مسعود نیلی:میتوانستیم ونزوئلا با تورم 480 درصدی شویم
مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رئیس جمهور از تئوریسنهای اقتصادی دولت یازدهم،
از توسعه مناسبات بینالمللی به عنوان یک راهبرد اصلی دولت برای بهبود
فضای کسب و کار در کشور دفاع کرد و درباره اینکه چرا آثار برجام در سفره
مردم مشهود نیز دفاعیات جالبی داشت.
به گزارش «تابناک»، مشاور اقتصادی رئیس جمهور در برنامه «متن و حاشیه» درباره این تعبیرش که گفته بود «در سالهای آینده یا معجزه رشد داریم و یا فاجعه رشد»، تصریح نمود: در فاصله سالهای 1380 تا 1390، خالص اشتغال کشور تقریباً تغییر نکرد؛ معنیاش این است که شغل جدیدی به طور خالص اضافه نشده بود. این درست در بازه زمانی دهه شصت رخ داد که انبوهی جمعیت جوان به کشور اضافه شده و میتواند نعمتی بزرگی برای کشور باشد و از آن طرف، میتواند مشکل بزرگی درست کند.
مسعود نیلی ادامه داد: حالا میتوانیم بگوییم از سال 1384 شمار شاغلین کشور بیست میلیون و ششصد هزار تن و در پایان سال 1391 نیز تعداد شاغلین کشور بیست میلیون و ششصدهزار تن بوده است. تفاوت این سالها در خرده این رقم (کمتر از صدهزار شغل) است و در این فاصله با دهه شصتیهایی که به سن کار رسیدهاند، هفت میلیون و سیصد هزار نفر اضافه شده است. خود این عدد (هفت میلیون و سیصد هزار نیروی نیازمند کار) نگران کننده است. بخش بزرگی از این جمعیت را دانشگاهها جذب کردند، ولی دانشگاه موقتی است که پس از آن باید وارد بازار کار شوند.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: یک بخشی از بزنگاه تاریخی که اشاره کردم، متوجه همین موضوع است که اقتصاد ما خواه ناخواه در سالهای آینده با این مسأله روبه رو خواهد بود که این تعداد جوان وارد بازار کار خواهند شد و اقتصاد ما باید آمادگی ایجاد شغل برای این جمعیت را داشته باشد. طبیعتاً این یک آزمون بزرگ برای نظام تصمیمگری ما خواهد بود که آیا در سالهای آینده میتواند یک رشد اقتصادی بالا و مستمری ایجاد کند یا خدای ناکرده تکرار همان شرایط گذشته میشود؟
مشاور اقتصادی رئیس دولت یازدهم در مواجهه با این پرسش که آیا این آمارها را اخیراً نیز بررسی و مرور کرده، گفت: در فاصله سالهای 1384 تا 1390 متوسط رشد اقتصادی 4.3 تا 4.4 درصد بوده است. رشد بالایی نیست ولی رکورد هم نیست، اما در این فاصله رشد بدون اشتغال داشتیم. در سالهای بعد که به سالهای اخیر میرسد، شرایط اقتصادی کشور خیلی شرایط مساعدی نبوده، اشتغال بدون رشد داشتهایم.
نیلی افزود: تعداد شاغلین در پایان زمستان 1394، بیست و دو میلیون و سیصد هزار نفر بوده و معنایش که یک میلیون و چهارصد و پنجاه هزار نفر در فاصله ابتدای کار دولت تا انتهای زمستان 94 شغل جدید ایجاد شده است. این رقم معادل 440 تا 450 هزار نفر در سال میشود که آن شرایط را اصلاً ندارد، ولی من همچنان نگرانیام برای آینده سر جایش است، چون آن تعداد (هفت میلیون و سیصد هزار نفر مستعدین تازه اشتغال)، تعداد زیادی است. برای اینکه نرخ بیکاری کشور در حد همین 11 درصد بماند، ظرف پنج سال آینده باید به طور متوسط سالیانه 685 هزار شغل ایجاد شود.
این تئوریسین اقتصادی دولت در پاسخ به اینکه آیا نرخ یازده درصد بیکاری، واقعی است، گفت: اولاً این یازده درصد اصلاً عدد خوبی نیست و متوسط نرخ بیکاری در دنیا -با ادغام کشورهای عقب افتاده و پیشرفته- 6 درصد است. نرخ بیکاری دو رقمی، نرخ بالایی است؛ به اضافه اینکه، این متوسط نرخهای بیکاری در سنین مختلف است. مثلاً فرض کنید نرخ بیکاری دختران جوان تحصیلکرده بسیار بالاست و اگر جوانی در فاصله سنی 15 تا 29 سال عدد 11 درصد را بشنود، به نظرش میرسد که این عدد، عدد واقعی نیست؛ چون اگر پسر باشد نرخ بیکاریاش بالای 20 درصد است و اگر دختر باشد، نرخ بیکاریاش بالای 40 درصد است.
وی ادامه داد: اتفاقاً من میخواستم از همین زاویه اشاره کنم که 11 درصد ماندن نرخ بیکاری یک معضل است و ما باید بیش از این مقادیر در اقتصادمان شغل ایجاد شود. آن بزنگاه تاریخی که اشاره کردم، دقیقاً به همین دلیل است. ما باید شرایط را طوری مهیا کنیم که اقتصادمان رشد خیلی متفاوت از چهار، پنج سال اخیر داشته باشد. بعد از اینکه شرایط دو سه سال اخیر را پشت سر گذاشتیم، الان باید با یک نگاه میان مدت و جمع بندی فرضی که باید داشته باشیم، ببینیم چه کاری انجام دهیم.
