مناظره فرهنگی در خصوص برنامه ماه عسل

گزارش اختصاصی صدای ایران/تجارت درد یا التیام درد؟

کد خبر: ۱۱۴۴۴۴
تاریخ انتشار: ۰۲ تير ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۳
به گزارش صدای ایران، ارزیابی برنامه پرطرفدار ماه عسل، این روزها نَقل و نُقل محافل شده و در این خصوص اما خلاء نقدهای علمی دیده می شود. با وجود این، در یکی از گروه های تلگرامی که جمعی از فرهیختگان و اهالی قلم در آن فعال هستند(گروه کوهدشتی‌های مقیم تهران و البرز موسوم به تکتا به مدیریت صالح سوری و جهانشاه خسروی) بحثی در جبران این خلاء شکل گرفته و نظر به همین خلاء، صدای ایران مبادرت به نشر آن کرده است. 

مشروح مباحثه در خصوص برنامه ی مذکور در ادامه آمده است. گفتنی است در این بحث، آقایان محمدتقی عینی زاده(دبیر دبیرستان و مدرس دانشگاه)، بهمن ابراهیمی(کارگردان مشهور مستندساز) قاسم حیدری(مدرس دانشگاه در رشته ارتباطات) و خانم آمنه رضایی(نویسنده، فعال فرهنگی و حقوقی در حوزه کودک و زنان) شرکت کرده اند.

حیدری
در جلسه آ خر کلاس درس دولت و مدیریت فرهنگی در مورد نقش رسانه در تفکر فرهنگی مردم صحبت شد ، یکی از مواردی که به آ ن اشاره شد برنامه ماه عسل بود به شدت این برنامه‌ را نقد کردم اما متاسفانه اکثریت دانشجویان آگاهی از امر رسانه ای شده نداشتند و از این برنامه دفاع کردند ، در آ ن جلسه از تجارت درد صحبت کردم و چگونه ذهن جامعه را برای تحمل درد بیشتر آماده میکنند، چکونه جامعه توسط رسانه عادت میکند تا به حداقل ها تن بدهد و به قول معروف هر کسی کلاه خودش را سفت بچسبد ، اما کار ما در تقابل با کسانی که قدرت رسانه ای دارند مثل آ ب در هاون کوبیدن است ، جامعه ما آموزش میبیند گریه کند آموزش نمی بیند که شادی کند ، یاد روایت تلخی می افتم که در فرهنگ عمومی شهر کوهدشت بارها و بارها شنیده ام (خدا قضا بایجه لا کم بخنن) انگار خندیدن در این جامعه چیزی است که باید نفی بشود ، مردم باید غمگین باشند ، آدم غمگین هیجانی برای نشان دادن ندارد ، آ دم غمگین نصیحت پذیرتر است ، اگر مراسمات مرسوم در جامعه را ببینیم متوجه نتایج آن بر افکار اجتماعی میشویم، و مجری مثل علیخانی یکی از عواملی است که در تثبیت این نگرش در جامعه نقش پر رنگی دارد ، اشک تمساح ، تکریم درد ، و اندوه سازی  از هنرهای این مجری جیره خوار است.

رضایی
اقای عینی زاده  کجای این برنامه بار انسانی عمیقی داره  قصه‌هایی که در این برنامه مطرح می‌شودعلاوه بر اینکه  ناراحت‌کنندگی‌اش بیشتر ه در یک بخشی به جوزدگی مردم و تحریک هیجانات و احساسات‌شان کمک می‌کنه به نوعی که مردم گاهی وقت‌ها به گفته مجری تماس می‌گیرند و دوست دارند به آن سوژه مورد نظر کمک کنند در صورتی که این اتفاق ساده‌سازی آسیب‌ها و مشکلات جامعه است. مردم فکر می‌کنند اگر همین مشکل که الان نشان دادند را حل کنند مشکلات‌شان حل است در صورتی که این فریب است و به نوعی مردم خودشان را فریب می‌دهند و این برنامه به بالا رفتن هیجانات مردم کمک می‌کند که این اتفاق از منظر روان‌شناسی درست نیست چرا که اثرات مضری بر اعصاب و روان بینندگان خواهد داشت و در طول زمان، موج افسردگی را در جامعه شایع می کند.

