا و سایر کاندیداها ایجاد شود. در واقع در مرحله اول به دنبال حساس شدن مردم و سپس ارائه یک انتخاب خوب پیش روی آنها بودیم. نقطه امیدواری مزیتهای درخشان و رقابتی دکتر روحانی بود. احساس میشداگر بتوانیم چراغ توجه مردم به ایشان را به سبب این مزیتها روشن کنیم، مردم پس از شناخت حتما رغبت رای دادن به ایشان را خواهند داشت. از همین جا جرقه طراحی کلید زده شد.
چه مدت روی طرحتان کار کردید؟
چند ماه قبل از شروع سال 92 تحقیقاتی آغاز کردم در مورد اینکه طرحها و نمادها چه تاثیری روی مردم میگذارند
و نگاه مردم به آنها چگونه است. مدتی بعد به طور مشخص این موضوع را مورد بررسی
قرار دادم که اگر روزی کسی با «کلید» وارد گود انتخابات شود چه تاثیری بر مخاطب
خواهد گذاشت. اصولا چقدر این طرح منطبق با احساسات و الویتها و خواستههای مردم است. گام بعدی طرح این پرسش بود که
اگر نماد «کلید» با ذهنیت انسان ایرانی سال 1392 همخوانی دارد چگونه این نماد را
به طراحیهای گرافیکی و شعارها برگردانیم.
یعنی کلید را تبدیل به نماد کردید.
بله. ببینید نماد ابزاری است که در دسترس مردم است. یعنی اگر فرصت نکردیم آن را به همه مردم برسانیم، خودشان داشته باشند. کلید این ویژگی را داشت. درذهن و جیب همه بود و میتوانستند از آن به عنوان تبلیغ استفاده کنند. کلیدهای بزرگی هم بود که توانستیم تعداد کمی تولید کنیم. اما واقعیت این بود که نه آنقدر منابع مادی وجود داشت و نه آنقدر وقت برای آن کار داشتیم. اولویت کارهایی بود که سریعا بتوانیم از آن نتیجه بگیریم. به نظر ما به جای رفتن به سوی تولید کلیدهای نمادین بزرگ باید روی کلیدهای خود مردم حساب کنیم. این ایده را پیش بردیم و مثبت هم بود و جواب داد.
به واسطه معرف و آشنایی به ستاد انتخابات آقای روحانی رفتید؟
خیر. آشنایی نداشتم. ولی آنها بنده را میشناختند و این شناخت بسیار در تعامل بینمان موثر بود. پس از آن به واسطه دوستانی که با تیم آقای روحانی آشنایی داشتند این همکاری صورت گرفت. به بنده و دوستانم اعتماد کردند و ما را معرفی کردند و کار را شروع کردیم. اصل داستان این است که طرح کلید قبل از سال 92 طراحی شده بود. اما نمیدانستیم چه کسی قرار هست وارد انتخابات شود. حدس و گمانهایی بود اما روشن و دقیق نبود. دنبال یک شخص و گزینه خوب بودیم.
معرفتان چه کسی بود؟
آقای صالحی امیری که البته بسیار صادقانه در معرفی من کمک کردند. ایشان در جریان این موضوع بودند و خیلی نظرات خوبی میدادند و به ارایه بهتر طرح بسیار کمک کردند. باید از حمایتهای کسانی دیگر هم یاد کنم. مثلا آقای دکتر واعظی در تمام لحظات از طرح کلید حمایت کردند. آقای ترکان نیز این نگرانی را در من برطرف کرد که این قسم ایدهها قابل اجرا هستند.
نقطه شروع کارتان کی بود؟
دقیقا روز خاصی خاطرم نیست. اما فردی در مورد من با آقای زنگنه صحبت کرده بود ایشان با آقای ترکان هماهنگ کردند و قرار گذاشتیم و ظرف بیست دقیقه به جمعبندی رسیدیم. در ضمن به آقای ترکان گفتیم میتوانیم در طراحی جملات آقای روحانی هم کمک کنیم. طرح را اینگونه معرفی کردیم.
