محبیان:قالیباف واحمدی نژاد شاید نامزدشوند اما...

کد خبر: ۱۲۰۷۱۰
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۹
امیرمحبیان در مصاحبه با روزنامه اعتماد به موضوع اصولگرایان و اصلاح طلبان پرداخت.

به گزارش صدای ایران ، بخشی از مصاحبه را می خوانید:


به نظر شما بهره مندي اصولگرايان از مواهب و سوبسيد قدرت نظير شوراي نگهبان و  صدا و سيما تا چه ميزاني در درجا زدن و عادت كردن اصولگرايان به رفتار فعلي‌شان نقش داشته است؟
به دلايل روشن اصولگرايان پيوندي باورمندانه با نظام داشته و طبعا اين ارتباط فرصت‌هايي سياسي براي آنها به وجود آورده است. اينها مواهب قدرت نيست زيرا اگر اصلاح‌طلبان هم در صف نخست دفاع از نظام سياسي و آرمان‌هاي آن قرار مي‌گرفتند از اين وضعيت مي‌توانستند بهره ببرند. حمايت نظام سياسي از حاميان جدي‌اش امري خلاف عقل نيست ليكن انحصار حاميان نظام فقط به اصولگرايان طبيعتا براي نظام و نيز خود اصولگرايان مفيد نيست.
يعني معتقديد كه همه شرايط بازي سياسي بين اصلاح‌طلبان و اصولگرايان برابر است؟
معلوم است كه نيست؛ مثال زدم. ظرف بيست و هشت سال بيست سال دولت دست اصلاح‌طلبان بوده است.
 
