رویکرد هیلاری کلینتون نسبت به ایران
دکترای حقوق از دانشگاه تورنتو در تحلیلی که سایت امید هسته ای ایرانیان آن را منتشر کرده با اشاره به نزدیک بودن انتخابات آمریکا به تشریح سیاستهای کلینتون در مقابل رقیب وی ترامپ در تعامل با ایران می پردازد.
سیاوش شکریان در تحلیل خود می افزاید : اتفاقات انتخابات ریاستجمهوری ٢٠١٦ ایالات متحده مدتهاست که نگاههای بسیاری را در کشور به خود جلب کرده و با توجه به روند کنونی این انتخابات به نظر میرسد که ترامپ جمهوریخواه و کلینتون دموکرات دو کاندیدای جدی هستند که بیشترین شانس را برای تصاحب کاخ سفید خواهند داشت. باور عام در ایران این گونه است که کلینتون سیاستهای بهتری از ترامپ در مقابل ایران و برجام را پی خواهد گرفت.
اعتبار بخشی به این تفکر در حال حاضر با توجه به تغییرات بنیادین در کمپین ترامپ نابالغانه خواهد بود و از این رو این یادداشت میکوشد تا مواضع و تفکرات کلینتون راجع به برجام و تعامل با ایران را روشنتر کند.
چندی پیش، باراک اوباما به هیروشیما سفر کرد تا نام خود را در تاریخ به عنوان نخستین رییسجمهور امریکا که بعد از حمله اتمی به هیروشیما سفر کرده است، ثبت کند. نمود این تاریخسازی به روایت تصویر در عکسی خلاصه میشود که اوباما، شیگئاکی موری، بازمانده ٧٩ سالهای را در آغوش میگیرد که در زمان بمباران هستهای تنها ٨ سال داشته است. هرچند از عذرخواهی خبری نبود، این سفر اوباما را نمیتوان در بهبود تصویر خصمانه، جنگستیز و حقجانبه امریکا در سیاست خارجی بیتاثیر دانست.
به قطع مطمئن هستم که این تصویر شانسی برای زنده ماندن در ژانویه سال آینده با حضور کلینتون در دفتر بیضوی (oval office) نخواهد داشت. طرفداران سیاستهای اوباما، برجام را بهترین و مهمترین فرصت برای تعامل غرب با جهان اسلام میدانند.
این تفکر معتقد است ایران که از تمامی کشورهای خاورمیانه دموکراتیکتر است، میتواند با تثبیت موقعیت خود در جهان به عنوان یک بازیگر مهم و تاثیرگذار به مدلی موفق برای بقیه کشورهای اسلامی تبدیل شود. مطلوبیت مدلسازی از ایران برای این طرز تفکر در اختلاف باوری است که این مدل با مدل افراطگرایی اسلامی دارد و جنگ و ستیز را تنها راه برای بقای خود میداند.
اما کمک به تعامل با ایران برای تبدیل آن به یک مدل موفق جهانی از گلوگاه برجامی میگذرد که در حال حاضر و در ایالات متحده تحت فرمان اوباما با مشکلات فراوانی روبهرو است و بسیاری در همین دولت دموکرات امریکا در حال کوشش هستند که برجام فقط در حد یک نام تبلیغاتی برای حزب باقی بماند. کلینتون یکی از همین افراد است که در چند قدمی به دست گرفتن سکان امریکا است.
کمتر شکی وجود دارد که کلینتون به طور کل برجام را نفی یا آن را باطل کند، چراکه همان طور که اشاره شد برجام اعتباری محبوب برای حزب دموکرات است که رای بسیار زیادی از یک طرف و حمایت اروپایی از طرف دیگر به آن گره خورده است. اما در عین حال هم کمتر شکی وجود دارد که کلینتون بخواهد از فرصت برجام استفاده کند و در واقع وی فعالانه علیه آن کار خواهد کرد.
یک دلیل قوی برای اثبات این ادعا کارنامه سیاسی کلینتون است که از وی به قول امریکاییها یک شاهین مشکوک ساخته است. نگاه شکاکانه و بدبینانه کلینتون باعث شده که وی در موضعگیری راجع به استفاده از گزینههای نظامی بسیار جسور و مهاجم باشد.
به عنوان نمونه وی در سخنرانی خود در موسسه بروکینگز در سپتامبر ٢٠١٥ جمله معروف ریگانِ جمهوریخواه راجع به شوروی را که میگفت «اعتماد کن اما راستیآزمایی کن» در مورد ایران این گونه تغییر داد که «اعتماد نکن و راستیآزمایی کن».
وی در همین سخنرانی گفت که «ایران رییسجمهور جدید را آزمایش خواهد کرد تا بداند تا کجا میتواند قانونگریزی کند» و ادامه داد که با حضور وی در کاخ سفید ایران این اجازه را نخواهد داشت و وی آماده است که «حتی برای تخلفات کوچک» هم تحریمهای سرسختانه اعمال کند و «در استفاده از گزینه نظامی شک» نخواهد کرد.
از طرف دیگر، برای اثبات این ادعا کافی است به رابطه کلینتون و مخالفان سرسخت برجام یعنی عربستان و اسراییل نگاهی بیندازیم. کلینتون که به قول جمع کثیری از تحلیلگران سیاسی معتبر در امریکا در سخنرانی خود در لابی اسراییل در امریکا یا آیپک بیشتر به یک لیدر استادیومی شبیه بود تا یک کاندیدای دارای تفکر مستقل، ٥٥ بار در یک سخنرانی ٤٠٠٠ کلمهای مورد تشویق حضار قرار گرفت.
