ناگفتههایی از سفر دوم "محمدعلی کلی" به ایران
محمدعلی کلی، بوکسور افسانهای جهان درگذشت تا برخی کارهای بزرگ این اسطوره نمایان شود که در خیلی موارد محرمانه بوده است. محمدعلی هم حضوری محرمانه در ایران داشت و نقش زیادی در آزادسازی و تبادل اسرای ایرانی و عراقی ایفا کرد.
وحید مرادی که سال 1372 مدیرکل روابط بین الملل سازمان تربیت بدنی وقت بود و در جریان ریزترین موارد حضور محمدعلی در ایران بود، در گفتوگو با ایسنا، به بسیاری از نقشهای نهفته "محمدعلی" در ورزش و سیاست پرداخته است. او در این باره اظهارکرد: 10 ماه قبل از آمدن محمدعلی به ایران، مدیربرنامه های این بوکسور افسانهای که فردی شیعه بود با من تماس گرفت و گفت که وهابیت در صدد استفاده از نام این بوکسور است و به همین خاطر تلاش زیادی دارد تا محمدعلی را به ایران به عنوان یک کشور اسلامی بزرگ و شیعه بیاورد.
وی افزود: در آمریکا به افرادی مانند محمدعلی میگفتند بلک مسلم، به همین خاطر با مراجع ذیصلاح مانند وزارت امورخارجه و اطلاعات تلاش کردیم تا او را به ایران بیاوریم. در نهایت هم این تلاش ها به ثمر رسید و این بزرگ مرد تاریخ به ایران آمد.
مدیرکل اسبق روابط بینالملل سازمان تربیت بدنی با اشاره به اینکه احمدناطق نوری هم در خط مقدم دعوت محمدعلی به ایران قرار گرفت، گفت: قرار شد تا محمدعلی به عنوان یک بوکسور و طبق هماهنگی با فدراسیون بوکس در ایران حضور داشته باشد. محمدعلی یک انسان وارسته و والامقام بود.
وی ادامه داد: محمدعلی دو بار به ایران آمد. یک بار که اواخر اردیبهشت 1372 بود که رسانهای شد و یک بار هم حدود سه ماه بعد از آن بود که این سفر کاملا محرمانه بود و اصلا رسانهای نشد. در بار اول برنامهها به خوبی اجرا شد و در بار دوم هم همه چیز طبق برنامه پیش رفت و نتیجه خوبی حاصل شد.
وی گفت: در بار دوم، محمد علی دیداری را با آقای هاشمی رفسنجانی داشت و صحبتهای زیادی رد و بدل شد که در نهایت باعث شد من به همراه او به مرز رفتیم. در این سفر محمدعلی با عزت ابراهیم معاون آن زمان صدام دیداری داشت و نقش زیادی در بحث تبادل اسرا داشت.
وحید مرادی گفت: محمد علی در کشورهای مختلف محبوبیت خاصی داشت و به هر کشوری میرفت با بزرگان آن کشور حتما دیدار می کرد. او خصایل اخلاقی زیادی داشت و به حق نام محمدعلی شایسته او بود.
وی سپس به بیان خاطرهای از محمد علی در بازیهای المپیک آتلانتا 1996 اشاره کرد و گفت: در جریان آن بازیها من در کاروان ایران کنار بقیه رژه رفتیم و منتظر بودیم تا مشعل المپیک روشن شود. غیر از دو یا سه نفر هیچ کس نمیدانست چه کسی مشعل را روشن می کند، وقتی آسانسور بالا آمد و مشخص شد محمدعلی میخواهد مشعل را روشن کند والنتیرهایی که عموما سفیدپوست هم بودند گریه کردند که این نشان دهنده محبوبیت اوست.
مرادی به زیارت اختصاصی محمدعلی از حرم مطهر امام رضا (ع) اشاره کرد و گفت: در آن زمان به چندین شهر رفتیم و برنامههای متنوعی را برای او در نظر گرفته بودیم. محمدعلی به ظرایفی دقت می کرد که شاید بقیه به آنها نمی پرداختند. او یک انسان بزرگ بود.
مدیرکل اسبق روابط بین الملل سازمان تربیت بدنی درباره مردمی بودن و بی ریا بودن کارهای محمدعلی گفت: در سفری که به رشت داشتیم در ظهر عاشورا از یک مرکز نگهداری کودکان معلول بازدید کردیم که در آنجا به محمدعلی ایمان آوردم. او کودکان را در آغوش گرفت و با آنها عکس انداخت در حالی که برخی افراد به اکراه فقط به دنبال انداختن یک عکس و رفتن از این فضا هستند اما محمدعلی یک انسان به معنی واقعی بود.
وی ادامه داد: در نمایشگاه بین المللی کتاب هم او رفتاری داشت که همه را متاثر کرد. او در حال گرفتن عکس با علاقمندانش بود که دید یک باغبان در گوشهای ایستاده و خواهان عکس گرفتن با اوست اما خجالت می کشد. در آن لحظه سراغ آن پیرمرد رفت و گفت که یک عکس یادگاری با او بگیرد و همه از بابت واقعا شرمنده شدیم. این همان آداب اسلامی است که ما به آن اعتقاد داریم.
رییس اسبق فدراسیون شنا گفت: فقدان اسطوره ای مثل محمدعلی را به جامعه ورزش جهان تسلیت می گویم. ورزش دنیا یکی از مفاخر خود را از دست داد که یک انسان برجسته در تمام موارد بود. محمد علی هیچ وقت فراموش نخواهد شد.
مرادی به ماجرای مسلمان شدن یکی از همراهان محمد علی در سفرش به ایران اشاره کرد و گفت: محمدعلی در سفر به ایران سه نفر همراه داشت که دو نفر از آنها مسلمان بودند ولی بن جانسون کسی بود که هنوز مسلمان نشده بود. هنگام بازگشت به آمریکا وقتی در پاویون ویژه فرودگاه مهرآباد منتظر بودیم که او سراغ من آمد و گفت که بعد از دیدن رفتار شما ایرانی ها، می خواهم شیعه شوم.
وی گفت: بن جانسون بعد از بیان شهادتین و به جا آوردن آداب، مسلمان شد و نام محمدرضا را برای خود برگزید. بعد از آن هم همه نامه هایش را با نام محمدرضا امضا می کرد.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار