عوامل و عوارض افزايش خانه هاي مجردي
رسالت نوشت:
همانطور که آمارها نشان مي دهد در سال 91 با کاهش 9/7 درصدي آمار ازدواج مواجه شديم و بر اساس آمارهاي پايگاه اطلاعات جمعيتي سازمان ثبت احوال در سال 92 نيز 726 هزار و 390 واقعه ازدواج رخ داده درحالي که سال 91 اين آمار 804 هزار 789 بوده است، کاهش آمار ازدواج زنگ خطري براي افزايش زندگي مجردي در کشورمان است.
مسئولان بايد به آسيب هاي بر سر راه هاي تجردزيستي توجه بيشتري کنند؛ چراکه با از بين رفتن نهاد خانواده، جامعه دچار آسيب مي شود.خانههاي مجردي، پديده نسبتا جديدي است که در بسياري از شهرهاي كشور وجود دارد و در حال افزايش است و البته يکي از عوامل افزايش خانههاي مجردي در سالهاي اخير نيز، پذيرش دانشجويان غيربومي توسط برخي دانشگاههاي و موسسات آموزش عالي اعم از دولتي، غيردولتي و آزاد است که امکانات خوابگاهي براي پذيرفتهشدگان ارائه نميکنند.
در اين بين در برخي كلانشهرها و شهرهاي بزرگ، مستاجران خانههاي مجردي برخلاف نامشان، تنها مجردها نيستند و برخي از افراد متأهل نيز اقدام به اجاره خانههاي مجردي ميکنند!دلايل مختلفي براي پيدايش و تمايل به خانههاي مجردي وجود دارد و يكي از دلايل اين پديده، روابط درون خانوادگي است.زماني كه فرد از لحاظ عاطفي از خانواده طرد شود، احتمال اينكه از خانواده فاصله بگيرد، زياد است.يكي از دلايل پيدايش خانههاي مجردي سختگيريهاي بيش از حد خانوادههاست، به طوري كه وقتي كنترل زياد شود به نحوي سبب تخريب رابطه درون خانواده ميشود.
متشنج بودن جو خانه، درگيري بين اعضاي خانواده، بالا رفتن سن ازدواج، اختلاف سليقه در خانواده و همچنين سختگيري بيش از حد داخل خانواده كه با كنترل زيادي همراه باشد، باعث تخريب رابطه درون خانواده ميشود.طلاقهاي عاطفي و رواني يا طلاقهاي رسمي نيز ميتوانند يكي از دلايل اين پديده باشد.بسياري از افرادي كه طلاق ميگيرند، ديگر تمايلي به برگشت به خانواده خود را ندارند.بحث مهاجرت افراد از روستا به شهرها يکي ديگر ازعلل به وجود آمدن اين معضل در جامعه هستند.متاسفانه عملکرد دولتها در گذشته به منظور پيشگيري از مهاجرت جوانان از روستا به شهرها مطلوب نبوده است.
جلوگيري از مهاجرت افراد از روستا به شهرها و يا از شهرهاي کوچک تر به شهرهاي بزرگ، يکي از راهکارهاي حل اين معضل است.دولت مردان بايد بر روي مسائل اقتصادي جوانان حساس باشند.وضعيت بد اقتصادي، بالارفتن سن جوانان و عدم توانايي آنها براي تشکيل زندگي مشترک و خانواده به علت پايين بودن توان مالي عوامل زمينه ساز معضل خانههاي مجردي است.تغيير سبك زندگي دليل مهمي براي افزايش خانههاي مجردي در جوانان است، چرا كه امروزه به دليل افزايش سن ازدواج براي جوانان سخت است كه هميشه در كنار خانواده زندگي كنند و بايد اين تغيير را بپذيريم چون در حال حاضر روند اغلب زندگيها به اين صورت است.همچنين از آنجايي كه آمار تحصيلكردههاي دانشگاه رو به افزايش است، اين عامل هم باعث افزايش خانههاي مجردي ميشود.
يك فرد تحصيل كرده زماني كه چند سال را در يك شهر براي تحصيل سپري ميكند و در آن شهر صاحب شغل ميشود، به تدريج حساسيت اوليه خانواده متوجه او نيست و از يك آزادي نسبي برخوردار است، بنابراين فرد خانه مجردي را بر ميگزيند.
براي حل اين مشکل ابتدا بايد اين علتها در جامعه مرتفع شود.هميشه فرهنگهاي سنتي دست و پا گير نيستند و ميتوانند کارکردهاي مثبت داشته باشند.مي توان براي رهايي از اين معضل بزرگ نرمش و چرخش هايي را در فرهنگ هاي سنتي ايجاد و از آن استفاده کرد.تک زيستي فردگرايي و خودمحوري را در جامعه افزايش مي دهد و باعث کاهش روحيه تعاون و همکاري اجتماعي و گروهي مي شود.
از طرفي وقتي جواني به تنهايي يا با دوستان خود زندگي مي کند، به فردي منزوي، افسرده و بي تفاوت تبديل شده و در درازمدت ممکن است گرفتار پديده هايي چون اعتياد، خودکشي و روابط نامشروع و انواع و اقسام بي بند و باري شود؛ زيرا از خانواده به عنوان يکي از ابزارهاي کنترل اجتماعي دورند. آسيب فردي، آسيب اجتماعي ايجاد مي کند و منجر به ناامني جامعه مي گردد.از طرف ديگر با افزايش بي بند و باري ها و روابط نامشروع، زمينه مساعدي براي خيانت فراهم مي شود و بنيان خانواده ها در معرض تهديد قرار مي گيرد.
علاوه بر آن زندگي مجردي مي تواند به افزايش هزينه هاي زندگي و تحميل هزينه ها به جامعه منجر شود.
با ادامه روند تجردزيستي، در آينده با جامعه اي رو به رو خواهيم شد که در آن خانواده از بين مي رود و فروپاشي نهاد خانواده چيزي جز فروپاشي جامعه نخواهد بود.
همانطور که آمارها نشان مي دهد در سال 91 با کاهش 9/7 درصدي آمار ازدواج مواجه شديم و بر اساس آمارهاي پايگاه اطلاعات جمعيتي سازمان ثبت احوال در سال 92 نيز 726 هزار و 390 واقعه ازدواج رخ داده درحالي که سال 91 اين آمار 804 هزار 789 بوده است، کاهش آمار ازدواج زنگ خطري براي افزايش زندگي مجردي در کشورمان است.
مسئولان بايد به آسيب هاي بر سر راه هاي تجردزيستي توجه بيشتري کنند؛ چراکه با از بين رفتن نهاد خانواده، جامعه دچار آسيب مي شود.خانههاي مجردي، پديده نسبتا جديدي است که در بسياري از شهرهاي كشور وجود دارد و در حال افزايش است و البته يکي از عوامل افزايش خانههاي مجردي در سالهاي اخير نيز، پذيرش دانشجويان غيربومي توسط برخي دانشگاههاي و موسسات آموزش عالي اعم از دولتي، غيردولتي و آزاد است که امکانات خوابگاهي براي پذيرفتهشدگان ارائه نميکنند.
در اين بين در برخي كلانشهرها و شهرهاي بزرگ، مستاجران خانههاي مجردي برخلاف نامشان، تنها مجردها نيستند و برخي از افراد متأهل نيز اقدام به اجاره خانههاي مجردي ميکنند!دلايل مختلفي براي پيدايش و تمايل به خانههاي مجردي وجود دارد و يكي از دلايل اين پديده، روابط درون خانوادگي است.زماني كه فرد از لحاظ عاطفي از خانواده طرد شود، احتمال اينكه از خانواده فاصله بگيرد، زياد است.يكي از دلايل پيدايش خانههاي مجردي سختگيريهاي بيش از حد خانوادههاست، به طوري كه وقتي كنترل زياد شود به نحوي سبب تخريب رابطه درون خانواده ميشود.
