اصغر فرهادی، فیلم ساز زیادی موفق!
در سکانسی از فیلم «بارکد» (مصطفی کیایی) حامد (بهرام رادان) و میلاد (محسن کیایی) در حاشیه شهر گیر افتاده اند. میلادی که با موبایلش به فضای مجازی رفته وقتی با پرسش حامد مواجه می شود که در این وضعیت دارد چه می کند، می گوید: «دارم تو صفحه اصغر فرهادی فحش می نویسم!» و باز در پاسخ به سوال مجدد حامد که علت این کار چیست؟ جوابی می دهد که صحیح، منطقی و مقرون به حقیقت است: «واسه این که شورش رو درآورده، دیگه زیادی موفقه!»
در سکانسی از فیلم «بارکد» (مصطفی کیایی) حامد (بهرام رادان) و میلاد (محسن کیایی) در حاشیه شهر گیر افتاده اند. میلادی که با موبایلش به فضای مجازی رفته وقتی با پرسش حامد مواجه می شود که در این وضعیت دارد چه می کند، می گوید: «دارم تو صفحه اصغر فرهادی فحش می نویسم!» و باز در پاسخ به سوال مجدد حامد که علت این کار چیست؟ جوابی می دهد که صحیح، منطقی و مقرون به حقیقت است: «واسه این که شورش رو درآورده، دیگه زیادی موفقه!»
به نظر می رسد استدلال محسن یکی از دو کاراکتر شوخ و شنگ کمدی خوش ریتم و جذاب «بارکد»، که مهم ترین دلیل برخی مخالفت ها با سینمای فرهادی باشد. فیلم سازی که زیادی موفق است و همین موضوع می تواند حسادت را با چاشنی کینه و نفرت همراه سازد و با هم نشینی حس مطبوع مخالف خوانی، مجموعه ای از حملات را روانه فیلم هایش کند. فیلم سازی که حالا معتبرترین چهره سینمای ایران در محافل جهانی است.
در این میان کافی است خود فیلم ساز هم کمی از استانداردهایش پایین بیاید و مثلا بعد از دو فیلم درخشان «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» فیلم متوسط «گذشته» را بسازد تا عده ای با استفاده از فرصت مغتنم پیش آمده و با ذوق و شوق بسیار حکم به پایان دوران فرهادی بدهند. این که شیوه روایتش دیگر تکراری شده.
این که حتی وقتی دوربینش را به فرانسه هم می برد باز هم دست از سیاه نمایی بر نمی دارد. (درحالی که قبلا او را متهم می کردند برای خوش آمد غربی ها تصویری سیاه از ایران ارائه می کند و ادامه آن حال و هوا در فیلمی که داستانش در فرانسه می گذرد به واقع حکم بطلان به نظرات دوستان معتقد به تئوری توطئه می دهد.)
گاهی وقت ها هم به نظر می رسد این نفرت از طبقه متوسط شهری و سلایق و علایقش است که تصویرگر صادق و دقیق مناسبات این طبقه را سیبل قرار می دهد. به هر حال دلایل هر قدر که متنوع و متفاوت باشند همه راه ها به یک مقصد منتهی می شوند؛ به تخریب سینمای فرهادی.
اما نکته ای که این روزها و در پی موفقیت «فروشنده» در کن بیش تر از هر چیز مورد استفاده منتقدان و فیلم های فرهادی قرار گرفته ارائه تصویر سیاه و تلخ از ایران به قصد جلب اعتنای فرنگی هاست و این که فرهادی با جدایی از مردم ایران توانسته مورد توجه خارجی ها قرار گیرد. شاید اگر فرهادی مثل برخی فیلم سازان ایرانی موفق و صاحب اعتبار و جایگاه در جهان، سینمایش نخبه گرا بود و شاید اگر او هم از الگوهای امتحان پس داده سینمای جشنواره ای ایران استفاده کرده بود، می شد تا حدودی برای چنین واکنش هایی چارچوبی قابل درک متصور شد.
منتها نکته در این جاست که سال هاست در توضیح موفقیت های فیلم های ایرانی در جشنواره های خارجی به مواردی اشاره می شود که اغلب آن ها در مورد سینمای فرهادی مصداق ندارند. آن چه که به شکل اصیل و شهودی توسط عباس کیارستمی شکل گرفت و پس از موفقیت چشمگیرش در محافل جهانی، به عنوان راهبردی قابل اتکا توجه و الگوبرداری فیلم سازان دیگر مواجه و در نهایت به مفهومی به نام سینمای جشنواره ایران منجر شد، ربطی به فیلم های فرهادی ندارد.