به نظر شما جريان اصلاحات امروز با اصلاحات ١٨ سال پيش فرقي نكرده؟

آرام‌تر، محتاط‌تر و غيرتئوريك‌تر شده و از فضاي استراتژي غلبه و قبضه قدرت وارد استراتژي بقا از طريق سازش با جريانات حاشيه‌اي شده است.
ابه نظر شما اصولگرايان با چه نسخه و دست فرماني و با چه مكانيزم و ساختاري مي‌توانند از انشعاب‌هاي جديد در اردوگاه اصولگرايي جلوگيري كنند و بر ضريب هم آوايي شان بيفزايند؟
ظهور تشكل‌هاي جديد و سامان متكثرانه لزوما امري منفي نيست. حتي برخلاف ادعاي اصلاح‌طلبان اين مساله نشانگر وجود فضاي دموكراتيك در ميان اصولگرايان است. پس اين تكثر ذاتا خطرناك نيست آنچه نگران‌كننده است؛ كاهش سطح ارتباط اجتماعي اصولگرايان با توده‌ها و نيز اشكال در رسيدن به وحدت عملياتي است. لازمه اين امر رسيدن به مدل‌هاي تشكيلاتي خردگرايانه‌اي است كه برحسب عقل جمعي روند اتحاد را ممكن سازد.
در سال‌هاي اخير شاهد آن هستيم كه برخي اصولگرايان همچون علي لاريجاني، علي مطهري، ناطق نوري يا خود حسن روحاني كه عضو جامعه روحانيت مبارز بوده اصلاح‌طلبانه سخن مي‌گويند و نشان مي‌دهند كه ديگر علقه و علاقه‌اي به رفتارها و گفتارهاي اصولگرايان ندارند. چرا اصولگرايان اصلاح‌طلب مي‌شوند اما هيچ‌وقت يك اصلاح‌طلب اصولگرا نشده و نمي‌شود؟
فرض سخن شما نادرست است. مفروض شما آن است كه اتكا به رويكرد‌هاي مصلحت‌گرايانه يعني اصلاح‌طلب شدن. اين فرض غلط است! آيا آقاي ناطق خود را اصلاح‌طلب مي‌داند؟ خير اما در مقابل سوال شما كه چرا اصلاح‌طلبان اصولگرا نمي‌شوند؛ به نظرم بايد اين پرسش مطرح شود كه چرا تعداد قابل‌تاملي از وابستگان و فعالان اصلاح‌طلب اكنون در خارج از كشور به جريانات معارض پيوسته‌اند. البته اين سخن را از جهت شماتت نمي‌گويم ولي به نظر مي‌رسد كه ميل به خروج و نيز جهت خروج اصلاح‌طلبان به مسيري است كه اصولگرايان در جهت مقابل آن قرار دارند.
انتقادات آقاي ناطق از عملكرد اصولگرايان و قيام كلامي شان عليه تحجر و تندروي و افراط گرايي نشان‌دهنده چيست؟مخاطب اين انتقادات اصولگرايان هستند يا اصلاح‌طلبان؟
انتقاد آقاي ناطق از تحجر حاميان زيادي دارد و همه اصولگرايان تحجر را نقد مي‌كنند ولي اگر قصد داريد باورهاي آقاي ناطق را ملاك بگيريد شايسته است كليت نظرات ايشان را در نظر بگيريد به ويژه حجم انتقادات ايشان به اصلاح‌طلبان. اگر فقط به بخشي بريده از سخنان ايشان اتكا كنيد آن موقع ممكن است به اين كار شما اطلاق سوءاستفاده ابزاري شود.
آقاي ناطق چرا سال‌ها است دست از همكاري با جناح راست برداشته؟اين قهر سياسي نيست؟نارضايتي ايشان از فعل و انفعالات جريان اصولگرايي نيست؟
جناب ناطق اعلام كرده‌اند كه از كارهاي جناحي بازنشسته شده‌اند و مايلند چهره‌هاي جوان فعال شوند. البته ايشان مثل هر فرد ديگري نظرات انتقادي خود را نيز دارند كه خود علامت باز بودن فضاي بحث و فكر ميان اصولگرايان است.
  اصلاح‌طلبان كدام صداي منعكس‌شده از سوي اردوگاه اصولگرايان را بايد بپذيرند؟صداي اصولگرايان شناسنامه‌دار و قديمي را يا صداي نواصولگرايان تندرو را؟
قرار نيست ما سخن از صداي رسمي در ميان اصولگرايان بگوييم. چنانچه همين سوال هم در مورد اصلاح‌طلبان است؛ صداي رسمي كدام است؟كارگزاران يا هاشمي يا خاتمي يا روحاني يا حزب ندا؟اما اگر مي‌خواهيد مواضع دقيق اصولگرايان را بدانيد به ديدگاه‌هاي جامعتين دقت كنيد.
جامعتين چقدر در بين اردوگاه اصولگرايان محبوبيت دارد؟حتي در انتخابات خبرگان ليست جامعه روحانيت با ليست جامعه مدرسين متفاوت بود. چرا؟
جامعتين بين اصولگرايان محوريت اعتقادي دارد. البته جايگاه اثرگذارنده اين محور شاهد افول تاثير بوده است ولي بايد آن را احيا كرد.

فكر نمي‌كنيد حتي اگر به هر دليلي عده‌اي از قطار نظام كه پياده مي‌شوند به دليل ايجاد برخي رفتارهاي انحصارگرايانه و سخت‌گيرانه در پوشش دفاع از اسلام و انقلاب بوده است؟

