واقعیتی که اوباما در مورد تهران فهمید/ چرا دیگر نمی توان جلوی قدرت یابی بیشتر ایران را گرفت؟
در پایان اجلاس آمریکا و شورای همکاری در عربستان در 21 و 22 آوریل، اوباما دو پیام را به رهبران عرب اعلام کرد: که آمریکا هبچ علاقه ای به درگیری مستقیم با ایران ندارد، و کشورهای عربی نیز با رویارویی با ایران نفعی کسب نمی کنند، و دیگر کشورهای خلیج فارس باید به قابلیت های نظامی دفاع از کشور خود تمرکز داشته باشند.
صدای ایران - نشنال اینترست نوشت: در اواخر ژوئن 2013، مجله اکونومیست بر ضرورت برچیدن برنامه هسته ای ایران تاکید کرد، تا از ظهور قدرت ایرانی جلوگیری شود. به گفته این نشریه، ایرانی هسته ای می تواند منافع غرب در خاورمیانه را شدیدا به چالش بکشد و ماهیت وجودی اسرائیل را به خطر اندازد. این مقاله در انتها می آورد: وقتی ایرانی ها در حال افزایش قدرت خود هستند، دیگر زمان مناسبی برای عقب کشیدن از خاورمیانه نیست. در مقابل، هیلاری من لورت، از مسئولین اسبق شورای امنیت در مخالفت با این نظریه در مقاله ای در مارس 2015 نوشت: « در واقع قدرت گرفتن ایرانی ها برای ثبات بیشتر منطقه بسیار مهم است.» زیرا تلاش اخیر آمریکا برای ایجاد منطقه ای طرفدار آمریکا با شکست مواجه شد، و در نهایت همکاری اسرائیل و عربستان برای محدودسازی قدرت ایران بی نتیجه ماند.
به گزارش انتخاب، این نشریه در ادامه آورده است: اخیرا اوباما به این واقعیت پی برده است که رویکرد دولت های پیشین آمریکا نسبت به ایران پس از انقلاب 57 اشتباه بوده است. در پایان اجلاس آمریکا و شورای همکاری در عربستان در 21 و 22 آوریل، اوباما دو پیام را به رهبران عرب اعلام کرد: که آمریکا هبچ علاقه ای به درگیری مستقیم با ایران ندارد، و کشورهای عربی نیز با رویارویی با ایران نفعی کسب نمی کنند، و دیگر کشورهای خلیج فارس باید به قابلیت های نظامی دفاع از کشور خود تمرکز داشته باشند.
اوباما به طور ضمنی با سخنانش گفت، به نظر آمریکا ایران بازیگر قدرتمندی در منطقه است، که در مصاحبه اش با آتلانتیک هم گفته بود شورای همکاری باید منطقه را با همسایه اش تقسیم کند، که واکنش تندی از رهبران عربی به همراه داشت.
امروزه، قدرت گرفتن ایران دیگر بحثی برای گفتگو نیست، بلکه واقعیتی است که باید با آن روبرو شد. ایران در سال های گذشته در مقایسه با کشورهای همسایه اش در خاورمیانه پیشرفت های بیشتری در فناوری داشته است، و در فوریه 2009 اولین ماهواره خود را به فضا پرتاب کرده؛ توان حملات سایبری خود را به حد چین رو روسیه رسانده است؛ و در تولید سخت افزارهای نظامی به پیشرفت قابل توجهی دست یافته، که شامل خودروهای بدون سرنشین، تانک های جنگی، و موشک های میان برد و دوربرد می شود. صنایع دفاعی ایران در حال راه یابی آرام به بازار فروش تسلیحات هستند که در حال حاضر مشتریان ثابتی از عراق، سوریه و لبنان دارند. نیروهای نظامی ایران می توانند نیروهای آمریکا را برای بیرون راندن از خلیج فارس به چالش بکشند، و میزان بالایی از استقلال در سیاست خارجی خود را نشان دهند.