مشاور رئیس جمهور اذعان کرد: سال گذشته در چنین موقعی با خیلی از عدم قطعیتها مواجه بودیم. سیاست گذاری اقتصادی یک چیز معجزهآسایی نیست که شما با هر فرضی بتوانید سیاست گذاری کنید. مناسبات بینالمللی مهم است و اگر به شما بگویند با هر شرایطی از مناسبات بین المللی برای یک رشد اقتصادی خیلی بالا برنامه ریزی کنید، حداقل من خیلی در این زمینه نمیتوانم نظر درسی بدهم. فکر میکنم این پیشفرض مهمی است و امیدوارم بتوانیم الان در این زمینه پیشفرض باثباتی داشته باشیم تا سیاستگذاری کنیم.
نیلی در پاسخ به اینکه یکی از نقدهای اصلی به او، توجه بیش از حد به این مناسبات بینالمللی است و بنابراین توان داخلی چه میشود، گفت: اساساً مناسبات بینالمللی برای به کار بردن توان داخلی است. یک اشتباه این است که تصور میشود مناسبات بینالمللی رقیبی برای ظرفیت داخلی است. به عنوان نمونه در زمینه گاز حتماً میتوانستیم از قطر بهتر باشیم، در زمینه نفت حتماً میتوانستیم از عربستان جلوتر باشیم، در زمینه صنعت و گردشکری حتماً میتوانستیم از ترکیه جلوتر باشیم و در زمینه موقعیت جغرافیایی قطعاً میتوانستیم از امارات بهتر باشیم.
وی ادامه داد: مناسبات بینالمللی به شکوفایی ظرفیتهای داخلی امکان میدهد. شما یک کشوری را پیدا کنید که با دنیا درها را بسته باشد و کاری نداشته باشد و توانسته باشد رشد کند. بنابراین، این برداشت را نمیتواند داشته باشید که وقتی کسی از توسعه مناسبات بینالمللی صحبت میکند، معنایش این است که یا باید امتیازات بسیاری به طرف خارجی بدهیم و یا باید ظرفیتهای داخلی را (نادیده بگیریم؟). اتفاقاً یکی از انتقادهای جدی که در سالهای گذشته مطرح میکردم این بود که ما خیلی بیمحابا مبتنی بر صادرات نفت در دل دنیا رفتیم.
نیلی تأکید کرد: وقتی یک دفعه واردات متوسط 20 میلیارد دلاری سالیانه، 85 میلیارد دلار میشود، مفهومش این است که در مقابل محدودیتهای بینالمللی خیلی آسیبپذیر میشوید. مناسبات بینالمللی به این مفهوم است که سرمایهگذاری خارجی در کشور انجام شود، بتوانید بازار در خارج از مرزهای ایران پیدا کنید و صادرکننده شوید و از نظر تکنولوژی بتوانید استفاده کنید.
این اقتصاددان ضمن منفی دانستن برخی تبعات متصور برای مناسبات بین المللی نظیر واردات بیرویه، تأکید کرد: واردات به واسطه کاهش قیمت نفت، کاهش یافته است. اتفاقاً تعامل به معنی این است که صادرات غیرنفتی افزایش پیدا کند و تنوع در صادرات ایجاد شود. نه تنها نباید نگران باشید که صادرات و تعامل ما با دنیا افزایش پیدا کند، بلکه باید ببینیم چه موانعی وجود دارد که نمیتوانیم یک تعامل متوازن با دنیا داشته باشیم.
مشاور رئیس جمهور در پاسخ به اینکه چرا این حرفهای قشنگ انجام نمیشود، گفت: این برمیگردد به اینکه ما در شرایطی بودیم که در آن شرایط از نظر تجارت، نفت، نظام بانکی در تحریم کامل بودیم. در مورد نظام بانکی، اولین تحریم گسترده بانکی در تاریخ علیه ما اعمال شد. طبیعتاً برای اینکه از همین ظرفیت بتوانیم استفاده کنیم، این محدودیتها برداشته شود. حالا ممکن است به اینجا برسید که یک قدم به عنوان برجام برداشتهایم.
نیلی درباره این انتقاد وارد شده به دولت یازدهم که همه تخم مرغهایش را در سبد برجام گذاشته و اگر برجام اتفاق نمیافتاد، دولت برنامه دیگری نداشت، تصریح نمود: به نظرم اگر برجام به نتیجه نمیرسید، ما حتماً نمیتوانستیم یک رشد اقتصادی خوبی داشته باشیم، به همان دلیل که خودتان تأکید کردید، تعامل با دنیا لازم است؛ اما اینکه آیا دولت همه تخممرغهایش را در سبد برجام گذاشته، اصلاً صحبت درستی نیست. از زمان جنگ به این طرف و از سال 1368 چهار سال، چهار سال دولتهای مختلف داشتیم که روی کار آمدند. هیچی دولتی از سال 1368 تا 1392، به جز سال 1392 نداشتیم که کار خودش را با رشد منفی شروع کند.
وی ادامه داد: کمترین رشد اقتصادی در آغاز دولتها در سال 1376 بوده که 0.08 درصد و رشد مثبت بوده است. هیچ دولتی در سالهای بعد از جنگ نداشتیم که کارش را با تورم بیش از بیست و دو، سه درصد شروع کند. دولت یازدهم هم با رشد منفی و هم با تورم بالا کار خودش را شروع کرد. یعنی در شرایط خیلی دشواری آغاز به کار کرد و اولین دستور کارش این بود چگونه یک بسته سیاستی طراحی کند که با حفظ جهتگیری کاهش تورم، از رکورد خارج شود. این که سندش را دولت منتشر کرد، به عنوان سیاستهای خروج غیرتورمی از رکورد منتشر شد.
