بیشترین میزان بیماری سل در کشور و 2 بیمارستان در کل سیستان!
400 روستای سیستان که در شن مدفون شدند
چند روزی است بار دیگر توفان شن در استان سیستانوبلوچستان طی بادهای 120 روزه خبرساز شده. این بار اما روند سهمگینتر و سنگینتری رخ داده است. 400 روستای منطقه سیستان زیر شن مدفون شدند. 400 فقط یک عدد نیست. 400 روستا با صدها خانوار و دهها کودک و پیر و مرد و زن. این توفانها تازگی ندارند. سالهاست مردم زاهدان و زابل و زهک با آن دست به گریبانند.
به گزارش صدای ایران، سالهاست فقط هنگامه توفان که میرسد معدود کاربران شبکههای اجتماعی هستند که یادآوری میکنند سیستانی هست. یادآوری میکنند توفانهای 120 روزه آغاز شده، یادآوری میکنند که مردم ماهها بر سرشان شن میبارد و زیر این بارش نفس میکشند اگر نفسی بماند. یادآوری میکنند که چند ماه زندگی اهالی این منطقه از جنوب شرق کشور که گویی قلبی جدا از پیکره سرزمین ایران است به معنای تام و تمام مختل میشود. یادآوری میکنند که سیستانوبلوچستان را ببینید. هنگام توفان بیشتر ببینیدشان و آنها را دریابید و حتی اگر نمیشود در شرایط خشکسالی و خشکی دریاچه هامون اقدامی کرد به داد دلشان برسید.
ادامه توفان و زیر شن رفتن روستاها، این بار خبرسازتر شد و اعتراضات مردم بیشتر شد. محمدتقی رخشانی از شهروندان شهر زاهدان در گفتوگو با «جهانصنعت» درخصوص وضعیت قبل و بعد از توفان در شهرهای سیستان میگوید: «توفانی که هفته گذشته اتفاق افتاد به نسبت توفانهای قبل از شدت بیشتری برخوردار بود. اما وجود توفانهای شن در سیستان در 18 سال گذشته بر اثر خشکسالی بیشتر شده است». به گفته وی، وزش بادهای 120 روزه در تاریخ سیستان همواره وجود داشته است اما به دلیل پر آب بودن دریاچه نهتنها اتفاق منفی نبوده بلکه نعمت هم محسوب میشد.
چون هم به عنوان کولر طبیعی عمل میکرد و از گرمای هوا کاسته میشد و هم حشراتی مثل پشه که به دلیل وجود دریاچه میزان آنها زیاد میشد را از بین میبرد. با خشک شدن دریاچه هامون سطحی حدود 15 هزار هکتار ماسه آماده وجود دارد که با نسیم سبکی از جای خود بلند میشوند. حالا که به بادهای 120 روزه با سرعت 105 کیلومتر در ساعت رسیدیم، معلوم است چه وضعیتی را باید شاهد باشیم. جابهجا شدن ماسههای بادی بسیاری از روستاهای مسیر در کل منطقه سیستان را دربر میگیرد.
از منطقه زهک به طرف شهرستان نیمروز و هیرمند مسیر اصلی توفان هستند. در نتیجه این امر بسیاری از منازل مسکونی با این شنهای روان پوشیده میشوند. این فعال رسانهای درخصوص اینکه در خبرها عنوان شده روستاها در زیر شن دفن شدند اما مدیرعامل سازمان هلالاحمر آن را رد و عنوان کرده این به آن معنا نیست که مردم دفن شدهاند، تشریح میکند: اصطلاح مدفون شدن به معنای این نیست که هیچ راه ترددی وجود ندارد. مردم خودشان مسیر در خانههای خود را برای عبور و مرور پاکسازی میکنند اما سطح و حجم آن به حدی است که اگر از مسیر انباشته شدن ماسههای بادی حرکت کنید به راحتی به پشتبام خانهها خواهید رسید! و در واقع آنقدر سطح شنها بالاست که تقریبا 4 متر کل ساختمانهای گنبدی شکل زابل زیر شن میرود.