همچنین تاثیری که حزن آلود بودن بسیاری از قصه های انتخاب شده بر شادی و افسردگی و عبرت و حرکت جامعه دارد و  در شرایطی که مردم ایران  از وضعیت خشنودی و خوشحالی خوبی برخوردار نیستند  این سوال به ذهن  میاد که طرح انتخاب و اجرا شده در این سال های ماه عسل با رویکرد تحت تاثیر قرار دادن احساسات مردم، چقدر برای جامعه مفید و چقدر زیان بار است و از نگاه دینی که پیامبر شاد كردن مؤمنان را محبوب ترين اعمال نزد خدا می داند، این سوگیری به سمت غصه چقدر سفارش شده 

من خودم به شخصه واقعا این برنامه رو فقط یه شو تلویزیونی میدونم برای ادا اطوارهایی کسی که خودش در بهترین شرایط داره زندگی میکنه اما با نمایش غمهای مردم میخواد بگه به این که داریت شکر گذار باشید وقتی که این نمونه های حادو  تو جامعه  اتون دارین  پس به اونی که دارین راضی باشین دیگه نق نزنید در این شرایط حساس کنونی

عینی زاده
باسلام و عرض ادب مضاعف . یادم می آید جایی جان لاک گفته بود، دموکراسی هزارو یک ایراد دارد اما اگر طرحی دیگر باشد که فقط هزار ایراد داشته باشد من آنرا بر دموکراسی ترجیح می دهم . 

به گمانم مجموعه برنامه های ماه عسل را باید در کلیت آن دید نه آن محدود برنامه هایی که پسند ما نبوده است و یا دارای ضعف های خاص بوده. براساس اصول نقد باید همه عناصر مورد توجه قرار گیرند و یاحداقل نمونه ای قابل انطباق از آن عناصر انتخاب شوند در این راستا ما در نقد های شما نمونه ها یا مصادیقی را ندیدیم تا به افسرده زایی و افسردگی آفرینی آن پی ببریم .  . طبیعیست که این برنامه نیز مانند برنامه های دیگر دارای ایرادات خاص خوداست که یک تحلیل گر رسانه و نیز یک منقد اجتماعی باید آنرا نقد نماید . در آغاز نقد این برنامه باید بتوانیم حساب این برنامه را از برنامه های دیگر جدا کنیم تا عیوب آنها در ذهن ما برای این برنامه اشکال تراشی نکند. نیز در این گفتگو هم اندیشانه و نه دوگانه اندیشی برای درک بهتر موضوع بدان بپردازیم . . و اما : 
   اول : در مورد افسرده بودن این برنامه باید نگاهی کنیم به موضوعات ارائه شده تا ببینیم کدامیک از برنامه موضوعی افسرده دارند . قبلا عرض کنم بنده از دهها برنامه این مجموعه شاید 20 تای آنرا دیده ام و بیش از این نیز تعدادی را شنیده ام و براین اساس قضاوت می کنم . این برنامه ها شامل موضوعاتی چون : ترک اعتیاد و موفقیت در آن ( 2 برنامه ) اهدای عضو ، بخشش قاتل ، موفقیت پرورش یافتگان بهزیستی ، مشاغل پرخطر ، حمایت از کودکان سرطانی ، بازگشت پزشگان و متخصصان به کشور و خدمت به همنوعان ، محیط بانی ، زندگی شاغلان مرده شورخانه و نگاه مردم ، روایت یک معلم نمونه ، رانندگان زن و مسایل آنان ، حوادث ویژه چون افتادن زوجی درچاه و نجات معجزه گونه آنان ، کمک به محرومان ، عاشق شدن یک جوان ، زندگی مشترک یک زوج و وفاداری آنان علیرغم معلولیت دیگری،  روایت اسارت ، و   .   ....   بنابر مرور آنچه من می دانم هیچکدام از این موضوعات ذاتا افسردگی محور نیستند و شباهتی به بعضی فیلم های غمگین کیمیایی و مشابه اون یا کتاب های هدایت و یا خداحافظ زندگی که پایانی غم انگیز و ناامید کننده دارند نیست . بلکه انعکاس بخش های ی از واقعیات نه چندان ملموس جامعه اند که مشابه اینگونه از روایت ها در قریب به تمام شبکه های تلویزیونی دنیا وجود دارد