چه روالی طی شد که طرح شما پذیرفته شد؟
به محض طرح مساله با تایید آقای ترکان مواجه شدیم و ایشان هم استقبال کردند و
گفتند با اینکه در این رشته تخصصی ندارم اما موارد ارایه شده از سوی شما قانع
کننده است. گفتند یک واحدی هم در ساختمان ستاد بگیرید. امانپذیرفتیم و گفتیم سیستم
اداری ستاد برای تجهیز دفتر کمی کند است و
در دفتر خودمان کار را دنبال میکنیم.
ایشان گفتند و اگر پوسترهایی هم به ذهنتان میرسد پیشنهاد بدهید که آن را هم پیشنهاد دادیم. سعی کردیم ایده پوسترها با تاثیرگذاری
بالا باشد. از طرفی هم خود آقای روحانی خیلی فرصت نداشت. ما میدیدیم ستادهای ایشان شرایط سختی داشتند. در شهرستانها هم اصلا ستادی وجود
نداشت.
اولین برنامه تلویزیونی آقای روحانی نخستین بار بود که از کلید رونمایی شد؟
بله. در روزهای بعد ما متوجه شدیم بزرگترین فرصت دیده شدن نماد «کلید» صرفا در صداوسیما است. اگر میخواستیم پوستر زیاد منتشر کنیم ضد تبلیغ بود. واقعا ستاد آقای دکتر روحانی با مشگلات مالی جدی روبرو بود. پیش آقای یونسی رفتیم وازایشان خواهش کردیم سریعا پیام ما را به آقای روحانی برسانید و بگوید که در اولین فرصت کلید را به عنوان نماد خودتان معرفی کنید. آقای یونسی بسیار استقبال کردند. البته قانع کردن ایشان زمان زیادی برد. اما شب در برنامه تلویزیونی شاهد بودیم که آقای روحانی کلید را بالا بردند. آنجا بود که بسیاری از مردم گفتند که چه کار جالبی صورت گرفته است. به جرات میتوانم بگویم ما برای جلب توجه کسانی که میخواستند به دکتر روحانی رای بدهند کار نمیکردیم، بلکه برای جلب توجه کسانی که اصلا نمیخواستند رای بدهند و یا کسانی که میخواستند به رقیب دکتر روحانی رای بدهند کار میکردیم. بنابراین فرصتی که صدا و سیما در اختیار کاندیداها قرار داده بود، خیلی مناسب و عالی بود. برای کسانی که چنین دغدغه ای داشتند این طلاییترین فرصتی بود که آنرا صرف شناساندن کاندیدایشان به مردم کنند و این فرصت نیز توسط دکتر روحانی بعد از نشان دادن کلید در برنامه گفتگوی ویژه خبری به نحو احسن استفاده شد.
اجازه بدهید این سوال را به نحو دیگری بپرسم. طرح کلید دقیقا از کجا آمد؟
ببینید طرحها از دل مردم بیرون میآیند. وقتی به میان مردم میرویم و با آنها صحبت میکنیم میتوانیم این پیام را دریافت کنیم که چه شرایطی
وجود دارد مردم با چه شرایطی دست به گریبانند. درواقع ایده را از درون خود مردم میتوان استخراج کرد. ایده درون اجتماعات مردم میجوشد.
پس ایده «کلید» هم به همین نحو از دل مردم بیرون آمد؟
بله. با کنکاش در میان مردم متوجه شدیم همه معتقدند اقتصاد قفل شده، شرایط سخت شده، سینماییها میگفتند در خانه سینما بسته شده، بازار طور دیگری قفل بود، صنایع، بانکها و انسدادهای فراوان دیگر. سادهسازی همه این واقعیات در یک مفهوم موجب آفرینش نماد «کلید» شد. مردم به این فکر میکردند که باید فردی بیاید که قرار است و قفلها را باز کند. وقتی کسی بتواند این پیام را القا کند از او استقبال خواهند کرد.
