روایت غرضی از بی‌اخلاق‌ترین دولت تاریخ مدرن

کد خبر: ۱۱۵۸۶۲
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۲
محمد غرضی ساده صحبت می‌کند و قدرت را به‌ خوبی می‌شناسد در گفت‌وگو سیاست‌پرداز نیست و نظریه‌پردازی نمی‌کند؛ هر چند علاقه دارد وارد این حوزه بشود. چریک قدیمی را نسل امروز در مبارزات انتخاباتی سال 92 ریاست‌جمهوری می‌شناسد اما از سال 42 همراه مجاهدین خلق در یک سازمان انقلابی چپ مسلحانه شرکت داشته، به سوریه،عراق و فلسطین رفته و حالا از بی‌حوصلگی‌اش می‌گوید و این که باید کارها را به جوان‌ترها سپرد. چریک دیروز و وزیر و استاندار بعد از انقلاب دولت احمدی‌نژاد را بی‌اخلاق‌ترین دولت تاریخ مدرن می‌داند.

صدای ایران- محمد غرضی ناگفته‌هایی از دولت روحانی، احمدی‌نژاد و کارنامه سیاسی‌اش را بازگو کرد.

متن این پرسش و پاسخ در زیر می‌آید:

محمد غرضی عملکرد سه‌ ساله دولت روحانی را چطور ارزیابی می‌کند؟

دولت روحانی جانشین دولتی شد که بسیار آسیب اجتماعی به کشور وارد کرده بود. دولت قبل با قوه قضائیه، با مجلس و با اعضای حکومت درگیر بود. مردم از این درگیری ناراحت بودند لذا دولت را به روحانی سپردند و افرادی مثل آقای هاشمی و خاتمی و سیدحسن خمینی حامی او شدند. دولت به لحاظ ایجاد آرامش اجتماعی موفق بوده است و به لحاظ سیاسی نرخی که دولت قبل به آن تلقین کرده بود را شکست و حالا کشور از این آرامش سود می‌برد.

این دولت زود جمع‌وجور شد و در قسمت بین‌المللی بسیار موفق‌تر از دولت قبل بوده است و حتی توانست برجام را به نتیجه برساند و از قدرت سیاسی ایرانی در 1+5 به‌خوبی استفاده کند و ظالمانه بودن این تحریم‌ها را به گوش جهانیان برساند و خود در محل مظلوم قرار بگیرد.

منتها دولت روحانی دولتی است که 50 درصد آرا را دارد و 50 درصد دیگر در مجموعه‌های مختلف یاری نکرده‌اند. طبیعت جمهوری نیز البته همین است اما این کار باعث شد دولت رضایت داخلی را فراهم نکند. تیغ مخالفان هر روز تندتر شد و دولت حالا انرژی از دست‌ داده است و نتوانسته در داخل وفاق ایجاد کند.

با این شرایط و سنگ‌اندازی تندروها دولت باید در این یک سال آخر چگونه برخورد کند؟

آقای روحانی هرگز قبل از این در دولت نبوده و بیشتر در حوزه امنیتی قرار داشته، برای همین دولت را نمی‌شناخت. دولت مجموعه‌ای ستادی است و بدنه دولت سنگین است. این بدنه سنگین از مشروطه تا به‌ حال با هیچ دولتی کار نکرده است. دولت‌ها آمده و رفته‌اند اما بدنه مانده و با دولت‌ها هم همراه نیست. چون روحانی دولت را نمی‌شناسد با مشکل روبه‌روست همین فیش‌های حقوقی به دوش او افتاد؛ در حالی‌ که واقعا دولت روحانی در ایجادش نقشی نداشت.

و فیش‌ها البته بهانه بود...

بله البته قراردادهای اقتصادی توان دولت را گرفته است. دولت قبل هر چه بوده، نابود کرده و همه امکانات را گرفته و هزینه کرده و تمام اعتبار دولت را نیز نابود کرده است. در ایران دولت‌شناسی کار محالی است چون دولت همیشه بدهکار منتقدانش است.

آلترناتیوی برای روحانی در سال 96 وجود دارد؟ آیا رقیبی به صحنه می‌آید؟

اگر تندروها بیایند مردم چون از آنها آسیب دیده‌اند، به‌ صورت اتوماتیک و سلبی به روحانی رای بالا خواهند داد و روحانی می‌ماند ولی اگر از عقلای میانه‌رو و منطقی بیاید و مردم را قانع کند که روحانی موفق نبوده و نخواهد بود، کار روحانی سخت می‌شود اما در جمع‌بندی معتقدم گزینه دوم را هم نداریم و چه کسی می‌خواهد آلترناتیو روحانی شود؟

غرضی دوباره وارد انتخابات خواهد شد؟

من دو بار شرکت کرده‌ام. شعارم این است چپ دولت را نمی‌تواند نگه دارد، راست ملت را. من ارتباط تعریف‌ شده با احزاب ندارم ولی گفتمان دارم. احزاب حامی من نیستند.