یکی از مهم ترین نشانه های سینمای جشنواره ای پرهیز از قصه گویی بوده، در حالی که فیلم های فرهادی اساسا به دلیل مهارتشان در روایت داستان مورد توجه قرار می گیرند. ارائه تصویر اگزوتیک و کم تر دیده شده از ایران به عنوان یکی دیگر از مولفه های سینمای جشنواره ای هم در مورد آثار فرهادی مصداق ندارند.
توجه داشته باشیم که فیلم آخر او در کن جایزه های بازیگری و فیلم نامه را گرفته اند. در حالی که تا پیش از ظهور فرهادی اغلب فیلم هایی از ایران در جشنواره جهانی به توفیق رسیدند که جای بازیگر، نابازیگر داشتند.
فیلم هایی که در مورد خیلی هایشان جای فیلم نامه می شد تنها به یک خط کلی داستانی اشاره کرد که فیلم ساز براساسش کوشیده بود به بداهه پردازی بپردازد و تا می تواند از درام فاصله بگیرد تا به زندگی نزدیک شود. سال های سال فیلم هایی در جشنواره های خارجی به توفیق می رسیدند که خارج از جریان اصلی سینما و اغلب با حمایت مستقیم یا غیرمستقیم دولت ساخته شده بودند. فیلم هایی که تنها در خارج از مرزها و باز هم تنها در فستیوال ها مورد توجه قرار می گرفتند و در این جا یا اکران نمی شدند و یا اگر هم روی پرده می آمدند، تماشاگر گسترده ای نمی یافتند. فرهادی اما نه از دل رانت های دولتی متولد شد و نه از فضای روشن فکری که سینما را محملی برای بیان دغدغه هایی دیگر می داند آمد.
او از همان ابتدای راه و زمانی که نمایش نامه های رادیویی می نوشت مخاطب گسترده را هدف قرار داد و از نویسندگی رادیو به نوشتن سریال های تلویزیون رسید، سریال «داستان یک شهر» را کارگردانی کرد. «ارتفاع پست» را برای حاتمی کیا نوشت تا اینکه توانست «رقص در غبار» را به عنوان اولین فیلم فیلم سینمایی اش کارگردانی کند. فیلم رئالیستی کوچک و صمیمی و کمی خام دستانه اما بسیار امیدوارکننده نسبت به آتیه سازنده اش. مبتنی بر ارتباط پیرمردی خشن و منزوی با نوجوانی مستاصل در فضایی غیرشهری که طبق سنت سینمای اجتماعی ایران کاراکترهایش از میان آدم های طبقه فرودست انتخاب شده اند.
این توجه به آدم های طبقه فرودست در «شهر زیبا» که یک درام جنوب شهری تمام عیار است هم با تمرکزی بیش تر دنبال می شود و فرهادی در همین گام های اولین از تقابل خیر و شر پرهیز می کند و آدم ها را خاکستری می بیند. مسیری که به شکلی پالوده تر در فیلم های بعدی فیلم ساز هم ادامه می یابد. با این تفاوت که فرهادی از حاشیه شهر به دل شهر می آید و از طبقه فرودست به طبقه متوسط می رسد.
«رقص در غبار» و «شهر زیبا» با وجود موفقیت نسبی جشنواره ای و تحسین منتقدان در گیشه شکست می خورند و از دل این شکست ها، فیلم هایی خلق می شوند که مورد توافق جمعی جشنواره های داخلی، فستیوال های خارجی و تماشاگر از طیف های مختلف و متنوع قرار می گیرند. درواقع فرهادی با «چهارشنبه سوری» اوج می گیرد و با «درباره الی» به جایگاهی می رسد که می توان گفت سینمای بعد از انقلاب را به قبل و بعد از این فیلم تقسیم می کند.
تاثیر فرهادی از جهان بینی و خاکستری دیدن آدم ها گرفته تا ساختار بصری و شکل استفاده از دوربین روی دست بر سینمای ایران آن قدر گسترده است که خود می تواند موضوع نوشته ای دیگر باشد.
