طوفان مجازی «پیشنهاد بنر به شهرداری»
شهرداری تهران باز هم در فضای مجازی طوفان به پا کرد؛ اینبار با نصب بیلبوردهایی با نام «حقوق بشر آمریکایی» و با هدف نشاندادن ضعفها و مشکلات اجتماعی جامعه آمریکا. بیلبوردهایی که خیلی زود برخلاف آنچه مسئولان شهرداری انتظار داشتند با واکنش برخی از کاربران شبکههای اجتماعی مواجه شد.
شهرداری در این بیلبوردها جملههایی چون: «در آمریکا از هر ٥ نوزاد ٢ نوزاد به صورت نامشروع به دنیا میآیند» یا «در هر ٩ ثانیه یک زن آمریکایی مورد ضرب و شتم قرار میگیرد.» به کار برد. اما کاربران شبکههای اجتماعی در مقابل با هشتگ «بنر پيشنهادی برای شهرداری تهران» تعداد زیادی جمله با واقعیتهای اجتماعی ایران را به شهرداری پیشنهاد کردند؛ مثلا «آيا ميدانستيد تهران از نظر كيفيت زندگي در ميان ١٤٠ پايتخت دنيا موفق به كسب مقام شامخ ٨٠ام شده است؟»
دامنه این هشتگ به قدری زیاد شد که در روزهای آخر هفته به مهمترین موضوع شبکههای اجتماعی تبدیل شد و هزاران پست با این هشتگ در توییتر و تلگرام نوشته شد. نوشتههای کاربرانی که به شهرداری پیشنهاد بنر دادهاند بیشتر به مسائل اجتماعی و معضلاتی که جامعه ایران درگیر آن است، میپردازد. ازدواج یکی از آنها است: «از هر ۱۰ عاشق ۹ نفر به دلیل نداشتن پول و خونه از ازدواج منصرف میشوند.» یا بیکاری که مشکل بسیاری از جوانان ایرانی است: « منم تنهام، اگه میشه واسه بیکاری و بیپولی منم بنر بزن جناب شهردار.»
برملاشدن فیشهای میلیونی هم در این پیشنهادها جای خود را پیدا کرد: «آيا ميدانيد در همين تهران، عدهاي به نون شب محتاجن و عدهاي ديگر «ماهيانه» چندده ميلیون حقوق باكمترين زحمت از دولت دريافت ميكنند؟» پیامها به رفتارهای گذشته شهرداری و تضادش با شعارهای امروزش هم پرداخت: «آیا میدانید علیچراغی در اثر برخورد اتفاقی با پنجهبوکس مأموران شهرداری تهران مُرد؟» پستهایی درباره کار کودکان مانند «آیا میدانید روزانه دهها کودک در شهر تهران دستفروشی میکنند؟» و یا در حوزه سلامت مانند: «آیا میدانستید در استان سیستانوبلوچستان از هر صدهزار نفر، ۷۸ نفر مبتلا به سل هستند؟» هم در فضای مجازی بسیار دیده شدند.
خواستم بگویم مسئولان حواسشان باشد
این نخستينبار نیست که شهرداری تهران بعد از توافق هستهای ایران با آمریکا و کشورهای اروپایی بیلبوردهایی از این دست را به صورت گسترده در شهر با شعارهایی اینچنینی پر میکند. در بحبوحه مذاکرات هستهای هم بیلبوردهایی با نام «صداقت آمریکایی» در شهر منتشر شد که در آنها با استفاده از طرح و عکس درباره مذاکره با آمریکا هشدار داده شده بود؛ این بنرها با انتقاد بسیاری ازجمله وزارت امورخارجه و اعضای اصلاحطلب شورای شهر تهران مواجه شد. غلامرضا انصاری یکی از اعضای این فراکسیون شورای شهر بود که در جلسه علنی شورا نصب این بیلبوردها را کاری «غیراصولی و ضدامنیت ملی» دانسته بود.
البته گویا محسن پیرهادی، عضو شورای شهر تهران و رئیس سازمان بسیج شهرداری تهران در جریان نصب بیلبوردهای صداقت آمریکایی بوده؛ چراکه در اینباره گفته بود: «تعدادی از تشکلهای خودجوش مردمی این پوسترها را طراحی و نصب کردهاند و پیش از اینکه نصب کنند به ما اطلاع داده بودند. ما در بسیج شهرداری تهران اطلاع داشتیم و مانع از نصب این پوسترها و تصاویر نشدیم چون محتوای آنها را خارج از سیاستهای نظام ندیدیم.»
