(طنز) از حلواحلواکردن تا حلواپختن

کد خبر: ۱۱۸۳۴
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۵
پوریا عالمی در شرق نوشت:

بیسیم آمبولانس خرت‌خرت کرد. گفتم: جانم؟
جعفر شجونی گفت: آمبولانست را بردار و بیاور که کارت دارم.
گفتم: نگران نباشید الساعه می‌رسم.
گازش را گرفتم و وقتی رسیدم دیدم جعفر شجونی کنار آقای محمود احمدی‌نژاد نشسته است.
گفتم: سلام دکتر. اتفاقی افتاده؟
آقای احمدی‌نژاد چیزی نگفت. جعفر شجونی که تا پیش از این ظرف حلوا را گرفته بود بالا سرش و داشت حلواحلوا می‌کرد حالا داشت حلوا می‌پخت و گفت: «این رییس‌جمهور مرده و رفته است و باید برود پی کارش.»
در همین لحظه آقای احمدی‌نژاد که برخلاف نظر کارشناسی جعفر شجونی که می‌گوید او مرده است، خیلی هم زنده و سرحال بود، بلند شد و رفت پی کارش.
به شجونی گفتم: شجونی‌جان، جریان چیست؟ یعنی چی وقتی یکی زنده است و اثرات و تبعات تصمیم‌های خودش و دولتش کاملا مشهود است، می‌گویی مرده؟
شجونی گفت: «به نظر من نباید پشت‌سر مرده صحبت کرد.»
گفتم: خیلی‌خب. خودت سر صحبت را باز کردی. ولی تا آنجایی که من دیدم توی مردم عادی هم که مسوولیتی ندارند، اگر کسی هم بمیرد، بدهی‌هایش را حساب می‌کنند و حسابش را می‌گذارند کف دستش و اتفاقا پشت‌سر زنده و مرده‌اش هم حرف می‌زنند تا حق و ناحق نشود.
شجونی به مناسبت جام‌جهانی، توپ را یکدفعه انداخت توی زمین روحانی و گفت: «حسن روحانی باید استعفا کند تا نظام با برگزاری انتخاباتی آزاد یک آدم‌حسابی را بیاورد سر کار.»
پربیننده ترین ها