یعنی شما با توجه به مشکلات و بحرانهای هشت سال دولت احمدینژاد طرح کلید را در قانع کردن مردم موثر میدانستید؟
خیر. کلید نمیتوانست قانعشان کند. کلید میتوانست در ضمیر ناخودآگاهشان یک حسی را بوجود بیاورد که اگر بخواهیم رای بدهیم این شخص این ادعا را کرده و در مقایسه با سایر کاندیداها تمایز دارد.
شما گفتید طرح کلید آماده بود و فقط دنبال یک کاندیدا بودید. یعنی ممکن بود سر از ستاد آقای جلیلی یا قالیباف هم در بیاورید؟
اگر الان از آقای جلیلی یا قالیباف بپرسید که دوست داشتید رییس جمهور بشوید یا
خیر پاسخشان به احتمال زیاد منفی است. چون بار مشکلاتی
که سر دولت ریخته زیاد هست. در ضمن «کلید» برازنده نماد اعتدال و عقلانیت بود. پس
بیشک در تحقیقاتی که من کرده بودم این احساس را
داشتم که این نماد برازنده دکتر حسن روحانی است. احتمالا اگر به دیگران کلید پیشنهاد
میدادم مقبول جامعه واقع نمیشد.
تدبیر و امید بعد به کلید اضافه شد؟
بله.
آنها حامل چه نمادی بودند؟
(به شوخی)به نظرم تدبیر نماد آقای نهاوندیان باشد امید هم نماد آقای جهانگیری. کاملا هم منطبق با شخصیت این بزرگواران است. احتمالا آقای دکتر روحانی این شعار را از روی این افراد انتخاب کرده بود.
طرح کلید چقدر در رأی آوری آقای روحانی موثر بود؟
این را باید از دیگران بپرسید. من با افرادی صحبت کردم که اعتقاد داشتند این
نماد توانسته است سد بیتفاوتی در رابطه با موضوع انتخابات را
بشکند.فعالیت رسانه های غربی جهت تشویق تحریم انتخابات در نقطه مقابل تلاش ما بود.
کلید باعث شد سوالات مردم پاسخ داده شود. یعنی یک نفر آمد پذیرفت که شرایط کشور
قفل شده و ادعا میکند میتواند
آن را باز کند.
کلید کمک کرد سوالات مردم پاسخ داده شود. تا حس اعتماد در ذهنها متولد شود. اگر به سال گذشته برگردیم که روحانی چگونه دلها را ربود هرچند نباید خلاقیت روحانی در استفاده از کلام موثر را فراموش کنیم اما این کلام موثر که در مناظرهها تبدیل به پاسخهایی شد که حرف دل مردم بودومحصول تفکر صادقانه روحانی با هدف وارد شدن به عرصه انتخابات بود. روحانی برای کمک به پیشرفت کشور آمده بود و نه چیز دیگری. به دنبال کشف شباهتهای خود با مردم بود و نه تکیه کردن بر تفاوتها.
با آقای روحانی هم دیداری داشتید؟
بله. بسیار کوتاه توفیق گفتگو با ایشان را داشتم. در چند سفر هم همراه ایشان بودم
پیامی از ایشان در مورد طرح کلید دریافت کردید؟
ایشان به نظرم آنچنان درگیر مشکلات به ارث مانده از دولت پیشین هستند که کمتر،فرصتی برای طرح این مسایل بوجود می آید. ولی نظر به اهمیتی که این مسله برای ایشان داشت موضوع را با معاونین و مشاورین ایشان از جمله آقای دکتر جهانگیری بحث وپ یگیری کردیم. من بیشتر در مسیر کمک به دولت هستم.
نقش اس ام اس ها در شکوفایی نماد کلید چه بود؟
این یکی از مهمترین و موثرترین متدهای تبلیغی در جهان است. البته هنراین است که اینامر بومی شود.وازظرفیت این امکان بهره برداری شود.
با این حساب تعداد بالای اس ام اس ها در مورد کلید را می توان به معنای اثرگذاری آن تلقی کرد؟
صد البته. مفهوم وازه کلید این ظرفیت را دارا بود. در واقع از ظرفیت مردم برای
تبلیغ به خوبی استفاده شد. آن موقع هم برای ما باعث خوشحال بسیار بود که این
اتفاقات میافتد.