دوم : تعریف افسردگی : عموما چنین به نظر می رسد که هر احساس ناراحت کننده ای افسردگیست !!! در حالیکه از نظر روان شناسی هر هیجان و احساس ناخوشایندی افسردگی نیست ! و دپرسشن محسوب نمی شود . به عنوان مثال پاسداشت شهدا در هر مکتبی یک برنامه افسرده گرا نیست و یا درون کاوی برای معیب خود هم چنین است . نیز رازو نیاز ها و انابه های یک انسان باخالق خود هرچند با گریه و تضرع همراه است منجر به افسردگی نمی شود . جالب این استکه از نظر روانپزشکی هورمون های ترشح شده در این دوحالت و نقاط تحریک شده در مغزدر این دوحالت متفاوت از همند . یکی تاثیر سازنده ای برانسان و دیگری تاثیرمخربی بروی دارد . ازاین دیگاه بنده پرداختن به برنامه های تاثرانگیز دراین برنامه از جنس سازنده اند نه افسرده کننده . بنابراین من وقتی زتدگی دشوار در اسارت آن 23 نفر را می بینم اراده ام را در پیمودن راه های دشوار قویتر می بینم ، فرقی ندارد آن کتاب مشهور زندگی در جزیره ای دورافتاده و ... البته گاه افسردگی نسبیست مثلا من در مشاهده دیروز برنامه خانواده دورگه عراقی و لر هرچند ناراحت شدم ولی افسرده نشدم بلکه در تعالی اعتقادی و انگیزه ای من موثر بود حال فرض کنیم اصلا در این برنامه ندیده باشم و در جایی شنیده یا خوانده باشم . 

لذا بازگو کردن وقایع جامعه در برخی موارد ممکن است تاحدی ناراحت کننده باشد اما از این طریق نوعی همذات پنداری و همدلی با سوژه ایجاد می شود و در جهت تعهد و تعلق فردو مسئولیت وی  موثر می شود .وچنین است که ذائقه من باچنین برنامه ای عسلی و نه تلخ می شود . براین اساس درقالب چنین برنامه ای مسایل اجتماعی عیان می شوند ولی تحلیلش بیشتر به عهده مخاطب قرار می گیرد منتها جهت برنامه غلبه برمشکلات باایجاد امید در شرایط بسیار دشوار است . البته فرموده بودید" شو "تلویزیونی . باید بدانیم که شو هیچگاه افسرده زا نیست و معمولا در رسانه شومن لحظاتی دلچسب را برای مخاطب ایجاد می کند . بنابراین به این برنامه یا باید اتهام افسرده کننده دهیم یا شوآفرینی 

سوم : علاوه برنقد ماهیت برنامه ها ظاهر برنامه نیزاعم ازظاهر مجری و دکور و نورپردازی چندان میانه ای باافسردگی ندارد 
و اما و اما .... 
و اما از یک صاحب نظر و با تجربه رسانه انتظار می رود انتقاد های دیگر ی را مطرح نماید که بنده از سه سال پیش مد نظر دارم و متاسفانه نتونستم خط ارتباطی برای انعکاس آنها بدین برنامه داشته باشم تا مستقیما مطرح نمایم :
1 – انتظار می رود که برنامه به مناسب ماه مبارک رمضان معنویت گرا باشد نه صرفا اجتماعی . البته اگر بتوان چنین تفکیک یا پیوندی از هردو داشت . بااین وجود این برنامه در ساختن برنامه ای که اجتماعی و معنوی باشد یا صرفا معنویت گرا باشد چندان موفق نشده است 
2 – برنامه های اجتماع گرا باید با تحلیل های عمیق تری همراه باشند . البته منظورم کاملا کارشناسی و جامعه شناخی نیست چون جنس این برنامه ها و انتظاری که از آن می رود این نیست . اما برنامه باید از این نظر چند پله ارقاع پیدا کند .
3 – برنامه ساختار ترکیبی ضعیفی دارد. حتی از نظر موضوعی .  بخصوص نسبت با سال قبل تغییر چندانی پیدا نکرده . از این نظر برنامه خندوانه موفق تر بوده است 
4 – برخی برنامه ها باهدف هیجان آفرینی ساخته شده اند اما بسیار معمولی بوده اند یا در برخی برنامه ها برخی افراد بی دلیل حضور داشته اند

