نگاهی به ویژگی های دو چهره مطرح برای كرسي ریاست مجلس دهم
پرونده انتخابات دهمین مجلس شورای اسلامی، در روز دهم اردیبهشت سال جاری بسته شد. انتخاباتی که به زعم نیروهای تحولخواه کشور «دومین گام» برای بازگرداندن سیاستگذاری کشور به مسیر عقلانیت، اعتدال، اصلاح و جامع گرایی بوده است. اما بحثی که از هفتههای گذشته مطرح شده و از این پس به شدت پررنگ خواهد شد، موضوع شیوه و چگونگی توزیع جایگاههای مدیریتی و ریاست کمیسیونها در مجلس بین نیروها و جریانهای سیاسی و لیدرهای آن خواهد بود؛ یعنی توزیع قدرت بین طیف محافظه کار ائتلاف و طیف اصلاح طلب آن. به صورتی دقیقتر و مشخصتر موضوع ریاست دکتر عارف یا دکتر لاریجانی، از چندی پیش در بین نیروهای سیاسی مطرح بوده است. در این نوشتار با تبیین سه «نیاز» در کشور و با تکیه بر سه «پشتوانه» توضیح داده میشود که چرا در مجلس آتی دکتر عارف باید بر کرسی ریاست مجلس بنشیند.
سه نیاز
۱-مردم و نگرانی از استمرار وضعیت قدیمی
محور اساسی و مرکزی «لیست امید» در انتخابات، تغییر فضای مجلس بوده است. مردم نیز پس از تبلیغات و دعوتهای مختل، متکثر و مشدد از سوی نخبگان سیاسی باردیگر اعتماد کردند و با سپردن سکان مجلس به نیروهای جناح چپ خواستند تا فضای سیاستگذاری و حکمرانی در کشور دچار تحول شود. اگر قرار باشد بنا به هر دلیلی و با هر منطقی در بین و داخل نیروهای ائتلاف امید، بر سر ریاست لاریجانی توافق صورت گیرد، اما در منظر عام، این یعنی حفظ وضع موجود در رکن قانونگذاری. قطعا این امر پیام مثبتی را به فعالان مدنی و جامعه حساس به سیاست مخابره نخواهد کرد و بازخورد این انتخابات برای مردم در اولین روزها، حس «عدم تغییر و تاثیر» خواهد بود. موضوعی که میتواند در ایجاد دلسردی و یاس به ویژه در عموم نیروهای سیاسی کشور نسبت به نخبگان و رهبران اصلاحات موثر بیفتد. لذا در این مرحله تغییر در فضای ریاست مجلس یک نیاز برای مردم است.
۲-اصلاح طلبان و نیاز به احیا
اصلاح طلبان پس از حدود ۸ سال عسرت و سختی، اکنون و پس از سال ۹۲ در حال احیا و بازگشت اساسی به صحنه سیاسی کشور هستند. در این دوره سیاسی و شرایط اقتصادی، شایسته نیست که هیچ فرصتی برای تغییر فضای حکمرانی و سیاسی کشور از دست برود. به نظر میرسد سپردن کرسی مجلس به طیف محافظه کاران با رهبری لاریجانی، با هر مقدار نزدیکی و اعتدالگرایی کنونی وی، تقدیم کردن یک فرصت به نیروهایی غیر از اصلاح طلبان و اعتدالگرایان است. سابقه، کارنامه و فکر لاریجانی، هرچقدر این روزها منش اعتدال در وی باشد، اما روشن و مشخص است و در مقابل، کارنامه و صبغه دکتر عارف در جریان اصلاحات نیز روشن است. نیروهای سیاسی اصلاح طلب، بیش از عامه مردم نیاز به تغییر دارند و این را نه فقط در سطح عالی که در سطح شهرستانها و استانها فریاد میزنند. امری که در سفرهای استانی دکتر عارف نیز نمود پیدا کرد. لذا از منظر جریانی، اصلاح طلبان برای احیا، تقویت و بازگشت به صحنه سیاسی و بازسازی سیاسی نیاز به این فرصت تاریخی دارند.
۳-دولت و امید به بدنه اجتماعی
دولت مستقر امروز دارای انسجام و گفتمان سیاسی ضعیفی است. گفتمان، رفتار و اقدام سیاسی دولت باید در این یکسال وضعیت و موقعیت خود را در جغرافیای سیاسی روشن کند؛ موقعیتی که به نظر میرسد به اصلاح طلبان و جریان سیاسی چپ نزدیکتر است. این امر نیاز دولت است، دولت اگر میخواهد در یکسال پیش رو و در آستانه انتخابات، بدنه رای و مردم را همراه خود داشته باشد، با ریاست دکتر عارف و همراهی اصلاح طلبان بهتر میتواند بسیج عمومی برای خود و تغییراتش ایجاد کند. از طرف دیگر در سطح حاکمیت نیز حضور دکتر عارف با گفتمان اصلاحات پشتوانهای محکمتر برای روحانی در گفتوگوی با اصحاب قدرت خواهد بود.
سه پشتوانه
۱-علمی-نظری
دکتر محمدرضا عارف در درجه نخست یک شخصیت علمی است. کارنامه وی با حوزه علمی، آکادمیک و دانشگاهی پیوند خورده است و به این واسطه ارتباط منسجم و حمایت خوبی از سوی دانشگاهها و دانشجویان دارد. پیشینه وی در دانشگاه، نگاه و بینشی غیر احساسی، منطقی و دانشگاه محور در امور سیاسی نیز به وی میدهد. ریاست دکتر عارف بر مجلس میتواند در پیوند حوزه علمی و دانشگاهی با پروسه سیاستگذاری کشور بسیار موثر بیفتد.
۲-اجرایی-مدیریتی
عارف سالها در سطح وزارت، معاونت وزارت، معاونت اولی ریاست جمهوری و ریاست دانشگاهی و همچنین ریاست سازمان مدیریت و برنامه ریزی بوده است. به نظر نمیرسد چنین کارنامه مدیریتی- اجرایی برای تکیه زدن بر کرسی مجلس کم و کاستی داشته باشد. به طور حتم وی دارای توان و تدبیر اداره مجلس نیز هست؛ امری که شاید برخی سعی کنند وی را در آن به چالش بکشند، اما سابقه چند دهه مدیریت، امر بسیار مهمی در پشتوانه مدیریتی وی است.
۳- پشتوانه سیاسی-جریانی
دکتر عارف در بین جبهه اصلاح طلبان در طول دهه گذشته موقعیت متقنی داشته است و به ویژه پس از اقدام بزرگ وی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و همچنین ریاست چندین ماهه وی بر شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان این موقعیت را تحکیم کرده است. لذا میتوان گفت سومین پشتوانه دکتر عارف، پشتوانه جریانی وی است که شبکهای عظیم و دارای تشکیلاتی منظم به نام شورای اصلاح طلبان را در کنار وی قرار میدهد. همچنین وجود مجلسی با نمایندگانی همراه و همچنین در ارتباط با مجامع و شوراهای اصلاح طلبان در سرتاسر کشور میتواند شبکهای قوی برای هماهنگی و انسجام مجلس برای وی ایجاد کند تا شبکه بزرگ اصلاح طلبان و اعتدالگرایان در مجلس و بیرون آن را مدیریت کند. قطعا حفظ این تشکیلات و انسجام جریانی، تا حد زیادی میتواند با ریاست دکتر عارف در مجلس در کنار جایگاه نخست وی در شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان محقق شود. این برهه حساس و در آستانه دو انتخابات ریاست جمهوری و شوراها، نیاز به انسجام و وحدت اصلاح طلبان و اعتدالگرایان دارد، امری که انتخاب دکتر عارف به عنوان ریاست مجلس میتواند یک فاکتور مهم در پیشبرد آن باشد. اگر اصلاح طلبان و در رأس آن در دستگاه تقنین، دکتر عارف قدرت و جایگاه تغییر فضای ادبیات و مدیریت و گفتمانی کشور به نفع اصلاح طلبان را داشته باشد، قطعا «گام سوم» پیروزی اصلاحات نیز در انتظار ما نیز خواهد بود و در غیر این صورت...
لاریجانی، فرمانده ژنرال های مجلس
میان دو نامزد مطرح برای ریاست مجلس دهم محمدرضا عارف انتخاب پرشورها و عليلاريجاني انتخاب معقولها است.علی لاریجانی سیاستمدار اهل نجف، ادوار مختلفی را در عرصه سیاستورزی جمهوری اسلامی تجربه کرده است. او کار انقلابی را با خدمت در سپاه پاسداران آغاز و به وزارت ارشاد کابینه هاشمی رسید و بازه پر حرف و حدیثي را در دوران ریاست بر «جام جم» تجربه کرد.آزمونی ناموفق در انتخابات ریاست جمهوری داشت ودر شورایعالی امنیت ملی با احمدی نژاد کار و سرانجام كنار كشيد. اما دوران گذار لاريجاني، در مجلس شوراي اسلامي بود. در دوره هشتم با وجود نداشتن سابقه پارلمنتاریستی ردای ریاست مجلس را بر تن کرد و در دوره نهم تداوم یافت و حال وي از گزینههای محتمل مجلس آتی نيز هست و حال باید پرسید چه دلایلی از لاریجانی گزینه ای مطلوب را برای صدر مجلس دهم میسازد
1-همگامی با دولت
دولت روحانی اگر چه بر شانه های بخشی از بدنه اجتماعی اصلاحات بالا رفت اما یک دولت اصلاح طلب نیست و خاستگاه روحاني یکی از قدیمیترین تشکل های اصولگرا یعنی جامعه روحانیت مبارز است. بنابر این دولت دغدغه های تند اصلاح طلبی به ويژه در حوزه های اجتماعی و سیاسی را نداشته و تلاش ميكند در اين بازه باقيمانده، از نهال برجام حراست و ایجاد تحول اقتصادی حاصل از برجام را بهطور ملموس در زندگی عموم مردم ثبت كند. برای چنین مقصودی، علی لاریجانی یک رئیس همراه است. کسی که از ابتدای تشکیل دولت روحانی به جهت ماموریتهای سترگ دولت در آواربرداری گذشته بسیار همراه عمل کرد. وي همچنين در رويه راي اعتماد، وزراي دولت را از بهانههاي واهي جماعت دلواپس رهانيد و در قضیه برجام که شاید مهم ترین و خطیرترین پرونده دودهه اخیر نظام باشد نهایت همکاری را در مهار مخالفان دولت انجام داد .
2-همراهی ژنرالهای مجلس
هر دوره از مجلس ستاره هایی دارد که در یادها میمانند و به نوعی ویترین بهارستان هستند و جریان ساز که شاید در دو دوره اخیرعلی مطهری بارزترین نمونه اين تعريف باشد، کسانی که به نوعی به تصمیم گیریها سمت و سو میدهند و حتی آنقدر قوی هستند که تصمیم سازی میکنند.در مجلس دوره دهم با توجه به راهیابی چهره های اغلب گمنام، تعداد ژنرالها انگشت شمار خواهند بود اما در میان آنان حتما نام امثال مطهری و کاظم جلالی به چشم خواهد آمد. اين چهرههاي خاص مجلس در عرصههاي سياسي و اجتماعي فاصله ديدگاه فراواني با اصلاحطلبان دارند و لاريجاني میتواند همان اتحاد میمون دو مجلس قبل میان ریاست و ژنرالهای مجلس را برقرار کند و این راز موفقيت قوهمقننه و در نهايت كشور است.