نکته مهم و کلیدی درباره سینمای فرهادی این است که فیلم ها ادامه منطقی یکدیگر هستند. هیچ چیز با هیجان و حادثه و کشف و شهود لحظه ای به دست نیامده تا با تلنگری از هم بپاشد. مسیری که فرهادی در این سال ها پیموده نه حاصل جامپ کات که نتیجه دیزالو است. نتیجه تلاش و کوشش و عرق ریزان روح در نگارش فیلم نامه و هوشمندی در دیدن آدم ها و درآوردن جزییاتی که فقدانش را در اغلب محصولات این سینما به شدت احساس می کنیم.
حاصل تلقی درست فیلم ساز از جامعه که نتیجه اش می شود «جدایی نادر از سیمین» که هم طبقه متوسطش همان قدر درست از کار درآمده اند که کاراکترهای برگزیده اش از طبقه فرودست. ما همان قدر نادر و سیمین را درک می کنیم که حجت و راضیه را. «جدایی نادر از سیمین» در اوج شکافت طبقاتی جامعه ایران ساخته می شود و فیلم ساز هنرمندانه این فاصله را به تصویر می کشد و از آن جا که فرهادی داستان گویی ماهر است همه چیز و از جمله فضای سیاسی را در خدمت داستانی که تعریفش می کند می گیرد نه برعکس.
جالب است «درباره الی» با اینکه زبان جهانی تری دارد به اندازه «جدایی» که به نظر می رسید بیش تر برای در داخل قابل درک است تا در خارج، به موفقیت های جهانی می رسد. شاید به این دلیل که «جدایی» نسبت به «درباره الی» فیلم انفجاری تری است. اگر در «درباره الی» فیلم ساز یک مقدمه چینی مفصل و پرجزییات انجام می دهد تا بستر را برای وقوع فاجعه و پیامدهایش مهیا کند در «جدایی» از همان پلان اول ما در دل تنش قرار می گیریم. در دل درامی که تاثیرات مشابهی روی تماشاگرانی با دیدگاه ها، علایق، سلایق و حتی ملیت های مختلف می گذارد.
فیلمی که همزمان از فجر و برلین جایزه می گیرد و همه توجه تماشاگر ایرانی را جلب می کند و هم اعضای آکادمی اسکار را و جهانیان را با تصویری تازه از سینمای ایران مواجه می کند که تصویر مناسبات پیچیده آدم های شهری شلوغ و مدرن جایگزین روستاها و پرسه زنی دوربین در دل طبیعت شده است. فرهادی به مرور و فیلم به فیلم پیش رفت و به جایگاهی رسید که فیلم سازی جهانی لقب بگیرد.
فیلم سازی جهانی که موفقیت هایش با شعف و شادی عمومی در ایران همراه می شود. به قول خودش دست کم بخشی از مردم از موفقیت فیلم های او خوشحال می شوند. فرهادی به قول کاراکتر شوخ و شنگ فیلم «بارکد» زیادی موفق است با این توضیح که او این موفقیت را نه با استفاده از رانت یا بهره گرفتن از موقعیت های فرامتنی که با اتکا به توانایی و استعداد سختی کوشی اش به دست آورده است.
آقای جایزه
فرهادی پرافتخارترین کارگردان سینمای ایران است
اصغر فرهادی با جوایز بسیاری که برای سینمای ایران به دست آورده، حالا پرافتخارترین کارگردان سینمای ماست. از خرس طلایی و نقره ای برلن تا جایزه گلدن گلوب و مهم تر از همه جایزه اسکار از جمله افتخاراتی هستند که اصغر فرهادی برای سینمای ایران کسب کرده است. فرهادی با گرفتن جایزه فیلم نامه از فستیوال کن، یک برگ زرین دیگر به افتخاراتش اضافه کرد. آن چه پیش رو دارید مروری بر تعدادی از جوایز داخلی و خارجی فیلم های فرهادی است.