اقبال شاکری یکی از اعضای اصولگرای شورای شهر تهران در گفتوگو با «شهروند» معتقد است که نصب این بیلبوردها «یک کار ملی است و به هیچوجه سیاسیکاری» نیست و با منافع کشور سروکار دارد.
شاکری از اینکه این بیلبوردها با واکنش منفی بخشی از جامعه مواجه شده، متعجب است و میگوید هدف اصلی از این کار این بوده که به مسئولان و مردم یادآوری شود که در مراودات و معامله و مذاکره با آمریکا «حواسشان جمع باشد» که با چه حکومتی مواجهاند. او این بنرها را «بازخوانی رفتارهای یک حکومت زورگوی قلدرمآب» میداند که در چند دهه اخیر رفتارهایش در تضاد با منافع مردم ایران بوده است و بر همین اساس «باید حواسمان باشد که در معاهدات با آمریکا حقوق ملت پایمال نشود.»
او دلیل دوم نصب این بنرها روی بیلبوردهای تهران را نزدیکی به روز قدس دانست چرا که آمریکا بزرگترین حامی اسراییل است و به این کشور بودجه میدهد و اجازه نمیدهد در مجامع بینالمللی هیچ قطعنامهای علیه اسراییل صادر شود.
شاکری در پاسخ به اینکه «وضعیت تولد نوزادان آمریکایی چگونه به شناساندن دولت زورگوی آمریکا منجر میشود؟» میگوید این نوع اطلاعات هم «جنبه دیگری» از کار را نشان میدهد چون به اعتقاد او «فرهنگی که در درون خود انواع مصیبتها را دارد، نمیتواند پیام دوستی برای دیگر کشورها داشته باشد» و همچنین نشان میدهد «کشورها باید به توانمندی و نیروهای خود اتکا کنند.»
این عضو اصولگرای شورای شهر تهران معتقد است وقتی آمریکا تمام راههای زندگی مردم ایران را بسته و در سیستمهای بانکی سنگاندازی میکند «بالاخره ما هم باید دادی و فریادی بزنیم» و نمیتوان سکوت کرد. به اعتقاد او هدف این بنرها بیش از اینکه نشان دادن «مفاسد و معایب» جامعه آمریکا باشد این است که نشان دهد دولت آمریکا چگونه منافع مردم ایران را با رفتارهای خود به خطر انداخته است.
بازخورد منفی به دلیل کاهش اعتماد اجتماعی به منبع پیام
اما چرا جامعه پیام مورد هدف طراحان این بنرها را درک نکرده است و اتفاقا با واکنش منفی آنها مواجه شده است؟ غلامرضا علیزاده، جامعهشناس و مدرس دانشگاه این موضوع را وابسته به عوامل متعددی میداند. به عقیده او بخشی از عوامل موثر در واکنش منفی جامعه به اینگونه شعارهای تبلیغاتی «عوامل نزدیک» هستند و آنچه بهعنوان یک عامل زیربنایی در انتقال مفهوم «اثر جدلی و معکوس» دارد از نظر جامعهشناسی ارتباطات «کاهش اعتماد اجتماعی به منبع پیام» است.
علیزاده با اشاره به موضوع میگوید: «یکی از عواملی که باعث میشود نبود اعتماد به منبع خبر به صورت واگیر اجتماعی در لایههای مختلف تسری پیدا کند، این است که اصولا جامعه زمانی که با نارساییها مواجه است، انتظار دارد مسائل درون جغرافیایی به وسیله مسئولان مطرح و برای آنها راهبرد اجرایی ارایه شود.»
به عقیده این جامعهشناس این نوع پیامها از دید مردم «فرار به جلو و فرافکنی» تلقی میشود چون مردم به این نتیجه میرسند که برای «پوشش مسائل جامعه و لاپوشانی کردن مشکلات جامعه از مسائل کشورهای دیگر استفاده میشود و جنبههای منفی آن کشورها برجسته میشود و اینطور القا میشود که فقط ما نیستیم که مشکل داریم و همه جهان مشکل دارند.»