اتفاقا گفتمان شما نظر برخی را هم جلب کرده بود.

احزاب نمی‌گذارند حرف من به بدنه مردم منتقل شود. من اعتقاد دارم مردم باید استانداران را انتخاب کنند.

یعنی دنبال فدرالیته کردن ایران هستید؟

ببینید جمهوریت ایجاب می‌کند پست‌های عمومی تابع مردم باشد.

فکر می‌کنم این بحث کارشناسی شده نیست و نمی‌شود بدنه دولت تابع نباشد؛ در حالی‌که منابع مالی از آن دولت است.

دموکراسی نصف + 1 است. جمهوریت بحث عام‌تری است و با قاعده جامعه بهتر کار می‌کند. جمهوریت ایجاب می‌کند مردم انتخاب کنند. دولت دائم استانداران را تغییر می‌دهد. متوسط عمر استانداران در ایران دو سال است. دولت دنبال منویات خود است و استاندار این وسط قربانی می‌شود و استان‌ها رشد نمی‌کنند. این باعث شده ظرف 37 سال همه در تهران جمع شوند و استان‌ها آباد نشوند.

شهرسازان خود باید شهرشان را آباد کنند. وقتی جمهوریت را عامل اجتماعی تلقی کنیم، مردم جای احزاب را می‌گیرند و زمینه تحقق آزادی اجتماعی فراهم می‌شود.

خوب به نظرم بحث شما فراگیر نیست و رویایی به نظر می‌رسد. کسانی که دولت را می‌شناسند موافق فدرالیته با انتقال همه منابع مالی سیاسی فرهنگی و اجتماعی هستند؛ در حالی‌ که بحث شما بیشتر اقتدارگرایانه و رفع بوروکراتیک است.

شاید تا حدی ولی رفع بوروکراسی به سمت آزادی است.

نظر محمد غرضی راجع به احمدی‌نژاد چیست؟

اسم احمدی‌نژاد را هرگز نمی‌آورم. جوانی که اقبال سیاسی پیدا کرد و مردم به او پشت کردند.

به نظر شما او وارد انتخابات خواهد شد؟ تغییر در ادبیات احمدی‌نژاد از بگم‌بگم به سمت حفظ حریم خصوصی افراد را در چه می‌دانید؟

تندروها اگر برگردند، مردم به مخالف احمدی‌نژاد رای می‌دهند. ایشان قبلا هم این طوری شعار می‌داده که نفت سر سفره می‌آورم. او عوام‌فریب است و عکس آن را انجام می‌دهد. احمدی‌نژاد را باور ندارم.

و سعید جلیلی؟

صحبتی نمی‌کنم. نظری ندارم.

محمد غرضی برجام 2 را چگونه می‌بیند؟

جریان انقلاب اسلامی پایدار است. شما مراحل وقوع انقلاب را نگاه کنید. در دوره قاجار روس شمال را گرفت و انگلیس جنوب را و مردم مبارزه کردند. پدران ما مشروطه را ایجاد کردند. بعد صنعت نفت ملی شد. بعد کودتا کردند. من از 32 تا 57 مبارزه کردم و فراری شدم 25 سال از هر ابزاری استفاده کردیم. این دوره هنوز تمام نشده است. انقلاب اسلامی ماندگار است و برجام 2 روحانی آشتی ملی و بازگشت به مردم است. این که دولت‌ها به فکر حقوق عامه باشند، در سیاست داخلی و انعکاس استعداد ملی باشند در سیاست خارجی؛ این می‌شود برجام 2 یا برجام داخلی.

در ایران هیچ دولتی به این سمت نرفته و دولت مصدق تنها دولتی است که با تعریف من در برجام 2 قرار می‌گیرد. این‌ که یک عده تصور کنند مردم تاریخ را فراموش می‌کنند، بچگانه است. این‌ها چهار روز حاکم هستند، برای صد سال سفره درست می‌کنند. این فکر شیطانی است. اگر کسی از مردم فاصله بگیرد و در تضادها بخواهد قدرت را نگه دارد این یعنی ضد برجام است.

کسانی که مثل احمدی‌نژاد با مردم برخورد می‌کنند، ضد برجامی هستند.

کمی وارد گذشته بشویم. شما مجتبی طالقانی فرزند آیت‌الله طالقانی را بازداشت کردید. چرا؟

بنده با حنیف‌نژاد و سعید محسن و بدیع‌زادگان هم‌دوره و هم‌سن هستم. از دوران خیلی دور 42 با این‌ها کار کردم. در دوره فرارم از دست ساواک جریانات این‌ها را با دقت بررسی کرده‌ام تا که رسیدند به منافقین.

