(طنز) مساله تکحزبی و تکسلولی
پوریا عالمی در شرق نوشت:
آمبولانس را دور میدان پاستور نگه داشتم و برانکارد را برداشتم و بدوبدو رفتم هیات دولت و اوه پسر، دیدم دولت کمرش گرفته است. گفتم: ظریفبازی در نیاورید. شما که مذاکره پذاکره ندارید با کسی. پتو را باز کنید ببینم از دور کمرتان.
دولت گفت: ما کمرمان گرفته.
سعید حجاریان که آن گوشه نشسته بود گفت: «اصلاحات ستون فقرات دولت روحانی است. اگر اصلاحطلبان بشکنند روحانی هم میشکند.»
گفتم: موافقم. الان اصلاحطلبان از همهطرف تحتفشار هستند، برای همین کمر دولت گرفته و دردش میآید. حجاریان گفت: بله.
بعد از برگزاری کمیسیون پزشکی توسط من و سعید حجاریان، به این نتیجه رسیدیم که روحانی باید هوای ستون فقرات دولتش را داشته باشد تا زمینگیر نشود چون یک فشار دیگر به ستون فقراتش بیاید و بار سنگین بیندازد روی دوش اصلاحطلبان، تلقی میشکند. در همین لحظه یکی از بستگان هیات دولت، آمد بالا سر برانکارد و گفت: من رضا اکرمی، رییس شورای فرهنگی نهاد ریاستجمهوری هستم. باید عرض کنم که «بیکاری نعمتی است که خدا نصیب سعید حجاریان کرده...»
سعید حجاریان میخواست یک چیزی بگوید کار بدهد دست خودش یا دست اکرمی. نفهمیدم. ولی من گفتم: خب بههرحال بیکاری نعمتی است که با بیکارشدن یک عدهای یکعدهای کار پیدا میکنند و دیگران را میگذارند سر کار.
جمله عمیق و عجیبی گفته بودم. حجاریان متاثر شد و نت برداشت و گفت روی حرف من یک تز خواهد نوشت. رییس شورای فرهنگی ریاستجمهوری حرفش را اینطوری ادامه داد که: «... خدا برای همه بیکاران شغل آبرومندانهای فراهم کند.»حجاریان گفت: خداراشکر شما هم شغل آبرومندانهای برایت فراهم شده.
رییس شورای فرهنگی ریاستجمهوری که شغل آبرومندانهای برایش فراهم شده بود گفت: «روحانی یک آدم مخصوصبهخودش است و از کسی الگوبرداری نمیکند.»
نظرات مشعشعم را که همچون آفتاب تموز بر همگان عیان کردم، از هیات دولت زدم بیرون و سوار آمبولانس شدم و افق هم که دمدست نبود، رفتم توی خیابانها خودم را گم کنم
آمبولانس را دور میدان پاستور نگه داشتم و برانکارد را برداشتم و بدوبدو رفتم هیات دولت و اوه پسر، دیدم دولت کمرش گرفته است. گفتم: ظریفبازی در نیاورید. شما که مذاکره پذاکره ندارید با کسی. پتو را باز کنید ببینم از دور کمرتان.
دولت گفت: ما کمرمان گرفته.
سعید حجاریان که آن گوشه نشسته بود گفت: «اصلاحات ستون فقرات دولت روحانی است. اگر اصلاحطلبان بشکنند روحانی هم میشکند.»
گفتم: موافقم. الان اصلاحطلبان از همهطرف تحتفشار هستند، برای همین کمر دولت گرفته و دردش میآید. حجاریان گفت: بله.
بعد از برگزاری کمیسیون پزشکی توسط من و سعید حجاریان، به این نتیجه رسیدیم که روحانی باید هوای ستون فقرات دولتش را داشته باشد تا زمینگیر نشود چون یک فشار دیگر به ستون فقراتش بیاید و بار سنگین بیندازد روی دوش اصلاحطلبان، تلقی میشکند. در همین لحظه یکی از بستگان هیات دولت، آمد بالا سر برانکارد و گفت: من رضا اکرمی، رییس شورای فرهنگی نهاد ریاستجمهوری هستم. باید عرض کنم که «بیکاری نعمتی است که خدا نصیب سعید حجاریان کرده...»
سعید حجاریان میخواست یک چیزی بگوید کار بدهد دست خودش یا دست اکرمی. نفهمیدم. ولی من گفتم: خب بههرحال بیکاری نعمتی است که با بیکارشدن یک عدهای یکعدهای کار پیدا میکنند و دیگران را میگذارند سر کار.
جمله عمیق و عجیبی گفته بودم. حجاریان متاثر شد و نت برداشت و گفت روی حرف من یک تز خواهد نوشت. رییس شورای فرهنگی ریاستجمهوری حرفش را اینطوری ادامه داد که: «... خدا برای همه بیکاران شغل آبرومندانهای فراهم کند.»حجاریان گفت: خداراشکر شما هم شغل آبرومندانهای برایت فراهم شده.
رییس شورای فرهنگی ریاستجمهوری که شغل آبرومندانهای برایش فراهم شده بود گفت: «روحانی یک آدم مخصوصبهخودش است و از کسی الگوبرداری نمیکند.»
نظرات مشعشعم را که همچون آفتاب تموز بر همگان عیان کردم، از هیات دولت زدم بیرون و سوار آمبولانس شدم و افق هم که دمدست نبود، رفتم توی خیابانها خودم را گم کنم
منبع: روزنامه شرق
گزارش خطا
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار