خلوت احمدينژاد در نارمك و وليعصر
اين احمدينژاد آن احمدينژاد نبود. آن مردي كه تا چندي پيش برايش فرقي نميكرد كه مخاطبش 20 نفر باشند يا دو هزار نفر. آن موقع كافي بود ميكروفن را به دست بگيرد تا با جملاتي آنچنان از حقانيت خودش، دولتش، يار غارش و همراهانش دفاع كند اما اينبار او هر بار كه قرار بود با تعريف جمعيت اندك ميدان 72 نارمك روبهرو شود، لب ميگزيد.
به گزارش اعتماد، احمدينژاد امروز ديگر براي سخنرانياش مقدمه نميآورد، اصل حرفش را هم نميزند و نتيجه هم نميگيرد، حتي سوال هم نميپرسد. به كار جهان، كاري ندارد اما با اين حال دلش نميخواهد «بهار» از دهانش بيفتد. يك روز مانده به نيمه شعبان، مردي كه هشت سال، سخنرانيهايش را با دعاي فرج شروع ميكرد چند قدم آن طرفتر از منزلش چند كلمه سخن گفت حالال ديگر خبري از مشايي و بقايي نيست، بيشتر با دوستان گذشتهاش همراه است. هممحلهييها و ياران سابقش دو مراسم ترتيب دادند تا غربت پنجشنبه 22 خرداد را از او بگيرند.
ميدان 72 نارمك، دوري از سياست در خلوت هممحلهايها
ميدان 72 نارمك، درست در ساعتي كه آفتاب ميرود تا هوا كمي خنكاي عصر را به خود بگيرد همسايهها براي رييسجمهور سابق قصد سنگ تمام گذاشتن دارند. تريبون، سن و بنر نصب كردهاند و صندلي چيدهاند. جمعيت ابتدا نزديك به 30 نفر است كه بيشتر آنها را هممحلهييها تشكيل ميدهند. پرچم ايران را هنوز هم نماد محمود احمدينژاد ميدانند و توصيه ميكنند كه دستبندهايش را به مچ دستها ببنديم.
علاوه بر تصاوير محمود احمدينژاد كه ميان هم محلهييها توزيع شد، برگههايي از هفتهنامه هزاره سوم هم ميان مردم توزيع شده است. هفتهنامه از نزديكي مشايي و احمدينژاد نوشته و وعدههاي انتخاباتي حسن روحاني را يادآوري كرده است. حسن روحاني را ركورددار در تغييرات مديريتي خوانده است و محمود احمدينژاد را موفقترين رييسجمهور ايران بر اساس نظرسنجيها.
يك نفر تابلوي «زنده باد بهار» را بالا ميآورد كه با سرعت عمل محافظان تابلو را پايين ميآورند. محمود احمدينژاد از يك مدرسه پسرانه بيرون ميآيد. خبري از مشايي يا بقايي نيست. حتي الهام يا ساير يارانش هم نيستند. تنها خورشيدي دامادش است و داوري از ياران رسانهيي او. تا ميرسد همسايهها دور و برش را ميگيرند. حالا جمعيت به 60 نفري رسيده است كه برخي كنجكاو از ازدحام جمعيت هستند.
محمود احمدينژاد اما اصلا شبيه به گذشتهها نيست. تا ميرسد نوزادي را در آغوشش ميگذراند و بعد بازار عكسهاي يادگاري داغ ميشود. نظم مراسم به هم ريخته است. مجري به ناچار از داماد احمدينژاد دعوت به سخنراني ميكند. جمعيت حالا به 100 نفري رسيده است. دستاندركاران مراسم سخت در پي آن هستند تا نظم رها شده مراسم را بازگردانند. از برخوردهاي صورت گرفته با احمدينژاد ياد ميكنند.از محمود احمدينژاد دعوت ميشود كه روي سن بيايد قبول نميكند.
ظاهرا تصور نميكرده است كه جمعيت تا اين اندازه محدود باشد. بالا ميآيد و اهالي محل به او دو قاب هديه ميكنند. قابهايي كه مزين به آيات قرآني است. او اما قبول نميكند و آنها را به هيات محل هديه ميكند. سخنرانياش را آغاز ميكند. هيچ چيزش شبيه به گذشتهها نيست. نه خبري از لحن سابق اوست و نه خبري از سخنرانيهاي طول و درازدارش. ميگويد كه انتظار تقدير را نداشته، كاري نكرده است و نوكر ملت بوده و هست. تاكيد كرد كه او و امثال او بدهكار ملت هستند. اما از خير «بهار» نميگذرد و اميدوار است كه همانطور كه عطر بهار در عالم پيچيده است شاهد ظهور امام زمان و رسيدن انسانها به نقطه كمال باشد. كوتاه سخنراني ميكند و پايين ميآيد.