همچنین ایران از عناصر سنتی قدرت بهره می برد که شامل موقعیت مکانی استراتژیک با دسترسی بی مانع به اقیانوس هند و کنترل حائز اهمیت آن بر تنگه هرمز در ورودی جنوبی خلیج فارس می شود که یک سوم نفت جهان از آن می گذرد؛ ساحل طولانی آن در خلیج فارس که تهران را به کشورهای آسیای مرکزی و روسیه وصل می کند؛ منابع عظیم نفت و گاز؛ و زیرساخت های صنعتی دارد که 40 درصد درآمد خالص آن را حتی در حالت تحریم تشکیل می دهد – همه این ها قصد ایران برای داشتن نقش قدرت اصلی در خاورمیانه را تقویت می کند.
زمان قدرت گیری ایران در خاورمیانه
نقطه عطف قرار گرفتن ایران در میان قدرت های اصلی منطقه، توافق هسته ای بود که به برجام ختم شد. طبق این توافق آمریکا حاضر به همکاری با کشوری شد که قبل تر آن را در محور شرارت قرار داده بود. از نظر اقتصادی، ایران از تحریم های سازمان ملل و غرب رها شد تا بتواند دوباره در اقتصاد جهانی ادغام شود، و غرب ایران را به عنوان شریکی استراتژیک در نبرد با خشونت داعش و افراط گرایی پذیرفت.
قدرت یابی ایران تنها محصول توافق هسته ای نبود. این روند دو تا سه دهه ادامه داشت، و در این مدت پیشرفت های چشمگیری نصیب ایران شد که حاصل تغییرات استراتژیکی در عرصه خاورمیانه و اطراف آن بود. دو تا از اساسی ترین تغییرات سقوط اتحادیه جماهیر شوروی در سال 1991 و از میان رفتن دو دشمن سرسخت ایران – طالبان در شرق و رژیم صدام حسین در غرب – توسط آمریکا در اوایل دهه 2000 بود. ایران بیشترین نفع استراتژیک را از حمله نظامی آمریکا به افغانستان و اشغال عراق تحت عنوان جنگ با تروریسم کسب کرد، که بعید است خواست آمریکا بوده باشد. آنچه به اصطلاح دیوار سنی برای دفاع برابر ایران شیعه وجود داشت کاملا فرو ریخت، و نتیجه آن افزایش قدرت نفوذ ایران در مناسبات سیاسی و استراتژیک در عراق پس از صدام شد.
آنچه به افزایش قدرت و نفوذ ایران در خاورمیانه کمک شایانی کرد، بهار عربی بود. برای ایران تهدید داعش و شورشیان تحت حمایت آمریکا علیه دولت اسد و همچنین تهدیدها بر ضد دولت با اکثریت شیعه عراق به عنوان تهدید علیه امنیت ملی خود محسوب می شد، و بقای محور مقاومت ایران و متحدانش، سوریه و حزب الله را به خطر مواجه می کرد. ایران حضور خود در سوریه و عراق را با این توضیح که «اگر در دمشق [با نیروهای داعش و گروه های مختلف تروریستی] مبارزه نکنیم، باید در خیابان های تهران با آن ها بجنگیم.
رئیس جمهور روحانی حمایت بی قید و شرط از عراق در مبارزه با داعش را اعلام کرد، و علی اکبر ولایتی، مشاور ارشد سیاسی رهبر معظم انقلاب ایران آیت الله خامنه ای، به دفعات اعلام کرده کنار رفتن بشار اسد از قدرت پیش از پایان ریاست جمهوریش "خط قرمز ایران" در سوریه است. به نظر می رسد ایران موقعیت خود در عراق و سوریه را به شدت تحکیم کرده، و جایگاه خود را به عنوان کارگزار قدرت در جهان عرب بالا برده است.