او این گزاره که «همه جای جهان مشکل دارند» را گزاره درستی میداند اما معتقد است مردم انتظار دارند هزینههایی که برای شعار و بنر میشود «راهکاری برای جامعه خودی داشته باشد و برای مشکلاتی مانند بیکاری، اعتیاد، طلاق، آلودگی، ترافیک و سایر پدیدهها راهکاری در آنها ارایه شود.»
این جامعهشناس همچنین معتقد است در این بیلبوردها و بنرها «مسأله غیرواقعی گفته نمیشود اما به این دلیل مردم به آن واکنش منفی نشان میدهند چون دانستن آنها مشکلی از مردم حل نمیکند» ضمن اینکه گفتن این پیامها با اینکه «با حسن نیت همراه است اثر عکس دارد.» به گفته علیزاده در جامعهشناسی ارتباطات اجتماعی «هرگاه جامعهای مورد یورش قرار گیرد نوعی همحسی در جوامع دیگر ایجاد میکند، درست مانند نقش منفی فیلمها که حتی اگر به او ظلم شود مردم با او احساس همدردی میکنند.»
او همچنین میگوید مردم در مقابل این نوع شعارها و اطلاعات دست به مقایسه میزنند و در اینباره فکر میکنند که «چرا سالانه هزاران نفر از تحصیلکردگان کشور که هزینه بسیاری برای آنها شده از کشور خارج میشوند و این خروج میلیاردها دلار به کشور صدمه میزند و مقصد اغلب این افراد هم آمریکا است؟» به گفته علیزاده برخی شعارها با «این واقعیتها تضاد و تزاحم» دارد که باعث میشود خروجی آنها آنگونه نباشد که طراحان آن انتظار دارند.
این مدرس دانشگاه همچنین این موضوع را اضافه میکند که «مباحث تبلیغی و ترویجی و ارتباطات کلامی تکنیکها و فنونی دارد و برای تأثیر باید کلمات با مهارت کنار هم چیده شوند؛ ضمن اینکه گیرندگان پیام هم باید مشخص شوند و لایههای مختلف درآمدی، اجتماعی و سنی آنها مشخص شود.»
علیزاده یکی دیگر از عوامل بیاعتمادی به منبع پیام را «رفتارهای گذشته منبع پیام» میداند و معتقد است با اینکه شهرداری کارهای بزرگی انجام داده اما مردم انتظار دارند شهرداری به مشکلات خود آنها بپردازد و ارتباطش با لایههای اجتماعی مختلف افزایش پیدا کند.»
شهرداری در این بیلبوردها جملههایی چون: «در آمریکا از هر ٥ نوزاد ٢ نوزاد به صورت نامشروع به دنیا میآیند» یا «در هر ٩ ثانیه یک زن آمریکایی مورد ضرب و شتم قرار میگیرد.» به کار برد. اما کاربران شبکههای اجتماعی در مقابل با هشتگ «بنر پيشنهادی برای شهرداری تهران» تعداد زیادی جمله با واقعیتهای اجتماعی ایران را به شهرداری پیشنهاد کردند؛ مثلا «آيا ميدانستيد تهران از نظر كيفيت زندگي در ميان ١٤٠ پايتخت دنيا موفق به كسب مقام شامخ ٨٠ام شده است؟»
دامنه این هشتگ به قدری زیاد شد که در روزهای آخر هفته به مهمترین موضوع شبکههای اجتماعی تبدیل شد و هزاران پست با این هشتگ در توییتر و تلگرام نوشته شد. نوشتههای کاربرانی که به شهرداری پیشنهاد بنر دادهاند بیشتر به مسائل اجتماعی و معضلاتی که جامعه ایران درگیر آن است، میپردازد. ازدواج یکی از آنها است: «از هر ۱۰ عاشق ۹ نفر به دلیل نداشتن پول و خونه از ازدواج منصرف میشوند.» یا بیکاری که مشکل بسیاری از جوانان ایرانی است: « منم تنهام، اگه میشه واسه بیکاری و بیپولی منم بنر بزن جناب شهردار.»
