در راستای استاد محمدرضا شجریان،استاد ناظری:
بالاخره کی قدر هنرمندان مان را می دانیم
شهرام ناظري در اعتماد نوشت:
هفته آينده محمدرضا شجريان نشان شواليه کشور فرانسه را دريافت خواهد کرد. هفت سال پيش شهرام ناظري ديگر هنرمند سرشناس ايراني، براي اولين بار اين نشان را از آن خود كرده بود. يادداشت زير حاصل گپ و گفت کوتاهي با استاد ناظري درباره تاثير اين جوايز بر هنر ايران است که در زير ميخوانيد.
درك شايستگي هنرمندان برجسته ايراني و توجه جهانيان به اين موضوع مهم عليالخصوص در مورد استاد محمدرضا شجريان، مايه سعادت و خوشبختي من است. اين نشان و جوايز معتبر جهاني از اين دست براي ما هنرمنداني كه در وطن خود تشويق نميشويم و سالها زحمت و تلاشمان قدر و ارجي نميبيند غنيمتي است.
شايد مهمترين تاثير چنين جوايزي براي هنرمندان ايراني همين جنبه معنوي و تشويقي آن باشد. هنرمنداني در اين سطح، در اين سالها راه خود را به فستيوالهاي مهم و مخاطبان جهاني باز كردهاند. شخصا زماني كه نشان شواليه فرانسه را دريافت كردم بيش از 25 سال بود كه به طور مداوم در اين كشور برنامه اجرا ميكردم. اوايل اكثريت مخاطبانم را ايرانياني تشكيل ميدادند كه در اروپا زندگي ميكردند، بعدها به جمعيت هنردوستان فرانسوي در اجراهايم اضافه شد و اين اتفاق بعد از نشان شواليه قوت بيشتري گرفت.
زماني كه اين جايزه را دريافت كردم از سوي دولت فرانسه بيش از هر چيز بر همين نكته تاكيد شد كه اين اجراها حكم پلي ميان فرهنگ دو ملت را داشت. دو كشور يكي در غرب و يكي در شرق با دو فرهنگ متفاوت از هم به واسطه هنرمندان و حضورشان در كشورهاي يكديگر به هم نزديك ميشوند. يكي با قلمش نقش اين پل را بازي ميكند، ديگري با صدايش، يكي با رنگ و بوم پلي به جهان ميسازد و ديگري با سازش... و اين تلاش از چشم كساني كه قدر فرهنگ و هنر را ميدانند دور نميماند. بايد دانست كه در نهايت اين جوايز به تنهايي پشتوانه استقبال از موسيقي ايراني در خارج از كشور نيست.
اين هنر هنرمند است كه گروههاي تازهيي از مخاطبان را ميسازد و براي خود نگه ميدارد. نشانهاي هنري و فرهنگي بينالمللي، تشويقنامهها و تقديرنامههاي دانشگاههاي معتبر جهان، حضور در فستيوالهاي مهم هنري و... سالهاست در جامعه هنري ما رواج دارد ولي هنرمندان ما كار خود را ميكنند و هنوز هم نتوانستهاندمسوولان فرهنگي و هنري را مجاب كنند كه هنرشان را ببينند و قدر نهند. اميدوارم با تكرار اين اتفاق مديران و متصديان فرهنگي ايراني هم به اين نتيجه برسند كه جامعه هنري ما استحقاق قدر و ارج ديدن را دارد.
به عنوان نمونه آلبوم «ناگفته» حافظ ناظري در امريكا منتشر شد و كمپاني سوني كلاسيك، پخش جهاني اين آلبوم را برعهده گرفت. اين نخستين باري بود كه كمپاني سوني كلاسيك يك اثر از خاورميانه را در ليست آثار برتر كلاسيك جهان قرار داده است. ماهها از انتشار اين آلبوم گذشته و هنوز هيچ تشويق و واكنشي را از سوي مسوولان فرهنگي ايراني شاهد نبودهايم. اين يك نمونه از تلاش ما در ايران و واكنش مسوولانمان است.
اكنون ايران جز در رشتههاي ديگر فرهنگي، در حوزه موسيقي صاحب دو نشان شواليه است. اين اعتبار جهاني ديگري است كه به موسيقي ايراني اضافه ميشود و قطعا تاثير خود را بر روي مجامع هنري جهاني خواهد گذاشت تا نگاه جديتري به هنر اين سرزمين داشته باشند. بار ديگر اين اتفاق را به استاد محمدرضا شجريان تبريك ميگويم و اميدوارم اين نشان، گرد بيمهريها را پاك كند.
هفته آينده محمدرضا شجريان نشان شواليه کشور فرانسه را دريافت خواهد کرد. هفت سال پيش شهرام ناظري ديگر هنرمند سرشناس ايراني، براي اولين بار اين نشان را از آن خود كرده بود. يادداشت زير حاصل گپ و گفت کوتاهي با استاد ناظري درباره تاثير اين جوايز بر هنر ايران است که در زير ميخوانيد.
درك شايستگي هنرمندان برجسته ايراني و توجه جهانيان به اين موضوع مهم عليالخصوص در مورد استاد محمدرضا شجريان، مايه سعادت و خوشبختي من است. اين نشان و جوايز معتبر جهاني از اين دست براي ما هنرمنداني كه در وطن خود تشويق نميشويم و سالها زحمت و تلاشمان قدر و ارجي نميبيند غنيمتي است.
شايد مهمترين تاثير چنين جوايزي براي هنرمندان ايراني همين جنبه معنوي و تشويقي آن باشد. هنرمنداني در اين سطح، در اين سالها راه خود را به فستيوالهاي مهم و مخاطبان جهاني باز كردهاند. شخصا زماني كه نشان شواليه فرانسه را دريافت كردم بيش از 25 سال بود كه به طور مداوم در اين كشور برنامه اجرا ميكردم. اوايل اكثريت مخاطبانم را ايرانياني تشكيل ميدادند كه در اروپا زندگي ميكردند، بعدها به جمعيت هنردوستان فرانسوي در اجراهايم اضافه شد و اين اتفاق بعد از نشان شواليه قوت بيشتري گرفت.
زماني كه اين جايزه را دريافت كردم از سوي دولت فرانسه بيش از هر چيز بر همين نكته تاكيد شد كه اين اجراها حكم پلي ميان فرهنگ دو ملت را داشت. دو كشور يكي در غرب و يكي در شرق با دو فرهنگ متفاوت از هم به واسطه هنرمندان و حضورشان در كشورهاي يكديگر به هم نزديك ميشوند. يكي با قلمش نقش اين پل را بازي ميكند، ديگري با صدايش، يكي با رنگ و بوم پلي به جهان ميسازد و ديگري با سازش... و اين تلاش از چشم كساني كه قدر فرهنگ و هنر را ميدانند دور نميماند. بايد دانست كه در نهايت اين جوايز به تنهايي پشتوانه استقبال از موسيقي ايراني در خارج از كشور نيست.
اين هنر هنرمند است كه گروههاي تازهيي از مخاطبان را ميسازد و براي خود نگه ميدارد. نشانهاي هنري و فرهنگي بينالمللي، تشويقنامهها و تقديرنامههاي دانشگاههاي معتبر جهان، حضور در فستيوالهاي مهم هنري و... سالهاست در جامعه هنري ما رواج دارد ولي هنرمندان ما كار خود را ميكنند و هنوز هم نتوانستهاندمسوولان فرهنگي و هنري را مجاب كنند كه هنرشان را ببينند و قدر نهند. اميدوارم با تكرار اين اتفاق مديران و متصديان فرهنگي ايراني هم به اين نتيجه برسند كه جامعه هنري ما استحقاق قدر و ارج ديدن را دارد.
به عنوان نمونه آلبوم «ناگفته» حافظ ناظري در امريكا منتشر شد و كمپاني سوني كلاسيك، پخش جهاني اين آلبوم را برعهده گرفت. اين نخستين باري بود كه كمپاني سوني كلاسيك يك اثر از خاورميانه را در ليست آثار برتر كلاسيك جهان قرار داده است. ماهها از انتشار اين آلبوم گذشته و هنوز هيچ تشويق و واكنشي را از سوي مسوولان فرهنگي ايراني شاهد نبودهايم. اين يك نمونه از تلاش ما در ايران و واكنش مسوولانمان است.
اكنون ايران جز در رشتههاي ديگر فرهنگي، در حوزه موسيقي صاحب دو نشان شواليه است. اين اعتبار جهاني ديگري است كه به موسيقي ايراني اضافه ميشود و قطعا تاثير خود را بر روي مجامع هنري جهاني خواهد گذاشت تا نگاه جديتري به هنر اين سرزمين داشته باشند. بار ديگر اين اتفاق را به استاد محمدرضا شجريان تبريك ميگويم و اميدوارم اين نشان، گرد بيمهريها را پاك كند.
گزارش خطا
آخرین اخبار