در همین حال، کاهش عمومی قدرت کشورهای عربی کمک شایانی به ظهور ایران به عنوان بازیگر منطقه ای برتر کرده است. کشورهای عراق، لیبی، سوریه و یمن در اثر جنبش های دموکراسی خواهانی در وضعیت پر از خشونت و آشوب قرار گرفته اند؛ لبنان روی یک بند سیاسی راه می رود، و از سم فرقه گرایی مسموم شده و بین فشارها قرار گرفته است؛ اردن غرق در هجوم انبوه پناه جویان سوری است؛ و دولت نظامی مصر تحت فشار چالش های داخلی است، که مهم ترین آن ها شورشیان جهادی است که در شبه جزیره سیناء در حال گسترش هستند. در حال حاضر به نظر نمی آید اعراب در موضع تاثیرگذاری برای ایجاد چالش جدی برای کاهش فشار ایران یا جلوگیری از افزایش قدرتش داشته باشند. تلاش های عربستان برای مبارزه با نفوذ ایران در سوریه، عراق، و یمن تا کنون دستاورد قابل ملاحظه ای نداشته است.
استراتژی کنونی ایران افزایش قدرت سیاسی خود در سراسر منطقه و ایجاد استقلال اقتصادی است که رهبر معظم ایران آن را "اقتصاد مقاومتی" نامیده است، تا بدین ترتیب ایران بتواند برابر شوک های اقتصادی تحت تاثیر سیاست های اقتصادی خصمانه کشورهای دیگر مانند تحریم ها مقاومت کند. هر دوی این استراتژی ها کمک شایانی برای افزایش قدرت ایران و تاثیرگذاری آن در منطقه می کند.
ایران با گرد هم آوردن شیعیان تمام کشورهای منطقه از افغانستان گرفته تا سوریه و یمن، توانسته بر تفاوت های قومی و شاخه های مختلف شیعه غلبه کند و بلوک شیعی متحد بزرگی در خاورمیانه ایجاد و در کنترل خود داشته باشد تا از دو هدف مطمئن شود: برای مبارزه با تلاش وهابیون برای تصرف قدرت سیاسی در عراق و سوریه، و برای دفاع از حقوق شیعیان در دیگر کشورهای منطقه.
ایران با وجود چالش های منطقه ای و داخلی بدون شک به قدرت مسلط بر منطقه خاورمیانه بدل خواهد شد – هدفی که همواره ایرانی ها قصد دستیابی آن را داشته اند. حالا ایران بیش از پیش در آستانه دستیابی به این هدف قرار دارد.
چرا دیگر نمی توان جلوی قدرت یابی بیشتر ایران را گرفت؟ / واقعیتی که اوباما در مورد تهران فهمید
در پایان اجلاس آمریکا و شورای همکاری در عربستان در 21 و 22 آوریل، اوباما دو پیام را به رهبران عرب اعلام کرد: که آمریکا هبچ علاقه ای به درگیری مستقیم با ایران ندارد، و کشورهای عربی نیز با رویارویی با ایران نفعی کسب نمی کنند، و دیگر کشورهای خلیج فارس باید به قابلیت های نظامی دفاع از کشور خود تمرکز داشته باشند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
چرا دیگر نمی توان جلوی قدرت یابی بیشتر ایران را گرفت؟ / واقعیتی که اوباما در مورد تهران فهمید
نشنال اینترست نوشت: در اواخر ژوئن 2013، مجله اکونومیست بر ضرورت برچیدن برنامه هسته ای ایران تاکید کرد، تا از ظهور قدرت ایرانی جلوگیری شود. به گفته این نشریه، ایرانی هسته ای می تواند منافع غرب در خاورمیانه را شدیدا به چالش بکشد و ماهیت وجودی اسرائیل را به خطر اندازد. این مقاله در انتها می آورد: وقتی ایرانی ها در حال افزایش قدرت خود هستند، دیگر زمان مناسبی برای عقب کشیدن از خاورمیانه نیست. در مقابل، هیلاری من لورت، از مسئولین اسبق شورای امنیت در مخالفت با این نظریه در مقاله ای در مارس 2015 نوشت: « در واقع قدرت گرفتن ایرانی ها برای ثبات بیشتر منطقه بسیار مهم است.» زیرا تلاش اخیر آمریکا برای ایجاد منطقه ای طرفدار آمریکا با شکست مواجه شد، و در نهایت همکاری اسرائیل و عربستان برای محدودسازی قدرت ایران بی نتیجه ماند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، این نشریه در ادامه آورده است: اخیرا اوباما به این واقعیت پی برده است که رویکرد دولت های پیشین آمریکا نسبت به ایران پس از انقلاب 57 اشتباه بوده است. در پایان اجلاس آمریکا و شورای همکاری در عربستان در 21 و 22 آوریل، اوباما دو پیام را به رهبران عرب اعلام کرد: که آمریکا هبچ علاقه ای به درگیری مستقیم با ایران ندارد، و کشورهای عربی نیز با رویارویی با ایران نفعی کسب نمی کنند، و دیگر کشورهای خلیج فارس باید به قابلیت های نظامی دفاع از کشور خود تمرکز داشته باشند.