عینی زاده
سلام برادر فرهیخته حیدری عزیز . این برنامه موضوعات متنوعی را منعکس می کند و روی یک موضوع تمرکز خاصی ندارد . بیشتر این برنامه موضوعات ویژه و برجسته در زندگی اجتماعی ماست و من برنامه افسرده کننده را در این برنامه غلبه یافته نمی دانم . حتی برنامه هایی که ناراحت کننده اند بار انسانی عمیقی دارند و این چاره ای در بیان اینگونه برنامه هانیست . با این وجو.د اکثر بنامه ها چنین نیستند


رضایی
اقای عینی زاده بزرگوار  اگر یک برنامه یا یک مسبله را اگر بصورت کلیت در نظر بگیریم  میتوان مانند شما نگاه مثبتی به ان داشت تا زمانی که انرا مورد نقدقرار نداده ایم اما وقتی که پای نقد وبررسی قرار میگیره فقط نمیتوان نگاه مثبت به ان داشت و نقد انرا غیر منصفانه دانست در مطلبی که من به ان اشاره کردم به دونکته که به زعم بسیاری ازبینندگان  هم ازنکات منفی این برنامه به شمار میاید اشاره کردم که شما با تعصب خاصی  انرا با اثار هنرمندان   ونویسندگانی  بزرگی که هیچوقت این برنامه در حد مقایسه با انها نیست  مقایسه کردین که تامل برانگیز بود که شما بعنوان یک جامعه شناس چگونه به این راحتی به چنین نتیجه ای رسیدین 
 و در جاییکه مصادیق افسردگی در این برنامه را  رد کردین  برای من خیلی تعجب اور بود که شما که اذعان کردین قسمتهایی از انرا دیده اید هیچ اثاری از افسردگی ندیدین   در صورتی که این برنامه عیلرغم اسم شیرین عسل حکابتهای تلخی را مطرح میکند  که فقط به تحریک عواطف منجر میشود بدون انکه ره اورد ونتیجه مثبت کارشناسی شده ای از این تجارب تعریف شودومخاطبان را به تامل وادارکند   چون  برنامه‌ای که اساسش بر تحریک احساسات مخاطبان است، واقعاً نمی‌تواند آن‌ها را به تأمل وا دارد   وبرنامه ای که نتواند برای مخاطبان خود نتایج ودستاوردی داشته باشد نه تنها سازنده نیست بلکه باعث بطلان وقت انهم در ساعات معنوی نزدیک به افطار میشود و این با اهدافی که برای این برنامه تبیین شده وهزینه های گزافی برای ان پرداخت شده هماهنگ وسازگار نیست .
 
اما در مورد تعریفی که شما از جمله من در مورد شو تلویزیونی فرمودین منظور من شو برای اقای مجری برنامه است که با وجود اجرایی برنامه هایی با حکایتهای تلخ اما مثل یک مداح مدرن و شیک ایست که از مخاطبانش اشک می گیرد و یک نوع فضای سانتی مانتال و احساسی لحظه ای خلق میکند و به آن دامن می زند. وخود لبخند زنان وبا هزاران ادا اطوار باعث تحریک  هزاران جوان میگردد وقسمت اعظم توجه رو به خود جلب میکند    ودر بحث دامن زدن به این تحریک عواطف با افراط میخواهد خود وبرنامه را ویژه جلوه دهد , و برای به تصویر کشیدن خصائل ناب انسانی، در پاره ای موارد، به افراط کاری روی می اورد  در صورتیکه . برخی احساسات عمیق انسانی تا زمانی عمیق و بی پیرایه می مانند که در حوزه شخصی فرد باقی بمانند. زمانی که این عواطف و احساسات رسانه ای شوند، به شدت سطحی و مبتذل می شوند و از ارزش و اعتبارشان کاسته خواهد البته  اینکه این  برنامه بر روی مخاطبان چه تأثیری می‌گذارد نیاز به یک فرایند کارشناسی شده دارد؛ مثلا می‌توان از مخاطبان نظرسنجی کرد. اگر این برنامه مخاطبان را به تأمل وا می‌دارد و باعث ایجاد یک تغییر پایدار بر آن‌ها می‌شود، این اثر مثبت است؛ ولی اگر باعث ایجاد غم و غصه در مخاطبان می‌شود، طبیعتاً باید این اثر را منفی تلقی کرد.