متشنج بودن جو خانه، درگيري بين اعضاي خانواده، بالا رفتن سن ازدواج، اختلاف سليقه در خانواده و همچنين سختگيري بيش از حد داخل خانواده كه با كنترل زيادي همراه باشد، باعث تخريب رابطه درون خانواده ميشود.طلاقهاي عاطفي و رواني يا طلاقهاي رسمي نيز ميتوانند يكي از دلايل اين پديده باشد.بسياري از افرادي كه طلاق ميگيرند، ديگر تمايلي به برگشت به خانواده خود را ندارند.بحث مهاجرت افراد از روستا به شهرها يکي ديگر ازعلل به وجود آمدن اين معضل در جامعه هستند.متاسفانه عملکرد دولتها در گذشته به منظور پيشگيري از مهاجرت جوانان از روستا به شهرها مطلوب نبوده است.
جلوگيري از مهاجرت افراد از روستا به شهرها و يا از شهرهاي کوچک تر به شهرهاي بزرگ، يکي از راهکارهاي حل اين معضل است.دولت مردان بايد بر روي مسائل اقتصادي جوانان حساس باشند.وضعيت بد اقتصادي، بالارفتن سن جوانان و عدم توانايي آنها براي تشکيل زندگي مشترک و خانواده به علت پايين بودن توان مالي عوامل زمينه ساز معضل خانههاي مجردي است.تغيير سبك زندگي دليل مهمي براي افزايش خانههاي مجردي در جوانان است، چرا كه امروزه به دليل افزايش سن ازدواج براي جوانان سخت است كه هميشه در كنار خانواده زندگي كنند و بايد اين تغيير را بپذيريم چون در حال حاضر روند اغلب زندگيها به اين صورت است.همچنين از آنجايي كه آمار تحصيلكردههاي دانشگاه رو به افزايش است، اين عامل هم باعث افزايش خانههاي مجردي ميشود.
يك فرد تحصيل كرده زماني كه چند سال را در يك شهر براي تحصيل سپري ميكند و در آن شهر صاحب شغل ميشود، به تدريج حساسيت اوليه خانواده متوجه او نيست و از يك آزادي نسبي برخوردار است، بنابراين فرد خانه مجردي را بر ميگزيند.
براي حل اين مشکل ابتدا بايد اين علتها در جامعه مرتفع شود.هميشه فرهنگهاي سنتي دست و پا گير نيستند و ميتوانند کارکردهاي مثبت داشته باشند.مي توان براي رهايي از اين معضل بزرگ نرمش و چرخش هايي را در فرهنگ هاي سنتي ايجاد و از آن استفاده کرد.تک زيستي فردگرايي و خودمحوري را در جامعه افزايش مي دهد و باعث کاهش روحيه تعاون و همکاري اجتماعي و گروهي مي شود.
از طرفي وقتي جواني به تنهايي يا با دوستان خود زندگي مي کند، به فردي منزوي، افسرده و بي تفاوت تبديل شده و در درازمدت ممکن است گرفتار پديده هايي چون اعتياد، خودکشي و روابط نامشروع و انواع و اقسام بي بند و باري شود؛ زيرا از خانواده به عنوان يکي از ابزارهاي کنترل اجتماعي دورند. آسيب فردي، آسيب اجتماعي ايجاد مي کند و منجر به ناامني جامعه مي گردد.از طرف ديگر با افزايش بي بند و باري ها و روابط نامشروع، زمينه مساعدي براي خيانت فراهم مي شود و بنيان خانواده ها در معرض تهديد قرار مي گيرد.
علاوه بر آن زندگي مجردي مي تواند به افزايش هزينه هاي زندگي و تحميل هزينه ها به جامعه منجر شود.
با ادامه روند تجردزيستي، در آينده با جامعه اي رو به رو خواهيم شد که در آن خانواده از بين مي رود و فروپاشي نهاد خانواده چيزي جز فروپاشي جامعه نخواهد بود.
گزارش خطا
آخرین اخبار