کدام خاطرتان مانده ؟
خیلی به خاطر ندارم. یک اس ام اس بود که بعد از سفر آقای روحانی میگفتند دکتر کلید و رو کن دنیارو زیر و رو کن. این اول یک اس ام اس بود که تبدیل به یک شعار مردمی هم شد. اول برایمان بامزه نبود. ولی وقتی مردم با باورشان میگفتند بسیار جالب میشد. یا مثلا با کلید روحانی رفتیم جام جهانی.
اما خوب این اس ام اسها و طنزها از سوی رقیب و حتی بعد از انتخابات از سوی مخالفان به یک ضد تبلیغ هم تبدیل شد مثلا میشنویم حسن کلید یا ...
اگر راجع به حال صحبت میکنیم دولتی که الان
سرکار آمده با متانت و روی خوش سعی میکند مشکلات را حل کند و به مردم انرژی منفی ندهد. ولی حتما
انتقادات اینگونه هم بوجود می آید که بسیار طبیعی می باشد.من اعتقاد دارم بعد از اینکه
دولت بعد از مدتی بتواند کار خود را به خوبی اجرا کند همین موضوعات منفی هم به
مثبت تبدیل می شود. وقتی این اس ام اس ها هنوز وجود دارد یعنی بحث هنوز زنده است.
نماد زنده است. عملکرد روحانی مورد توجه است. البته بنظرم دولت ابدا از این جنس واکنش ها ناراحت نمیشود.
قبول دارید موضوع و نماد کلید وارد ادبیات سیاسی عامه و توده شده و به مناسبت های مختلف از ورزش و فرهنگ و سیاست و .. مورد استفاده قرار می گیرد. در شب پیروزی فوتبال با کلید روحانی رفتیم جام جهانی یا اتفاقات سیاسی فرهنگی ورزشی و .. هنوز این بحث زنده است.
بله.وقتی یک نمادی طراحی می شود باید خیلی کارشناسانه و دقیق این اتفاق بیفتد. چون سالیان سال باقی خواهد ماند.ابتدا سعی کردیم کار را به گونه ای پایه ریزی کنیم که اثرگذاری بالا داشته باشد و فکر می کردیم که همیشه این مساله زنده باشد. اما در حال حاضر در شکل گیری شعارها من هیچ نقشی ندارم. این خلاقیت خود مردم هست.
کلیدی که طراحی کردید قابلیت باز کردن چه قفلهایی را دارد؟
بزرگترین قفلی را که باز کرد، قفل ناامیدی بود.که به دست دکتر حسن روحانی بازشد. یک مثالی بزنم بعد از انتخابات مگر مردم پولدار شده بودند؟ چرا حالشان خوب بود؟ چون امیدوار شده بودند. باید این امید ادامه پیدا کند. البته با بهبود اقتصاد و بهداشت درمان و...
غیر از امید، در یک سال گذشته دیگر چه تاثیری داشته است؟
اولا کلید برای انتخابات طراحی شده است. اینکه هنوز قابلیت دارد این خیلی خوب است. در خانه سینما شاهدیم اتفاقات خوبی افتاده است. در نظام سلامت و بهداشت و درمان و قیمت دارو تحولاتی ایجاد شده. در روابط خارجی یک رضایتمندی حاصل شده و کشورهای بیشتری به ما لبخند می زنند. از نظر من به قول معروف قفل کدورت ها با کلید عقلانیت باز شده و این دستاورد کمی نیست. دقت کنیدروحانی حتی یکبار به کسانی که به وی رای ندادند متفاوت نگاه نکرد حتی این موضوع را در انتصابات ایشان میتوانید جستجو کنید و این نیز نشان عقلاقیت دولت تدبیر امیداست. آقای روحانی با فن صداقت واقعی و قلبی در کلام خود همه را جذب کرد.این چیزی است که ما از مردم می شنویم. در هشت سال گذشته وقتی با تولیدکنندگان صحبت می کردیم دوست داشتند تلاش کنند وبهترین کالاها را تولید کنند اما می گفتند به واسطه کم محلی ها و بی تدبیری ها ما به نوعی مردم خود و تولیدکنندگان خود را تحریم کرده بودیم و بعد از پیروزی آقای روحانی حس رفتن دوباره به سمت تولید و ساختن و آبادانی کشور دوباره زنده شده است.