والبته در اخر میخواهم به چند نکته در این مورد  اشاره کنم  که برای تبیین بهتر این موضوع میشود به ان توجه کرد  که 
1. سینمای آرماگدون یا آخرالزمانی که مبتنی بر سناریوی فاجعه است در پی آن است که با تداعی پایان جهان و حیات شهر یا کشور طی حادثه ای هولناک، حس رضایت از اکنون را به شهروندان امریکایی القا سازد. 2. در کشور خودمان خصوصا رده ی سنی نوجوان با اقبال به این دست فیلم ها به ویژه فیلمهایی که در آن زامبی ها یا آدمخوارها شهر و یا کشور را تا مرز نابودی می برند و یک منجی در نهایت مردم را نجات می دهد، مواجه هستیم. در رده سنی نوجوان یا تینیجر در زمان حال و در ایران با پدیده ی "نوجوان بودگی"مواجه شده ایم؛نه اینکه قبلا و در دهه های گذشته نوجوان نداشته ایم اما نوجوانان تنها در این دهه است که سبک خاصی از زندگی را مقابل دیده نهاده اند. این نسل دیگر آرمانگرا نیست و به سیاست رهایی بخش و سیاست جنبش های اجتماعی چندان دلخوش نمی کند، بلکه دلمشغول سیاست سبک زندگی است که تنها در غم خویشتن است و پالس های سیاسی اش غیرمستقیم است و از طریق تغییر سبک زندگی، نامستقیم نظام سیاسی را به مبارزه ای ناخواسته و ناآگاهانه می کشاند. این نسل حتی اگر رهایی بخشی هم بکند اما نسبت به این رهایی بخشی، آگاهی ندارد. جالب است که حاکمیت هم در عین نگرانی نسبت به تغییر ارزشها اما به سیاست سبک زندگی یا همان غیرسیاسی شدن نسل نو دامن می زند. آنچه در تشییع مرحوم پاشایی دیدیم نیز حاکی از همین غیرسیاسی شدن جامعه، خشک شدن روحیه نقد و مطالبه گری و فراهم آمدن  زمینه ی حاکمیت بلامنازع است. برنامه ی ماه عسل را هم در همین رابطه باید دید که به غیرسیاسی شدن جامعه، تضعیف روحیه ی مطالبه گری و نقد منتهی می شود همانطور که سینمای آرماگدون بود و به آن اشاره داشتم.

عینی زاده
سلام برخواهر بزرگوار مرقومه شریفه رویت شد. عرض جدیدی برعریضه و عرایض پیشین ندارم . آنچه لازم بود معروض گردید .                  فقط نکاتی رایادآوری می کنم ، یکی ماهیت موضوعات برنامه بود که  به عرض رساندم بجای کلی گویی به ذکر مصادیق بپردازیم که توصیه روشی جامعه شناختیست . بنده بنابراین تاکید روشی چندین مصداق آوردم  .   به عرض رساندم که اینگونه برنامه ها شبیه سرفصل های مشترک درسی در تمام نظام های آموزشی دنیا تداول دارد و برآن عیبی مترتب نیست .و تفاوت فقط در مصادیق است . متذکر گردیدم که خودم منتقد برنامه هستم اما از زاویه ای دیگر پس تعصبی بدان ندارم.رنامه های متعددی در تلویزیون هست که به مراتب ایرادمندتر از این برنامه اند .  خیلی برهیجان زایی به عنوان یک ایراد جدی تاکید می کنید این وجه برای رسانه ها ایراد نیست بلکه از مزایای رسانه است . البته ممکن است شما ایرادی فراگیر برماهیت رسانه ها بطور عموم از این نظر داشته باشید که منهم دارم و اتفاقا مقاله ای در این زمینه نوشته ام که فعلا چاپ نشده است . از این نظر حرفی نیست .

