مادربزرگ قصه ها دیگر نیست

کد خبر: ۱۰۹۲۴۶
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۱
صدای ایران- کدام غروب می تواند خاموش کند خورشید حضورت را؟ و کدام زمستان می تواند خزان کند بهار وجودت را ؟

آری این بار نیز بهار آمد؛ اما "این این چه رازیست که هر بار بهار با عزای دل ما می‌ آید؟".




باورم نیست که "یا ایها المزمل" ات دیگر همراهم نیست، باورم نیست که بغض گلویت را دیگر نخواهم شنید و باور نیست که گرمای حضورت را دیگر حس نخواهم کرد.


خانه ی قصه ها، خانه ی خاطره ها، خانه رویاها، اگر تو نباشی دیگر چه معنا دارد؟ همان خانه که با استقبال تو از من "رنگ خدا" داشت؛ همان خانه که با چایی داغ تو "تمام حس زندگی" را معنا می کرد.




کدام باور می تواند بپذیرد نبودنت را جز این ترانه که پیشتر با خود نجوا می کرد که:

شنیدُم که یارُم یاد کرده
اگر این کار کرده خُوب کار کرده


پربیننده ترین ها