به 106 روستا فقط در یک منطقه سیستان آسیب جدی وارد شده
فرماندار هیرمند اعلام کرده به 106 روستا فقط در یک منطقه آسیب جدی وارد شده است. از سویی دیگر شهردار زابل هم عنوان کرده 385 میلیون تومان فقط در یک هفته گذشته به زابل خسارت وارد شده. این خسارت را در پنج شهرستان در طول 120 روز در نظر بگیرید و ببینید چه رقم بالایی میشود. حجم خسارت در هر کدام از این مناطق چیزی حدود 20 تا 25 برابر میشود.
مردم زابل یا کشاورز هستند یا دامدار یا صیاد. بهترین گاو گوشتی کشور گاو سیستانی است. ضمن اینکه این منطقه شتر هم دارد. صیادی هم هنوز رونق دارد. رخشانی تاکید میکند: با وزش توفان هر سه این کارها تعطیل میشوند در کنار اینها معدودی هم کاسبی و مغازهداری و کارهای اداری هست ولی عمده مردم این سه شغل را دارند. در شهرهای سیستان کارگاه و کارخانهای وجود ندارد. از اواخر اردیبهشت تا اواخر شهریور این بادها ادامه دارند و به دلیل خشکی دریاچه به طور دائم بارش گردوغبار بر سر مردم رخ میدهد. این فاجعه به معنای آن است چهار ماه از سال به طور کامل منطقه سیستان تعطیل میشود. دو فصل بهار و تابستان مردم میتوانند فعالیت و بهره برداری بیشتری از محصولات کشاورزی و دامداری خود داشته باشند که دقیقا در فصول کار توفانهای چندین ماهه همه چیز را مختل میکند.
از سویی دیگر اکثریت مردم در این مناطق کولر آبی دارند و وقتی توفان شن میآید عملا این کولرها بیخاصیت میشوند و همه خاک را به داخل خانه میآورند به جای خنکی. هزینه برق برای کولر گازی بسیار بالاست. با بیکاری بیش از 50 درصدی مردم مسلما آنها توانایی خرید کولرگازی را ندارند و نمیتوانند از پس هزینههای پرفشار برق برآیند. رخشانی معتقد است: مردم منطقه سیستان یا به سرزمین خود عرق دارند و دوستش دارند که کمتر مهاجرت میکنند یا توانایی مالی مهاجرت را ندارند. در این شرایط کاملا مستاصل ماندهاند.
بیشترین میزان بیماری سل در کشور و 2 بیمارستان در کل سیستان!
همین حالا بیشترین میزان بیماری سل در کشور متعلق به شهرستانهای سیستانوبلوچستان است. در پنج شهرستان کل سیستان دو بیمارستان وجود دارد که هر کدام یک اورژانس دارند با حدود 10 تخت. این یعنی اسفبار. رخشانی در این زمینه میگوید: شما در نظر بگیرید جمعیت 450 هزار نفری در معرض توفان شن قرار میگیرند طبق آمار رسمی فقط در یک هفته 4850 نفر به بیمارستان مراجعه میکنند، آنوقت ما فقط دو بیمارستان داریم با دو اورژانس! این ظلم نیست؟ وی تاکید میکند: چهار هزار ماسک برای مردم توزیع شده است اما ماسکهایی معمولی که تاثیرات چندانی برای حفظ سلامتی مردم ندارد.
از 400 روستای در شن محصور شده به450 نفر بسته غذایی توزیع شد
مدیرمسوول روزنامه زاهدان در خصوص وضعیت فعلی مردم و نحوه امدادرسانی اظهار میکند: خوشبختانه تلفات جانی در این چندروز نداشتهایم و بخش زیادی از مردم به این وضعیت عادت کردهاند و خودشان میدانند در این موارد چه باید و چطور رفتار کنند و در واقع بهطور عمده خودشان مشکلاتشان را حل میکنند. اما امدادرسانی بسیار محدود بوده است. سازمان هلال احمر لودر و گریدر با خود نیاورده بوده یا ندارد که ماسهها را جمع کنند و مردم با بیل و تیشه خودشان راه عبور برای خود ایجاد کردند. وی در پاسخ به اینکه پس هلال احمر چه کرده در این چند روز که کلی هم در رسانهها عنوان کردند به مناطق توفان زده امدادرسانی شده است، با بیان اینکه آنها فقط ماسک توزیع کردند، تاکید میکند که طنز ماجرا آنجاست که برای 400 روستا، فقط 450 بسته غذایی در روزهای اوج توفان شن و فرورفتن خانههای مردم در شن توزیع کردند! در واقع یا به هر روستا یک بسته غذایی رسیده، یا اگر بخواهیم تعداد جمعیت را محاسبه کنیم، به هر هزار نفر یک بسته غذایی. در واقع آنقدر امکانات هلالاحمر در مقابل حجم شنها کم بوده که اصلا به عنوان امداد محسوب نمیشود. مثلا میتوان اینطور گفت از 50 خانوار به دو خانوار توانستند کمک کنند.