اوباما به طور ضمنی با سخنانش گفت، به نظر آمریکا ایران بازیگر قدرتمندی در منطقه است، که در مصاحبه اش با آتلانتیک هم گفته بود شورای همکاری باید منطقه را با همسایه اش تقسیم کند، که واکنش تندی از رهبران عربی به همراه داشت.
امروزه، قدرت گرفتن ایران دیگر بحثی برای گفتگو نیست، بلکه واقعیتی است که باید با آن روبرو شد. ایران در سال های گذشته در مقایسه با کشورهای همسایه اش در خاورمیانه پیشرفت های بیشتری در فناوری داشته است، و در فوریه 2009 اولین ماهواره خود را به فضا پرتاب کرده؛ توان حملات سایبری خود را به حد چین رو روسیه رسانده است؛ و در تولید سخت افزارهای نظامی به پیشرفت قابل توجهی دست یافته، که شامل خودروهای بدون سرنشین، تانک های جنگی، و موشک های میان برد و دوربرد می شود. صنایع دفاعی ایران در حال راه یابی آرام به بازار فروش تسلیحات هستند که در حال حاضر مشتریان ثابتی از عراق، سوریه و لبنان دارند. نیروهای نظامی ایران می توانند نیروهای آمریکا را برای بیرون راندن از خلیج فارس به چالش بکشند، و میزان بالایی از استقلال در سیاست خارجی خود را نشان دهند.
همچنین ایران از عناصر سنتی قدرت بهره می برد که شامل موقعیت مکانی استراتژیک با دسترسی بی مانع به اقیانوس هند و کنترل حائز اهمیت آن بر تنگه هرمز در ورودی جنوبی خلیج فارس می شود که یک سوم نفت جهان از آن می گذرد؛ ساحل طولانی آن در خلیج فارس که تهران را به کشورهای آسیای مرکزی و روسیه وصل می کند؛ منابع عظیم نفت و گاز؛ و زیرساخت های صنعتی دارد که 40 درصد درآمد خالص آن را حتی در حالت تحریم تشکیل می دهد – همه این ها قصد ایران برای داشتن نقش قدرت اصلی در خاورمیانه را تقویت می کند.
زمان قدرت گیری ایران در خاورمیانه
نقطه عطف قرار گرفتن ایران در میان قدرت های اصلی منطقه، توافق هسته ای بود که به برجام ختم شد. طبق این توافق آمریکا حاضر به همکاری با کشوری شد که قبل تر آن را در محور شرارت قرار داده بود. از نظر اقتصادی، ایران از تحریم های سازمان ملل و غرب رها شد تا بتواند دوباره در اقتصاد جهانی ادغام شود، و غرب ایران را به عنوان شریکی استراتژیک در نبرد با خشونت داعش و افراط گرایی پذیرفت.
قدرت یابی ایران تنها محصول توافق هسته ای نبود. این روند دو تا سه دهه ادامه داشت، و در این مدت پیشرفت های چشمگیری نصیب ایران شد که حاصل تغییرات استراتژیکی در عرصه خاورمیانه و اطراف آن بود. دو تا از اساسی ترین تغییرات سقوط اتحادیه جماهیر شوروی در سال 1991 و از میان رفتن دو دشمن سرسخت ایران – طالبان در شرق و رژیم صدام حسین در غرب – توسط آمریکا در اوایل دهه 2000 بود. ایران بیشترین نفع استراتژیک را از حمله نظامی آمریکا به افغانستان و اشغال عراق تحت عنوان جنگ با تروریسم کسب کرد، که بعید است خواست آمریکا بوده باشد. آنچه به اصطلاح دیوار سنی برای دفاع برابر ایران شیعه وجود داشت کاملا فرو ریخت، و نتیجه آن افزایش قدرت نفوذ ایران در مناسبات سیاسی و استراتژیک در عراق پس از صدام شد.