محافظانش پلي ميشوند ميان سوالات ما و او. وقتي به او ميرسي و ميگويي سوالت كوتاه است هم با هدايت محافظانش به سويي ديگر رانده ميشوي. سوال مشايي و 26 خودرو كجاست بيپاسخ ميماند و دامادش بر عزم احمدينژاد براي پاسخ ندادن به سوالات سياسي ميگويد. سوار بر خودرو ميشود و هم محلهايها با شعار «اميركبير زمان» بدرقهاش ميكنند تا او به مراسم دوم برسد.
حسينيه قائم آل محمد، با ياران ديرين و آرزوي بازگشت
مراسم بعدي حضور در حسينيه قائم آل محمد بود. كمي بالاتر از مهديه تهران ياران ديرينش اينبار بهتر از هم محلهييها برنامهريزي كرده بودند، 200 نفري را گرد هم آورده بودند اما بازهم خبري از مشايي و بقايي نبود. غلامحسين الهام، مهدي كلهر و عباس اميريفر مشهورترين افرادي بودند كه او را همراهي ميكردند. برايش اينجا هم شعار دادند، شعارهايي نظير «شعار هرچي مردِ، احمدي برميگرده»، «نه سازش نه تسليم، منتظر تو هستيم»، «صل علي محمد، بوي رجايي آمد» سر داده شد و بعد احمدينژاد شروع به سخنراني كرد.
وي با اين اعتقاد كه «آخر خود حقيقي ما امام است» افزود: دعواي شيطان با بنيآدم از ابتداي خلقت اين بوده كه انسان را از ياد انسان كامل و معصوم غافل كند. ياد امام، خداست و ياد خدا، ياد امام است. امام راهنما و دستگير است. امام همهچيز است. رييس دولت سابق گفت: برخي كه ريششان آنقدر بلند است كه نصفش را بايد در زير شلوارشان بگذارند، از همهچيز ميگويند و مدعياند؛ «مفتيها» 70شبكه درست كردهاند و از همهچيز ميگويند جز از آنچه بايد بگويند. همه طراحيشان اين است كه مردم را از ياد امام غافل كنند. كسي كه ميتواند اين عالم را جمع كند، عدالت را حاكم كند، امام است. هنوز كسي عدالت را نديده است.
اميرالمومنين و پيامبر تنها گوشهيي از عدالت را به نمايش گذاشتند. هنوز شيريني زندگي در فضاي توحيد و عدالت را كسي نچشيده است. وي در بخش ديگري از سخنانش نيز گفت: برخي فكر ميكنند كه امام تنها متعلق به يك گروه است، در حالي كه امام متعلق به همه بشريت است.
امام ميخواهد همه جهان را به تعالي برساند. امام متعلق به يك گروه خاص نيست. در پايان هم از خداوند درخواست كرد تا توفيق نوكري ملت ايران را از او كه كوچكترين نوكران است، نگيرد.
به گزارش اعتماد، احمدينژاد امروز ديگر براي سخنرانياش مقدمه نميآورد، اصل حرفش را هم نميزند و نتيجه هم نميگيرد، حتي سوال هم نميپرسد. به كار جهان، كاري ندارد اما با اين حال دلش نميخواهد «بهار» از دهانش بيفتد. يك روز مانده به نيمه شعبان، مردي كه هشت سال، سخنرانيهايش را با دعاي فرج شروع ميكرد چند قدم آن طرفتر از منزلش چند كلمه سخن گفت حالال ديگر خبري از مشايي و بقايي نيست، بيشتر با دوستان گذشتهاش همراه است. هممحلهييها و ياران سابقش دو مراسم ترتيب دادند تا غربت پنجشنبه 22 خرداد را از او بگيرند.
ميدان 72 نارمك، دوري از سياست در خلوت هممحلهايها
ميدان 72 نارمك، درست در ساعتي كه آفتاب ميرود تا هوا كمي خنكاي عصر را به خود بگيرد همسايهها براي رييسجمهور سابق قصد سنگ تمام گذاشتن دارند. تريبون، سن و بنر نصب كردهاند و صندلي چيدهاند. جمعيت ابتدا نزديك به 30 نفر است كه بيشتر آنها را هممحلهييها تشكيل ميدهند. پرچم ايران را هنوز هم نماد محمود احمدينژاد ميدانند و توصيه ميكنند كه دستبندهايش را به مچ دستها ببنديم.
علاوه بر تصاوير محمود احمدينژاد كه ميان هم محلهييها توزيع شد، برگههايي از هفتهنامه هزاره سوم هم ميان مردم توزيع شده است. هفتهنامه از نزديكي مشايي و احمدينژاد نوشته و وعدههاي انتخاباتي حسن روحاني را يادآوري كرده است. حسن روحاني را ركورددار در تغييرات مديريتي خوانده است و محمود احمدينژاد را موفقترين رييسجمهور ايران بر اساس نظرسنجيها.