تئوریسن اقتصادی دولت افزود: اولین پارگراف برنامه این بود که ما برنامهای برای 93 و 94 با این پیشفرض تدوین میکنیم که تحریمها ادامه پیدا میکند و شاهد بودید که در زمستان 1392 و تقریباً یک فصل بعد از روی کار آمدن دولت، بودجه دولت رشد خوبی کرد، تجارت خارجی دولت افزایش پیدا کرد و بعد از هشت فصل که رشد منفی داشتیم، سال 1393 در چهار فصل رشد اقتصادی مثبت داشتیم و متوسط رشد اقتصادی در سال 1393، 3 درصد شد و تورم هم 15 درصد شد. این وضعیت، با حفظ شرایط تحریم و همه اینها بود. پس، این فرضه درستی نیست که دولت در جهتگیریهای خودش، همه چیز را منوط به برجام کرده است.
وی در ادامه به نکته دیگری اشاره کرد: تیم مذاکره کننده هستهای و سیاستهای اقتصادی که در دولت اعمال میشد، ارتباط متقابلی با همدیگر داشتند. اگر تیم مذاکره کننده در شرایط بد اقتصادی نیمه اول سال 1392 مذاکره میکردند، با یک اقتصاد آشفته قدرت چانهزنیتان کم است. در مقابل اگر آنها امتیاز توافق ژنو را نمیگرفتند و یک گشایشی در اقتصاد حاصل نمیشد، ما اینجا در شرایط دشواری قرار میگرفتیم؛ بنابراین در نیمه 1392 یک مثلثی شکل گرفت که یک سمتش مذاکرات، یک سمتش سیاستگذاریهای اقتصادی و یک سمتش نیز ذهنیت مردم درباره برآینده اینها بود.
نیلی در پاسخ به اینکه بنا بر استدلالهای شما، اگر برجام نبود، اقتصاد ایران به شدت دچار مشکل میشد، گفت: مسلم است. در این شک نکنید. اگر برجام نبود، یعنی چه بود؟ بگذارید یک مثال عددی بزنم. سال گذشته (1394) تا قبل از برجام (ده ماهه اول 1394)، کل صادرات نفت و میعانات مال یک میلیون و سیصد و چهل هزار بشکه در روز و این رقم در محدوده سقف امکان پذیری ما در محدوده برجام بود. بعد از برجام به دلیل اینکه امکانش فراهم شد که بتوانیم تولید و صادرات نفت را افزایش دهیم، مقدار صادرات نفت دو میلیون و پانصد هزار بشکه در روز است.
وی ادامه داد: اگر برجام نبود و در برآورد خوشبینانه همان شرایط ده ماهه اول 1394 را میداشتیم، یک میلیون و سیصد و چهل هزار بشکه در 365 ضرب کنید و سپس در 40 دلاری که هر بشکه نفت را امسال میفروشیم، ضرب کنید. عددی 21 میلیارد دلار حاصل میشد. مطمئناً با 21 میلیارد دلار نه بودجه عمومی و نه اقتصاد را نمیتوانستیم به سادگی اداره کنیم. علت اینکه گفته میشود چرا برجام اثر محسوسی ندارد، این است که برجام با کاهش شدید قیمت نفت همزمان شده است. یعنی امسال با 2.5 میلیون بشکه صادرات نفت در روز، 36 میلیارد دلار درآمد ارزی خواهیم داشت.
نیلی در پاسخ به این پرسش مخالفین و منتقدین دولت که چرا با گذشت یک سال از برجام، چیزی برای مردم و در سفره مردم احساس نمیکنیم، گفت: دو اتفاق همزمان با هم افتاده که صداوسیما باید کمک کند تا بشود این دو اتفاق را از هم تفکیک کرد و به مردم گفت که اگر از این دو اتفاق، یکی نمیافتاد، چه اثری بر سفره مردم داشت. آن دو اتفاق، یکی برجام است که به نتیجه رسیده و یکی قیمت نفت است که با یک سقوط خیلی شدیدی مواجه شده است. این شدت کاهش در این میزان زمان در طول تاریخ نداشتیم؛ ضمن اینکه این شدت کاهش قیمت نفت، بعد از یک دوره وفور درآمدهای نفتی اتفاق افتاد.
وی افزود: از اقتصاد متنوع امارات گرفته تا اقتصاد با صندوق ثروت ملی 900 میلیارد دلاری عربستان، تا اقتصاد شبیه ما یعنی ونزوئلا، که سه مدل اقتصاد نفتی است. اقتصاد امارات که فقط از نفت درآمد کسب نمیکند و از گردشگری و تجارت درآمد کسب میکند، در سال 1393 رشد اقتصادیشان 4.6 درصد بوده اما امسال رشد اقتصادی امارات 2.4 درصد است. رشد اقتصادی عربستان 3.6 درصد بوده اما امسال رشد 1.2 درصد و کمتر دارد. ونزوئلا که خیلی شبیه به ما بوده، تورمش در همان سالهایی که همان سیاستها را اعمال میکردیم (دولت احمدی نژاد) خیلی به ما نزدیک بود، سال گذشته تورمش 120 درصد شد، امسال 480 درصد شد و پیش بینی سال آیندهاش 1600 درصد است!