وقتی کلید را طراحی کردید فکر می کردید آقای روحانی پیروز انتخابات شود؟
اصلا مهم نبود ایشان برنده می شوند یا بازنده. مهم این بود که ما احساس کردیم الان باید کاری انجام دهیم برای گزینه ای که از نظر ما پسندیده است. آقای روحانی خطیب و سخنور بسیار خوبی هستند که نفوذ کلام بالایی دارند دیدیم باید کاری کنیم باید این شخصیت به مردم شناسانده شود. کلید اولین تمایزی بود که باعث شد ایشان مورد توجه قرار بگیرند. چون وقتی موردتوجه قرار می گرفتند حرف هایشان هم شنیده میشد.و در اینجا با مزیت خطیب بودنشان به طور کامل میتوانست صحبت های مهم شان را به گوش مردم برساند. بعد از انتخابات مردم یک واقعیتی را پذیرفتند که آقای روحانی خیلی صادقانه آمدند و در مناظره ها هم روشن بود دنبال اشتراکات می گشتند نه اختلافات. کلید عقلانیت آقای روحانی دقیقا همین است. اگر دوباره در فصل انتخابات قرار می گرفتیم من باز آقای روحانی را انتخاب می کردم.
برای این کار قراردادی داشتید؟
بله قراردادی وجود داشت.قراردادی نانوشته درقلب ما برای اغتلای ایران عزیز.یعنی همان هدفی که دکتر روحانی به دنبال آن بود.
واکنش اطرافیانتان چه بود؟
واکنش خاصی نداشتند. چون کار من نوشتن طرح است.
خانواده تان هم به آقای روحانی رای دادند؟
همه به ایشان رای دادند. نه اینکه به خاطر من . خودشان به اجماع رسیدند.
مشکلات کشور زیاد است فکر می کنید کلیدی که طراحی کردید قدرت اعجاز حل مشکلات را دارد؟
یک حرف زیبایی خود آقای روحانی زدند که کلید خود مردم هستند. وقتی دولتی برسرکارمی آید، مردم می گویند ببینیم این دولت برای ما چه می کند این کمی بی انصافی است و خود مردم هم باید گوشه ای از کار را بگیرند. آن کلید نمی تواند کاری کند آن حس و فضای امید مردم هست که ایجاد تحول می کند. نگاه دکتر روحانی احساس قوی و محکمی را به مردم منعکس می کند واین امر در تلاش مردم برای پیشرفت موثر است.تصور کنید اگر اوضاع اقتصادی این مردم بهبود یابد روحانی چقدر انتخاب درستی بوده، البته این بسیار سخت است. دولت دکتر روحانی دولتی بسیارشنونده تر از برخی دولتهای قبل است. البته وقت برای شنیدن حرف های شنیدنی می گذارد. هرگز فراموش نکنیم عملکرد روحانی در عرصه خارجی با جهت گیری اتحاد در داخل بوده است او هرگز از سختی های مسیری که در آن وارد شده نگفته کما اینکه حتما سینه روحانی پر از رازهای نگفته از مسیر سخت دولت برای بهبود معیشت مردم است. امادولتمردان با رفتارشان حس اطمینان را منتقل می کنند. آقای دکتر روحانی رئیس جمهوری است که با خلق و خوی یک پدر با احساس یک مادر به عرصه آمده وبهتر است به جای انتقادهای بی حاصل به او راه حل هایی که به نظرمان میرسد ارائه کنیم چرا که دولت شنونده اینها رامی شنود.
