سوگنامه مرگ تهران قدیم
سمفونی مرگ بافت تاریخی و فضای سبز، بخصوص در شمال پایتخت در حال نواخته شدن است.
به گزارش صدای ایران، ساعت ۱۱ صبح روز یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ پیاده از ایستگاه مترو بهارستان به سمت باغ نگارستان حرکت کردم. از گرمای هوا کمی کلافه بودم و اگر خنکای پارک روبروی مجلس به صورتم نمی خورد حتما آشفته تر می شدم. بعد از سه دقیقه پیاده روی به باغ موزه نگارستان که قدیمیترین ساختمان دانشگاه تهران بوده رسیدم؛ همان جا که بعدا فهمیدم پروین اعتصامی روزگاری کتابدارش بوده و دکتر حسن حبیبی و بسیاری از مفاخر ایران در آن تحصیل کردهاند. غلیان احساسات من برای دیدن بناهای تاریخی با نوستالوژی کودکی هایم گره خورد. همان زمان که خدابیامرز پدربزرگم با موتورسیکلت رکس آبی رنگ و یک کیلو بستنی اکبر مشتی وارد خانه مان در محله سرآسیاب دولاب می شد و لذتی بالاتر از بستنی خوردن دورهم در حیاط خانه نداشتیم؛ حیاطی که درخت داشت، حوض داشت، ماهی قرمز داشت و امروز پارکینگ یک مجتمع مسکونی پنج طبقه شده است.
بگذریم ... وارد باغ نگارستان شدم و درختان سر به فلک کشیده ای را دیدم که هوای متبوعی را ایجاد کرده اند. راستش دلم نمی خواست به سالن کنفرانس مطبوعاتی پیروز حناچی، معاون وزیر راه و شهرسازی بروم. دوست داشتم بر روی صندلی رستوران روباز سنتی که سمت راست باغ قرار داشت بنشینم، یک فنجان چای بخورم و صدای بقبقوی کبوترها را بشنوم. اما چاره ای نبود باید برنامه را پوشش می دادم. بعد از ورود به سالن نشست خبری از دیدن در و دیوار مبهوت شدم. خطوط منقش و گچ بری های سقف سالن یادآور مسجد امام اصفهان، قصر سامتسانو لچو ایتالیا و معبد بهشت پکن بود. فکر کردم برای حفظ این بنا حتما همه دست به دست هم داده اند. بعد که حناچی گفت در دهه ۱۳۷۰ عده ای قصد داشتند اینجا را تخریب کنند و به جایش برج بسازند یاد آنها افتادم که در این شهر سوداگرانه برای پول همه کار می کنند. خدا رحمت کند دکتر حبیبی را که نگذاشت آنها که سایه مخوفشان هنوز بر سر باغ های تهران سنگینی می کند باغ نگارستان را به آسمانخراش نگارستان تبدیل کنند؛ همان ها که این روزها به جای آب، نفت به باغها می دهند تا آنها را بخشکانند و جایشان برج بسازند.
البته ساختمانهایی که در تهران داریم هنوز بلندمرتبه محسوب نمیشوند اما ظاهرا استارت تبدیل چنارستان به کارگاه سوداگری ساخت و ساز زده شده است. مثلا بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ بالغ بر ۳۶ مورد بلندمرتبهسازی در منطقه یک انجام شده است و معاون وزیر راه و شهرسازی می گوید منطقه ۲۲ شهر تهران مانند قطاری است که به دلیل بالا بودن ساختوساز از صدور پروانههای ساختمانی و بلندمرتبهسازیها از ریل خارج شده است که هیچ ارتباطی با طرح جامع و تفصیلی ندارد.
به دلیل سودهای کلان بخش مسکن بخصوص طی سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۱ شاهد کاهش چشمگیر سرانه فضای سبز تهران بودیم که یکی از دلایل آن تبدیل خانههای کلنگی به مجتمعهای مسکونی بود. ارزش خانههای کلنگی بسیار بیش از قیمت آپارتمان است. با این حال سود حاصل از ساخت مسکن، قیمت زمین را جبران میکند. به طور مثال یک خانه کلنگی ۴۰ متری در منیریه ۲۰۰ میلیون تومان قیمتگذاری شده و این در حالی است که قیمت یک آپارتمان ۴۰ متری ۱۰ سال ساخت در همین محله ۱۳۷ میلیون تومان است. با این حال سازندگان مجتمعهای مسکونی آنقدر سود میکنند که بهای زمین جبران شود.