نیلی ادامه داد: تصور کنید اقتصادی که به این شیوه جلو میرود، به کجا میرسد؟ رشد اقتصادی ونزوئلا، منهای 8 درصد است. ما اقتصادی بودیم که میتوانستیم ونزوئلا شویم. بعد هم دامنه رشد اقتصادی کشورهای صادرکننده نفت بین 2.4 درصد تا منفی 8درصد است. یعنی مردم کشورهای صادرکننده نفت که تحریم هم نداشتند و برجام هم نبوده، به دلیل شوک نفتی که وارد شده در شرایط خوبی زندگی نمیکنند.
مشاور اقتصادی رئیس جمهور تأکید کرد: ما تنها کشوری هستیم که هم یک شوک نفتی (تحریم) را در سال 1391 تجربه کردیم و هم یک شوک بعدی (کاهش قیمت) نفتی رو در سال 1394 تجربه کردیم. مثل این میماند، شما با یک ماشینی رانندگی میکردید که یک بار تصادف کرده و راه افتادید و یک بار دیگر تصادف کرده است.
وی در ادامه در پاسخ به این پرسش مجری تلویزیون که «تمامی وعدههایی که دولت به مردم میداد، برای این بود که ما ونزوئلا نشویم؟!»، گفت: اولاً کاهش قیمت نفت یک شوک غیرمنتظره بود که کسی پیش بینی نمیکرد و آن عددی که مثال زدم و خیلی هم مثال نبود و به واقعیت نزدیک بود، ممکن بود درآمد نفتی سال 1395، 21 تا 22 میلیارد دلار باشد. برای اینکه درباره 22 میلیارد دلار حسی داشته باشیم، این است که از این 22 میلیارد دلار، 20 درصدش را به صندوق توسعه ملی میدهید، 14.5 درصدش را به شرکت نفت میدهید، بقیهاش را در بودجه سال 1395 میآورید. این یعنی 14 میلیارد دلار از درآمد نفت در بودجه 95 میآمد و آن هم در بودجهای که تعهداتش بر اساس نفت 90 میلیارد دلار و 120 میلیارد دلار تنظیم و تطبیق داده شده است. بنابراین اگر واقعاً برجام به نتیجه نرسیده بود و همین کاهش قیمت نفت اتفاق میافتاد، حتماً امسال در شرایط سخت و خیلی بدی زندگی میکردیم.
نیلی در مواجهه با این پرسش که «قبول دارید خودتان در مردم توقغ ایجاد کردید؟»، گفت: ممکن است بگویید برآوردهایی که در مورد آثار برجام وجود داشته، بدون توجه به این بوده که یک مسیر غیرقابل پیشبینی کاهش قیمت نفت در اقتصاد ما بوده است؛ بنابراین، شدت و سرعت کاهش قیمت نفت در 60 سال اخیر بازار نفت بیسابقه بوده است. شما فرض کنید که همین 2.5 میلیون بشکه نفت را صادر میکردیم اما قیمت نفت معادل سال 1393 یعنی همین دو سال پیش بود. متوسط قیمت نفت در سال 1393، 85 دلار بود که با صادرات 2.5 میلیون بشکه، 77.5 میلیارد دلار درآمد نفتی ایران در سال 1395 میشد.
وی خاطرنشان کرد: با 77.5 میلیارد دلار، آنچه بودجه ما میتوانست تغذیه شود و مردم کاملاً بر سر سفرهشان لمس کنند - نه از طریق واردات، بلکه از طریق سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال- تمام وعدههای دولت میتوانست محقق شود. اتفاقاً نکتهای که به آینده اقتصاد ایران مربوط میشود و لازم میشود که وفاقی حول کارهای سخت آینده شکل بگیرد، فعلاً کسی برآوردی ندارد که در قیمت نفت در چهار پنج سال آینده، اتفاق بزرگی بیفتد و بعید است به درآمد نفتی سالیانه بالای 60 تا 70 میلیارد دلار برسیم.
نیلی در پاسخ به این پرسش که آیا دولت برنامهای دارد که با این شرایط نفتی، اقتصاد از رکورد خارج شود، گفت: البته الان در شرایط رکورد نیستیم. هیچکس این صحبت را نمیکند که ممکن است رشد اقتصادی در سال 95 منفی باشد و علامتی مبنی بر منفی بودن رشد اقتصاد در سال 1395 نداریم. من سؤال شما را این گونه تکمیل میکنم که برای اینکه رشد پایدار و مستمر داشته باشیم، جهتگیری وجود دارد؟ بله، قاعدتا برنامه ششم باید همین مسیر را دنبال کند که همان سرمایهگذاریهای لازم در اقتصاد انجام شود که بتوانیم به اهداف رشد اقتصادی برسیم. اما من میخواهم برسم به این نقطه که یک اقتصادی که در دوره وفور درآمدهای نفتی ذخیرهای برای خودش جمع نکرده، برای اینکه در دوره کاهش بتواند از آن ذخیره استفاده کند، پس باید سیاستهای نسبتاً سختی را در پیش بگیریم در مسیر رشد پایداری قرار بگیریم.
مشاور اقتصادی رئیس جمهور درباره جایگاه اقتصاد مقاومتی در تدوین برنامه ششم توسعه گفت: اقتصاد مقاومتی یک چارچوب خیلی خوبی است، چون محور اصلیاش رشد درون زا و برون گراست و اتفاقاً این توازن خوبی با سؤال اول بحث برقرار میکند. یعنی برون گرایی همان تعامل با بیرون است اما قیدش درون زایی است. یعنی باید بتوانیم از امکانات و ظرفیتهای داخلی به خوبی استفاده کنیم. یک آزمونی که اقتصاد ایران در سال 1394 داد، این بود که شوک وارد آمده از شوک 1391 بزرگتر بود؛ اما نه دچار آشفتگی شد و نه به هم ریخت. این یعنی اقتصاد مقاومتی از بعد بیرونی به خوبی توانست محقق شود.