برملاشدن فیشهای میلیونی هم در این پیشنهادها جای خود را پیدا کرد: «آيا ميدانيد در همين تهران، عدهاي به نون شب محتاجن و عدهاي ديگر «ماهيانه» چندده ميلیون حقوق باكمترين زحمت از دولت دريافت ميكنند؟» پیامها به رفتارهای گذشته شهرداری و تضادش با شعارهای امروزش هم پرداخت: «آیا میدانید علیچراغی در اثر برخورد اتفاقی با پنجهبوکس مأموران شهرداری تهران مُرد؟» پستهایی درباره کار کودکان مانند «آیا میدانید روزانه دهها کودک در شهر تهران دستفروشی میکنند؟» و یا در حوزه سلامت مانند: «آیا میدانستید در استان سیستانوبلوچستان از هر صدهزار نفر، ۷۸ نفر مبتلا به سل هستند؟» هم در فضای مجازی بسیار دیده شدند.
خواستم بگویم مسئولان حواسشان باشد
این نخستينبار نیست که شهرداری تهران بعد از توافق هستهای ایران با آمریکا و کشورهای اروپایی بیلبوردهایی از این دست را به صورت گسترده در شهر با شعارهایی اینچنینی پر میکند. در بحبوحه مذاکرات هستهای هم بیلبوردهایی با نام «صداقت آمریکایی» در شهر منتشر شد که در آنها با استفاده از طرح و عکس درباره مذاکره با آمریکا هشدار داده شده بود؛ این بنرها با انتقاد بسیاری ازجمله وزارت امورخارجه و اعضای اصلاحطلب شورای شهر تهران مواجه شد. غلامرضا انصاری یکی از اعضای این فراکسیون شورای شهر بود که در جلسه علنی شورا نصب این بیلبوردها را کاری «غیراصولی و ضدامنیت ملی» دانسته بود.
البته گویا محسن پیرهادی، عضو شورای شهر تهران و رئیس سازمان بسیج شهرداری تهران در جریان نصب بیلبوردهای صداقت آمریکایی بوده؛ چراکه در اینباره گفته بود: «تعدادی از تشکلهای خودجوش مردمی این پوسترها را طراحی و نصب کردهاند و پیش از اینکه نصب کنند به ما اطلاع داده بودند. ما در بسیج شهرداری تهران اطلاع داشتیم و مانع از نصب این پوسترها و تصاویر نشدیم چون محتوای آنها را خارج از سیاستهای نظام ندیدیم.»
اقبال شاکری یکی از اعضای اصولگرای شورای شهر تهران در گفتوگو با «شهروند» معتقد است که نصب این بیلبوردها «یک کار ملی است و به هیچوجه سیاسیکاری» نیست و با منافع کشور سروکار دارد.
شاکری از اینکه این بیلبوردها با واکنش منفی بخشی از جامعه مواجه شده، متعجب است و میگوید هدف اصلی از این کار این بوده که به مسئولان و مردم یادآوری شود که در مراودات و معامله و مذاکره با آمریکا «حواسشان جمع باشد» که با چه حکومتی مواجهاند. او این بنرها را «بازخوانی رفتارهای یک حکومت زورگوی قلدرمآب» میداند که در چند دهه اخیر رفتارهایش در تضاد با منافع مردم ایران بوده است و بر همین اساس «باید حواسمان باشد که در معاهدات با آمریکا حقوق ملت پایمال نشود.»
او دلیل دوم نصب این بنرها روی بیلبوردهای تهران را نزدیکی به روز قدس دانست چرا که آمریکا بزرگترین حامی اسراییل است و به این کشور بودجه میدهد و اجازه نمیدهد در مجامع بینالمللی هیچ قطعنامهای علیه اسراییل صادر شود.
شاکری در پاسخ به اینکه «وضعیت تولد نوزادان آمریکایی چگونه به شناساندن دولت زورگوی آمریکا منجر میشود؟» میگوید این نوع اطلاعات هم «جنبه دیگری» از کار را نشان میدهد چون به اعتقاد او «فرهنگی که در درون خود انواع مصیبتها را دارد، نمیتواند پیام دوستی برای دیگر کشورها داشته باشد» و همچنین نشان میدهد «کشورها باید به توانمندی و نیروهای خود اتکا کنند.»
این عضو اصولگرای شورای شهر تهران معتقد است وقتی آمریکا تمام راههای زندگی مردم ایران را بسته و در سیستمهای بانکی سنگاندازی میکند «بالاخره ما هم باید دادی و فریادی بزنیم» و نمیتوان سکوت کرد. به اعتقاد او هدف این بنرها بیش از اینکه نشان دادن «مفاسد و معایب» جامعه آمریکا باشد این است که نشان دهد دولت آمریکا چگونه منافع مردم ایران را با رفتارهای خود به خطر انداخته است.
