گزارشی از تخریب بافت تاریخی دردانه جنوب
در کنار ساحل بندرعباس که راه بروید ساختمانهای بیقوارهای را میبینید که از هر گوشهاش مثل قارچ بیرون زدهاند. بزرگترین بندر ایران چنان بیتاریخ شده که گمان میرود همین چند سال پیش تازه پا گرفته. با اینکه میگویند در زمان فرمانروایی داریوش بزرگ فرمانده سلیاکوس، از بندرعباس با کشتی به اکتشاف اقیانوس هند و دریای سرخ پرداخته.
به گزارش صدای ایران، «خبرآنلاین» مینویسد: چهره بندرعباس را دیگر نمیتوان شناخت. آن بافت تاریخی و خانههای پنجدری و حیاطهای نخلدار دیگر برای همیشه ویران شدند. بندرعباس، بندر تاریخی و دردانه جنوب حالا در ردیف یزد، شیراز، مشهد، تهران و ... قرار گرفته و دارد هویت خود را از دست میدهد و گرفتار پاساژسازها و آسمانخراشهای بیهویت میشود.
حالا اگر در کنار ساحل این شهر بندری راه بروید، ساختمانهای بیقواره را میبینید که از هر گوشهاش مثل قارچ بیرون زدهاند. بزرگترین بندر ایران چنان بیتاریخ شده که گمان میرود همین چند سال پیش تازه پا گرفته. با اینکه میگویند در زمان فرمانروایی داریوش بزرگ (بین ۵۸۶ و ۵۲۲ پیش از میلاد) فرمانده سلیاکوس به فرمان این پادشاه، از بندرعباس با کشتی به اکتشاف اقیانوس هند و دریای سرخ پرداخته اما اگر خواستار نشانی از آن دوران نباشیم، باید گفت که در کوچه پس کوچههای این شهر، از بافت دوره صفویه و قاجاریه هم هیچ نشانی نیست.
«تیکه تیکه دارند، بافت بندرعباس را خراب میکنند. توی همین چند سال اخیر این تخریبها شدت بیشتری گرفته. نمیدونم چه پدر کشتگی با این شهر دارند، جای تاریخ، پاساژ و مجتمع تجاری میسازند.» مرد بلند قامت، بندری حرف میزند. متولد این شهر است با صورت و دستهای سوخته. دلش اما سوختهتر است وقتی درباره بافت تاریخی بندرعباس صحبت میکند.
راست میگوید. محلههای بندرعباس از دوهزار گرفته تا شهیدجعفری، سیدکامل، نایبند، قلعه شاهی، برکه گرد، پشت بند، سه راه برق، کمربندی، درخت سبز، شاهحسینی، نخل پیرمرد، پشت شهر، گلشهر، بهشت بندر، دامایی، آزادگان، زیباشهر، نخل ناخدا، خواجه عطاء، کوی۲۲بهمن، شمیلیها، سرریگ، سیم بالا، شغو (شهرک توحید)، اوزیها، وششصد دستگاه و امیرآباد، چهارصددستگاه و تپه الله اکبر همه در تخریب از هم پیشی گرفتهاند، محله «سورو» که از همه قدیمیتر است، بیشتر از همه طعم ویرانی را چشیده.
محله «سهراه برق» از قدیمیترین محلات این شهر است. یکی از اهالی آن به خبرآنلاین میگوید: «حالا دیگر چه فایدهای دارد که ما بخواهیم برای بافت تاریخی تلاش کنیم. معلوم نیست میراث فرهنگی چه کاره است با ماست یا علیه ما. همینطور کشورهای عربی دارند، تاریخ ما را میدزدند اینکه میراث اینطوری همه چیز را رها کرده از همه بدتر است. پاساژ میزنند، جنس چینی میریزند توش! تا کی این وضعیت ادامه دارد؟»
بلوکی، محله اوزی، چهارباغ که بازار و اطرافش را در بر میگیرد، همه این روزها بینام و نشان شدهاند، در حالی که سازمان معماری و شهرسازی بافت تاریخی این محلات را ثبت کرده و هر گونه ساخت و ساز را منوط به اجازه از سازمان میراث فرهنگی دانسته است.
اما هیچ کدام از مفاد قانونی در مورد بافت قدیمی رعایت نمیشود، با اینکه هنوز جای زخم تخریب بافت تاریخی «مشهد» بر تن حافظه مردمی گزگز میکند، این بار محلههای قدیمی بندرعباس شاهد از بین رفتن بافت کهنشان هستند. حالا پاساژهایی که از دل زمین بیرون میآیند، منظر دریا را هم کور کردهاند. دوستداران محیط زیست بارها و بارها درباره خطرات سر به فلک کشیدن این ساختمانها هشدار دادند اما کو گوش شنوا؟ دیگر نمیتوان امیدی به منظر بصری و زیست محیطی بندرعباس بست.