همچنین درخصوص وضعیت نظارت سازمان مدیریت بحران و محیطزیست جهت بازدید و پیگیری وضعیت سیستان در شن دفن شده، میگوید: احتمالا نظارت بر وضعیت داشتهاند اما مشکل آنجاست که اعلام کردند هیچ روستایی زیر خاک نرفته است! این نوع اظهارنظر اگر به این معناست که روستا از دید در چشم محو نشده بله هنوز دیده میشوند ولی اگر مقصودشان این است که هیچ روستایی به دلیل توفان شن محصور نشد و خانهها تا سقفشان در خاک فرو نرفتند و مشکلی برایشان پیش نیامده، قطعا حرف درستی نیست.
موضوع توفانهای سیستانوبلوچستان حوادث غیرمترقبه نیست که قبلا برایش فکری نشده باشد یا به صورت ناگهانی ایجاد شود و ضرورت داشته باشد تازه مدیریت بحران فکری به حال حل مشکل یا رفع آن کند. این اتفاق هر سال رخ میدهد. 18 سال است که رخ میدهد و هیچ اقدام مثمرثمری انجام نشده است. باید برنامهریزی اساسی برای حل این بحران وجود داشته باشد.
یکی از مشکلات خشکسالی و خشکیده شدن آب دریاچه هامون به دلیل دیوارکشی رودخانه هیرمند در مرز ایران از سوی کشور ما بوده است و همین عامل باعث شده هیچ آبی به هامون نرسد و ریزگرد و خشکی بیشتر شود. اما رییس سازمان حفاظت محیطزیست چندی پیش در مصاحبه با «جهانصنعت» اعلام کرد این دیوار تخریب شده و حالا کمکم آب وارد هامون میشود.
رخشانی با تایید این مساله میگوید: نیروی انتظامی برای جلوگیری از تردد قاچاقچیان دیوارکشی کرده بود که بخشی از آن را بعدا دولت تخریب کرد و بخشی از آن هم توسط فشار آب تخریب شد. در واقع آبی که وارد سیستان میشود در آنجا نگهداری میشود. بخشی از آب چاه نیمههای ما در بخش کشاورزی مصرف میشود، بخشی هم برای مصارف خانگی است. اما نکته مهم آن است که دریاچه هامون 16 میلیارد مترمکعب ذخیره ظرفیت آب دارد در حالی که فقط 20 میلیون مترمکعب سهم آب منابع طبیعی وارد دریاچه میشود. این حجم بسیار کم فقط دریاچه را نم میکند، دریاچهای که قرار است جلوی توفان شن را بگیرد با این میزان آب فقط میتواند ا 500 تا 600 هکتار از زمینهای وسیع منطقه سیستان را از گردوغبار حفظ کند یا میزان آن را کاهش دهد نه بیشتر.
کشت گندم و جو که نیاز به آب فراوان دارند در خشکسالی سیستان
یکی دیگر از مشکلات کمبود آب منطقه سیستان به دلیل نوع کشت محصولاتی است که به آب زیادی نیاز دارند، از جمله گندمکاری و جوکاری و میوههایی که آب زیادی نیاز دارند. اصلاح کشت یکی از مهمترین اقداماتی است که در منطقه خشک سیستانوبلوچستان نیاز مبرم است و به گفته رخشانی تاکنون در دانشگاه زابل چند طرح تحقیقاتی در این زمینه و برای جایگزینی جو و گندم و یونجه بررسی شده اما به هیچ نتیجهای نرسیده است و اقدامی برای اصلاح کشت و نوع آبیاری محصولات انجام نشده است. جهاد کشاورزی وظیفه پیگیری و به ثمر رسیدن این طرح را دارد اما هنوز اقدامی نکرده است.