سلب تدریجی آسایش شهروندان تهرانی، ظاهرا در جریان رکود مسکن آنقدرها به چشم نمی آید اما این خطر بالقوه در حال تبدیل به فعلیت است که احتمالا در آینده نزدیک اتلاف منابع، شهرسازی رانتی، تحمیل هزینههای مضاعف، آشفتگی و بهم ریختگی نما و منظر شهرسازی یکپارچه تنها بخشی از چالشهای شهر تهران خواهد بود. تا جایی که عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در این خصوص میگوید: در شهر تهران در یک هرج و مرج برنامهریزی شده گسترده قرار داریم که اگر به آن نپردازیم با راحلهای سادهانگارانه نمیتوان کارها را پیش برد.
قیمت خانه در شهر تهران به هزینههای ساخت، قیمت زمین و هزینه های جانبی وابسته است. حال سوآل این است چرا در تهران خانه ای که هزینه ساخت آن کمتر از یک میلیون تومان است و در لوکسترین حالت به ۲ میلیون تومان میرسد باید بین متری ۴ تا ۱۸ میلیون تومان فروخته شود؟ خوشبختانه هماکنون به دلیل رکود ۴ ساله بخش مسکن، قیمتها ثابت مانده و تا حدودی حباب آن خالی شده است. طبیعی است که قیمت مسکن ظرفیت افزایش بیش از تورم را نداشت، وگرنه برخی سازندگان طمعکار با قیمتهای متری ۱۸ میلیون تومانی هم راضی نیستند و هزینه این طمع را قطعا باید سرانه فضای سبز تهران بدهد.
عمر بیشتر چنارهای تاریخی تهران به دوران ناصری و سلطنت طولانی این شاه قاجاری میرسد. از آن جمله چنارهای گود زنبورکخانه، چنارهای باغ فردوس و امامزاده یحیی و چنارهای قدیمی باغ امینالسلطان - صدراعظم ناصرالدین شاه - که بعدها به محله قیطریه معروف شد. سنت چنار کاشتن در تهران بعد از شاههای قاجار به رضاشاه رسید و بعد از آن هم توسط مردم حفظ شده است. کمتر خیابان قدیمی در تهران هست که ردیف چنار در آن دیده نشود. با این حال، نه اوضاع چنارهای چند صد ساله تهران خوب است، نه چنارهای چند ده ساله و نه حتی نهالهای باریک و بیرمقی که شهرداری به جای درختهای افتاده میکارد. نوارهای زردی که حامیان محیط زیست روی درختها میبندند که نشان دهند حواس مردم به درختها هست هم چندان فایدهای ندارد.
هوای سمی تهران، کمآبی و ساخت و سازهای بیتوجه به محیط زیست، نفس درختهای تهران را هم تنگ کرده است و کاری نمیشود کرد، حتی اگر شهرداری از تصمیمهای عجیب خود کوتاه بیاید و سیمان کف آبراههای کنار خیابان ولیعصر را بکَند که با کاشی جایگزین کند تا آب به درختها برسد، به سختی میشود کارگرهای ساختمانی را قانع کرد که نگذارند آب آلوده شده از مصالح ساختمانی، پای درختها بریزد و تازه بعد از آن است که مساله هوای آلوده تهران و برگهایی که تا حد خاکستری شدن به غبار آلوده شدهاند در نبود بارانی که آنها را تمیز کند، جلوی رشد درختهایی را میگیرد که نفس مردم تهران به آنها بند است.
حناچی در نشست خبری سخت از برخی اقدامات در مدیریت شهری گلایه داشت. او بیان کرد: اگر اجازه میدادیم شهرداری طرحهای خود را به اجرا بگذارند جمعیت تهران سه میلیون نفر افزایش پیدا میکرد. تمام تلاشمان را طی سه سال اخیر کردیم که طرح تفصیلی تهران به طرحهای بالادست نزدیک شود. شهرداری ابتدا مقاومت میکرد، اما در حال حاضر همکاری میکند. اینکه همه دست به دست هم بدهیم تا نگذاریم تهران از چارچوب مدیریت خارج شود به نفع همه است. او می گوید: صرفا نباید به درخواست مالکان زمین برای بلندمرتبهسازی، مجوز ساخت ساختمانهای بلند داده شود. اگر در بلندمرتبه سازی حقوق شهروندان رعایت نشود به ضد خودش تبدیل میشود. وضعیت بودجه شهرداری تهران از سال ۱۳۸۶ تا سال ۱۳۹۱ نشان میدهد تأمین بودجه شهرداریها از عوارض ساختمانی بیش از ۸۰ درصد است و در حال حاضر نیز در همین حد باقی مانده است. این گونه اداره امور شهرها مغایر اهداف توسعه پایدار و باعث سلب آسایش شهروندان خواهد شد.
در راه بازگشت از نشست خبری، کبوتران باغ موزه نگارستان با نگاهشان امید می دادند؛ ما هنوز به ماندن در تهران امیدواریم. چنارستان را نابود نکنید.
به گزارش صدای ایران، ساعت ۱۱ صبح روز یکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ پیاده از ایستگاه مترو بهارستان به سمت باغ نگارستان حرکت کردم. از گرمای هوا کمی کلافه بودم و اگر خنکای پارک روبروی مجلس به صورتم نمی خورد حتما آشفته تر می شدم. بعد از سه دقیقه پیاده روی به باغ موزه نگارستان که قدیمیترین ساختمان دانشگاه تهران بوده رسیدم؛ همان جا که بعدا فهمیدم پروین اعتصامی روزگاری کتابدارش بوده و دکتر حسن حبیبی و بسیاری از مفاخر ایران در آن تحصیل کردهاند. غلیان احساسات من برای دیدن بناهای تاریخی با نوستالوژی کودکی هایم گره خورد. همان زمان که خدابیامرز پدربزرگم با موتورسیکلت رکس آبی رنگ و یک کیلو بستنی اکبر مشتی وارد خانه مان در محله سرآسیاب دولاب می شد و لذتی بالاتر از بستنی خوردن دورهم در حیاط خانه نداشتیم؛ حیاطی که درخت داشت، حوض داشت، ماهی قرمز داشت و امروز پارکینگ یک مجتمع مسکونی پنج طبقه شده است.
بگذریم ... وارد باغ نگارستان شدم و درختان سر به فلک کشیده ای را دیدم که هوای متبوعی را ایجاد کرده اند. راستش دلم نمی خواست به سالن کنفرانس مطبوعاتی پیروز حناچی، معاون وزیر راه و شهرسازی بروم. دوست داشتم بر روی صندلی رستوران روباز سنتی که سمت راست باغ قرار داشت بنشینم، یک فنجان چای بخورم و صدای بقبقوی کبوترها را بشنوم. اما چاره ای نبود باید برنامه را پوشش می دادم. بعد از ورود به سالن نشست خبری از دیدن در و دیوار مبهوت شدم. خطوط منقش و گچ بری های سقف سالن یادآور مسجد امام اصفهان، قصر سامتسانو لچو ایتالیا و معبد بهشت پکن بود. فکر کردم برای حفظ این بنا حتما همه دست به دست هم داده اند. بعد که حناچی گفت در دهه ۱۳۷۰ عده ای قصد داشتند اینجا را تخریب کنند و به جایش برج بسازند یاد آنها افتادم که در این شهر سوداگرانه برای پول همه کار می کنند. خدا رحمت کند دکتر حبیبی را که نگذاشت آنها که سایه مخوفشان هنوز بر سر باغ های تهران سنگینی می کند باغ نگارستان را به آسمانخراش نگارستان تبدیل کنند؛ همان ها که این روزها به جای آب، نفت به باغها می دهند تا آنها را بخشکانند و جایشان برج بسازند.
البته ساختمانهایی که در تهران داریم هنوز بلندمرتبه محسوب نمیشوند اما ظاهرا استارت تبدیل چنارستان به کارگاه سوداگری ساخت و ساز زده شده است. مثلا بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ بالغ بر ۳۶ مورد بلندمرتبهسازی در منطقه یک انجام شده است و معاون وزیر راه و شهرسازی می گوید منطقه ۲۲ شهر تهران مانند قطاری است که به دلیل بالا بودن ساختوساز از صدور پروانههای ساختمانی و بلندمرتبهسازیها از ریل خارج شده است که هیچ ارتباطی با طرح جامع و تفصیلی ندارد.
به دلیل سودهای کلان بخش مسکن بخصوص طی سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۱ شاهد کاهش چشمگیر سرانه فضای سبز تهران بودیم که یکی از دلایل آن تبدیل خانههای کلنگی به مجتمعهای مسکونی بود. ارزش خانههای کلنگی بسیار بیش از قیمت آپارتمان است. با این حال سود حاصل از ساخت مسکن، قیمت زمین را جبران میکند. به طور مثال یک خانه کلنگی ۴۰ متری در منیریه ۲۰۰ میلیون تومان قیمتگذاری شده و این در حالی است که قیمت یک آپارتمان ۴۰ متری ۱۰ سال ساخت در همین محله ۱۳۷ میلیون تومان است. با این حال سازندگان مجتمعهای مسکونی آنقدر سود میکنند که بهای زمین جبران شود.