قربانیان اصلی اما اهالی شهر بندرعباس هستند. شهری در جنوب استان هرمزگان که از شمال به ارتفاعات و کوهها، از جنوب به دریا منتهی میشود. بندرعباس زمانی دردانه جنوب بود. در دوران صفویه و قاجاریه به دلیل حضور دولتهای اروپایی چون هلند، پرتغال و انگلیسیها و ... نام و آوازهاش در دنیا پیچیده بود. از آن زمان درخشان، دیگر این روزها خبری نیست.
معبد هندوها یا بت گوری (بت گوران) که در خيابان امام خمینی بندرعباس قرار دارد و در سال 1310 ساخته شده، به شدت وضعیت ناراحتکنندهای دارد. از این معبد که زمانی برای جمعآوری هدايای هندوها از سوی تجار هندي ساخته شده بود، بیشتر استفادههای تجاری میشود. در آن بازارچههای صنایعدستی سیاری ساخته شده که هویت و موجودیت آن را زیر سوال میبرد.
این بنا 100 متر مساحت دارد و شامل يك اتاق چهارگوش مياني میشود با محرابي از جنس چوب در قسمت شمالي، سه اتاق در ضلع شمالي، يك اتاق و راه پلهاي منتهي است به گنبد در ضلع غربي و دو اتاق در ضلع جنوبي. در اتاق بزرگتر عود و معطرات مشابهي را ميسوزاندند. گنبد معبد زیباست و نقوش گل نيلوفر در معماری منحصر به فرد آن دیده میشود. معماری که نه تنها در سواحل جنوبي بلكه در تمام ايران نمونهای از نزدیکی معماری ایران و هند خبر میدهد.
تابلو دانشگاه به جای خانه تاریخی گلهداری
محلههای قدیمی تا همین دو سه سال پیش یادگاریهایی هر چند کوچک از آن روزگار داشتند، پیش از آنکه بلدوزرها به جانشان بیافتند. حالا در حد فاصل سهراه برق تا میدان یادبود، دیگر هیچ خانه قدیمی به جای نمانده است.
«تا همین پارسال خانه تاریخی بود رو به روی مسجد گلهداری که حالا تابلوی دانشگاه به جایش نصب شده. دانشگاهی که سالهاست ساخته نشده! چرا باید ان خانه خراب میشد؟ چرا از آن در دانشگاه استفاده نکردند؟ اگر نگاه مسئولان آکادمیک این است، پس نباید از تخریب خانهها گله گزاری کرد.»
زنی که این حرف را میزند، سالهاست در این محله زندگی میکند. او میگوید که خانه دیگری هم بود در خیابان امام خمینی، سمت راست عمارت کلاه فرنگی که به تازگی خراب شده و شهرداری بدون اینکه از سازمان میراث فرهنگی استعلام بکند، مجوز تخریب میدهد.
هر کجای بندرعباس که برویم، همین حال و روز است. هر چند همه میدانند، سالهای سال است، ایران با کشورهای عربی بر سر داشتههای فرهنگی مواضع مشخصی را تعریف کرده، مواضعی که بر سر آنها نمیایستد و به مدیران میانی منتقل نمیکند که اینگونه راحت مجوزهای تخریب داده میشود.
تنها امید دوستداران میراث فرهنگی به موزه خلیجفارس بود که آن هم حال و روز خوشی ندارد. کافی است، وارد موزه شوید تا تمام امیدهایتان به حفظ میراث خلیج فارس نقش بر آب شود. شیشههای چسبخورده، اسکلتهای در حال پوسیدن، کوزههای اشکانی پوسته پوسته شده و گرد و خاکی که پاشیدهاند در هر کجای موزه و ... هر بینندهای را شوکه میکند. موزهای که میتوانست میراثدار شود، خودش تبدیل به بنایی میراث خوار شده است.
آیا مسئولان یکبار هم که شده پا به این محلهها، این موزه در بندرعباس گذاشتهاند؟ آیا در این شهر قدم زدهاند تا این همه تخریبی که در حال رخ دادن است، قلبشان را به درد بیاورد؟
سیدمحمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی میگوید که این تخریبها از روشی که وهابیها و داعش پیش گرفته بدتر است. اما چقدر این نظریه در ایران طرفدار دارد و میراث فرهنگی برای ایجاد آن چقدر تلاش کرده سوالی است که همچنان به قوت خود باقی میماند. آنچه ما از بندرعباس دیدیم، چیزی جز ویرانی بافت تاریخی آن نبود.