اما رخشانی بر اقدام مثبتی که در حال انجام است تاکید میکند و میگوید: 46 هزار هکتار از زمینهای کشاورزی سیستان از آب لولهکشی ذخیره تامین میشوند. چنانچه این آب در کانال رها شود، ممکن است فقط 20درصد از آن در مسیر مورد استفاده مردم قرار بگیرد و 80 درصد آن در میان شن و ماسه هدر رود اما قدم مثبت آن است که این مسیر آب لولهکشی شود تا آب هدر نرود. برای جلوگیری از هدررفت آب از چاه نیمهها لوله کشی میشود و این آب لولهکشی شده به مزارع میرسد.
او ادامه میدهد: یکسال و نیم است این طرح آغاز شده و حدود 15 درصد از آن پیش رفته است. در حالی که قرارداد پیمانکار سه ساله است بعید به نظر میرسد ظرف موعد مقرر به اتمام برسد. اما این طرح هم معایبی دارد و به دلیل اینکه مطالعات کارشناسی کاملی روی آن انجام نشده است، به سرعت وارد مرحله اجرایی شده. از جمله اینکه اگر لولهها دچار مشکل شوند، برای نگهداری، تعویض یا تعمیر آنها جاده دسترسی تدارک دیده نشده است. حدود 400 کیلومتر فضا نیاز است و جادهای وجود ندارد.
این مساله به جز مشکلات اجتماعی، یکی از معضلات طرح است، اما رخشانی تاکید میکند: با همه این احوال این طرح بسیار مفید است و در صورت اجرای درست هم استفادهای بهینه از آب صورت میگیرد، هم یکسوم زمینهای کشاورزی منطقه سیستان از این طریق آبیاری و سیراب خواهند شد.
در منطقه سیستان چهار چاه نیمه وجود دارد و چاه نیمه چهارم نباید آبگیری شود و با گنجایش 800 میلیون مترمکعب فضای آب برای جلوگیری از ورود سیلاب به شهر ساخته شده است اما متاسفانه هماکنون این چاه نیمه هم در حال آبگیری است و این اتفاق خوبی نیست.
18 سال است راهکار میدهیم اما مشکلی حل نشده
رخشانی نبود راهکاری همچون کشورهای حاشیه خلیجفارس در کشورمان را که چندین برابر ما ریزگرد دارند، یکی دیگر از مشکلات ما در مقابله با گردوغبار میداند و تصریح میکند: آنها توانستهاند حد فاصل وقوع توفانهای شن و منازل مسکونیشان درختکاریهای وسیع و دیوارکشیهای عظیم انجام دهند تا توفان در منطقه بیابانی باقی بماند و به سمت شهر و مردم نرود. در حالی که چنین اقدامی را ما انجام نمیدهیم و ماسههای روان روی جادههای ما همیشه هستند. او تاکید میکند: «من 18 سال است که این قبیل پیشنهادها را به مدیران استانی ارائه میدهم اما متاسفانه تصمیمگیران منطقه سیستان به اینجا آشنا نیستند. به عنوان مثال تالابهامون یک تالاب بینالمللی است و مدیری در سطح معاون وزیر برای هدایت و نظارت نیاز دارد نه مدیری در سطح یک شهرستان که کارمندانش هم حرفهای او را گوش نمیکنند و نمیتواند آن را اداره کند و مشکلات آن را درک نمیکند که بتواند حلشان کند چه برسد به تصمیمگیری در سطح بینالمللی».
به گفته وی، دریاچه هامون اگر به درستی آبگیری شود دامداری و کشاورزی و گردشگری رونق میگیرد و از شدت ریزگردها بسیار کاسته میشود. اما کسی حرفهای ما را گوش نمیدهد.هم اکنون پس از یک هفته از وقوع توفان شدید شن مردم سیستان مشکل تهیه آب و غذا ندارند، معمولا چند روز توفان شدید است و مردم در فاصلهای که آرام میگیرد کمی به کارهایشان میرسند و وقتی شدت میگیرد بار دیگر خانهنشین میشوند و بیکار تا دوباره فرو نشیند.