بازخورد منفی به دلیل کاهش اعتماد اجتماعی به منبع پیام
اما چرا جامعه پیام مورد هدف طراحان این بنرها را درک نکرده است و اتفاقا با واکنش منفی آنها مواجه شده است؟ غلامرضا علیزاده، جامعهشناس و مدرس دانشگاه این موضوع را وابسته به عوامل متعددی میداند. به عقیده او بخشی از عوامل موثر در واکنش منفی جامعه به اینگونه شعارهای تبلیغاتی «عوامل نزدیک» هستند و آنچه بهعنوان یک عامل زیربنایی در انتقال مفهوم «اثر جدلی و معکوس» دارد از نظر جامعهشناسی ارتباطات «کاهش اعتماد اجتماعی به منبع پیام» است.
علیزاده با اشاره به موضوع میگوید: «یکی از عواملی که باعث میشود نبود اعتماد به منبع خبر به صورت واگیر اجتماعی در لایههای مختلف تسری پیدا کند، این است که اصولا جامعه زمانی که با نارساییها مواجه است، انتظار دارد مسائل درون جغرافیایی به وسیله مسئولان مطرح و برای آنها راهبرد اجرایی ارایه شود.»
به عقیده این جامعهشناس این نوع پیامها از دید مردم «فرار به جلو و فرافکنی» تلقی میشود چون مردم به این نتیجه میرسند که برای «پوشش مسائل جامعه و لاپوشانی کردن مشکلات جامعه از مسائل کشورهای دیگر استفاده میشود و جنبههای منفی آن کشورها برجسته میشود و اینطور القا میشود که فقط ما نیستیم که مشکل داریم و همه جهان مشکل دارند.»
او این گزاره که «همه جای جهان مشکل دارند» را گزاره درستی میداند اما معتقد است مردم انتظار دارند هزینههایی که برای شعار و بنر میشود «راهکاری برای جامعه خودی داشته باشد و برای مشکلاتی مانند بیکاری، اعتیاد، طلاق، آلودگی، ترافیک و سایر پدیدهها راهکاری در آنها ارایه شود.»
این جامعهشناس همچنین معتقد است در این بیلبوردها و بنرها «مسأله غیرواقعی گفته نمیشود اما به این دلیل مردم به آن واکنش منفی نشان میدهند چون دانستن آنها مشکلی از مردم حل نمیکند» ضمن اینکه گفتن این پیامها با اینکه «با حسن نیت همراه است اثر عکس دارد.» به گفته علیزاده در جامعهشناسی ارتباطات اجتماعی «هرگاه جامعهای مورد یورش قرار گیرد نوعی همحسی در جوامع دیگر ایجاد میکند، درست مانند نقش منفی فیلمها که حتی اگر به او ظلم شود مردم با او احساس همدردی میکنند.»
او همچنین میگوید مردم در مقابل این نوع شعارها و اطلاعات دست به مقایسه میزنند و در اینباره فکر میکنند که «چرا سالانه هزاران نفر از تحصیلکردگان کشور که هزینه بسیاری برای آنها شده از کشور خارج میشوند و این خروج میلیاردها دلار به کشور صدمه میزند و مقصد اغلب این افراد هم آمریکا است؟» به گفته علیزاده برخی شعارها با «این واقعیتها تضاد و تزاحم» دارد که باعث میشود خروجی آنها آنگونه نباشد که طراحان آن انتظار دارند.
این مدرس دانشگاه همچنین این موضوع را اضافه میکند که «مباحث تبلیغی و ترویجی و ارتباطات کلامی تکنیکها و فنونی دارد و برای تأثیر باید کلمات با مهارت کنار هم چیده شوند؛ ضمن اینکه گیرندگان پیام هم باید مشخص شوند و لایههای مختلف درآمدی، اجتماعی و سنی آنها مشخص شود.»
علیزاده یکی دیگر از عوامل بیاعتمادی به منبع پیام را «رفتارهای گذشته منبع پیام» میداند و معتقد است با اینکه شهرداری کارهای بزرگی انجام داده اما مردم انتظار دارند شهرداری به مشکلات خود آنها بپردازد و ارتباطش با لایههای اجتماعی مختلف افزایش پیدا کند.»
گزارش خطا
آخرین اخبار