به گزارش «تابناک»، مشاور اقتصادی رئیس جمهور در برنامه «متن و حاشیه» درباره این تعبیرش که گفته بود «در سالهای آینده یا معجزه رشد داریم و یا فاجعه رشد»، تصریح نمود: در فاصله سالهای 1380 تا 1390، خالص اشتغال کشور تقریباً تغییر نکرد؛ معنیاش این است که شغل جدیدی به طور خالص اضافه نشده بود. این درست در بازه زمانی دهه شصت رخ داد که انبوهی جمعیت جوان به کشور اضافه شده و میتواند نعمتی بزرگی برای کشور باشد و از آن طرف، میتواند مشکل بزرگی درست کند.
مسعود نیلی ادامه داد: حالا میتوانیم بگوییم از سال 1384 شمار شاغلین کشور بیست میلیون و ششصد هزار تن و در پایان سال 1391 نیز تعداد شاغلین کشور بیست میلیون و ششصدهزار تن بوده است. تفاوت این سالها در خرده این رقم (کمتر از صدهزار شغل) است و در این فاصله با دهه شصتیهایی که به سن کار رسیدهاند، هفت میلیون و سیصد هزار نفر اضافه شده است. خود این عدد (هفت میلیون و سیصد هزار نیروی نیازمند کار) نگران کننده است. بخش بزرگی از این جمعیت را دانشگاهها جذب کردند، ولی دانشگاه موقتی است که پس از آن باید وارد بازار کار شوند.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: یک بخشی از بزنگاه تاریخی که اشاره کردم، متوجه همین موضوع است که اقتصاد ما خواه ناخواه در سالهای آینده با این مسأله روبه رو خواهد بود که این تعداد جوان وارد بازار کار خواهند شد و اقتصاد ما باید آمادگی ایجاد شغل برای این جمعیت را داشته باشد. طبیعتاً این یک آزمون بزرگ برای نظام تصمیمگری ما خواهد بود که آیا در سالهای آینده میتواند یک رشد اقتصادی بالا و مستمری ایجاد کند یا خدای ناکرده تکرار همان شرایط گذشته میشود؟
مشاور اقتصادی رئیس دولت یازدهم در مواجهه با این پرسش که آیا این آمارها را اخیراً نیز بررسی و مرور کرده، گفت: در فاصله سالهای 1384 تا 1390 متوسط رشد اقتصادی 4.3 تا 4.4 درصد بوده است. رشد بالایی نیست ولی رکورد هم نیست، اما در این فاصله رشد بدون اشتغال داشتیم. در سالهای بعد که به سالهای اخیر میرسد، شرایط اقتصادی کشور خیلی شرایط مساعدی نبوده، اشتغال بدون رشد داشتهایم.
نیلی افزود: تعداد شاغلین در پایان زمستان 1394، بیست و دو میلیون و سیصد هزار نفر بوده و معنایش که یک میلیون و چهارصد و پنجاه هزار نفر در فاصله ابتدای کار دولت تا انتهای زمستان 94 شغل جدید ایجاد شده است. این رقم معادل 440 تا 450 هزار نفر در سال میشود که آن شرایط را اصلاً ندارد، ولی من همچنان نگرانیام برای آینده سر جایش است، چون آن تعداد (هفت میلیون و سیصد هزار نفر مستعدین تازه اشتغال)، تعداد زیادی است. برای اینکه نرخ بیکاری کشور در حد همین 11 درصد بماند، ظرف پنج سال آینده باید به طور متوسط سالیانه 685 هزار شغل ایجاد شود.
این تئوریسین اقتصادی دولت در پاسخ به اینکه آیا نرخ یازده درصد بیکاری، واقعی است، گفت: اولاً این یازده درصد اصلاً عدد خوبی نیست و متوسط نرخ بیکاری در دنیا -با ادغام کشورهای عقب افتاده و پیشرفته- 6 درصد است. نرخ بیکاری دو رقمی، نرخ بالایی است؛ به اضافه اینکه، این متوسط نرخهای بیکاری در سنین مختلف است. مثلاً فرض کنید نرخ بیکاری دختران جوان تحصیلکرده بسیار بالاست و اگر جوانی در فاصله سنی 15 تا 29 سال عدد 11 درصد را بشنود، به نظرش میرسد که این عدد، عدد واقعی نیست؛ چون اگر پسر باشد نرخ بیکاریاش بالای 20 درصد است و اگر دختر باشد، نرخ بیکاریاش بالای 40 درصد است.
وی ادامه داد: اتفاقاً من میخواستم از همین زاویه اشاره کنم که 11 درصد ماندن نرخ بیکاری یک معضل است و ما باید بیش از این مقادیر در اقتصادمان شغل ایجاد شود. آن بزنگاه تاریخی که اشاره کردم، دقیقاً به همین دلیل است. ما باید شرایط را طوری مهیا کنیم که اقتصادمان رشد خیلی متفاوت از چهار، پنج سال اخیر داشته باشد. بعد از اینکه شرایط دو سه سال اخیر را پشت سر گذاشتیم، الان باید با یک نگاه میان مدت و جمع بندی فرضی که باید داشته باشیم، ببینیم چه کاری انجام دهیم.