به گزارش صدای ایران، «خبرآنلاین» مینویسد: چهره بندرعباس را دیگر نمیتوان شناخت. آن بافت تاریخی و خانههای پنجدری و حیاطهای نخلدار دیگر برای همیشه ویران شدند. بندرعباس، بندر تاریخی و دردانه جنوب حالا در ردیف یزد، شیراز، مشهد، تهران و ... قرار گرفته و دارد هویت خود را از دست میدهد و گرفتار پاساژسازها و آسمانخراشهای بیهویت میشود.
حالا اگر در کنار ساحل این شهر بندری راه بروید، ساختمانهای بیقواره را میبینید که از هر گوشهاش مثل قارچ بیرون زدهاند. بزرگترین بندر ایران چنان بیتاریخ شده که گمان میرود همین چند سال پیش تازه پا گرفته. با اینکه میگویند در زمان فرمانروایی داریوش بزرگ (بین ۵۸۶ و ۵۲۲ پیش از میلاد) فرمانده سلیاکوس به فرمان این پادشاه، از بندرعباس با کشتی به اکتشاف اقیانوس هند و دریای سرخ پرداخته اما اگر خواستار نشانی از آن دوران نباشیم، باید گفت که در کوچه پس کوچههای این شهر، از بافت دوره صفویه و قاجاریه هم هیچ نشانی نیست.
«تیکه تیکه دارند، بافت بندرعباس را خراب میکنند. توی همین چند سال اخیر این تخریبها شدت بیشتری گرفته. نمیدونم چه پدر کشتگی با این شهر دارند، جای تاریخ، پاساژ و مجتمع تجاری میسازند.» مرد بلند قامت، بندری حرف میزند. متولد این شهر است با صورت و دستهای سوخته. دلش اما سوختهتر است وقتی درباره بافت تاریخی بندرعباس صحبت میکند.
راست میگوید. محلههای بندرعباس از دوهزار گرفته تا شهیدجعفری، سیدکامل، نایبند، قلعه شاهی، برکه گرد، پشت بند، سه راه برق، کمربندی، درخت سبز، شاهحسینی، نخل پیرمرد، پشت شهر، گلشهر، بهشت بندر، دامایی، آزادگان، زیباشهر، نخل ناخدا، خواجه عطاء، کوی۲۲بهمن، شمیلیها، سرریگ، سیم بالا، شغو (شهرک توحید)، اوزیها، وششصد دستگاه و امیرآباد، چهارصددستگاه و تپه الله اکبر همه در تخریب از هم پیشی گرفتهاند، محله «سورو» که از همه قدیمیتر است، بیشتر از همه طعم ویرانی را چشیده.
محله «سهراه برق» از قدیمیترین محلات این شهر است. یکی از اهالی آن به خبرآنلاین میگوید: «حالا دیگر چه فایدهای دارد که ما بخواهیم برای بافت تاریخی تلاش کنیم. معلوم نیست میراث فرهنگی چه کاره است با ماست یا علیه ما. همینطور کشورهای عربی دارند، تاریخ ما را میدزدند اینکه میراث اینطوری همه چیز را رها کرده از همه بدتر است. پاساژ میزنند، جنس چینی میریزند توش! تا کی این وضعیت ادامه دارد؟»
بلوکی، محله اوزی، چهارباغ که بازار و اطرافش را در بر میگیرد، همه این روزها بینام و نشان شدهاند، در حالی که سازمان معماری و شهرسازی بافت تاریخی این محلات را ثبت کرده و هر گونه ساخت و ساز را منوط به اجازه از سازمان میراث فرهنگی دانسته است.
اما هیچ کدام از مفاد قانونی در مورد بافت قدیمی رعایت نمیشود، با اینکه هنوز جای زخم تخریب بافت تاریخی «مشهد» بر تن حافظه مردمی گزگز میکند، این بار محلههای قدیمی بندرعباس شاهد از بین رفتن بافت کهنشان هستند. حالا پاساژهایی که از دل زمین بیرون میآیند، منظر دریا را هم کور کردهاند. دوستداران محیط زیست بارها و بارها درباره خطرات سر به فلک کشیدن این ساختمانها هشدار دادند اما کو گوش شنوا؟ دیگر نمیتوان امیدی به منظر بصری و زیست محیطی بندرعباس بست.
قربانیان اصلی اما اهالی شهر بندرعباس هستند. شهری در جنوب استان هرمزگان که از شمال به ارتفاعات و کوهها، از جنوب به دریا منتهی میشود. بندرعباس زمانی دردانه جنوب بود. در دوران صفویه و قاجاریه به دلیل حضور دولتهای اروپایی چون هلند، پرتغال و انگلیسیها و ... نام و آوازهاش در دنیا پیچیده بود. از آن زمان درخشان، دیگر این روزها خبری نیست.
معبد هندوها یا بت گوری (بت گوران) که در خيابان امام خمینی بندرعباس قرار دارد و در سال 1310 ساخته شده، به شدت وضعیت ناراحتکنندهای دارد. از این معبد که زمانی برای جمعآوری هدايای هندوها از سوی تجار هندي ساخته شده بود، بیشتر استفادههای تجاری میشود. در آن بازارچههای صنایعدستی سیاری ساخته شده که هویت و موجودیت آن را زیر سوال میبرد.
این بنا 100 متر مساحت دارد و شامل يك اتاق چهارگوش مياني میشود با محرابي از جنس چوب در قسمت شمالي، سه اتاق در ضلع شمالي، يك اتاق و راه پلهاي منتهي است به گنبد در ضلع غربي و دو اتاق در ضلع جنوبي. در اتاق بزرگتر عود و معطرات مشابهي را ميسوزاندند. گنبد معبد زیباست و نقوش گل نيلوفر در معماری منحصر به فرد آن دیده میشود. معماری که نه تنها در سواحل جنوبي بلكه در تمام ايران نمونهای از نزدیکی معماری ایران و هند خبر میدهد.
تابلو دانشگاه به جای خانه تاریخی گلهداری
محلههای قدیمی تا همین دو سه سال پیش یادگاریهایی هر چند کوچک از آن روزگار داشتند، پیش از آنکه بلدوزرها به جانشان بیافتند. حالا در حد فاصل سهراه برق تا میدان یادبود، دیگر هیچ خانه قدیمی به جای نمانده است.
«تا همین پارسال خانه تاریخی بود رو به روی مسجد گلهداری که حالا تابلوی دانشگاه به جایش نصب شده. دانشگاهی که سالهاست ساخته نشده! چرا باید ان خانه خراب میشد؟ چرا از آن در دانشگاه استفاده نکردند؟ اگر نگاه مسئولان آکادمیک این است، پس نباید از تخریب خانهها گله گزاری کرد.»
زنی که این حرف را میزند، سالهاست در این محله زندگی میکند. او میگوید که خانه دیگری هم بود در خیابان امام خمینی، سمت راست عمارت کلاه فرنگی که به تازگی خراب شده و شهرداری بدون اینکه از سازمان میراث فرهنگی استعلام بکند، مجوز تخریب میدهد.
هر کجای بندرعباس که برویم، همین حال و روز است. هر چند همه میدانند، سالهای سال است، ایران با کشورهای عربی بر سر داشتههای فرهنگی مواضع مشخصی را تعریف کرده، مواضعی که بر سر آنها نمیایستد و به مدیران میانی منتقل نمیکند که اینگونه راحت مجوزهای تخریب داده میشود.
تنها امید دوستداران میراث فرهنگی به موزه خلیجفارس بود که آن هم حال و روز خوشی ندارد. کافی است، وارد موزه شوید تا تمام امیدهایتان به حفظ میراث خلیج فارس نقش بر آب شود. شیشههای چسبخورده، اسکلتهای در حال پوسیدن، کوزههای اشکانی پوسته پوسته شده و گرد و خاکی که پاشیدهاند در هر کجای موزه و ... هر بینندهای را شوکه میکند. موزهای که میتوانست میراثدار شود، خودش تبدیل به بنایی میراث خوار شده است.
آیا مسئولان یکبار هم که شده پا به این محلهها، این موزه در بندرعباس گذاشتهاند؟ آیا در این شهر قدم زدهاند تا این همه تخریبی که در حال رخ دادن است، قلبشان را به درد بیاورد؟
سیدمحمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی میگوید که این تخریبها از روشی که وهابیها و داعش پیش گرفته بدتر است. اما چقدر این نظریه در ایران طرفدار دارد و میراث فرهنگی برای ایجاد آن چقدر تلاش کرده سوالی است که همچنان به قوت خود باقی میماند. آنچه ما از بندرعباس دیدیم، چیزی جز ویرانی بافت تاریخی آن نبود.
گزارش خطا
آخرین اخبار