يك نفر تابلوي «زنده باد بهار» را بالا ميآورد كه با سرعت عمل محافظان تابلو را پايين ميآورند. محمود احمدينژاد از يك مدرسه پسرانه بيرون ميآيد. خبري از مشايي يا بقايي نيست. حتي الهام يا ساير يارانش هم نيستند. تنها خورشيدي دامادش است و داوري از ياران رسانهيي او. تا ميرسد همسايهها دور و برش را ميگيرند. حالا جمعيت به 60 نفري رسيده است كه برخي كنجكاو از ازدحام جمعيت هستند.
محمود احمدينژاد اما اصلا شبيه به گذشتهها نيست. تا ميرسد نوزادي را در آغوشش ميگذراند و بعد بازار عكسهاي يادگاري داغ ميشود. نظم مراسم به هم ريخته است. مجري به ناچار از داماد احمدينژاد دعوت به سخنراني ميكند. جمعيت حالا به 100 نفري رسيده است. دستاندركاران مراسم سخت در پي آن هستند تا نظم رها شده مراسم را بازگردانند. از برخوردهاي صورت گرفته با احمدينژاد ياد ميكنند.از محمود احمدينژاد دعوت ميشود كه روي سن بيايد قبول نميكند.
ظاهرا تصور نميكرده است كه جمعيت تا اين اندازه محدود باشد. بالا ميآيد و اهالي محل به او دو قاب هديه ميكنند. قابهايي كه مزين به آيات قرآني است. او اما قبول نميكند و آنها را به هيات محل هديه ميكند. سخنرانياش را آغاز ميكند. هيچ چيزش شبيه به گذشتهها نيست. نه خبري از لحن سابق اوست و نه خبري از سخنرانيهاي طول و درازدارش. ميگويد كه انتظار تقدير را نداشته، كاري نكرده است و نوكر ملت بوده و هست. تاكيد كرد كه او و امثال او بدهكار ملت هستند. اما از خير «بهار» نميگذرد و اميدوار است كه همانطور كه عطر بهار در عالم پيچيده است شاهد ظهور امام زمان و رسيدن انسانها به نقطه كمال باشد. كوتاه سخنراني ميكند و پايين ميآيد.
محافظانش پلي ميشوند ميان سوالات ما و او. وقتي به او ميرسي و ميگويي سوالت كوتاه است هم با هدايت محافظانش به سويي ديگر رانده ميشوي. سوال مشايي و 26 خودرو كجاست بيپاسخ ميماند و دامادش بر عزم احمدينژاد براي پاسخ ندادن به سوالات سياسي ميگويد. سوار بر خودرو ميشود و هم محلهايها با شعار «اميركبير زمان» بدرقهاش ميكنند تا او به مراسم دوم برسد.
حسينيه قائم آل محمد، با ياران ديرين و آرزوي بازگشت
مراسم بعدي حضور در حسينيه قائم آل محمد بود. كمي بالاتر از مهديه تهران ياران ديرينش اينبار بهتر از هم محلهييها برنامهريزي كرده بودند، 200 نفري را گرد هم آورده بودند اما بازهم خبري از مشايي و بقايي نبود. غلامحسين الهام، مهدي كلهر و عباس اميريفر مشهورترين افرادي بودند كه او را همراهي ميكردند. برايش اينجا هم شعار دادند، شعارهايي نظير «شعار هرچي مردِ، احمدي برميگرده»، «نه سازش نه تسليم، منتظر تو هستيم»، «صل علي محمد، بوي رجايي آمد» سر داده شد و بعد احمدينژاد شروع به سخنراني كرد.
وي با اين اعتقاد كه «آخر خود حقيقي ما امام است» افزود: دعواي شيطان با بنيآدم از ابتداي خلقت اين بوده كه انسان را از ياد انسان كامل و معصوم غافل كند. ياد امام، خداست و ياد خدا، ياد امام است. امام راهنما و دستگير است. امام همهچيز است. رييس دولت سابق گفت: برخي كه ريششان آنقدر بلند است كه نصفش را بايد در زير شلوارشان بگذارند، از همهچيز ميگويند و مدعياند؛ «مفتيها» 70شبكه درست كردهاند و از همهچيز ميگويند جز از آنچه بايد بگويند. همه طراحيشان اين است كه مردم را از ياد امام غافل كنند. كسي كه ميتواند اين عالم را جمع كند، عدالت را حاكم كند، امام است. هنوز كسي عدالت را نديده است.
اميرالمومنين و پيامبر تنها گوشهيي از عدالت را به نمايش گذاشتند. هنوز شيريني زندگي در فضاي توحيد و عدالت را كسي نچشيده است. وي در بخش ديگري از سخنانش نيز گفت: برخي فكر ميكنند كه امام تنها متعلق به يك گروه است، در حالي كه امام متعلق به همه بشريت است.
امام ميخواهد همه جهان را به تعالي برساند. امام متعلق به يك گروه خاص نيست. در پايان هم از خداوند درخواست كرد تا توفيق نوكري ملت ايران را از او كه كوچكترين نوكران است، نگيرد.
گزارش خطا
آخرین اخبار