مشاور رئیس جمهور اذعان کرد: سال گذشته در چنین موقعی با خیلی از عدم قطعیتها مواجه بودیم. سیاست گذاری اقتصادی یک چیز معجزهآسایی نیست که شما با هر فرضی بتوانید سیاست گذاری کنید. مناسبات بینالمللی مهم است و اگر به شما بگویند با هر شرایطی از مناسبات بین المللی برای یک رشد اقتصادی خیلی بالا برنامه ریزی کنید، حداقل من خیلی در این زمینه نمیتوانم نظر درسی بدهم. فکر میکنم این پیشفرض مهمی است و امیدوارم بتوانیم الان در این زمینه پیشفرض باثباتی داشته باشیم تا سیاستگذاری کنیم.
نیلی در پاسخ به اینکه یکی از نقدهای اصلی به او، توجه بیش از حد به این مناسبات بینالمللی است و بنابراین توان داخلی چه میشود، گفت: اساساً مناسبات بینالمللی برای به کار بردن توان داخلی است. یک اشتباه این است که تصور میشود مناسبات بینالمللی رقیبی برای ظرفیت داخلی است. به عنوان نمونه در زمینه گاز حتماً میتوانستیم از قطر بهتر باشیم، در زمینه نفت حتماً میتوانستیم از عربستان جلوتر باشیم، در زمینه صنعت و گردشکری حتماً میتوانستیم از ترکیه جلوتر باشیم و در زمینه موقعیت جغرافیایی قطعاً میتوانستیم از امارات بهتر باشیم.
وی ادامه داد: مناسبات بینالمللی به شکوفایی ظرفیتهای داخلی امکان میدهد. شما یک کشوری را پیدا کنید که با دنیا درها را بسته باشد و کاری نداشته باشد و توانسته باشد رشد کند. بنابراین، این برداشت را نمیتواند داشته باشید که وقتی کسی از توسعه مناسبات بینالمللی صحبت میکند، معنایش این است که یا باید امتیازات بسیاری به طرف خارجی بدهیم و یا باید ظرفیتهای داخلی را (نادیده بگیریم؟). اتفاقاً یکی از انتقادهای جدی که در سالهای گذشته مطرح میکردم این بود که ما خیلی بیمحابا مبتنی بر صادرات نفت در دل دنیا رفتیم.
نیلی تأکید کرد: وقتی یک دفعه واردات متوسط 20 میلیارد دلاری سالیانه، 85 میلیارد دلار میشود، مفهومش این است که در مقابل محدودیتهای بینالمللی خیلی آسیبپذیر میشوید. مناسبات بینالمللی به این مفهوم است که سرمایهگذاری خارجی در کشور انجام شود، بتوانید بازار در خارج از مرزهای ایران پیدا کنید و صادرکننده شوید و از نظر تکنولوژی بتوانید استفاده کنید.
این اقتصاددان ضمن منفی دانستن برخی تبعات متصور برای مناسبات بین المللی نظیر واردات بیرویه، تأکید کرد: واردات به واسطه کاهش قیمت نفت، کاهش یافته است. اتفاقاً تعامل به معنی این است که صادرات غیرنفتی افزایش پیدا کند و تنوع در صادرات ایجاد شود. نه تنها نباید نگران باشید که صادرات و تعامل ما با دنیا افزایش پیدا کند، بلکه باید ببینیم چه موانعی وجود دارد که نمیتوانیم یک تعامل متوازن با دنیا داشته باشیم.
مشاور رئیس جمهور در پاسخ به اینکه چرا این حرفهای قشنگ انجام نمیشود، گفت: این برمیگردد به اینکه ما در شرایطی بودیم که در آن شرایط از نظر تجارت، نفت، نظام بانکی در تحریم کامل بودیم. در مورد نظام بانکی، اولین تحریم گسترده بانکی در تاریخ علیه ما اعمال شد. طبیعتاً برای اینکه از همین ظرفیت بتوانیم استفاده کنیم، این محدودیتها برداشته شود. حالا ممکن است به اینجا برسید که یک قدم به عنوان برجام برداشتهایم.
نیلی درباره این انتقاد وارد شده به دولت یازدهم که همه تخم مرغهایش را در سبد برجام گذاشته و اگر برجام اتفاق نمیافتاد، دولت برنامه دیگری نداشت، تصریح نمود: به نظرم اگر برجام به نتیجه نمیرسید، ما حتماً نمیتوانستیم یک رشد اقتصادی خوبی داشته باشیم، به همان دلیل که خودتان تأکید کردید، تعامل با دنیا لازم است؛ اما اینکه آیا دولت همه تخممرغهایش را در سبد برجام گذاشته، اصلاً صحبت درستی نیست. از زمان جنگ به این طرف و از سال 1368 چهار سال، چهار سال دولتهای مختلف داشتیم که روی کار آمدند. هیچی دولتی از سال 1368 تا 1392، به جز سال 1392 نداشتیم که کار خودش را با رشد منفی شروع کند.
وی ادامه داد: کمترین رشد اقتصادی در آغاز دولتها در سال 1376 بوده که 0.08 درصد و رشد مثبت بوده است. هیچ دولتی در سالهای بعد از جنگ نداشتیم که کارش را با تورم بیش از بیست و دو، سه درصد شروع کند. دولت یازدهم هم با رشد منفی و هم با تورم بالا کار خودش را شروع کرد. یعنی در شرایط خیلی دشواری آغاز به کار کرد و اولین دستور کارش این بود چگونه یک بسته سیاستی طراحی کند که با حفظ جهتگیری کاهش تورم، از رکورد خارج شود. این که سندش را دولت منتشر کرد، به عنوان سیاستهای خروج غیرتورمی از رکورد منتشر شد.