وی در این سخنرانی به روی دیگرسکه نتانیاهو تبدیل شد وبدبینی خود در مورد خاور میانه را وارد مرحله جدیدی کرد. «امریکا و اسراییل باید از همیشه به هم نزدیکتر باشند و از همیشه قویتر باشند»؛ جملاتی بود که کلینتون با شوق در این سخنرانی به زبان آورد. کلینتون طوری در این جلسه سخن گفت که گویی١/٣ میلیارد دلاری که شهروندان امریکایی سالانه از بودجه کشورشان به صورت بلا عوض برای فعالیتهای نظامی به اسراییل تقدیم میکنند یا سیاستهای خفهکننده امریکا در شورای امنیت ملل متحد در وتو کردن همه قطعنامههای علیه اسراییل به هیچوجه کافی نیست.
وی در این سخنرانی حمایت بیشائبه و وفاداری خود به لابی را به وضوح به رخ کشید و از آنجا که آیپک به مخالفت خصمانه و غضبناک با برجام معروف بود کلینتون ٦٠٠ کلمه از سخنرانی خود را به ایران اختصاص داد و کشورمان را با ادبیات نتانیاهو به عنوان یک «تهدید بنیادین» خطاب کرد.
وی همچنین وقتی که خود را«رهبر تحریمهای از پا درآورنده ایران» دانست و اصرار داشت که در «اجرای تحریمهای کنونی و اعمال تحریمهای جدید» خواهد کوشید و از استفاده از حمله نظامی علیه ایران ابایی نخواهد داشت، مورد تشویق لابی قرار گرفت. ممکن است بعضیها این سخنرانی کلینتون را شرطی لازم برای کسب کرسی ریاستجمهوری امریکا بدانند و بگویند وی همچون بقیه کاندیداهای قبل از او چه جمهوریخواه و چه دموکرات چارهای جز سر تعظیم فرود آوردن در مقابل لابی صهیونیسم ندارد.
اما باید به خاطر داشت که هرچند درالزام به تعظیم شکی نیست اما دراینکه یک کاندیدا چقدر در تعظیم خم شود به قطع تفاوتهای زیادی وجود دارد. دلبستگی و حمایت بیشرط کلینتون از اسراییل به خوبی در مقاله وی که در نوامبر ٢٠١٥ نوشته، مشهود است. وی در این مقاله زندگی حرفهای خود را همواره شانه به شانه اسراییل معرفی میکند و از عشق سر شار خود و همسرش به بیتالمقدس سخن میگوید. او در این مقاله یادآوری میکند که این عشق را به اسراییل در زمان ریاستجمهوریاش ادامه داده و قول میدهد که در ماه اول دوره ریاستجمهوریاش میزبان نتانیاهو در کاخ سفید باشد.
او در آخر مینویسد که «برای من، جنگیدن برای اسراییل فقط یک کار سیاسی نیست- بلکه یک تعهد شخصی» است. از طرفی دیگر، کلینتون در زمان خدمتش به عنوان وزیر امور خارجه دوست بسیار خوبی برای عربستان نیز بود. در آن زمان اخبار حاکی از این بود که کلینتون فروش تسلیحاتی به دولت سعودی را برای خود «اولویت اول» قرار داده بود.
اکنون ایمیلهای جدید افشا شده حاکی از آن است که مشاوران کلینتون مداوم وی را در جریان معامله ٤/٢٩ میلیارد دلاری جنگندههایf-١٥SA که توسط کمپانی بویینگ تولید شده بودند قرار میدانند. این معامله در بعدازظهر کریسمس سال ٢٠١١ نهایی میشود و جیک سالیوان، مسوول دفتر کلینتون در زمان وزارت اش و مشاور ارشد سیاسی کنونی وی ایمیلی برای او با عنوان«خبر خوب» ارسال میکند.
لحن تبریکآمیز در این سری از ایمیلها بسیار مشهود است طوری که سالیوان در جایی از این معامله به عنوان«یک هدیه کریسمس» برای کلینتون یاد میکند. میتوان منشا این خوشحالیها را در کمک مالی ١٠ میلیون دلاری پادشاهی عربستان به بنیاد کلینتون و همچنین کمکهای مالی لابیستِ بویینگ به کمپین کلینتون در مراحل اولیه انتخابات حزب دموکرات، جستوجو کرد.
مهمتر از همه اینها، ساختار فکری غالب در سیاست خارجی واشنگتن بهشدت مخالف پیوستن ایران به جرگه تعاملات بینالملل است. یک گزارش اخیر از مرکز امنیت امریکایی جدید (center for a new American society) که با همکاری هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه تهیه شده است این ساختار فکری را اثبات میکند.این مرکز که بسیاری آن را نمو ساختار فکری سیاست خارجه واشنگتن میدانند در این گزارش مینویسد:«تهران باید بداند واشنگتن انتظار ندارد که توافق هستهای به رابطه متفاوت واشنگتن و دولت ایران بینجامد.»
با توجه به این شواهد، بسیار بعید به نظر میرسد که رویکرد تعامل با ایران و در پی آن ساختن پاسخی جایگزین برای افراط گرایی و جنگافروزی که در اواخر دوره اوباما در کاخ سفید شکل گرفته بود با حضور کلینتون ادامه پیدا کند. میتوان انتظار داشت که رویکرد کلینتون به ایران در ماههای آینده کم تغییر یا ثابت بماند ولی این انتظار برای ترامپِ تازه وارد منطقی نیست.
گزارش خطا
آخرین اخبار