بهترین خاطره ای که از ایام انتخابات دارید؟
شبی که کلید در دستان دکتر روحانی در صدا و سیما نشان داده شد دوستان زیادی که الان بخشی از آنها در دولت مشغول خدمت هستند با من تماس گرفتند و به من تبریک گفتند.
در شب پیروزی هم بیرون بودید؟
بله. قدم زدن در شب پیروزی یک تفریح لذت بخش بود.
برای آن شب هم برنامه ریزی کرده بودید .چون کلید در دست مردم جابجا میشد.
نه هیچ برنامه ریزی نکردیم نتیجه انتخابات خیلی ما را خوشحال کرد. کار خود مردم بود.
یک سال گذشته است. پشیمان نیستید؟
من از حامیان سرسخت آقای روحانی هستم. آقای روحانی و دیگر هیچ. لطف خدا بوده که ایشان رییس جمهور شده است. یادمان نرود سال پیش این موقع دلار چقدربالاوپایین می شد. برای بهتر شدن اوضاع کشور یک شبه نمیتوان به مقصد رسید. انشالله در دولت عقلانیت و تدبیر و امید با هدف تزریق امید به جامعه روز به روز شاهد بهتر شدن اوضاع معیشت مردم باشیم. مردم پذیرفته اند که با دادن یک رای چیزی بیشتر از یک رئیس جمهور به دست آوردند. و آن تولید یک حس خوب و امید به آِینده بود. علی رغم تمام تفاوت های قومی، زبانی، فرهنگی و... که مردم ایران دارند همگی میتوانند در این نقطه نیز اشتراک داشته باشند و آن فهم مشترکی است از مفهوم کلید. کلید در ذهن مردم کهنه نمی شود.
بعد از طراحی کلید هم همکاری شما با دولت ادامه پیدا کرد؟
بعداز سرکارآمدن دولت معلوم بودباشرایطی که دولت دربحث یارانه ها با آن مواجه است این روند به شیوه فعلی دردسازخواهد بود. از یک طرف دولت با جیب خالی خود برای پرداخت یارانه به همه مردم مواجه بود و از دیگر سو نمی توانست طرح هدفمندی یارانه ها را ملغی اعلام کند. چون در این صورت منتقدین می گفتند دولتی سرکار آمده که دارد پول را از ما می گیرد. به نظرم باید گروهی به وجود می آمد که فواید و معایب یارانه از نگاه کارشناسان اقتصاددانان برای مردم تشریح می کرد. با دولت در این موضوع کاری نداشتیم و به طور مستقل خودمان کار را دنبال کردیم. در این راستا کمپین «نه به یارانه» را راه اندازی کردیم.
با موافقت و همکاری دولت بود؟
خیر ما مستقل این کار را دنبال کردیم. خودمان خواستیم دولتی نباشد. البته بعدها تماسهایی گرفته شد که احساس کردیم مسیر حرکت ما درست است.
چه مسیری طی شد؟
یارانه همان پولی است که آزادی اقتصادی و پیشرفت اقتصادی مردم را به گروگان گرفته است.این را من نمیگویم.اساتید اقتصاد میگویند. اگر حتی یک نفر هم از مسیردریافت یارانه هاانصراف داده باشد کار بزرگی صورت گرفته است. زیرا با «نه به یارانه» میتوانیم «آری به تولید ملی» بگوییم، آری به شغل بگوییم. حتی اگر الان زمان و امکاناتی داشتم باز هم فعالیت کمپین «نه به یارانه» را از نو آغاز می کردم زیرا تورمی که دشمن تمدن ماست با نه به یارانه مهار شدنی تر میشود برای اینکه نه به یارانه مسیر دشوار اما صحیح توسعه اقتصادی است. باید بگویم حتی قانع کردن خیلی از دوستان خودم هم برای اینکه به کمپین ملحق شوند خیلی سخت بود. میگفتند کسی از پول نمی گذرد. کسی این کار را نمی کند. ما هم انتظار نداشتیم همان ابتدا میلیون ها نفر به یارانه نه بگویند. ما می خواستیم این سوال برای مردم ایجاد شود که سود کجاست؟ امروز مهم هست یا آینده مهمتر است؟ آیا بچه های شما در آینده مهم اند یا امروز آن 45 هزار تومان مهم است. در آن مقطع مردم غرق در اعداد شده بودند و درک نمیکردند با تجمیع این همه پول چه کارهای بزرگی می شود کرد.