تئوریسن اقتصادی دولت افزود: اولین پارگراف برنامه این بود که ما برنامهای برای 93 و 94 با این پیشفرض تدوین میکنیم که تحریمها ادامه پیدا میکند و شاهد بودید که در زمستان 1392 و تقریباً یک فصل بعد از روی کار آمدن دولت، بودجه دولت رشد خوبی کرد، تجارت خارجی دولت افزایش پیدا کرد و بعد از هشت فصل که رشد منفی داشتیم، سال 1393 در چهار فصل رشد اقتصادی مثبت داشتیم و متوسط رشد اقتصادی در سال 1393، 3 درصد شد و تورم هم 15 درصد شد. این وضعیت، با حفظ شرایط تحریم و همه اینها بود. پس، این فرضه درستی نیست که دولت در جهتگیریهای خودش، همه چیز را منوط به برجام کرده است.
وی در ادامه به نکته دیگری اشاره کرد: تیم مذاکره کننده هستهای و سیاستهای اقتصادی که در دولت اعمال میشد، ارتباط متقابلی با همدیگر داشتند. اگر تیم مذاکره کننده در شرایط بد اقتصادی نیمه اول سال 1392 مذاکره میکردند، با یک اقتصاد آشفته قدرت چانهزنیتان کم است. در مقابل اگر آنها امتیاز توافق ژنو را نمیگرفتند و یک گشایشی در اقتصاد حاصل نمیشد، ما اینجا در شرایط دشواری قرار میگرفتیم؛ بنابراین در نیمه 1392 یک مثلثی شکل گرفت که یک سمتش مذاکرات، یک سمتش سیاستگذاریهای اقتصادی و یک سمتش نیز ذهنیت مردم درباره برآینده اینها بود.
نیلی در پاسخ به اینکه بنا بر استدلالهای شما، اگر برجام نبود، اقتصاد ایران به شدت دچار مشکل میشد، گفت: مسلم است. در این شک نکنید. اگر برجام نبود، یعنی چه بود؟ بگذارید یک مثال عددی بزنم. سال گذشته (1394) تا قبل از برجام (ده ماهه اول 1394)، کل صادرات نفت و میعانات مال یک میلیون و سیصد و چهل هزار بشکه در روز و این رقم در محدوده سقف امکان پذیری ما در محدوده برجام بود. بعد از برجام به دلیل اینکه امکانش فراهم شد که بتوانیم تولید و صادرات نفت را افزایش دهیم، مقدار صادرات نفت دو میلیون و پانصد هزار بشکه در روز است.
وی ادامه داد: اگر برجام نبود و در برآورد خوشبینانه همان شرایط ده ماهه اول 1394 را میداشتیم، یک میلیون و سیصد و چهل هزار بشکه در 365 ضرب کنید و سپس در 40 دلاری که هر بشکه نفت را امسال میفروشیم، ضرب کنید. عددی 21 میلیارد دلار حاصل میشد. مطمئناً با 21 میلیارد دلار نه بودجه عمومی و نه اقتصاد را نمیتوانستیم به سادگی اداره کنیم. علت اینکه گفته میشود چرا برجام اثر محسوسی ندارد، این است که برجام با کاهش شدید قیمت نفت همزمان شده است. یعنی امسال با 2.5 میلیون بشکه صادرات نفت در روز، 36 میلیارد دلار درآمد ارزی خواهیم داشت.
نیلی در پاسخ به این پرسش مخالفین و منتقدین دولت که چرا با گذشت یک سال از برجام، چیزی برای مردم و در سفره مردم احساس نمیکنیم، گفت: دو اتفاق همزمان با هم افتاده که صداوسیما باید کمک کند تا بشود این دو اتفاق را از هم تفکیک کرد و به مردم گفت که اگر از این دو اتفاق، یکی نمیافتاد، چه اثری بر سفره مردم داشت. آن دو اتفاق، یکی برجام است که به نتیجه رسیده و یکی قیمت نفت است که با یک سقوط خیلی شدیدی مواجه شده است. این شدت کاهش در این میزان زمان در طول تاریخ نداشتیم؛ ضمن اینکه این شدت کاهش قیمت نفت، بعد از یک دوره وفور درآمدهای نفتی اتفاق افتاد.
وی افزود: از اقتصاد متنوع امارات گرفته تا اقتصاد با صندوق ثروت ملی 900 میلیارد دلاری عربستان، تا اقتصاد شبیه ما یعنی ونزوئلا، که سه مدل اقتصاد نفتی است. اقتصاد امارات که فقط از نفت درآمد کسب نمیکند و از گردشگری و تجارت درآمد کسب میکند، در سال 1393 رشد اقتصادیشان 4.6 درصد بوده اما امسال رشد اقتصادی امارات 2.4 درصد است. رشد اقتصادی عربستان 3.6 درصد بوده اما امسال رشد 1.2 درصد و کمتر دارد. ونزوئلا که خیلی شبیه به ما بوده، تورمش در همان سالهایی که همان سیاستها را اعمال میکردیم (دولت احمدی نژاد) خیلی به ما نزدیک بود، سال گذشته تورمش 120 درصد شد، امسال 480 درصد شد و پیش بینی سال آیندهاش 1600 درصد است!
نیلی ادامه داد: تصور کنید اقتصادی که به این شیوه جلو میرود، به کجا میرسد؟ رشد اقتصادی ونزوئلا، منهای 8 درصد است. ما اقتصادی بودیم که میتوانستیم ونزوئلا شویم. بعد هم دامنه رشد اقتصادی کشورهای صادرکننده نفت بین 2.4 درصد تا منفی 8درصد است. یعنی مردم کشورهای صادرکننده نفت که تحریم هم نداشتند و برجام هم نبوده، به دلیل شوک نفتی که وارد شده در شرایط خوبی زندگی نمیکنند.