3-اعتماد نظام
نوع رابطه اصلاح طلبان با نظام و نهادهای انقلابی همواره خاص بوده است. به ويژه در مقطع پس از خرداد 76 و پی آمد آن مجلس ششم و تندرویها که در آن صورت گرفت بی اعتمادی به اصلاح طلبان گسترش یافت و آنان در هیبت کسانی که حامی لیبرالیسم و ارزشهای غربی اند، قرار گرفتند. تفكر نهادهاي انقلابي اين بود كه جريان اصلاحات آمده تا نظام را از درون دچار دگردیسی کنند. با حوادث88 این شکاف و بی اعتمادی عمیق تر شد و با فرو نشستن غبار آن سال اکنون فضا در حال بهبود است. اما ریاست یک اصلاح طلب چون عارف بر مجلس دهم که فضای غالب و دغدغه های کلی پارلمان را هم به سمت گفتمان و خواستهای اصلاح طلبی خواهد برد به طور حتم نهادهای انقلابی و تصمیم سازان نظام را در هراس از تکرار گذشته فروخواهد برد و بیم آن میرود که رویارویی های بیحاصل مشابه مجلس ششم رخ دهد و مجلس دچار بی عملی شود. اما ریاست لاریجانی به عنوان کسی که سالها در حساسترین نهادها با حکم رهبر معظم انقلاب کار کرده است و به نوعی مورد وثوق است، می تواند تمام این دغدغهها را زایل کند و مجلسی قدرتمند اما آرام و در تعامل با سایر نهادها شکل دهد.
4-تفاوت لاریجانی با لاريجاني دهه 70
بسیاری از منتقدان ریاست لاریجانیبر مجلس دهم هنوز هم او را با عینک دهههاي قبل قضاوت میکنند.از نظر آنان لاریجانی همان است که در ابتدای دهه هفتاد با فشار راستگرایان جانشین رئیس دولت اصلاحات در وزارت ارشاد شد. یا همان لاریجانی صدا و سیماست با برنامههای جهت دار يا دبير شورایعالي امنیت ملی که معتقد بود«دُر غلتان دادیم و آبنبات چوبی گرفتیم.»اما باید به این منتقدان گفت لاریجانی تغییر کرده است دولت احمدی نژاد و رفتار سیاسیاش هر چقدر برای کشور خسران داشت برای لاریجانی حسن بود و وي را از یک راست رادیکال و سنتی به یک اصولی عملگرا تبدیل كرد که واقعیتهای کشور و کمبودها را میبیند و قائل به استفاده از ظرفیت تمام نیروها برای اداره کشور است.
5-زدودن هراس رقیب
اصلاح طلبان به ويژه در دو سال انتهایی دولت احمدی نژاد بیان داشتند که به شدت نگران اوضاع کشورند و آنچه دولت انجام ميدهد، کشور را به قهقرا ميبرد. آنان از اصولگرایان منصف و عاقل دعوت میکردند که با آنان همنوا شوند و برای نجات کشور طرحی نو در افکنند و اعلام میداشتند بهعنوان چهره های مشخص اصلاح طلب دنبال سهمی از قدرت نیستند و هر کس گفتمان عقلانیت و اعتدال را دنبال کند از آنان است و همین آنان را کفایت میکند.اکنون ریاست لاریجانی بر مجلس میتواند مصداق همان عقلانیت و اعتدال باشد و از سوی دیگر اصلاح طلبان نشان خواهند داد که به دنبال سهم خواهی از قدرت نیستند و قرار گرفتن کشور در مسیر صحیح، آنها را کفایت میکند و رقیب اصولگرا را به صرافت تمامیت خواهی اصلاح طلبان نخواهد انداخت و فرصت همکاری با اصولگرایان مجلس که کم هم نیستند را برای اصلاح طلبان فراهم خواهد کرد. گزينه لاریجانی ميتواند انتخابی باشد که هم شان مجلس را حفظ کند و هم تعامل با دولت را تعمیق بخشد وهم برای بخشهایی از حاکمیت اطمینان خاطر آورد اما باید تا استقرار مستاجران جدید بهارستان صبر کرد و گفت:« تا یار که را خواهد و میلش به که باشد»
منبع: روزنامه قانون
گزارش خطا
آخرین اخبار