شدت وزش باد در این 120 روز متفاوت است اما این زندگی مردم منطقه وسیع سیستان است که با کمترین میزان امکانات و توجه و راهکار دائم دستخوش تغییر و توقف میشود.
به گزارش صدای ایران، سالهاست فقط هنگامه توفان که میرسد معدود کاربران شبکههای اجتماعی هستند که یادآوری میکنند سیستانی هست. یادآوری میکنند توفانهای 120 روزه آغاز شده، یادآوری میکنند که مردم ماهها بر سرشان شن میبارد و زیر این بارش نفس میکشند اگر نفسی بماند. یادآوری میکنند که چند ماه زندگی اهالی این منطقه از جنوب شرق کشور که گویی قلبی جدا از پیکره سرزمین ایران است به معنای تام و تمام مختل میشود. یادآوری میکنند که سیستانوبلوچستان را ببینید. هنگام توفان بیشتر ببینیدشان و آنها را دریابید و حتی اگر نمیشود در شرایط خشکسالی و خشکی دریاچه هامون اقدامی کرد به داد دلشان برسید.
ادامه توفان و زیر شن رفتن روستاها، این بار خبرسازتر شد و اعتراضات مردم بیشتر شد. محمدتقی رخشانی از شهروندان شهر زاهدان در گفتوگو با «جهانصنعت» درخصوص وضعیت قبل و بعد از توفان در شهرهای سیستان میگوید: «توفانی که هفته گذشته اتفاق افتاد به نسبت توفانهای قبل از شدت بیشتری برخوردار بود. اما وجود توفانهای شن در سیستان در 18 سال گذشته بر اثر خشکسالی بیشتر شده است». به گفته وی، وزش بادهای 120 روزه در تاریخ سیستان همواره وجود داشته است اما به دلیل پر آب بودن دریاچه نهتنها اتفاق منفی نبوده بلکه نعمت هم محسوب میشد.
چون هم به عنوان کولر طبیعی عمل میکرد و از گرمای هوا کاسته میشد و هم حشراتی مثل پشه که به دلیل وجود دریاچه میزان آنها زیاد میشد را از بین میبرد. با خشک شدن دریاچه هامون سطحی حدود 15 هزار هکتار ماسه آماده وجود دارد که با نسیم سبکی از جای خود بلند میشوند. حالا که به بادهای 120 روزه با سرعت 105 کیلومتر در ساعت رسیدیم، معلوم است چه وضعیتی را باید شاهد باشیم. جابهجا شدن ماسههای بادی بسیاری از روستاهای مسیر در کل منطقه سیستان را دربر میگیرد.
از منطقه زهک به طرف شهرستان نیمروز و هیرمند مسیر اصلی توفان هستند. در نتیجه این امر بسیاری از منازل مسکونی با این شنهای روان پوشیده میشوند. این فعال رسانهای درخصوص اینکه در خبرها عنوان شده روستاها در زیر شن دفن شدند اما مدیرعامل سازمان هلالاحمر آن را رد و عنوان کرده این به آن معنا نیست که مردم دفن شدهاند، تشریح میکند: اصطلاح مدفون شدن به معنای این نیست که هیچ راه ترددی وجود ندارد. مردم خودشان مسیر در خانههای خود را برای عبور و مرور پاکسازی میکنند اما سطح و حجم آن به حدی است که اگر از مسیر انباشته شدن ماسههای بادی حرکت کنید به راحتی به پشتبام خانهها خواهید رسید! و در واقع آنقدر سطح شنها بالاست که تقریبا 4 متر کل ساختمانهای گنبدی شکل زابل زیر شن میرود.
به 106 روستا فقط در یک منطقه سیستان آسیب جدی وارد شده
فرماندار هیرمند اعلام کرده به 106 روستا فقط در یک منطقه آسیب جدی وارد شده است. از سویی دیگر شهردار زابل هم عنوان کرده 385 میلیون تومان فقط در یک هفته گذشته به زابل خسارت وارد شده. این خسارت را در پنج شهرستان در طول 120 روز در نظر بگیرید و ببینید چه رقم بالایی میشود. حجم خسارت در هر کدام از این مناطق چیزی حدود 20 تا 25 برابر میشود.