مشاور اقتصادی رئیس جمهور تأکید کرد: ما تنها کشوری هستیم که هم یک شوک نفتی (تحریم) را در سال 1391 تجربه کردیم و هم یک شوک بعدی (کاهش قیمت) نفتی رو در سال 1394 تجربه کردیم. مثل این میماند، شما با یک ماشینی رانندگی میکردید که یک بار تصادف کرده و راه افتادید و یک بار دیگر تصادف کرده است.
وی در ادامه در پاسخ به این پرسش مجری تلویزیون که «تمامی وعدههایی که دولت به مردم میداد، برای این بود که ما ونزوئلا نشویم؟!»، گفت: اولاً کاهش قیمت نفت یک شوک غیرمنتظره بود که کسی پیش بینی نمیکرد و آن عددی که مثال زدم و خیلی هم مثال نبود و به واقعیت نزدیک بود، ممکن بود درآمد نفتی سال 1395، 21 تا 22 میلیارد دلار باشد. برای اینکه درباره 22 میلیارد دلار حسی داشته باشیم، این است که از این 22 میلیارد دلار، 20 درصدش را به صندوق توسعه ملی میدهید، 14.5 درصدش را به شرکت نفت میدهید، بقیهاش را در بودجه سال 1395 میآورید. این یعنی 14 میلیارد دلار از درآمد نفت در بودجه 95 میآمد و آن هم در بودجهای که تعهداتش بر اساس نفت 90 میلیارد دلار و 120 میلیارد دلار تنظیم و تطبیق داده شده است. بنابراین اگر واقعاً برجام به نتیجه نرسیده بود و همین کاهش قیمت نفت اتفاق میافتاد، حتماً امسال در شرایط سخت و خیلی بدی زندگی میکردیم.
نیلی در مواجهه با این پرسش که «قبول دارید خودتان در مردم توقغ ایجاد کردید؟»، گفت: ممکن است بگویید برآوردهایی که در مورد آثار برجام وجود داشته، بدون توجه به این بوده که یک مسیر غیرقابل پیشبینی کاهش قیمت نفت در اقتصاد ما بوده است؛ بنابراین، شدت و سرعت کاهش قیمت نفت در 60 سال اخیر بازار نفت بیسابقه بوده است. شما فرض کنید که همین 2.5 میلیون بشکه نفت را صادر میکردیم اما قیمت نفت معادل سال 1393 یعنی همین دو سال پیش بود. متوسط قیمت نفت در سال 1393، 85 دلار بود که با صادرات 2.5 میلیون بشکه، 77.5 میلیارد دلار درآمد نفتی ایران در سال 1395 میشد.
وی خاطرنشان کرد: با 77.5 میلیارد دلار، آنچه بودجه ما میتوانست تغذیه شود و مردم کاملاً بر سر سفرهشان لمس کنند - نه از طریق واردات، بلکه از طریق سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال- تمام وعدههای دولت میتوانست محقق شود. اتفاقاً نکتهای که به آینده اقتصاد ایران مربوط میشود و لازم میشود که وفاقی حول کارهای سخت آینده شکل بگیرد، فعلاً کسی برآوردی ندارد که در قیمت نفت در چهار پنج سال آینده، اتفاق بزرگی بیفتد و بعید است به درآمد نفتی سالیانه بالای 60 تا 70 میلیارد دلار برسیم.
نیلی در پاسخ به این پرسش که آیا دولت برنامهای دارد که با این شرایط نفتی، اقتصاد از رکورد خارج شود، گفت: البته الان در شرایط رکورد نیستیم. هیچکس این صحبت را نمیکند که ممکن است رشد اقتصادی در سال 95 منفی باشد و علامتی مبنی بر منفی بودن رشد اقتصاد در سال 1395 نداریم. من سؤال شما را این گونه تکمیل میکنم که برای اینکه رشد پایدار و مستمر داشته باشیم، جهتگیری وجود دارد؟ بله، قاعدتا برنامه ششم باید همین مسیر را دنبال کند که همان سرمایهگذاریهای لازم در اقتصاد انجام شود که بتوانیم به اهداف رشد اقتصادی برسیم. اما من میخواهم برسم به این نقطه که یک اقتصادی که در دوره وفور درآمدهای نفتی ذخیرهای برای خودش جمع نکرده، برای اینکه در دوره کاهش بتواند از آن ذخیره استفاده کند، پس باید سیاستهای نسبتاً سختی را در پیش بگیریم در مسیر رشد پایداری قرار بگیریم.
مشاور اقتصادی رئیس جمهور درباره جایگاه اقتصاد مقاومتی در تدوین برنامه ششم توسعه گفت: اقتصاد مقاومتی یک چارچوب خیلی خوبی است، چون محور اصلیاش رشد درون زا و برون گراست و اتفاقاً این توازن خوبی با سؤال اول بحث برقرار میکند. یعنی برون گرایی همان تعامل با بیرون است اما قیدش درون زایی است. یعنی باید بتوانیم از امکانات و ظرفیتهای داخلی به خوبی استفاده کنیم. یک آزمونی که اقتصاد ایران در سال 1394 داد، این بود که شوک وارد آمده از شوک 1391 بزرگتر بود؛ اما نه دچار آشفتگی شد و نه به هم ریخت. این یعنی اقتصاد مقاومتی از بعد بیرونی به خوبی توانست محقق شود.
گزارش خطا
نظر شما
آخرین اخبار