ممكن است كساني به دليل بعضي برخوردها رنجيده شوند؛ اين مساله قابل فهم است اما به اين دليل كه به بعضي برخورده، به صف دشمن پيوستن به هيچ‌وجه قابل توجيه نيست. شما مجاز مي‌دانيد كه فردي به‌دليل برخورد مامور پليسي برود و در سپاه دشمن بر سر نظام و ملك خود بمب بريزد؟آيا آنها كه در رسانه‌هاي دشمن عليه ملت و نظام خود بمب تحليلي مي‌ريزند تخريبي كمتر دارند؟ آيا اين رفتار قابل توجيه است؟كدام نيروي ملي و كدام باور ديني چنين مجوزي مي‌دهد؟ در عين حال اگر اصلاح‌طلبان آنها را اصلاح‌طلب نمي‌دانند در كجا نشان اصلاح‌طلبي آنها پس گرفته شده است؟
 پس از خروج افرادي نظير اكبر گنجي كدام اصلاح‌طلب وطني او را اصلاح‌طلب خوانده يا از مواضعش دفاع كرده؟
افرادي كه خارج شده‌اند منحصر به آقاي گنجي نيستند؛ حجم خروجي بسيار زياد است ولي نظر من نقد افراد نيست؛ نقدخط خروج و تقابل است. چرا اصلاح‌طلبان به آسيب‌شناسي نظام گريزي غالب در ميان افراطيون خود نمي‌پردازند؟
اگر كمي مطالب و نظرات رسانه‌هاي اصلاح‌طلب را دنبال كنيد به وفور اين نقدهاي كاملا جدي را از زبان سعيد حجاريان، عباس عبدي، محمدرضا تاجيك، محمدرضا عارف و... خواهيد ديد.
اميدوارم اين آسيب‌شناسي به ظهور رفتارهاي نو بينجامد. اين به سود خودشان است.
تحليل شما درباره وضعيت جريان اصولگرايي و راه‌حلي براي تقويت جريان سنتي اصولگرا در برابر باج‌خواهي برخي گروه‌هاي تندروي اين جريان است كه بارها باعث نگراني و اعتراض شما به عنوان يك تئوريسين سرشناس اين جريان هم شده است؟
اولا فرقي ميان تندروهاي اصولگرا و تندروهاي اصلاح‌طلب است. تندروهاي اصولگرا در دفاع از نظام تند مي‌شوند و با آنها مشكل روشي داريم ولي تندروهاي اصلاح‌طلب عليه نظام تند مي‌روند و ما با آنها اختلاف مبنايي و عقيدتي داريم. اينها يكي نيستند. راه كنترل وضعيت هم آرام‌سازي و معقول‌سازي فضاي سياسي در جهت كارآمدي و رفع مشكلات مردم همزمان با ارتقاي سطح فرهنگ تعاملي در جامعه است.
نو اصولگرايان و تندروهاي اين جريان تا كجا مي‌توانند از جريان سنتي اصولگرا باج بگيرند؟چه بخشي از مشكلات امروز اصولگرايان معلول رفتارهاي زياده خواهانه تندروهاست؟
اگر جريان اصولگرا به كسي باج ندهد؛ كسي نمي‌تواند از اصولگرايان باج بگيرد. اما طبعا بخش‌هايي نوپديد درون اصولگرايان هستند كه رويكرد تند دارند. ما بخش مصر در آرمانگرايي را نفي و نقد نمي‌كنيم و حتي آنها را به دليل روحيات ضد فساد و انقلابي‌گري تحسين مي‌كنيم اما تندخويي در رفتار سياسي را از هركس كه باشد، اصلاح‌طلب يا اصولگرا تاييد نمي‌كنيم.

به نظر شما هدف تحركات سياسي احمدي‌نژاد و نامه‌نگاري با اوباما و سخنراني و ديدار مردمي و استاني براي چيست؟آيا احمدي‌نژاد به دنبال رياست‌جمهوري است؟