آنچه به افزایش قدرت و نفوذ ایران در خاورمیانه کمک شایانی کرد، بهار عربی بود. برای ایران تهدید داعش و شورشیان تحت حمایت آمریکا علیه دولت اسد و همچنین تهدیدها بر ضد دولت با اکثریت شیعه عراق به عنوان تهدید علیه امنیت ملی خود محسوب می شد، و بقای محور مقاومت ایران و متحدانش، سوریه و حزب الله را به خطر مواجه می کرد. ایران حضور خود در سوریه و عراق را با این توضیح که «اگر در دمشق [با نیروهای داعش و گروه های مختلف تروریستی] مبارزه نکنیم، باید در خیابان های تهران با آن ها بجنگیم.
رئیس جمهور روحانی حمایت بی قید و شرط از عراق در مبارزه با داعش را اعلام کرد، و علی اکبر ولایتی، مشاور ارشد سیاسی رهبر معظم انقلاب ایران آیت الله خامنه ای، به دفعات اعلام کرده کنار رفتن بشار اسد از قدرت پیش از پایان ریاست جمهوریش "خط قرمز ایران" در سوریه است. به نظر می رسد ایران موقعیت خود در عراق و سوریه را به شدت تحکیم کرده، و جایگاه خود را به عنوان کارگزار قدرت در جهان عرب بالا برده است.
در همین حال، کاهش عمومی قدرت کشورهای عربی کمک شایانی به ظهور ایران به عنوان بازیگر منطقه ای برتر کرده است. کشورهای عراق، لیبی، سوریه و یمن در اثر جنبش های دموکراسی خواهانی در وضعیت پر از خشونت و آشوب قرار گرفته اند؛ لبنان روی یک بند سیاسی راه می رود، و از سم فرقه گرایی مسموم شده و بین فشارها قرار گرفته است؛ اردن غرق در هجوم انبوه پناه جویان سوری است؛ و دولت نظامی مصر تحت فشار چالش های داخلی است، که مهم ترین آن ها شورشیان جهادی است که در شبه جزیره سیناء در حال گسترش هستند. در حال حاضر به نظر نمی آید اعراب در موضع تاثیرگذاری برای ایجاد چالش جدی برای کاهش فشار ایران یا جلوگیری از افزایش قدرتش داشته باشند. تلاش های عربستان برای مبارزه با نفوذ ایران در سوریه، عراق، و یمن تا کنون دستاورد قابل ملاحظه ای نداشته است.
استراتژی کنونی ایران افزایش قدرت سیاسی خود در سراسر منطقه و ایجاد استقلال اقتصادی است که رهبر معظم ایران آن را "اقتصاد مقاومتی" نامیده است، تا بدین ترتیب ایران بتواند برابر شوک های اقتصادی تحت تاثیر سیاست های اقتصادی خصمانه کشورهای دیگر مانند تحریم ها مقاومت کند. هر دوی این استراتژی ها کمک شایانی برای افزایش قدرت ایران و تاثیرگذاری آن در منطقه می کند.
ایران با گرد هم آوردن شیعیان تمام کشورهای منطقه از افغانستان گرفته تا سوریه و یمن، توانسته بر تفاوت های قومی و شاخه های مختلف شیعه غلبه کند و بلوک شیعی متحد بزرگی در خاورمیانه ایجاد و در کنترل خود داشته باشد تا از دو هدف مطمئن شود: برای مبارزه با تلاش وهابیون برای تصرف قدرت سیاسی در عراق و سوریه، و برای دفاع از حقوق شیعیان در دیگر کشورهای منطقه.
ایران با وجود چالش های منطقه ای و داخلی بدون شک به قدرت مسلط بر منطقه خاورمیانه بدل خواهد شد – هدفی که همواره ایرانی ها قصد دستیابی آن را داشته اند. حالا ایران بیش از پیش در آستانه دستیابی به این هدف قرار دارد.
گزارش خطا
آخرین اخبار