مردم زابل یا کشاورز هستند یا دامدار یا صیاد. بهترین گاو گوشتی کشور گاو سیستانی است. ضمن اینکه این منطقه شتر هم دارد. صیادی هم هنوز رونق دارد. رخشانی تاکید میکند: با وزش توفان هر سه این کارها تعطیل میشوند در کنار اینها معدودی هم کاسبی و مغازهداری و کارهای اداری هست ولی عمده مردم این سه شغل را دارند. در شهرهای سیستان کارگاه و کارخانهای وجود ندارد. از اواخر اردیبهشت تا اواخر شهریور این بادها ادامه دارند و به دلیل خشکی دریاچه به طور دائم بارش گردوغبار بر سر مردم رخ میدهد. این فاجعه به معنای آن است چهار ماه از سال به طور کامل منطقه سیستان تعطیل میشود. دو فصل بهار و تابستان مردم میتوانند فعالیت و بهره برداری بیشتری از محصولات کشاورزی و دامداری خود داشته باشند که دقیقا در فصول کار توفانهای چندین ماهه همه چیز را مختل میکند.
از سویی دیگر اکثریت مردم در این مناطق کولر آبی دارند و وقتی توفان شن میآید عملا این کولرها بیخاصیت میشوند و همه خاک را به داخل خانه میآورند به جای خنکی. هزینه برق برای کولر گازی بسیار بالاست. با بیکاری بیش از 50 درصدی مردم مسلما آنها توانایی خرید کولرگازی را ندارند و نمیتوانند از پس هزینههای پرفشار برق برآیند. رخشانی معتقد است: مردم منطقه سیستان یا به سرزمین خود عرق دارند و دوستش دارند که کمتر مهاجرت میکنند یا توانایی مالی مهاجرت را ندارند. در این شرایط کاملا مستاصل ماندهاند.
بیشترین میزان بیماری سل در کشور و 2 بیمارستان در کل سیستان!
همین حالا بیشترین میزان بیماری سل در کشور متعلق به شهرستانهای سیستانوبلوچستان است. در پنج شهرستان کل سیستان دو بیمارستان وجود دارد که هر کدام یک اورژانس دارند با حدود 10 تخت. این یعنی اسفبار. رخشانی در این زمینه میگوید: شما در نظر بگیرید جمعیت 450 هزار نفری در معرض توفان شن قرار میگیرند طبق آمار رسمی فقط در یک هفته 4850 نفر به بیمارستان مراجعه میکنند، آنوقت ما فقط دو بیمارستان داریم با دو اورژانس! این ظلم نیست؟ وی تاکید میکند: چهار هزار ماسک برای مردم توزیع شده است اما ماسکهایی معمولی که تاثیرات چندانی برای حفظ سلامتی مردم ندارد.
از 400 روستای در شن محصور شده به450 نفر بسته غذایی توزیع شد
مدیرمسوول روزنامه زاهدان در خصوص وضعیت فعلی مردم و نحوه امدادرسانی اظهار میکند: خوشبختانه تلفات جانی در این چندروز نداشتهایم و بخش زیادی از مردم به این وضعیت عادت کردهاند و خودشان میدانند در این موارد چه باید و چطور رفتار کنند و در واقع بهطور عمده خودشان مشکلاتشان را حل میکنند. اما امدادرسانی بسیار محدود بوده است. سازمان هلال احمر لودر و گریدر با خود نیاورده بوده یا ندارد که ماسهها را جمع کنند و مردم با بیل و تیشه خودشان راه عبور برای خود ایجاد کردند. وی در پاسخ به اینکه پس هلال احمر چه کرده در این چند روز که کلی هم در رسانهها عنوان کردند به مناطق توفان زده امدادرسانی شده است، با بیان اینکه آنها فقط ماسک توزیع کردند، تاکید میکند که طنز ماجرا آنجاست که برای 400 روستا، فقط 450 بسته غذایی در روزهای اوج توفان شن و فرورفتن خانههای مردم در شن توزیع کردند! در واقع یا به هر روستا یک بسته غذایی رسیده، یا اگر بخواهیم تعداد جمعیت را محاسبه کنیم، به هر هزار نفر یک بسته غذایی. در واقع آنقدر امکانات هلالاحمر در مقابل حجم شنها کم بوده که اصلا به عنوان امداد محسوب نمیشود. مثلا میتوان اینطور گفت از 50 خانوار به دو خانوار توانستند کمک کنند.