برمنوال هیجان زایی و ساخت برنامه های جذاب سال 82 بیژن بیرنگ  مجموعه برنامه هایی ساخت که از قضا منهم بعد از مدتی به اتاق فکرش راه یافتم . آنها شرکتی خصوصی داشتند و کارشان هنری بود و برای سینما ، تئاتر و تلویزیون محتوا تولید می کردند . " بازهم زندگی " نخستین آن برنامه ها بود که بعد ها از شبکه چار با شکل جدیدی به شبکه دو رفت البته من بخاطر دیدگاه ها و نقد های خاصم به مرور از برنامه کنار گذاشته شدم . اما بااین وجود مجموعا آن برنامه های کارنامه خوبی داشتند . منظورم اینه که نقص ها و ضعف های یک برنامه نباید اصل آنرا مخدوش کند . البته می توانم چندین برنامه نام ببرم که از اساس و در کل ضعیف بودند . مانند همراه کردن دکتر ابهری با علی مطهری وحتی دعوت از مطهری در برنامه آسیب های تربیتی و اجتماعی بجای صاحب نظران دیگر ، چندین گفتگو میرفخرایی با محسنیان راد در مورد رسانه ، برنامه توسعه مالزی و ...الخ پس دفاعی درکار نیست . به شما عرض کنم که پیامد برنامه های ماه عسل امیدواری و مقاومت در حوزه فردیست نه تحمل در سطح اجتماعی و سیاسی(محافظه کاری و تحمل وضع موجود). درنهایت معتقدم درنقد هم ضعف را ببینیم هم قوت را و نیز دراینگونه موارد ،عیوب سایر برنامه های خون به دل کننده سیما به سایر برنامه ها سرایت نکند .

حیدری
خانم رضایی  دیشب مطلبی در خصوص مطلب آ قای عینی زاده نوشته بودم که در تکمیل مطالب شما ضمیمه میکنم .

یکی از مولفه های رسانه بزرگ نمایی است که در این مولفه اولویت بندی سیاسی و اجتماعی مستتر است اینکه یک مولفه اجتماعی برای بیانش از اولویت سیاسی یا اجتماعی برخورد دار باشد در بیان متفاوت عمل میکند ، از آنجا که نحوه پوشش امر رسانه ای شده متکی به زوایای نگاه دوربین و نوع تدوین تاثیرات متفاوتی را نشان میدهد و همچنین (آ نچنان که جنابعالی فرمودید) نوع تحلیل معانی متفاوتی را به مخاطب القا میکند به نقدی از برنامه ماه عسل می پردازم .
اینکه برای بیان مشکلی اجتماعی مثلا بی خانمانی خانواده ای که یک کودک کار هزینه های آ ن را تامین میکند ، بدبختیهای درون این خانواده با کلوز آ پ های پی درپی از اندوه و مشکلات این خانواده صحبت کند  و مجری با چشمانی پر از اشک در فضایی شیک و لباسهایی که خط اتوی آ نها چشم نوازی میکنند در مقابل دوربین ظاهر شود و دست دعا بر اعمه بکشاید و طلب کمک کند و سال بعد در شات لانگهای متعدد ساختمانی که خیرین برای آن خانواده درست کرده اند  وکودک کار در پشت سر مجری مشغول بازی فوتبال باشد و شاتلانگ بعدی کودک در حال نوشتن مشق و مادر در حال پختن غذا دست دعا برای خیرین و برنامه ماه عسل بالا ببرد و آقای علیخانی با لبی خندان و لبخندی از روی رضایت شکر گویان که مشکلی را حل کرده است عوام فریبی کثیفی است که سویه های سیاسی مشکلات اجتماعی را آ نچنان در ذهن مخاطب خسته و گرسنه روزه دار به دست فراموش میسپرد که دعای شکر پس از افطاری دو صد چندان میشود .

حل مشکلات جامعه ای که از مهمترین شخصیت معنوی و سیاسی آ ن یعنی رهبر انقلاب شرایط را آ نقدر سخت میبیند که از کارگران جامعه معذرت خواهی میکند که غروب دست خالی به خانه بر میکردند و از زن و بچه شان خجالت میکشند ، نه با برنامه ای چون ماه عسل بلکه نیاز به برنامه هایی است که زوایای تاریک مشکلات اجتماعی را بیان کند ، برنامه هایی که رانت خواران را پای میز محاکمه عمومی بکشاند ، اختلاس گران را در مقابل مردم محاکمه کند ، و برنامه های شفاف و مدیریت شده را برای رفع مشکلات اقتصادی نشان دهد و روش هزینه های کلیه نهادهایی که از دلار نفتی استفاده میکنند را برای مردم شفاف کند ، برنامه ماه عسل و دیگر برنامه های تلویزیون ما فقط در جهت سرپوش نهادن بر اینگونه کمبودها و عدم پاسخگویی در مقابل حیف و میل سرمایه های این سرزمین است .