ممكن است هدف احمدي‌نژاد از اين تحركات سياسي انتخاباتي باشد ممكن هم هست چنين هدفي نداشته باشد. ولي آنچه مهم است اين است كه اصلاح‌طلبان شديدا از تحركات احمدي‌نژاد نگران شده‌اند؛ چرا؟آيا جايي او را از حقوق شهروندي منجمله انتخاب كردن و انتخاب شدن نهي كرده است؟احمدي‌نژاد هم مثل هر چهره سياسي مي‌تواند از حقوق خود استفاده كند. اصلاح‌طلبان به جاي نگران آمدن از اين و آن شدن بهتر است كمك كنند كه دولتيان مشكلات مردم را حل كنند در آن صورت با جلب اعتماد مردم لزومي به اين نگراني‌ها نيست. ضمنا منظور شما از جايگاهي فراتر از رياست‌جمهوري انديشيدن با توجه به قانون اساسي ما به چه معناست؟!
قاليباف تا چه اندازه قدرت راي‌آوري دارد؟ آيا روي آوردن به نيروهايي كه سابقه نظامي داشتند را براي نامزدي جناح اصولگرا مفيد مي‌دانيد يا مضر؟ مدل دولت داري اين افراد با روحيه ويژه‌اي كه دارند از نظر شما چگونه خواهد بود؟
قاليباف امكان راي آوري دارد ولي اگر منظور شما از راي آوري، پيروزي است؛ طبعا بايد همه عوامل پيروزي در نظر گرفته شود سپس تحليل داده شود؛ اما به‌طور خلاصه بايد گفت كه قاليباف قابليت‌هاي خوبي دارد به‌شرط استفاده درست. افرادي با سابقه نظامي هم در صورتي كه شرايط قانوني را به دست آورده و قانونا امكان حضور داشته باشند؛ كسي حق حذف حقوق شهروندي آنها را ندارد مگر به حكم قانون.
به نظر شما قاليباف تمايل دارد دوباره براي انتخابات رياست‌جمهوري اعلام آمادگي كند؟
اين را از آقاي قاليباف يا سخنگويان حزبي ايشان بپرسيد.
به عنوان يك تحليگر و كنشگر سياسي، شما نشانه‌هاي اين علاقه‌مندي را در وجود آقاي قاليباف مي‌بينيد يا نه؟
يك سياستمدار در صورت پيدايش شرايط لازم حتما به اثرگذاري خود فكر مي‌كند. اگر شرايط مهيا شود احتمال كانديداتوري وي دوراز ذهن نيست.
به نظر شما چقدر امكان دارد كه به هر دليلي حسن روحاني تصميم بگيرد در انتخابات رياست‌جمهوري ثبت نام نكند؟
هر چيزي در سياست احتمال دارد ولي فعلا احتمال آن بسيار پايين است.
آمدن احمدي‌نژاد به سود اصولگرايان است يا به ضرر آنان؟
آمدن يا نيامدن احمدي‌نژاد به خودش مربوط است و ما دغدغه‌اي جدي در اين مورد نداريم ولي ظاهرا اصلاح‌طلبان نگران هستند.
ما كه حتي اميدواريم او تاييد صلاحيت شود و منتظر بازگشت احمدي نزاد هستيم. چه جريان‌ها و افرادي در جريان اصولگرا منتظر بازگشت احمدي‌نژاد هستند؟ چرا برخي از اصولگرايان مدام دم از اين مي‌زنند كه تنها كسي كه مي‌تواند اصولگرايان را از بن بست خارج كند شخص احمدي‌نژاد است؟
اميدوارم مسوولان اصلاحات هم همين شوق شما را داشته باشند. هواداران احمدي‌نژاد مشتاق بازگشت احمدي‌نژاد هستند و البته ظاهرا همان‌گونه كه گفتيد اصلاح‌طلبان هم به زمره هواداران حضورش پيوسته‌اند.
احمدي‌نژاد راي آور هست به نظرتان؟
احمدي‌نژاد حتما راي دارد ولي اينكه راي او براي پيروزي كفايت كند هنوز نظر‌سنجي قاطعي براي اثبات نديده‌ام.
از بين چهره‌هاي امتحان پس داده اصولگرا آيا اين جريان چهره‌هاي جديد‌تر و قابل قبول‌تري براي رقابت با روحاني دارد؟
ممكن است چهره‌هايي قابل طرح باشند ولي امكان راي آوري فاكتور مهمي است كه نبايد فراموش شود.

پربیننده ترین ها