به نظر تقی شهرام من باید مثل شریف واقفی اعدام می‌شدم. مجتبی طالقانی پسر آیت‌الله طالقانی است و عضو منافقین می‌شود و بعد شهرام برای سوءاستفاده از مناسب پدرش او را می‌کند دست راست خودش. آنها کودتا می‌کنند و 17 نفر از ما را می‌کشند و دو خواهر افراز را کشته بودند. خانواده افراز الان هستند و می‌توانند شهادت بدهند. ما جنازه آنها را از پاریس به تهران فرستادیم و خبر آمده بود، مجتبی در پیکار کشتن آنها را قبول دارد و هنوزم روی همین موضع پیکار است.

من فرمانده سپاه بودم. یک عده دیگر جلوی سفارت فلسطین مجتبی و برخی دیگر از پیکار را بازداشت کردند و نزد من آوردند. من هم همه آنها نه فقط مجتبی را نگه داشتم. زنگ زدند از دفتر آقای طالقانی که مجتبی آنجاست. من گفتم: بله اینجاست.

گفتند: آیت‌الله طالقانی با شما کار دارد. من خدمتشان رفتم. آقا فرمودند: 20 روز بود، مجتبی نماز می‌خواند. من گفتم بازداشت‌ شده و بازداشت می‌ماند تا تکلیف افراز مشخص شود. زنگ زدند به دفتر دادستان و مرا تا صبح آنجا نگه داشتند.

بازداشت شدید دیگر؟

خیر عرض کردم من را نگه داشتند.

خوب فرقی نمی‌کند.

علی بابایی که بعدها ضدانقلاب شد، پیشنهاد داد من را آزاد کنند ولی نشد.

چرا؟

من وظیفه انقلابی داشتم و کوتاه نیامدم.

و بعد زندانی شدید...

بله دردآور بود در جمهوری اسلامی بازداشت بشوم. به امام گفتند: حیدری بازداشت شده. حیدری نام امنیتی من بود. امام (ره) به آقای اشراقی دستور داد، سریع من را آزاد کنند.

شما به نظر اختلافات جدی داشتید با دولت موسوی و شخص شهید بهشتی و شهید محمد منتظری و حتی مهدی هاشمی.

ببینید من کلی می‌گویم. من با کسی مخالف نبودم. من نفی حزب‌بازی می‌کردم. شهید بهشتی فکر می‌کرد من با حزب جمهوری مخالفم. گفتند کسانی با تحزب مخالف‌اند و به حزب جمهوری حمله می‌کنند. در دولت موسوی من بالاترین خدمات را داشتم. همین موبایل دستاورد وزارتخانه من در دهه 60 است. در وزارتخانه خط‌کشی نکردم. بعد در سازمان مهندسی با یک میلیون عضو فنون را به داخل روستاها بردم.

جایی گفته‌اید با آرپی‌جی اسد سوسنگرد را آزاد کردید...

من بعد فراری شدن بین کشورهای عربی سرگردان بودم. آنجا با مرحوم صدر و چمران آشنا شدم.

تراب حق‌شناس هم سوریه بود.

بله حق‌شناس را سال 56 در دمشق دیدم. اخیرا شنیدم فوت شده. او هم پیکاری شد.

رابطه با اسد همان جا شکل گرفت؟ با بعث سوریه آشنا شدید؟

بله.

خوب حزب بعث که پیچیده بود. حتی اعضای مجاهدین را برای همکاری با فتح بازداشت می‌کرد، بعد چه شد؟

من استاندار خوزستان بودم و با همه سوریه آشنایی داشتم. خیلی به بنی‌صدر التماس کردم، به جای ارتش به مردم تکیه کن! او می‌خواست پیروزی به اسم ارتش و فرمانده‌اش که خودش بود، ثبت شود. بنی‌صدر به‌ شدت اقتدارگرا و دیکتاتور بود.

او به شهید رجایی توهین می‌کرد. کسی را قبول نداشت.

دقیقا ویژگی‌های منفی زیادی داشت.

خوزستان چه شد؟

عراق کنار گوش من بود و لشکر 92 در مرز رها شده بود. بنی‌صدر همه این‌ها را سیاسی می‌دید و اعتقاد داشت با اروپا لابی کنیم علیه آمریکا در خاورمیانه.

این‌که ساده‌انگاری است!
بله، من هم مخالف سیاستش بودم. من ارتباطم با آقای حافظ اسد را حفظ کرده بودم. کفاش‌زاده را نزد اسد فرستادم و او به ما آرپی‌جی داد. من هم بجایش به او نفت دادم.

شما بدون مصوبه دولت نفت را به اسد دادید؟

بله، اختیاراتش را داشتم. امام (ره) هم پشتیبان بودند.

و اسد حامی ما در جنگ بود؟

اسد بزرگ‌ترین حامی ما بود. هوا، زمین و دریا را به‌ سوی عراق بست و لوله نفت 300 هزار بشکه‌ای را به سمت عراق قطع کرد. اگر الان در سوریه امکاناتی داریم، مدیون آن روابط هستیم.

پربیننده ترین ها