همچنین درخصوص وضعیت نظارت سازمان مدیریت بحران و محیطزیست جهت بازدید و پیگیری وضعیت سیستان در شن دفن شده، میگوید: احتمالا نظارت بر وضعیت داشتهاند اما مشکل آنجاست که اعلام کردند هیچ روستایی زیر خاک نرفته است! این نوع اظهارنظر اگر به این معناست که روستا از دید در چشم محو نشده بله هنوز دیده میشوند ولی اگر مقصودشان این است که هیچ روستایی به دلیل توفان شن محصور نشد و خانهها تا سقفشان در خاک فرو نرفتند و مشکلی برایشان پیش نیامده، قطعا حرف درستی نیست.
موضوع توفانهای سیستانوبلوچستان حوادث غیرمترقبه نیست که قبلا برایش فکری نشده باشد یا به صورت ناگهانی ایجاد شود و ضرورت داشته باشد تازه مدیریت بحران فکری به حال حل مشکل یا رفع آن کند. این اتفاق هر سال رخ میدهد. 18 سال است که رخ میدهد و هیچ اقدام مثمرثمری انجام نشده است. باید برنامهریزی اساسی برای حل این بحران وجود داشته باشد.
یکی از مشکلات خشکسالی و خشکیده شدن آب دریاچه هامون به دلیل دیوارکشی رودخانه هیرمند در مرز ایران از سوی کشور ما بوده است و همین عامل باعث شده هیچ آبی به هامون نرسد و ریزگرد و خشکی بیشتر شود. اما رییس سازمان حفاظت محیطزیست چندی پیش در مصاحبه با «جهانصنعت» اعلام کرد این دیوار تخریب شده و حالا کمکم آب وارد هامون میشود.
رخشانی با تایید این مساله میگوید: نیروی انتظامی برای جلوگیری از تردد قاچاقچیان دیوارکشی کرده بود که بخشی از آن را بعدا دولت تخریب کرد و بخشی از آن هم توسط فشار آب تخریب شد. در واقع آبی که وارد سیستان میشود در آنجا نگهداری میشود. بخشی از آب چاه نیمههای ما در بخش کشاورزی مصرف میشود، بخشی هم برای مصارف خانگی است. اما نکته مهم آن است که دریاچه هامون 16 میلیارد مترمکعب ذخیره ظرفیت آب دارد در حالی که فقط 20 میلیون مترمکعب سهم آب منابع طبیعی وارد دریاچه میشود. این حجم بسیار کم فقط دریاچه را نم میکند، دریاچهای که قرار است جلوی توفان شن را بگیرد با این میزان آب فقط میتواند ا 500 تا 600 هکتار از زمینهای وسیع منطقه سیستان را از گردوغبار حفظ کند یا میزان آن را کاهش دهد نه بیشتر.
کشت گندم و جو که نیاز به آب فراوان دارند در خشکسالی سیستان
یکی دیگر از مشکلات کمبود آب منطقه سیستان به دلیل نوع کشت محصولاتی است که به آب زیادی نیاز دارند، از جمله گندمکاری و جوکاری و میوههایی که آب زیادی نیاز دارند. اصلاح کشت یکی از مهمترین اقداماتی است که در منطقه خشک سیستانوبلوچستان نیاز مبرم است و به گفته رخشانی تاکنون در دانشگاه زابل چند طرح تحقیقاتی در این زمینه و برای جایگزینی جو و گندم و یونجه بررسی شده اما به هیچ نتیجهای نرسیده است و اقدامی برای اصلاح کشت و نوع آبیاری محصولات انجام نشده است. جهاد کشاورزی وظیفه پیگیری و به ثمر رسیدن این طرح را دارد اما هنوز اقدامی نکرده است.