سلب تدریجی آسایش شهروندان تهرانی، ظاهرا در جریان رکود مسکن آنقدرها به چشم نمی آید اما این خطر بالقوه در حال تبدیل به فعلیت است که احتمالا در آینده نزدیک اتلاف منابع، شهرسازی رانتی، تحمیل هزینههای مضاعف، آشفتگی و بهم ریختگی نما و منظر شهرسازی یکپارچه تنها بخشی از چالشهای شهر تهران خواهد بود. تا جایی که عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در این خصوص میگوید: در شهر تهران در یک هرج و مرج برنامهریزی شده گسترده قرار داریم که اگر به آن نپردازیم با راحلهای سادهانگارانه نمیتوان کارها را پیش برد.
قیمت خانه در شهر تهران به هزینههای ساخت، قیمت زمین و هزینه های جانبی وابسته است. حال سوآل این است چرا در تهران خانه ای که هزینه ساخت آن کمتر از یک میلیون تومان است و در لوکسترین حالت به ۲ میلیون تومان میرسد باید بین متری ۴ تا ۱۸ میلیون تومان فروخته شود؟ خوشبختانه هماکنون به دلیل رکود ۴ ساله بخش مسکن، قیمتها ثابت مانده و تا حدودی حباب آن خالی شده است. طبیعی است که قیمت مسکن ظرفیت افزایش بیش از تورم را نداشت، وگرنه برخی سازندگان طمعکار با قیمتهای متری ۱۸ میلیون تومانی هم راضی نیستند و هزینه این طمع را قطعا باید سرانه فضای سبز تهران بدهد.
عمر بیشتر چنارهای تاریخی تهران به دوران ناصری و سلطنت طولانی این شاه قاجاری میرسد. از آن جمله چنارهای گود زنبورکخانه، چنارهای باغ فردوس و امامزاده یحیی و چنارهای قدیمی باغ امینالسلطان - صدراعظم ناصرالدین شاه - که بعدها به محله قیطریه معروف شد. سنت چنار کاشتن در تهران بعد از شاههای قاجار به رضاشاه رسید و بعد از آن هم توسط مردم حفظ شده است. کمتر خیابان قدیمی در تهران هست که ردیف چنار در آن دیده نشود. با این حال، نه اوضاع چنارهای چند صد ساله تهران خوب است، نه چنارهای چند ده ساله و نه حتی نهالهای باریک و بیرمقی که شهرداری به جای درختهای افتاده میکارد. نوارهای زردی که حامیان محیط زیست روی درختها میبندند که نشان دهند حواس مردم به درختها هست هم چندان فایدهای ندارد.
هوای سمی تهران، کمآبی و ساخت و سازهای بیتوجه به محیط زیست، نفس درختهای تهران را هم تنگ کرده است و کاری نمیشود کرد، حتی اگر شهرداری از تصمیمهای عجیب خود کوتاه بیاید و سیمان کف آبراههای کنار خیابان ولیعصر را بکَند که با کاشی جایگزین کند تا آب به درختها برسد، به سختی میشود کارگرهای ساختمانی را قانع کرد که نگذارند آب آلوده شده از مصالح ساختمانی، پای درختها بریزد و تازه بعد از آن است که مساله هوای آلوده تهران و برگهایی که تا حد خاکستری شدن به غبار آلوده شدهاند در نبود بارانی که آنها را تمیز کند، جلوی رشد درختهایی را میگیرد که نفس مردم تهران به آنها بند است.
حناچی در نشست خبری سخت از برخی اقدامات در مدیریت شهری گلایه داشت. او بیان کرد: اگر اجازه میدادیم شهرداری طرحهای خود را به اجرا بگذارند جمعیت تهران سه میلیون نفر افزایش پیدا میکرد. تمام تلاشمان را طی سه سال اخیر کردیم که طرح تفصیلی تهران به طرحهای بالادست نزدیک شود. شهرداری ابتدا مقاومت میکرد، اما در حال حاضر همکاری میکند. اینکه همه دست به دست هم بدهیم تا نگذاریم تهران از چارچوب مدیریت خارج شود به نفع همه است. او می گوید: صرفا نباید به درخواست مالکان زمین برای بلندمرتبهسازی، مجوز ساخت ساختمانهای بلند داده شود. اگر در بلندمرتبه سازی حقوق شهروندان رعایت نشود به ضد خودش تبدیل میشود. وضعیت بودجه شهرداری تهران از سال ۱۳۸۶ تا سال ۱۳۹۱ نشان میدهد تأمین بودجه شهرداریها از عوارض ساختمانی بیش از ۸۰ درصد است و در حال حاضر نیز در همین حد باقی مانده است. این گونه اداره امور شهرها مغایر اهداف توسعه پایدار و باعث سلب آسایش شهروندان خواهد شد.
در راه بازگشت از نشست خبری، کبوتران باغ موزه نگارستان با نگاهشان امید می دادند؛ ما هنوز به ماندن در تهران امیدواریم. چنارستان را نابود نکنید.
گزارش خطا
آخرین اخبار