رقص در غبار
جایزه بهترین فیلم و جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم فجر 1381
برنده جایزه بهترین کارگردانی و فیلم نامه جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک 2003
برنده جایزه ویژه بهترین فیلم جشنواره فیلم پوسان 2003
شهر زیبا
برنده طاووس طلایی جشنواره بین المللی فیلم هند 2004
برنده جایزه بزرگ جشنواره بین المللی فیلم ورشو 2004
برنده جایزه فیپرشی جشنواره فیلم اسپلیت 2005
چهارشنبه سوری
برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر 1384
برنده بانوی طلایی جشنواره فیلم لاس پالماس 2007
برنده قرقاول نقره ای جشنواره فیلم کرالا 2006
برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره سه قاره نانت 2006
فیلم دوم جایزه هیئت داوران جوان جشنواره فیلم لوکارنو 2006
برنده هوگو طلایی جشنواره بین المللی فیلم شیکاگو 2006
درباره الی
جایزه بهترین کارگردانی و جایزه ویژه تماشاگران جشنواره فیلم فجر 1387
برنده خرس نقره ای بهترین کارگردانی جشنواره بین المللی فیلم برلین 2009
بهترین فیلم داستانی جشنواره فیلم ترایبکا 2009
جایزه قرقاول طلایی جشنواره فیلم کرالا 2009
جایزه نتپک جشنواره بین المللی فیلم بریزبن 2009
جایزه بهترین فیلم روزنامه استاندارد جشنواره بین المللی فیلم وین 2009
برنده جایزه ویژه هیئت داوران و جایزه بهترین فیلم نامه جشنواره فیلم آسیا پاسفیک 2009
برنده جایزه استاندار داوران ویناله 2009
جایزه اتحاد رسانه های اروپا 2011
جدایی نادر از سیمین
برنده جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه جشنواره فیلم فجر 1389
جایزه بهترین فیلم و کارگردانی جشن خانه سینما 1390
برنده خرس طلایی بهترین فیلم جشنواره بین المللی فیلم برلین 2011
برنده جایزه کلیسای جهانی جشنواره بین المللی فیلم برلین 2011
برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره سیدنی 2011
بهترین فیلم مستقل خارجی جوایز مستقل فیلم بریتانیا 2011
برنده جایزه آرنا طلایی جشنواره فیلم پولا 2011
جایزه محبوب ترین فیلم جشنواره بین المللی فیلم ملبورن 2011
برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم سیدنی 2011
برنده جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان حلقه منتقدان فیلم نیویورک و هیئت ملی بازبینی فیلم 2011
برنده جایزه اوترا جشنواره فیلم سن باستین 2011
برنده جایزه بهترین فیلم خارجی زبان جشنواره فیلم ونکوور 2011
برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره بین المللی فیلم ایروان 2011
برنده جایزه بهترین فیلم خارجی زبان جشنواره های ریگا و اسلو 2011
برنده طاووس نقره ای جشنواره فیلم بین المللی هند 2011
برنده جایزه بهترین فیلم خارجی زبان انجمن منتقدان فیلم کانزاس 2011
بهترین فیلم خارجی زبان از انجمن منتقدان فیلم شیکاگو 2011
برنده خرس طلایی مجموعه بازیگران جشنواره بین المللی فیلم برلین 2011
برنده جایزه بهترین فیلم خارجی زبان جایزه گلدن گلوب 2012
برنده جایزه بهترین فیلم خارجی جایزه سزار 2012
برنده جایزه بهترین فیلم غیرآمریکایی جوایز بودین 2012
برنده جایزه بهترین فیلم مستقل انجمن منتقدان فیلم آنلاین 2014
برنده جایزه سزار بهترین فیلم خارجی زبان 2012
برنده جایزه دیوید دی دونانلو 2012
جایزه اتحاد رسانه های اروپا 2012
برنده جایزه مستقل اسپریت فیلم خارجی زبان 2012
برنده جایزه بهترین فیلم نامه جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک 2012
برنده جایزه بهترین فیلم نامه سال انجمن منتقدان فیلم لندن 2012
برنده جایزه بهترین فیلم انجمن منتقدان فیلم لس آنجلس 2012
گذشته
برنده جایزه کلیسای جهانی جشنواره فیلم کن 2013
جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان هیئت ملی بازبینی فیلم 2013
برنده جایزه بهترین فیلم نامه جشنوراه بین الملی فیلم دوربان 2013
فیلم دوم حلقه منتقدان فیلم نیویورک 2013
برنده جایزه ویژه تماشاگران جشنواره فیلم اسلو جنوبی 2013
گزارش خطا
آخرین اخبار