چه مدت روی این طرح کار کردید؟
ما پنج ماه روی این طرح کار کردیم و 1400 میلیارد صرفه جویی به نفع دولت صورت گرفت. به نظرم نتیجه خوبی است. مردم مشگلی برای گذشت از پول ندارندبه شرط صداقت و پاسخگویی به آنها.
طرح را داوطلبانه ارایه کردید یا از شما خواسته شد که ایده ای برای هدفمندی ارایه کنید.
با کمک تیم خودمان که افراد اقتصادی
هم در آن هستند این ایده را طراحی و اجرایی کردیم. به نظرم کار درستی بود. نمایندگان
مجلس، هنرمندان و .. حمایت کردند. سعی کردیم، کلیپهایی هم درست کنیم که از صداوسیما پخش
شد. ما آذر ماه شروع کردیم. در کمپین نه
به یارانه زحمات بسیاری کشیده شد.ولی نیاز بود شورایی اینچنینی تشکیل میشد در
جامعه مزیت های نه به یارانه را تشریح کنند. بی شک نتیجه های درخشان تری گرفته میشد. البته اگر دولت شورایی به نام شوارای ملی جوانان تدبیر و امید به ریاست
دکتر حسن روحانی و با حضور جوانان همه طیف ها تشکیل داده بود امکان دسترسی به
موثرترین بخش جامعه یعنی جوانان راحتتر بود.
بی شک همین جوانان موتور محرکی در کمک کردن به طرح های اجتماعی و اقتصادی دولت میتوانستند باشند. و اتفاقا در موضوع کمپین نه به یارانه با اتکا به همین شورا نتایج بسیار بزرگتری حاصل میشد.متاسفانه بزرگترها در جامعه ما نگاه منصفانهای به جوانان ندارند. نمیدانم چرا به آنها کوچک نگاه میکنند.وقتی در نگاهمان به جوانان کوتاهی میکنیم بی شک انتظار داشتن از آنها نیز بی معناست. بر عکس جوانان به دولت تدبیر و امید بزرگ و توانمند نگاه میکند،اولین وظیفه خودشان را صحیح انجام میدهند.بزرگترها یی که به جوانان کوچک نگاه میکنند مسولانه عمل نمیکنند.
آمار تعداد نه گویان به یارانه را دارید؟
2 میلیون و 400 هزار نفر
خیلی موفق نبود؟
به نظرم درخشان بود. برای 5 ماه تلاش.آن هم در شرایط بد اقتصادی که مردم از آن رنج میبرند.
عدد قابل توجهی نسبت به کل جمعیت نبود؟
اگر دولت 10 میلیون نفر را که یارانهشان را احتیاج ندارند بررسی کند و قطع کند کسی دلخور نمیشود. چون سودها و مزیتهای نه گفتن به یارانه را تشریح کرده است.والبته مردم بهبود نظام سلامت را نیز دیده اند. به نظرم حتی اگر 10 نفر هم به یارانه نه می گفتند باز هم موفق بود.ولی دو میلیون و 400 نفر نتیجه پنج ماه تلاش بوده است .الان هم اگر از نو شروع کنیم باز نتیجه به همراه دارد.چرا که در این مسیر هرجقدر عدد اضافه شود موفق تر است و شکست در این مسیر بی معناست.
بله. شاید شنیده باشید. طرح «فرهنگ استفاده از تولید ملی» یا در واقع «لبخند به تولید ملی» و «آری به تولید ملی».طرحی که قرابت معناداری با اقتصاد مقاومتی رهبر انقلاب مطرح کردند و ریس جمهوری نیز بر اجرای آن تاکید دارند،دارا میباشد.
از دولت در رابطه با این طرح خواسته ای داشتهاید؟
تا کنون خیر. اما از رییس جمهور جدا خواستارم لبخند به تولید ملی و کالای ایرانی را ابتدا خود آغاز کند. آری به تولید ملی بی تردید یار اشتغالزایی و دشمن گرفتاریهای ایران از جمله اعتیاد و بیکاری جوانان خواهد شد. میدانم تولیدات ملی ما برندهای قوی و رقابتگری نیستند اما همه چیز از خودمان شروع میشود.وحتما در آینده بهتر میشویم.
و سخن پایانی؟
اجازه بدهید حرفهایم را در مورد همین طرح اخیر به پایان برسانم. طراحی فرهنگ استقبال از تولیدات ملی کار پیچیده ای نیست. اما این کار حساس باید با توجه به سبک زندگی جامعه ایرانی صورت بگیرد. باید بدانیم همه کشورهای توسعه یافته از کوچه تولیدات ملی عبور کردهاند. ما كلی ثروت كشف نشده در ایران داریم كه اگر این ثروتها شناسایی و عرضه شوند با سرعتی بیش از آنچه تصورش میرود میتوانیم جایگاه خودمان را در جهان بهبود ببخشیم. هماکنون 13درصد از ثروت جهان نامهای تجاری و برندها هستند. چیزی که ایران علیرغم داشتن ظرفیت بالا سهمی از آن ندارد.
یکی از راههایی که در دنیای امروز آزموده شده و امتحانش را خوب پس داده «برندسازی» است. اما برندسازی هم از کوچه آری به تولید ملی میگذرد. ما در ایران همانند نفت، در مستندسازی غنی هستیم. بد نیست جشنواره ای فیلمی با عنوان «لبخند به تولید ملی» و «پرچم مقدس ایران» برگزار شود. البته در این خصوص با وزیر محترم ارشاد گفتگوهایی انجام دادهام و به صورت ضمنی با این ایده من هم عقیده میباشند.
شما نگاه کنید اوباما رییسجمهور امریكا مهمانهای خود را به همبرگر آمریكایی یا شیرینی دونات دعوت میكند، آی پد هدیه میدهد یا در شبكه اجتماعی امریكایی عضو میشود و با موتور جست و جوی كشورخودش جست و جو میكند. به نظر من ریس جمهور ما هم هنگام دیدارهای خارجی و یا دریافت استوارنامه سفرا میتواند کتابها و یا فیلمها و یا محصولات فرهنگی ایران را هدیه بدهد و این کار به صورت یک پروژه خبری در رسانهها منتشر شود.
حتی شهرهای ما هر كدام جداگانه شایسته هستند برندی جهانی شوند؛ مانند اصفهان، شیراز، کاشان، تبریز. و یا حتی خوراكی ها و غذاها کشورمان و از همه مهمتر پرچم مقدس ایران برند شود.
شما
دقت کنید به مفهوم ایران در ذهن گردشگران خارجی. به نظر من زیباترین و درستترین تصویر و نمادی
که میتواند از ایران منتشر شود و به جذب گردشگری و سرمایهگذار خارجی کمک کند
توسعه و گسترش تصویر «ایران چهار فصل» است. ایرانی که از این زاویه ناشناخته است.
این مفهوم و کلید واژهها میتواند تبدیل به یک سرمایه و دارایی برای کشورمان شود. پیشنهادی
هم برای سازمان محترم میراث فرهنگی است که هزینه زیادی نیز ندارد. کافیست در این
مسیر صحیح حرکت کنیم. شاید بد نباشد به پروژه برندسازی کشور مسلمان مالزی نگاه کنیم.
همه چیز برای مالزی از همین نقطه آغاز شد که خود را در دنیا به عنوان آسیای متفاوت مطرح کرد. سودهای برندسازی تکاندهنده است. اینها همانند یک زنجیره به هم متصل هستند. با «لبخند به تولید ملی» میتوانیم روزگاری ما هم برندهایی در سطح جهان داشته باشیم. چند ایده دیگر هم وجود دارد که در مورد آن بعدا صحبت خواهم کرد.
ایده خیلی جالب و عمیقی بود.