 ماه عسل و ماه عسل ها فریب بزرگ اجتماعی است که در شرایط تنفس مصنوعی قرار گرفته است 
اما در مورد امر رسانه ای
شما مرگ یک نابغه موسیقی ایرانی  محمدرضا لطفی را با مرگ پاشایی خواننده درجه چندم پاپ در ایران را در نحوه پوشش رسانه ای بررسی کنید 
مرگ شاعری چون شاملو را با حمید سبزواری بررسی کنید 
اینکه ما در مورد بعضی از امور فکر میکنیم یا به ما نشان میدهند چگونه در آ ن مورد فکر کنیم متفاوت است
من فکر میکنم برنامه ماه عسل به ما میگوید چطور به مشکلات اجتماعی فکر و نگاه کنید ، تحلیلی از مشکل نمیکند و در پی ریشه یابی و شناخت مشکلات نیست ، همچنین معتقدم رسانه در خدمت ساختار قدرت است تا حل مشکلات مردم ،  برنامه علیخانی که برای آن یک میلیارد و دویست میلیون تومان میگیرد به دنبال حل مشکلات و مسائل اجتماعی نیست

حیدری
سلام و عرض ادب جناب ابراهیمی عزیز 
دوست هنرمند و بزرگوار 
آ رتور آ سا برگر منقد و نویسنده بزرگ حوزه رسانه نقد رسانه را از سه منظر مورد بررسی قرار میدهد 
1-تحلیل محتوا 
2-تحلیل روانکاوانه 
3-تحلیل جامعه شناختی
در تحلیل جامعه شناختی یکی از پارادایمهای تحلیلی هرمنوتیک میباشد که در روش از تحلیهای متفاوتی همچون نشانه شناسی ، تحلیل گفتمان و ... استفاده میشود 
تحلیل گفتمانی روشی انتقادی است که همه عناصر جامعه را میتواند مورد نقد و بررسی قرار دهد لذا در بررسی گفتمان به دنبال گفتمانهای نفی شده میگیردد و آ نها را برای مخاطب آ شکار میکند ، هر گفتمانی برای حضورش ناگزیر فرصت حضور سایر گفتمانها را میگیرید لذا بر این اساس در نقد برنامه ماه عسل از گفتمان طرد شده سخن به میان میاید که با بررسی اجمالی برنامه ای دو ساله مورد بررسی قرار گرفت و نظرات خود را با مسائل روز جامعه که به طور عمده سویه اقتصادی آ ن با سخنان رهبری و مسائل عموما رسانه ای شده اشاره شد و دلایل ظهور برنامه هایی چون ماه عسل از دید اینجانب بیان شد
اینکه شما دوست بزرگوار به نقد مجری پرداخته اید و خانم رضایی هم بیان کردند  نقد تکنیکهای مجری گری شاید بحث را از دید اینجانب معطوف به شخص آ قای علیخانی کند که سویه نقد مورد نظر اینجانب نبود ، همچنین از میزان زحمات ضبط برنامه فرموردید که آن هم در مبحث نقد اینجانب مورد ارجا نمی باشد چرا که اگر اینچنین است پس به پاس زحمات فیلم سازان نباید مورد نقد قرار گیرند 

در مجموع تحلیل برنامه ماه عسل قطعا باید تحلیلی  اجتماعی وسیاسی باشد چرا که از نظر فوکو ، لاکلا و موفه و... گفتمانها ناگزیر سیاسی هستند و هیچ چیزی خارج از گفتمان وجود ندار لذا برای تبیین بیشتر موضوع کتاب جامعه مصرفی بودریار را به دوستان پیشنهاد میکنم ، بودریا حتی چیدمان یا تدوین اخبار را امری سیاسی میداند و تبلیغات پیش از اخبار را تحلیلی سیاسی میکند که قابل تامل است 

البته اسامی ذکر شده به این دلیل شخص ایرانی در بینشان نیست که متاسفانه ما هیچ تئوریسین ایرانی در حوزه رسانه نداریم 
 دوست عزیز و بزرگوارم رسانه ها برساخته و برسازنده افکار عمومی هستند که صاحبان قدرت برای مهار افکار عمومی و یا هیجان افکار عمومی بیشترین استفاده را از آن میبرند لذا نقد چنین ساختارهای امری بدیهی و لازم است 

