یوزها و نشاط ملی
تقی آزادارمکی در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت:
نوع واکنش جامعه به دیدار تیمملی فوتبال در مقابل تیمملی آرژانتین در جامجهانی 2014، تعجب بسیاری از ناظران را برانگیخت. با وجود باخت در نتیجه، جامعه به گونهای دیگر با این پدیده مواجه شد. ریشه حضور شادیآفرین مردم در خیابانها در بامداد روز یکشنبه را باید در سه نکته جستوجو کرد: نخست اینکه جامعه ایران، دنبال «نشاط سالم» است و بحثهایی که این روزها برای عبور از رفتارهای خشونتگرا شنیده میشود، اشاره به همین وجه بارز رفتاری ایرانیان دارد. ظهور بداخلاقی در نتیجه رفتارهای تقابلی، میل «گذر از خشونت» را در جامعه پدید آورده و اهمیت عفو و مدارا و سازش و تفاهم، بیش از هر زمانی درک شده است. اینکه در باب آمار هشداردهنده آسیبهای اجتماعی، اینهمه تاکید میشود، برخاسته از لزوم توجه به «احوال جامعه» و میل به عبور از ناهنجاریها و رسیدن به نشاط و همکاری است. فوتبال، بهانهای بود برای بروز این شادی و رساندن پیام حضور در کنار یکدیگر در خیابان، آن هم بدون بداخلاقی و خشونت. نکته دوم اینکه مردم از دیدن یک بازی خوب و نتیجه دور از ذهن آن، واقعا به وجد آمده بودند. سخن از اختلاف سنگین - مثلا پنجگل - در این بازی بود و تلاش غرورآفرین و بازی باتعصب ملیپوشان، جامعه را به نگاه تقدیرآمیز از آنان و بروز شادی و نشاط کشاند. نکته سوم این است که طی هشتسال سپریشده، مردم احساس مثبتی نسبت به جایگاه جهانی ایران و نوع تعامل کشورمان با دیگر کشورها نداشتند. نگرانی از تنزل اعتبار جهانی ایران، موضوعی جدی برای هممیهنانمان بود. جامعه با انتخابات داغ سال گذشته، صعود ایران به جامجهانی و اکنون، حضور درخشان در رقابت با غولهای فوتبال جهان، در پی اثبات شایستگی و توانمندی خویش به جهانیان است. در این میان، فوتبال بیش از سیاست سبب میشود ایران دیده شود و همین نکته، نشاطی ملی را رقم میزند؛ نشاطی که مشابه آن را در موفقیتهای والیبال هم مشاهده میکنیم. نگارنده پس از بازی ایران و آرژانتین در خیابانهای تهران، ترکیبی از شادی و تکریم و تعظیم مقابل پرچم و نام ایران را حتی در میان نوجوانان، شاهد بودم. موضوع حایزاهمیت دیگر، روبهروشدن با «جامعه پخته» است. در مجالهای گذشته تاکید داشتم جامعه ایران به مرحله «فربگی امر اجتماعی» رسیده و این حوزه، در قیاس با سیاست، تحولات تکاملیافتهتری را تجربه میکند. این مساله حتی بر مشارکت سیاسی مردم اثر گذاشته و آنان درست در جایی که لازم است وارد معادلات و تحولات میشوند و فضا را تغییر میدهند یا حتی وقتی، پیشبینیها، حول محور بروز اعتراض میچرخد.
اکثریت مردم، تلاش میکنند تا با مدارا و حرکت تدریجی، فرصت را از نیروهای تندرو برای برخورد با جامعه، سلب کنند. دوره کنونی، نقطه عطف و برهه کمنظیری برای ایران است زیرا با این جامعه میتوان گفتوگو کرد و مشارکت آنان را در همه امور طلبید.
نوع واکنش جامعه به دیدار تیمملی فوتبال در مقابل تیمملی آرژانتین در جامجهانی 2014، تعجب بسیاری از ناظران را برانگیخت. با وجود باخت در نتیجه، جامعه به گونهای دیگر با این پدیده مواجه شد. ریشه حضور شادیآفرین مردم در خیابانها در بامداد روز یکشنبه را باید در سه نکته جستوجو کرد: نخست اینکه جامعه ایران، دنبال «نشاط سالم» است و بحثهایی که این روزها برای عبور از رفتارهای خشونتگرا شنیده میشود، اشاره به همین وجه بارز رفتاری ایرانیان دارد. ظهور بداخلاقی در نتیجه رفتارهای تقابلی، میل «گذر از خشونت» را در جامعه پدید آورده و اهمیت عفو و مدارا و سازش و تفاهم، بیش از هر زمانی درک شده است. اینکه در باب آمار هشداردهنده آسیبهای اجتماعی، اینهمه تاکید میشود، برخاسته از لزوم توجه به «احوال جامعه» و میل به عبور از ناهنجاریها و رسیدن به نشاط و همکاری است. فوتبال، بهانهای بود برای بروز این شادی و رساندن پیام حضور در کنار یکدیگر در خیابان، آن هم بدون بداخلاقی و خشونت. نکته دوم اینکه مردم از دیدن یک بازی خوب و نتیجه دور از ذهن آن، واقعا به وجد آمده بودند. سخن از اختلاف سنگین - مثلا پنجگل - در این بازی بود و تلاش غرورآفرین و بازی باتعصب ملیپوشان، جامعه را به نگاه تقدیرآمیز از آنان و بروز شادی و نشاط کشاند. نکته سوم این است که طی هشتسال سپریشده، مردم احساس مثبتی نسبت به جایگاه جهانی ایران و نوع تعامل کشورمان با دیگر کشورها نداشتند. نگرانی از تنزل اعتبار جهانی ایران، موضوعی جدی برای هممیهنانمان بود. جامعه با انتخابات داغ سال گذشته، صعود ایران به جامجهانی و اکنون، حضور درخشان در رقابت با غولهای فوتبال جهان، در پی اثبات شایستگی و توانمندی خویش به جهانیان است. در این میان، فوتبال بیش از سیاست سبب میشود ایران دیده شود و همین نکته، نشاطی ملی را رقم میزند؛ نشاطی که مشابه آن را در موفقیتهای والیبال هم مشاهده میکنیم. نگارنده پس از بازی ایران و آرژانتین در خیابانهای تهران، ترکیبی از شادی و تکریم و تعظیم مقابل پرچم و نام ایران را حتی در میان نوجوانان، شاهد بودم. موضوع حایزاهمیت دیگر، روبهروشدن با «جامعه پخته» است. در مجالهای گذشته تاکید داشتم جامعه ایران به مرحله «فربگی امر اجتماعی» رسیده و این حوزه، در قیاس با سیاست، تحولات تکاملیافتهتری را تجربه میکند. این مساله حتی بر مشارکت سیاسی مردم اثر گذاشته و آنان درست در جایی که لازم است وارد معادلات و تحولات میشوند و فضا را تغییر میدهند یا حتی وقتی، پیشبینیها، حول محور بروز اعتراض میچرخد.
اکثریت مردم، تلاش میکنند تا با مدارا و حرکت تدریجی، فرصت را از نیروهای تندرو برای برخورد با جامعه، سلب کنند. دوره کنونی، نقطه عطف و برهه کمنظیری برای ایران است زیرا با این جامعه میتوان گفتوگو کرد و مشارکت آنان را در همه امور طلبید.
گزارش خطا
آخرین اخبار