اما رخشانی بر اقدام مثبتی که در حال انجام است تاکید میکند و میگوید: 46 هزار هکتار از زمینهای کشاورزی سیستان از آب لولهکشی ذخیره تامین میشوند. چنانچه این آب در کانال رها شود، ممکن است فقط 20درصد از آن در مسیر مورد استفاده مردم قرار بگیرد و 80 درصد آن در میان شن و ماسه هدر رود اما قدم مثبت آن است که این مسیر آب لولهکشی شود تا آب هدر نرود. برای جلوگیری از هدررفت آب از چاه نیمهها لوله کشی میشود و این آب لولهکشی شده به مزارع میرسد.
او ادامه میدهد: یکسال و نیم است این طرح آغاز شده و حدود 15 درصد از آن پیش رفته است. در حالی که قرارداد پیمانکار سه ساله است بعید به نظر میرسد ظرف موعد مقرر به اتمام برسد. اما این طرح هم معایبی دارد و به دلیل اینکه مطالعات کارشناسی کاملی روی آن انجام نشده است، به سرعت وارد مرحله اجرایی شده. از جمله اینکه اگر لولهها دچار مشکل شوند، برای نگهداری، تعویض یا تعمیر آنها جاده دسترسی تدارک دیده نشده است. حدود 400 کیلومتر فضا نیاز است و جادهای وجود ندارد.
این مساله به جز مشکلات اجتماعی، یکی از معضلات طرح است، اما رخشانی تاکید میکند: با همه این احوال این طرح بسیار مفید است و در صورت اجرای درست هم استفادهای بهینه از آب صورت میگیرد، هم یکسوم زمینهای کشاورزی منطقه سیستان از این طریق آبیاری و سیراب خواهند شد.
در منطقه سیستان چهار چاه نیمه وجود دارد و چاه نیمه چهارم نباید آبگیری شود و با گنجایش 800 میلیون مترمکعب فضای آب برای جلوگیری از ورود سیلاب به شهر ساخته شده است اما متاسفانه هماکنون این چاه نیمه هم در حال آبگیری است و این اتفاق خوبی نیست.
18 سال است راهکار میدهیم اما مشکلی حل نشده
رخشانی نبود راهکاری همچون کشورهای حاشیه خلیجفارس در کشورمان را که چندین برابر ما ریزگرد دارند، یکی دیگر از مشکلات ما در مقابله با گردوغبار میداند و تصریح میکند: آنها توانستهاند حد فاصل وقوع توفانهای شن و منازل مسکونیشان درختکاریهای وسیع و دیوارکشیهای عظیم انجام دهند تا توفان در منطقه بیابانی باقی بماند و به سمت شهر و مردم نرود. در حالی که چنین اقدامی را ما انجام نمیدهیم و ماسههای روان روی جادههای ما همیشه هستند. او تاکید میکند: «من 18 سال است که این قبیل پیشنهادها را به مدیران استانی ارائه میدهم اما متاسفانه تصمیمگیران منطقه سیستان به اینجا آشنا نیستند. به عنوان مثال تالابهامون یک تالاب بینالمللی است و مدیری در سطح معاون وزیر برای هدایت و نظارت نیاز دارد نه مدیری در سطح یک شهرستان که کارمندانش هم حرفهای او را گوش نمیکنند و نمیتواند آن را اداره کند و مشکلات آن را درک نمیکند که بتواند حلشان کند چه برسد به تصمیمگیری در سطح بینالمللی».
به گفته وی، دریاچه هامون اگر به درستی آبگیری شود دامداری و کشاورزی و گردشگری رونق میگیرد و از شدت ریزگردها بسیار کاسته میشود. اما کسی حرفهای ما را گوش نمیدهد.هم اکنون پس از یک هفته از وقوع توفان شدید شن مردم سیستان مشکل تهیه آب و غذا ندارند، معمولا چند روز توفان شدید است و مردم در فاصلهای که آرام میگیرد کمی به کارهایشان میرسند و وقتی شدت میگیرد بار دیگر خانهنشین میشوند و بیکار تا دوباره فرو نشیند.
شدت وزش باد در این 120 روز متفاوت است اما این زندگی مردم منطقه وسیع سیستان است که با کمترین میزان امکانات و توجه و راهکار دائم دستخوش تغییر و توقف میشود.
گزارش خطا
آخرین اخبار