جناب ابراهیمی عزیز اگر نقد بزرگانی چون ادورنو ، هورک هایمر ،....چامسکی ، ژیژک و منتقدانی اینچنین نبود شاید نظام سرمایه داری راه هر گونه دیگر اندیشیدن را بر انسان بسته بود 
جامعه ای که منتقدش را محکوم و منتسب به عوامل بیگانه میکند یا نشان از خفقانی عظیم دارد یا تاراج آ ن سرزمین 

ابراهیمی
 من نخواستم ناخوانده وارد بحث بزرگواران در مورد این برنامه بشم اما از نظر فنی ماه عسل برنامه ایه که حرفهای بسیاری داره....ما این برنامه رو به مسائل روزمره سیاسی و مطابق گرایش خودمان گره میزنیم و یا مخالفیم باهاش یا موافق ....اما اگر از زاویه نقد یک برنامه تلویزیونی(نه سینمایی که دوستان مقایسه کرده بودند)به اون بپردازیم حرفهای بسیاری داره.....نقدهای فعلی یکطرفه است و صرفا به قسمتهایی از برنامه  پرداخته میشه که یک قصه ی اجتماعی تلخ رو باز میکنه  و به قسمت های غافلگیر کننده و حوادث جذاب و سرگذشتهای ویژه ای که شنیدنی هستند توجه نمیشه و این موجب نادرستی قضاوت میشه برای نقد این برنامه باید سی قسمت رو کامل دید و تجزیه و تحلیل کرد و از پیوندش به روزمره های سیاسی پرهیز کرد چراکه این برنامه چندین ساله به همین سیاق پیش رفته و پرداختن به موضوعات تلخش فقط مربوط به این چند سال اخیر نیست

بنده صرفا چون سالها درگیر ساخت برنامه های استودیویی بودم و مشکلات عدیده و پیچیده ی این برنامه هارو تجربه کردم معتقدم هنوز برای قضاوت نهایی و نمره ی پایانی این مجموعه زوده و نظرم اینه که برنامه درگیره و دیده میشه و طبیعتا چون گرایش ذوقی و فکری متفاوته حتما این برنامه مخالف و موافق داره ....از نظر  قبول یا رد محتوای برنامه قائدتا ما حق نداریم دیگران رو به سمت ذائقه ی خودمان سوق بدهیم به تعداد تمام بیننده ها نظر ذوقی هست و چنانچه اصل اختلاف ذوق رو بپذیریم همه ی آنها درسته اما از حیث فنی و شیوه ی تولید و کارگردانی و اجراء و استفاده از تکنیک های تاثیر گذاری بر مخاطب این برنامه موفقه حال ممکنه تاثیرش نارحت کننده یا خوشحال کننده یا غافلگیر کننده باشه...

رضایی
با سلام خدمت اقای ابراهیمی عزیز وبزرگوار وافتخار همه ما کوهدشتیها وهر ایرانی  
بزرگوار هر برنامه ای در کلیت اگر در نظر بگیریم نکات مثبت ومنفی داره که هر کس بسته به نگاه خود انرا ارزیابی میکنه وبه نقد میکشونه  شما بعنوان یک هنرمندنکاتی فنی رو مد نظر دارین وما هم از منظر اجتماعی  و نتیجه این دیدگاهها ممکنه خیلی از هم  دور باشه  وحتی مخالف هم باشه اما این دلیل بر یک سویه نگر بودن ومتهم شدن ما که نگرش خاص سباسی داریم نیست وما هم از منظر سیاسی این برنامه را نقد نکردیم وفقط از بعضی از مسایلی که در این برنامه  به زعم خیلی از روانشناسان وجامعه شناسان مطرح شده به این موضوع پرداختیم  وفقط هم این چند قسمت برنامه امسال مد نظرمون نبوده بلکه کلیت برنامه در طی این چند سال مد نظر بوده وبرایندی که از این برنامه با هزینه کلانی که برایش در نظر گرفته شده مد نظر بود   وقصد هیچگونه تحلیل سیاسی در این مورد نداشتیم گرچه رسانه ملی اهداف سیاسی خودشو در همه برنامه ها حتی مستندها در نظر میگیره

پربیننده ترین ها